محمود عباس مشهور به ابومازن، رئيس تشكيلات خودگردان فلسطيني، روز چهارشنبه سوم ماه مي در واشنگتن با دونالد ترامپ، رئيسجمهور امريكا، ديدار و گفتوگو كرد. اين نخستين ديدار دو طرف بعد از به قدرت رسيدن ترامپ بود و هر دو بعد از ديدارشان در يك كنفرانس مطبوعاتي شركت كردند تا دستكم ابومازن به خبرنگاران نشان بدهد كه سفرش دستاوردي داشته هر چند كه نتوانست از دادن امتياز به ترامپ در مقابل خبرنگاران هم خودداري كند. او از گزينه راهبردياش بر «تحقق تشكيل دو دولت» گفت و اينكه براي رسيدن به اين هدف هر موضوعي از جمله مشكل آوارگان و اسراي فلسطيني را قابل حل دانست.
او با انگشت گذاشتن بر دو موضوع حساس و نشان دادن چراغ سبزي به ترامپ مبني بر دادن امتياز در اين دو موضوع، اميد به برداشتن گامهايي از سوي ترامپ داشت اما ترامپ در اين كنفرانس خبري هم پا پس نگذاشت و حتي مطالبات صهيونيستها را هم مبني بر مقابله با مقاومت به او گوشزد كرد. در هر حال، ديدار ابومازن با ترامپ چيزي نبود كه بتواند جريانهاي فلسطيني را راضي كند و به همين خاطر هم دو جريان مهم جبهه ملي براي آزادي فلسطين و حماس به سرعت واكنش انتقادي خود را نسبت به سفر ابومازن اعلام كردند.
حركت در مسير سازش
اين چيز عجيبي نيست كه ابومازن به واشنگتن برود تا اعلام كند كه حاضر به معامله بر سر هر مسئلهاي و حتي مسئله آوارگان است. در واقع، حل و فصل تمام مسائلي را كه ابومازن براي خوشايند ترامپ بيان كرده موضوعي تازه نيست و ريشه آن به دههها سال قبل و حتي زماني در دهه 70 بازميگردد كه اعلاميه استقلال فلسطين از سوي سازمان آزاديبخش فلسطين، ساف، در حال نگارش بود. عبدالباري عطوان، از تحليلگران ارشد دنياي عرب، آن روزها را به ياد ميآورد كه چگونه اعضا و هواداران ساف به مناسبت نگارش اين اعلاميه در كاخ الصنوبر واقع در حومه الجزيره، پايتخت الجزاير، به جشن و شادي پرداختند، اعلاميهاي كه نگارش سند نهايي آن تا 1988 طول كشيد و شخصيتهاي مطرح فلسطيني به نامهاي محمود درويش، شاعر و نويسنده، و ادوارد وديع سعيد، نظريهپرداز فرهنگي و فعال سياسي، هم در نگارش آن دست داشتند.
نگارش آن اعلاميه تصور استقلال فلسطين به پايتختي بيتالمقدس را به وجود آورد و سخنراني 13 آوريل 1974 ياسر عرفات، رهبر ساف، در سازمان ملل هم به اين تصور دامن ميزد چراكه او نخستين رهبر يك سازمان آزاديبخش بود كه توانست در مجمع عمومي سازمان ملل سخنراني كرده و از حقوق ملت فلسطين بگويد. از آن سند استقلال تا رسيدن به پيمان اسلو راه چندان طولاني نبود چراكه از همان ابتدا مسير امتيازدهي هر چند كوچك و به نحو ضمني شروع شده بود و ديگر كار به جايي رسيده بود كه ياسر عرفات با امضاي پيمان اسلو هم رژيم صهونيستي را به رسميت شناخت و هم با كنار گذاشتن اسلحه به باريكه غزه رفت به اين اميد كه مدت زمان تعيين شده در اسلو براي او كشور مستقل فلسطيني با بازگشت آوارگان را به ارمغان بياورد. نه تنها مدت زمان پنج ساله در پيمان اسلو بلكه بيش از دو دهه از امضاي آن پيمان هم استقلال را براي فلسطينيها به ارمغان نياورده و حالا به نظر ميرسد كه ابومازن به واشنگتن رفته تا بازگشت آوارگان را هم به حراج بگذارد.
سندي پرسشبرانگيز
حالا اين سؤال پيش آمده كه تاريخ بار ديگر در حال تكرار شدن است آن هم نه از سوي ساف و رهبران آن بلكه از سوي سازماني كه در اين سه دهه زير بار اسلو نرفت و بر آزادي تمام خاك فلسطين از دست رژيم صهيونيستي اصرار ورزيده كه سازماني نيست جز حركت مقاومت اسلامي مشهور به حماس. خالد مشعل، رئيس دفتر سياسي حماس، شامگاه دوشنبه گذشته در دوحه، پايتخت قطر، از سندي رونمايي كرد كه به نام «سند اصول و سياستهاي عمومي» خوانده ميشود. اين سند مبناي راهبرد سياسي حماس را مشخص ميكند و به همين جهت هم مورد توجه خاص تحليلگران قرار گرفته و باعث طرح مباحث مختلفي شده است. شايد طرح اين مباحث بوده كه مشعل را واداشت تا فرداي رونمايي سند با شبكه خبري بيبيسي مصاحبه كند و پيرامون آن توضيح بدهد. او اين سند را نتيجه سير تحول طبيعي حماس دانست كه قصد از تنظيم آن مورد خطاب قرار دادن جهان همزمان با حفظ حقوق ملت فلسطين است.
