(روزنامه همدلي ـ 1396/04/20 ـ شماره 641 ـ صفحه 1)
1-طرح کوتاهمدت از جیب دیگران: ترامپ تاجر بدون اصولی است که جمعی افراد ضد ایران و نزدیک به اسرائیل او را احاطه کردهاند. حضور امثال ترامپ و تیلرسون اتفاقی است که شاید کمتر در تاریخ ایالات متحده تکرار شود. با تلاشهایی که از سوی نخبگان و رسانهها در ایالات متحده در جریان است احتمال دارد ترامپ به دلایل گوناگون حتی دوره اول چهارسالهاش را هم به پایان نبرد به همین دلیل برای استفاده یا سوءاستفاده از ترامپ تعجیل در محور سعودی –صهیونیستی وجود دارد. عربستان با کمک لابی صهیونیستی و دلارهای مصرفی خود در واشنگتن قصد دارد ترامپ را به درگیری نظامی نامحدود با ایران بکشاند. در این برخورد نظامی مستقیم مدنظر سعودیها سرباز و ادوات و تکنولوژی را ایالات متحده تحت فرمان ترامپ به عهده خواهد داشت و هزینه جنگ را هم از محل منابع قطر پرداخت خواهد شد. از بندهای درخواستی عربستان و متحدانش از قطر پرداخت هزینهها وخسارتهایی است که در اثر سیاستهای قطر به آنها وارد شده است و مبلغ هم نامشخص عنوان شده است. ظاهرا ثروت و منابع قطر از حدی فراتر رفته و مشابه مورد کویت در دهه90 میلادی باید تخلیه شود و در این طراحی شوم با ترسانیدن قطر سناریو عراق-کویت ابتدای دهه نود بازسازی خواهد شد تا از منابع قطر هزینه یک جنگ بزرگ به نفع سعودی-تلآویو و صنایع آمریکایی به راه بیفتد. احتمالا کار اطلاعاتی و جاسوسی هم در این اتحاد شیطانی بر عهده سازمان منافقین (مجاهدین خلق) خواهد بود. سازمان ورشکستهای که پوشش زنده گردهمایی 5 ساعته آن از تلویزیون العربیه وابسته به سعودی بسیار جالب توجه بود. این سازمان که در دهه شصت دست به کشتار کور مردم وترور مسئولان نظام زده بود، در اثر مقابله با اقدامات تروریستیاش بخش بزرگی از نیروهایش را از دست داد و احتمالا این افراد وابستگان و نزدیکانی دارند که کینه نظام، انقلاب و مردم را به دل دارند و بهصورت نامحسوس نقش آنتنهای اطلاعاتی را ایفا میکنند. در این طرح عربستان و رژیم صهیونیستی میکوشند با پول قطر و فرصت ترامپ، ایران را در فرصت کوتاهی عراقیزه کنند.
2-طرح بلندمدت خصمانه: برنامه بلندمدت برای نابودی و تجزیه ایران در تمام سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در جریان بوده است. حمایت همهجانبه از صدام حسین در جنگ 8 ساله علیه ایران از بارزترین نمودهای این سیاست است. اما در دودهه اخیر این سیاست آرام و موذیانه در قالبهای دیگری پیگیری شده است که میتوان آن را در قالبهای زیر دستهبندی کرد. الف-ایجاد بحرانهای طبیعی: در منطقه خشک خاورمیانه آب همواره موضوع مهمی بوده است وحتی بسیاری از نزاعها ریشه در بحران آب داشته است. بنابر پیشبینی اقلیمشناسان معتبر خشکسالی در ایران از چند سال قبل آغاز شده و تا چند سال آینده هم ادامه خواهد داشت. به گفته عیسی کلانتری وزیرسابق کشاورزی و کارشناس برجسته این حوزه بر اثر بحران آب شاید بخش بزرگی از مردم مجبور به مهاجرت درون سرزمینی شوند. در این میان سیاستهای آبی همسایگانی چون افغانستان و ترکیه هم بسیار جالب توجه است که با احداث سدهایی بحران آب را در ایران تشدید کرده و حتی به بحرانهای زیست محیطی چون آلودگی افزوده است. آیا بهراستی میتوان پذیرفت تمام اینها بدون هدایت وبرنامهریزی باشد؟ برنامهای که بحران آب و محیط زیست هم قدرت ایران را ضعیف کرده و با بحرانهای عظیم در داخل مواجه کند. ب-دمیدن در قومیت ومذهب: در دو دهه اخیر پررنگ کردن مصنوعی خواستهای قومی-مذهبی بهوضوح قابل مشاهده است. القای حس تبعیض بهواسطه قومیت ومذهب خطی است که به طور پررنگ در سالهای اخیر دنبال میشود. در حالی که حقیقت آن است که محرومیت و نابرخورداری در بخشهایی از ایران قابل انکار نیست اما سازماندهی شده دانستن آن یقینا ظلم بزرگی است. محرومیت همانقدر که برای فارسزبان شیعه مذهب وجود دارد، برای سایرین هم وجود دارد و ربطی به عناصر مصنوعی که توسط خارج از مرزها تقویت میشوند، ندارد.
با وجود این حجم از توطئه و اتحادهای شیطانی علیه ایران باید در داخل پرهیز از تنشهای ساختگی که طرف مقابل قصد درگیر کردن ایران در آن را دارد، در دستورکار قرار داد و در عین حال آمادگی را در سطح بالایی نگاه داشت و با گستردن وابستگیهای منطقهای هزینه هرگونه ماجراجویی را بالا و بالاتر برد و به این اتحاد شیطانی فهماند آتشی که در آن میدمند دامنگیر همه از جمله خود آنها و متحدین آسیبپذیرشان خواهد شد.
http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=33820
ش.د9601078