(روزنامه جوان – 1396/03/28 – شماره 5116 – صفحه 1)
قصه پرغصهاي داريم كه شايد حقايق تلخ اين قصه، براي جمع كثيري از مردم فقط در «يوم تبلي السرائر» آشكار گردد. قصه ما ورود در فضاي فتنهاي با مختصات عجيب و غريب است. بعد از فتنه سال 88، نقل است كه فرمودند فتنههاي بزرگتر در پيش است. از مختصات اين فتنه بزرگتر، آن است كه از خائنان و فتنهگران سال 88، عدهاي از به قدرت راهيافتگان، با عنوان خادمان و بهترين فرزندان ملت كه بيگناه بوده و در حصرند ياد ميشود! مشخص است كه با اين آدمها و تفكرات، نطفههاي چه فتنههايي در حال بسته شدن است.
مشكل ما از آنجا شروع شد كه دنياگرايي و قدرتطلبي، بر حقگرايي و تكليفمداري در برخي از نخبگان مذهبي و سياسي فعال در جريان انقلاب كه همه چيزشان را از امام و انقلاب دارند، غلبه پيدا كرد. مشكل ما از آنجا شروع شد در حالي كه براي دنيا و آخرتمان انقلاب كرديم، برخي از انقلابيون و نام يافتگان در كنار امام، به كلي آخرت را فراموش كرده، با نظام، به پيروي از امام، به دنبال ساخت يك حكومت و جامعه سكولار هستند. آري مشكل از آنجا شروع شد كه عدهاي نان و نمك انقلاب و امام و شهدا را خوردند، اما امروز كارشان نمكدان شكستن شده است.
از مختصات صحنه سياسي كشور در شرايط كنوني، آن است كه جرياني تحت پوشش مبارزه و رقابت با رقيب سياسي خود، به مقابله با آرا، انديشهها و مكتب حضرت امام خميني (ره) روي آورده است. آن عزيز سفر كرده همواره گوشزد ميفرمودند كه عالم محضر خداست در محضر خدا معصيت نكنيد؛ اما كساني از ما به خاطر دنياي امروز خود و جريان سياسي همراه، باورهاي ضعيف ديروزمان را به كلي از دست دادهايم. امروز برخي از سياسيون در جايگاه مسئول و صاحب قدرت و جمع ديگري در پناه اين قدرت به راحتي تحت عنوان مبارزه با رقيب سياسي، با امام و ميراثهاي گرانسنگ ايشان مقابله ميكنند. علت اين رويكرد جديد انقلابيون ديروز، از دست دادن اعتقادات و باورهايي است كه در گذشته آنان را با امام، اسلام ناب و انقلاب همراه ساخته بود. آري همراهان امام و انقلابيون ديروز، اگر باورهاي ديني و قرآني خود را حفظ كرده بودند، امروز به راحتي هر حرفي را نميزدند و هر كاري را انجام نميدادند!
اگر همچنان باور داشتند كه: «و ان عليكم لحافظين، كراما كاتبين، يعلمون ما تفعلون، ان الابرار لفي نعيم و ان الفجار لفي جحيم»، اينچنين با امام و راه امام و انقلاب مقابله نميكردند. ما كه اعتقاد داريم و بر مبناي اين اعتقاد، در وادي «خوف و رجا» به سر ميبريم اما آنان اگر اعتقاد دارند، براي سؤالها از حرفها، مواضع و عملكردشان، چه پاسخي در پيشگاه حق دارند. پيشگاه حضرت حق، ديگر ورزشگاه و سالنهاي همايش و جمع دختران و پسران و فضاي احساس و سوت و كف نيست. در شب اول قبر و در صحراي محشر، معيارها و ملاكها براي حساب و كتاب اعمال من و امثال من، اين سوت و كفها و امثالهم نيست! در آن محكمه، اين سخن پذيرفته نميشود كه ما اين حرفها را به اقتضاي فضاي انتخابات زديم! در آن محكمه، نميتوان توجيه كرد كه براي رأي آوردن، بايد در نقش اپوزيسيون نظامي كه حفظش اوجب واجبات است، ظاهر ميشديم! در آن محكمه، نميتوان گفت لازمه داشتن رأي جوانان زدن حرفهاي آنچناني بود! آري، اين حرفها و اين استدلالها تحت عنوان خردورزي سياسي براي دلخوش كردن امروزمان خوب است، لكن در دادگاه عدل الهي، پشيزي ارزش ندارد.
