(روزنامه اعتماد ـ 1396/04/25 ـ شماره 3855 ـ صفحه 6)
* به نظر شما براي اينكه مطالبات مردم در كابينه آتي بروز و ظهور داشته باشد، به چه مسائلي بايد توجه داشت؟ كابينه دولت دوازدهم چه تحولاتي در چه حوزههايي بايد داشته باشد؟
** كشور متاسفانه مشكلاتي در همه حوزهها دارد. از اين رو نميتوان حوزهاي را از فهرست مشكلات مبرا دانست. در هر حوزه نيز فهرست بلندبالايي از مشكلات رديف شده است. در حركت دولت اولويتبندي مشكلات خيلي جاي كار زيادي دارد. دولت توانايي پرداختن به همه مسائل را ندارد. بنابراين بايد اولويتها را تعيين كند و منابع، فرصتها و امكانات را در هر زمينه تشخيص دهد. دولت بايد بداند كه كدام مسائل در هر حوزه مهمترين است و بايد انرژياش را صرف آن بخشها كند. بنابراين در پرداختن به مسائل تعيين اولويت مهمترين مساله است. براي اينكه بتوانيم مشكلات كشور را حل و فصل كنيم دولت بايد به سمت برنامه محوري برود. همانطور كه در دوره تبليغات انتخابات اشارتي به مسائل داشت، حالا بايد به شكل روشنتر سياستها را در بخشهاي مختلف با جامعه در ميان بگذارد. طبيعتا اين برنامه نميتواند چيزي جدا از برنامههاي انتخاباتي كلياي كه دولت قبلا ارايه كرده، باشد اما تطبيق و اولويتبندي آن خيلي مهم است. همانطور كه در دولت يازدهم مساله برجام و مشكلات تحريمها مهم بود و آقاي روحاني حذف تحريمهاي هستهاي را به عنوان اولويت خود تعيين كرد، امروز نيز بايد در فاصلهاي كه تا شروع كار دولت دوازدهم مانده، اولويتهايش را با مردم در ميان بگذارد. طبيعتا مردم در شعارها، اجتماعات و ميتينگهاي انتخاباتي به آنچه مورد مطالبه شان بود، پرداختند.
ما در مساله سياست خارجي موضوعاتي را داريم كه بايد بيشتر به آنها پرداخته شود. در مساله اقتصاد موضوع سرمايهگذاري، افزايش بهرهوري و ايجاد اشتغال به عنوان مسائل مهم خود را نشان ميدهد. در حوزه سياسي تقويت ساختارها و نهادهاي مدني و روند آزادي بيان و آزادي رسانهها مسائل قابل اعتنايي هستند. اين يك حوزه از كار است. طبيعتا اجراي بهتر برنامهها نيازمند انسجام و كارآمدي در مديران دولت هم هست. يعني چينش منسجمتر و انتخاب افراد چابكتر، كارآمدتر و علميتر ميتواند به اجراي بهتر برنامهها كمك كند. اينها نكاتي است كه ميتوان به طور كلي به آنها اشاره كرد.
* شما كدام حوزه را شامل اولويت بيشتري ميدانيد و معتقديد عدم توجه به آنها بحرانزا خواهد بود؟
** مردم در هر بخش و حوزهاي تقاضايي دارند و فقط هم محدود به يك حوزه نيست. اگر تقاضاي سياسي خاصي داريم به اين معنا نيست كه در حوزه اقتصادي اولويتهاي جدي نداريم. آقاي روحاني در هر حوزه بايد اولويتهاي مشخص خود را بشناسد و عمده انرژي خود را روي آن موارد متمركز كند. دولت ٤ سال فرصت دارد. در اين ٤ سال صد كار مهم نميتوان انجام داد. بايد مهمترين كارها در هر حوزه توسط دولت شناسايي شوند. بنده هم در هر حوزهاي برداشتهايي را دارم.