او به نحوي از سند جديد گفت كه گويا خطوط و راهبردهاي حماس و مقاومت مورد نظر اين جنبش تغييري نكرده و بايد اين سند را به عنوان روند طبيعي حماس در طول مبارزهاش با رژيم صهيونيستي دانست. بههمين جهت بود كه مشعل در اين مصاحبه هر گونه تكرار تجربه فتح را براي حماس منتفي دانست و در اين مورد گفت: «هر گونه همسويي و همگني در اين تكامل با تجربه فتح در زمينه مواضع آن و تغيير سياستها صحت ندارد.» روشن است كه او سعي دارد به اين وسيله نگرانيها را در داخل و خارج از فلسطين در مورد موضع حماس بر سر مقاومت برطرف كند اما بايد گفت كه با وجود اين تلاش او دستكم، دو سه نكته كليدي در سند جديد حماس ديده ميشود كه پرسشها و ترديدهاي مد نظر او را به وجود آورده است.
تكرار تجربه
سند جديد حماس در قالب 11 بند و 42 ماده نسخه اصلاح شده منشور اين سازمان است كه يك سال بعد از تأسيس آن توسط شيخ احمد ياسين، عبدالعزيز رنتيسي و محمود الزهار تدوين شد. حماس در نسخه اولي خود را جنبشي در ذيل جريان اخوانالمسلمين و به عنوان شاخه فلسطيني آن معرفي كرده بود كه در نسخه جديد نامي از اين جريان برده نشده تا ارتباط خود را با آن به طور كلي نفي كرده باشد. هر چند كه حماس در نسخه خود بر مبارزه با اشغالگري رژيم صهيونيستي تأكيد كرده اما ديگر مثل نسخه قبل شعار «آزادي تمامي خاك فلسطين» را به عنوان آرمان خود در سند جديد نياورده است. اين تغيير يكي از نگرانيهاي عمده پيرامون سند جديد را به وجود آورده و يادآور سند استقلال ساف در سالهاي دور است كه چشم به تشكيل فلسطين در هر مقدار خاك آزاد شده از دست دشمن صهيونيستي داشت.
پذيرش كشور مستقل فلسطيني در مرزهاي 1967 نكته سوم قابل توجه در سند جديد است كه باعث شده اين سند فاصله قابل توجهي از نسخه بنيانگذاران حماس داشته باشد. اين موضوع به وضوح يادآور رسيدن فتح به رهبري عرفات به پيمان اسلو است كه در اين پيمان تنها به كمتر از 20 درصد از سرزمين مادري خود قناعت كرده بود و همين هم باعث جدايي راه بنيانگذاران حماس از او شد. حالا مشعل ميگويد كه سند جديد را نبايد تغيير اساسي در رويكرد حماس دانست بلكه نتيجه روند طبيعي حماس است اما معلوم نيست كه او چگونه ميتواند چنين توجيهي داشته باشد در حالي كه سند جديد را درست در جهت مخالف بنيانگذاران حماس تنظيم كرده و با اين سند كار حماس را از جايي شروع ميكند كه در اسلو كليد خورده بود. او ميخواهد به اين وسيله صدايي مستقل براي حماس فراهم آورد تا جهان به طور مستقيم از حماس بشنود و شايد به همين جهت هم يك روز بعد از رونمايي سند جديد رو به بنگاه خبرپراكني انگليس آورده تا حرف خود را از طريق بلندگوي بيبيسي گفته باشد.
او به اين وسيله اميد دارد تا انگليس و امريكا صداي حماس را مستقيم بشنوند و قبل از ديدار ابومازن با ترامپ، با شبكه خبري سيانان امريكا مصاحبه ميكند و خطاب به رئيسجمهور امريكا ميگويد كه از فرصت به وجود آمده بعد از اعلام سند جديد حماس استفاده كند و او «ميتواند تغييري در شكل رابطه دو طرف فلسطيني و اسرائيلي ايجاد كند». شباهت در لحن مشعل با ابومازن آشكار است با اين تفاوت كه مشعل دور از امريكا و در دوحه چنين اميدي به ترامپ دارد و ابومازن در واشنگتن و نزديك به ترامپ. در هر صورت، مشعل با اين مصاحبهها نشان داده كه در آخرين روزهاي رياستش بر دفتر سياسي حماس و با رونمايي از سند جديد اين جنبش قصد وارد كردن حماس به بازي سياسي دارد اما آيا اين به معناي دور كردن آن از موضع مقاومت نيست كه در آرم، منشور و آرمان اين جنبش آمده و افتخار آن در طول اين سه دهه بوده است؟
عطوان در مورد هدف مشعل براي باز كردن كانالهاي گفتوگو با غرب هشدار ميدهد كه هدف مشعل تنها با به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي، رها كردن مبارزه مسلحانه و چشمپوشي از حق بازگشت آوارگان ممكن است تا شايد غرب اجازه تشكيل دولت مستقل فلسطيني در كمتر از 20 درصد خاك اين كشور را بدهد. روشن است كه اين همان مسيري است كه عرفات رفت و ابومازن ادامه ميدهد و معلوم نيست كه حتي با دادن امتيازهاي بيشتر به كجا برسد. در هر صورت، اگر حماس با سند جديد همان تجربه را تكرار كند بايد انتظار ظهور جنبشي را داشته باشدكه با پرچم مقاومت مقام حماس را در نوار غزه و حتي كرانه باختري گرفته و حماس را به وضعيتي بكشاند كه خودش براي فتح ايجاد كرد.
http://www.javanonline.ir/fa/news/849964
ش.د9600316