در آنجا بر اين مبنا عمل ميشود كه فرمود: «فمن يعمل مثقال ذره خيراً يره و من يعمل مثقال ذره شراً يره» مگر نه اين است كه اعتقاد داريم در حوزه فعاليتهاي اجتماعي و سياسي، ملاك خوب و بد عمل كردنها، ميزان سنجش رفتارها و اظهارات، «ولايت» است. مگر اين باور و اعتقاد ما نسبت به ولايت، برگرفته از كلام وحي الهي نيست كه فرمود: «النبي اولي بالمومنين من انفسهم.» مگر براي عصر غيبت به دلايل عقلي و نقلي، باور نداريم اين جمله حضرت امام خميني(ره) را كه فرمودند: «قضيه ولايت فقيه يك چيزي نيست كه مجلس خبرگان ايجاد كرده باشد. ولايت فقيه يك چيزي است كه خداي تبارك و تعالي درست كرده است. همان ولايت رسولالله است و اينها از ولايت رسولالله هم ميترسند.»
آري بر اين اعتقاد و باوريم كه معيار و ملاك سنجش نيك و بد ما در بسياري از عرصهها و فعاليتها، ولايت است. امام (ره) حجت ملت ما براي قيام در برابر طاغوت، ايستادگي در برابر امريكا و حجت براي شهيدان جهت تقديم جان در راه خدا بود. اكنون خلف صالح آن عزيز سفر كرده، حجت پيروان ولايت است و او راهي جز راه امام نميرود. از عجايب روزگار ما آن است كه با افرادي مواجهيم كه ديروز همين باورها و اعتقادات را داشتند و سخنان آنها در آرشيوها موجود است، لكن امروز تأمين دنياي خود و راه رسيدن به قدرت را، مقابله با امام و حجت خدا و ولايت ميدانند! البته اين جماعت، اين مقابله را با پوشش مبارزه و رقابت با يك جريان سياسي انجام داده و حتي راه خود را راه امام هم معرفي ميكنند!
براي مستند كردن آنچه از ابتداي اين نوشتار تا به اينجا آمد، مواردي از محكمات خط امام (ره) برگرفته از وصيتنامه و سيره عملي آن عزيز سفركرده را مرور ميگردد.
1 ـ امام و فلسفه حكومت اسلامي: حضرت امام (ره) فلسفه حكومت اسلامي را تأمين توأمان دنيا و آخرت دانسته و در وصيتنامه خود مينويسند: «اسلام و حكومت اسلامي پديده الهي است كه با به كار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنيا و آخرت به بالاترين وجه تأمين ميكند.» سؤال آن است «جرياني كه به دنبال عرفيسازي حكومت و ساخت يك جامعه سكولار ميباشد، در قبال آخرت مردم با وجود گرفتن مسئوليت در نظام جمهوري اسلامي، چه نقشي را براي خود قائل است و اين نقش با فلسفه نظام سياسي اسلام چه نسبتي دارد؟
2 ـ امام و ولايت فقيه: حضرت امام (ره)، ولايت را محور نظام ديني و حجت خدا به مردم دانسته و تصريح دارند كه: «پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملكتان آسيب نرسد.» با اين تصريح چگونه است كه يك جريان سياسي مدعي حركت در راه امام، ولايت را كه پرچمدار مكتب روحالله است، در حد يك جناح سياسي تنزل جايگاه داده و عملاً با پوشش رقابت با رقيب و يك جناح سياسي، به مقابله با افكار و انديشهها و مواضع امام ميپردازد؟
3ـ امام و امريكاي جهانخوار: مواضع امام در قبال نظام سلطه، استكبار جهاني و امريكا به عنوان شيطان بزرگ، بسيار روشن است. در اين جملات امام(ره) تأمل كنيد: «امريكا هيچ غلطي نميتواند بكند، امريكا در مقابل مسلمين نميتواند خودنمايي كند، ما يقين داريم اگر دقيقاً به وظيفهمان كه مبارزه با امريكاي جنايتكار است ادامه دهيم، فرزندانمان شهد پيروزي را خواهند چشيد، ما دنبال اين نيستيم كه امريكا براي ما كار بكند، ما امريكا را زير پا ميگذاريم، ما آن قدر كه صدمه از امريكا ديديم از هيچ كس نديديم، امريكا دشمن شماره يك مردم محروم و مستضعف جهان است، سلطه امريكا تمام بدبختيهاي ملل مستضعف را به دنبال دارد، همه گرفتاري كه ما داريم از دست امريكا داريم، همه مصيبت ما زير سر امريكا است و امريكا شيطان بزرگ است.»