من معتقدم كه افزايش بهرهوري در حوزه صنعت و اقتصاد برايمان يك اولويت جدي است. ما ظرفيتهاي فراواني داريم كه غير فعال هستند. بايد با فعال كردن آنها، بهرهوري را در حوزه اقتصاد افزايش دهيم. اين مساله هم مشمول واحدهايي است كه با ظرفيت پايين كار ميكنند؛ هم سرمايهگذاريهاي نصفه نيمهاي كه وجود دارد و بايد تكميل شود؛ هم ارتقاي كيفيت و بهبود كيفيت بايد پيگيري شود. بنابراين بحث افزايش بهره وري بسيار مهم است.
ما نياز داريم كه در برخي حوزهها سرمايهگذاري انجام دهيم. صنعت نفت، گاز، پتروشيمي و ديگر بخشهاي صنعتي نياز به سرمايهگذاري دارد. منابع داخلي تكافوي اين سرمايهگذاريها را نميكند. ما بايد بتوانيم از منابع بيروني استفاده كنيم و براي اينكار نياز است كه روابطمان را با كشورها بهبود ببخشيم؛ تنشها را كاهش دهيم؛ بحثهايي كه با همسايگان پيش آمده را با نگاه به آينده حل و فصل كنيم.
اگر نگاه به گذشته داشته باشيم و در گذشته بمانيم به هيچ توفيقي دست پيدا نميكنيم. نگاه به آينده و بهبود روابط به معناي كاهش هزينههاي تنش ميتواند كارساز باشد. ما نبايد پيشرفت كشور را صرف تنشهاي منطقه كنيم. بنابراين در بحث اقتصادي براي اينكه بتوانيم جذب سرمايهگذاري خارجي داشته باشيم بايد در روابط بينالمللي تنشها را كاهش دهيم. به هر حال تا حدود زيادي روابط كشور با اتحاديه اروپا بهبود پيدا كرده است. در ساير بخشها هم ميتوانيم با كاهش تنش شرايط سرمايهگذاري و شرايط خروج از مشكلات و بنبستهاي اقتصادي را بهبود بخشيم.
* مشخصا كدام وزارتخانه نياز به تغييرات جدي دارد؟ كدام وزرا هستند كه در ٤ سال گذشته عملكرد مناسبي نداشتند و به اعتقاد شما دولت براي بهبود فعاليت آن وزارتخانهها لازم است كه وزرا را تغيير دهد؟
** بيش از اينكه بخواهيم روي وزرايي كه بايد تغيير كنند متمركز شويم، معتقدم بايد روي تبيين دقيقتر و روشنتر برنامهها و اولويتهايمان تمركز ويژه داشته باشيم. همه وزرايي كه وجود دارند اگر برنامههاي روشني مقابلشان قرار بگيرد و رييسجمهور و معاون اول به عنوان خواست دولت از وزرا اولويتهايي را مطرح كنند، حتما اوضاع بهتر از اين خواهد شد اما به هر حال با تغييراتي كه در ساختار دولت ايجاد ميشود و سه وزارتخانه اضافه ميشود، خود به خود در وزارت صنعت، معدن و تجارت اين تغييرات اتفاق ميافتد. برخي از وزرا اعلام كردهاند كه شخصا مايل به ادامه كار در وزارتخانه نيستند.
البته من نميتوانم اين حرف را با قطعيت بگويم اما شنيده ميشود كه وزير جهاد كشاورزي گفته است كه نميخواهد به كارش ادامه دهد. بنابراين آنجا به طور طبيعي دچار تغييراتي خواهد شد. هرچند عملكرد حوزه كشاورزي قابل قبول بوده است اما به هر حال عملا اين وزارتخانه دچار تغيير ميشود. حرفهايي براي تغيير مديريت در سازمان برنامه و بودجه و تقويت اركان برنامهريزي در كشور مطرح شده است. به نظر ميرسد ضمن اينكه آقاي نوبخت تلاشهاي زيادي كرده است اما زمينه تقويت سازمان برنامه و بودجه كشور وجود دارد. برخي جاها تقريبا عملكرد قابل قبولي داشتند و به نظر ميرسد كه بايد به كارشان ادامه دهند. در حوزه سياست خارجي و نفت خوب عمل شده است. در حوزه وزارت نيرو تا آنجا كه ميدانم عملكرد وزارتخانه مورد رضايت نبوده است. بنابراين بحث از تغييرات در وزارت نيرو است. گزينههايي هستند كه نامشان را در اين حوزه شنيدهام، گزينههاي خوب و كارآمدي هستند. به نظر ميرسد كه تغييرات مثبتي اتفاق ميافتد.
* وزارت كار و امور اجتماعي چطور؟ ممكن است اين وزارتخانه هم دچار تحولاتي بشود؟
** در بحث وزارت كار و امور اجتماعي هم بحث از تغييرات شنيده ميشود. البته نميدانم كه چقدر جدي است اما به هر حال دستگاه بسيار عريض و طويلي است كه عملا سه وزارتخانه رفاه، كار و تعاون در آن وزارتخانه ادغام شدهاند و فكر ميكنم كه جا براي تقويت مديريت اين دستگاه وجود داشته باشد.
* دولت دوازدهم به لحاظ عملكردي چه تفاوتهايي خواهد داشت؟
** دولت يازدهم از نقطه صفر خودش آغاز كرد اما دولت دوازدهم از انتهاي كار ٤ ساله خود شروع ميكند. تجربيات فراواني كسب كرده و گامهاي قابل توجهي برداشته است. گامهاي دولت دوازدهم تكميلي است؛ نه گامهاي ابتدايي. اينكه ٤ سال تجربه را پشت سر خود دارد و برخي از نيروها و روشها را تست كرده است. حالا با اتكا و اعتماد بيشتري ميتواند افراد و روشهاي موفق را به كار بگيرد. روشهايي كه نتيجه نداده را ميتواند كنار بگذارد. با درك دقيقتر و بهتر از مشكلات كشور ميتواند كارش را انجام دهد. دولت دوازدهم در يك كلام دولتي است كه ٤ سال تجربه كار اجرايي را با خود دارد.
* به موضوع انتخاب شهردار بپردازيم. به هر حال اصلاحطلبان توانستند در اين دوره از انتخابات در تهران گزينههاي خود را به شوراي شهر بفرستند. براي آنكه مردم بتوانند طعم مديريت شهري اصلاحطلبانه را بچشند چه كارهايي بايد صورت بگيرد؟ از چه آفتها و تهديداتي بايد اصلاحطلبان حاضر در شوراي شهر دوري كنند؟ شهرداري اصلاحطلب چه ويژگيهايي بايد داشته باشد؟
** شوراي شهر انتخاب شده و فهرستي كه راي آورده از آن اصلاحطلبان است. بنابراين فرصت و موقعيت در اختيار اصلاحطلبان قرار گرفته تا مديريت شهر را به عهده بگيرند. پرهيز از هر نوع اختلافي يك اولويت مهم است. نبايد با ايجاد اختلافات بيهوده راه خدمت به مردم را سخت و دشوار كرد.
پرداختن به مسائل و مشكلات شهر تهران با هيچ چيز ديگري نبايد جابهجا شود. مسائل سياسي ضمن اينكه اهميت دارد اما به نظر من مشكلات شهر تهران متوجه تمام بخشهاي خدمات شهري است و شايد بحثهاي سياسي در آن نقش كمرنگتري داشته باشد. مساله محيط زيست، حمل و نقل، ترافيك، كيفيت و نحوه ساخت و ساز و امر شهرسازي را به عنوان امري جدي در دستور كار داريم. اين مجموعه مسائل بسيار مهمي هستند كه بايد با انتخاب مديران قدرتمند، شناخته شده در سطح ملي و كارا به سمت كمك به حل و فصل مسائل شهر برويم. مسائل شهر تهران يك روزه حل نميشود. بايد شوراي شهر و تيم شهردار منتخب با تمام انرژي در اين ٤ سال كار كنند تا از يك سو جهتگيري به سمت حل و فصل مسائل ايجاد شود و از سوي ديگر از شدت مشكلات كاسته شود. من فكر نميكنم كه همه مشكلاتي كه فهرست شد، حل ميشود. زمان طولاني براي حل مشكلات نياز است. پيدا كردن يك خط حل و فصل مشكل بسيار اهميت دارد و اميد است كه با تعقيب يك خط فكري و استراتژيك سالم و با مديران توانا و با حمايت شوراي شهر، مجلس و دولت، بتوان از شدت گرفتاريهاي شهر كاست و بستر را براي دور بعد فراهم كرد.