آيا در اين مواضع صريح ابهام وجود دارد؟ متأسفانه به رغم اين شفافيت، عدهاي در داخل كشور به دنبال بزككردن امريكا بوده، حل مشكلات كشور را به مذاكره و رابطه با امريكا به عنوان كدخداي جهان گره ميزنند. اين افراد نام كار خود را هم آشتي با جهان گذاشته و مخالفين ديدگاه خود را تندرو معرفي ميكنند! معادلسازي امريكا و چند كشور سلطهگر با جهان و جامعه بينالملل كه از سوي عدهاي در داخل انجام شده، موجب گرديده تا آنان مخالفين كوتاه آمدن در برابر سلطهگران براساس مكتب امام را به عنوان طرفداران مقابله با جهان و دنيا معرفي كرده و خود را پرچمدار تعامل و آشتي با دنيا بدانند! آيا اين رويكرد مقابله با مكتب امام (ره) نيست؟
4 ـ امام و آزادي: ديدگاه امام (ره) در خصوص آزادي و قلمرو آن كاملاً مشخص است. امام معنا و مفهوم آزادي را به عنوان يك موهبت الهي، در چارچوب دين معرفي كرده، تمامي مسئولان در نظام اسلامي را به رعايت اين چارچوب توصيه ميكنند. امام يك جريان سياسي، اصالت را به آزادي داده، در مواردي تعارض دين و شريعت با آزادي، با صراحت از كنارهگيري دين و شريعت به نفع آزادي سخن گفته و عملاً براساس همين ديدگاه حركت ميكند. اين جريان ديدگاهش در مورد آزادي، همان ديدگاه پذيرفته شده در غرب براساس مكتب سكولاريسم است. طرفداران اين جريان، مخالفين خود را به عنوان مخالف آزادي و حقوق مردم معرفي ميكنند! آيا امام مخالف آزادي و حقوق مردم بود؟
5 ـ امام و رژيم صهيونيستي: جمله معروف «اسرائيل بايد از صفحه روزگار محو شود»، ديدگاه امام را در خصوص رژيم اشغالگر قدس مشخص ميكند. با وجود اين صراحت در مواضع امام (ره) و آن هم در زماني كه امريكا و رژيم صهيونيستي با زبان تهديد عليه ملت ايران سخن ميگويند، يك جريان سياسي به بهانه نوشتن شعار «مرگ بر اسرائيل» روي موشك، چه جنجالهايي كه به پا نميكند و چه حرفهايي كه نميزند!
6 ـ امام و منافقين: منافقين در دهه 60 حدود 17هزار نفر را به شهادت رساندند و با پناه گرفتن در دامن غرب و صدام، در توطئههاي زيادي عليه انقلاب و ملت ايران شركت كردند. حضرت امام با تصريح بر اينكه منافقين از كفار بدترند، ميفرمايند: «آن قدري كه اسلام تكيه كرده است بر اينكه منافقين را از بين ببرد يا اصلاحش كند، براي كفار اينطور نيست. انسان ميداند كه با آدم كافر چه بكند، اما با منافقين نميداند چه كند.» با توجه به عملكرد منافقين، امام اينچنين دستور ميدهند: «آنهايي كه اظهار اسلام ميكنند و بيمارستان را آتش ميزنند و مجروحها را سر ميبرند، اينها را بشناسيد، اينها مسلم نيستند، اينها منافق هستند.» حضرت امام حكم خدا را در مورد تعداد اندكي از منافقين كه آن همه جنايت كرده بودند، در سال 1367 جاري ساختند.
با وجود وضوح هر چه تمام در ديدگاه و دستورات امام در مورد منافقين، ديديم كه در جريان رقابتهاي انتخاباتي، چگونه در پوشش نقد رقيب، با امام مقابله شد و عدهاي به تطهير منافقين پرداخته و اعدام منافقين را به چالش كشيدند! موارد مشابه بسيار است و اين نوشتار ظرفيت مرور آنها را ندارد. بايد هوشيار بود و نگذاشت اينچنين با مكتب حضرت امام (ره) كه تنها مكتب تعالي بخش در عصر حاضر است برخورد شود. امروز حضرت امام خامنهاي (مدظلهالعالي)، با صلابت و درايت، اهتمام به حفظ مكتب امام و حركت در مسير امام دارند، شايسته است به حكم وظيفه اسلامي و انقلابي و در پرتو هوشمندي و بصيرت و ثبات قدم، راه انقلاب را كه راه امام و رهبري است، تا تحقق تمام آرمانها و اهداف و عينيت بخشيدن به تمدن اسلامي و رسيدن به حيات طيبه و قرار دادن ملت ايران بر قلههاي عزت و افتخار تداوم بخشيم.
http://www.javanonline.ir/fa/news/857468
ش.د9600864