* در دوران مديريت شهري آقاي قاليباف اصلاحطلبان نقدهايي داشتند. دقيقا چه رويه و اقداماتي از سمت شهردار پيشين اشتباه بود و در دوران شهردار جديد بايد به طور كامل متوقف شود؟
** در درجه اول اين نكته را بايد تاكيد كرد كه آقاي قاليباف ضمن اينكه به جريان مقابل ما از حيث سياسي تعلق دارد اما به هر حال يك مدير قوي است. اين را نبايد ناديده گرفت. در دوره طولاني شهردارياش كارهاي زيادي هم در شهر كرده است. نخواهيم با نگاه انتقادي خدمات و كارهاي آقاي قاليباف را ناديده بگيريم؛ وجه ديگر موضوع اين است كه به هر حال در شهرداري يك نظام درآمدي پايدار قابل قبول ايجاد نشده است.
امروز كه در مورد شهرداري صحبت ميكنيم درآمد عمده آن از مسير فروش تراكم بوده است و اين اصلا روند خوبي نيست. جزو اولويتهاي كاري شوراي شهر و تيم شهرداري جديد طراحي يك برنامه درآمدي متناسب و پايدار براي شهرداريها بايد باشد. شهرداري تعداد قابل توجهي طرحهاي در دست اقدام و نيمهكاره دارد. طرحهايي كه به نظر ميرسد بايد تمام دوره ٤ سال شهرداري پيش رو را به خود اختصاص دهد. آنچه من شنيدهام اما خودم امكان ارزيابي آن را نداشتهام حدود ٦٠ هزار ميليارد تومان هزينه طرحهاي در دست اقدام و در واقع بدهيهاي ايجاد شده روي طرحها بوده است.
نزديك به ٢٠ هزار ميليارد تومان يعني تقريبا بودجه يك سال شهرداري بدهيهاي روز آن است. اين مجموعه شرايط مالي شهرداري بسيار بد است. براي هر تيمي كه بخواهد كار كند نامناسب است. اگر شخص آقاي قاليباف هم ميخواست كار را ادامه دهد شرايط بدي داشت. ما نبايد طوري عمل كنيم كه جمع گرفتاريهايي كه از خودمان براي تيم بعدي به جا ميگذاريم، زياد باشد و عملا قدرت عمل را از آن تيم بگيرد.
اينكه ميشنويم قراردادهايي با عجله و طولاني مدت بسته ميشود به اين معناست كه ابتكار عمل را از تيم جديد ميگيريم. به هر حال آنچه الان و قبل از هر چيز بايد در دستور كار شوراي شهر قرار بگيرد، انتخاب يك شهردار مدير، توانا و كارآمد است. مديري كه آشنا با مسائل شهري باشد. فردي كه از حيث ارتباطي در نظام اداري كشور قدرتمند و چهرهاي ملي باشد. تقريبا اينها ويژگيهايي است كه آقاي سيدمحمد خاتمي برشمردهاند. انتخاب اين مدير با منتخبين مردم در شوراي شهر است.
* چرا به نظر آقاي خاتمي شهردار بايد يك چهره ملي باشد؟
** وقتي مديري را انتخاب ميكنيم كه يك چهره شناختهشده نباشد براي ارتباط با اركان نظام و مقامات بالادستي، روساي سه قوه و سايرين با مشكل مواجه خواهد شد. در حالي كه شهردار بايد بتواند با يك ارتباط قوي با اين اركان مسائل شهر را سامان دهد. بنابراين بايد يك چهره ملي و شناخته شده باشد؛ نه چهره گمنامي كه حتي اگر توان اجرايي خوبي هم داشته باشد، نتواند با ارتباطگيرياش مشكلات را كاهش دهد.
* آيا صرف اينكه شهردار يك نيروي سياسي باشد كافي است يا اينكه بايد لاجرم آشنايي به مديريت كلانشهر پيچيدهاي مثل تهران داشته باشد و داراي سوابقي در اين زمينه باشد؟چقدر اين مساله نسبت به سياسي بودن فرد اولويت دارد؟
** شهردار بيش از اينكه يك چهره سياسي باشد بايد يك مدير توانمند، اجرايي و شناخته شده باشد و سوابقي هم در اين زمينه داشته باشد. البته مساله سياسي بودن در ذات قضيه وجود دارد. نميتوان مديري داشت كه از نظر سياسي دور از همه مسائل باشد. چنين مديري حتما وجه سياسياش كمرنگ نخواهد بود اما بايد كار شهرداري آغشته به مسائل سياسي نشود كه تعقيب مسائل سياسي ما را از مسائل اصلي و گرفتاريهاي مهم شهر باز دارد. اين مسووليت از اعضاي شوراي شهر برميآيد. سايرين ميتوانند در حد معرفي و پيشنهاد از چهرههايي كه فكر ميكنند، كارآمد هستند با شوراي شهر همكاري كنند. بنابراين معرفي چهرههاي توانا به شوراي شهر كمكي به آن است و در نهايت اعضاي اين شوراي شهر هستند كه حق انتخاب شهردار را دارند.
* به نظر شما اين حرف كه كسي كه شهردار ميشود نبايد به فكر رياستجمهوري باشد، حرف منطقي و درستي است يا خير؟
** اهميت اين موضوع در اين است كه كسي كه بايد به فكر گرفتاريهاي واقعي مردم شهر تهران باشد، نبايد به دنبال فضاسازيهاي تبليغاتي براي خود باشد براي اينكه اگر كانديداي رياستجمهوري شد، راي خوبي بتواند جمع كند. طبعا به اين معنا نبايد كسي در عملكردش فكر تبليغات براي رييسجمهور شدنش باشد. چنين چيزي غلط است؛ وگرنه ممكن است كه فردا انتخابات رياستجمهوري شود و شهردار تهران هم يكي از چهرههايي است كه اين فرصت را دارد كه كانديدا شود. در عملكردش در شهرداري بايد توجه كند كه مساله او گرفتاريها و مشكلات مردم شهر تهران باشد نه خودنمايي و كار تبليغاتي.
* نوع ارتباط شوراي شهر تهران با توجه به يكپارچه اصلاحطلب بودن با شهردار بايد چگونه باشد؟
** به هر حال همواره اين احتمال وجود دارد كه شوراي شهر در انتخابات يك جريان يكدستي باشد. اين به نظر من نقص موضوع نيست.
مهم اين است كه بتوان يك شهردار مناسب انتخاب كرد و شوراي شهر برنامههاي نظارتي خود را بر عملكرد شهرداري با دقت اعمال كند و شهرداري را در همان مسيري قرار دهد كه توافق بين شهردار و اعضاي شوراي شهر است. اعضاي شوراي شهر به طور طبيعي در مورد اولويتهاي مسائل شهري چيزهايي را به مردم گفته اند؛ تعهداتي به مردم دادهاند. اين تعهدات بايد در قالب انتخاب شهردار مدنظر قرار دهند و از شهردار بخواهند كه با نظارت دقيق اجراي اين خواستهها را تعقيب كند.
* در مقطع كنوني كه اصلاحطلبان پيروزيهايي را در چند دوره انتخابات اخير به دست آوردهاند و به عرصه سياستورزي بازگشتهاند، پاشنه آشيل جريان اصلاحات را چه ميدانيد؟
** من معتقدم غرق شدن در اين پيروزيها و كمتوجهي به مطالبات مردم و پرداختن به اختلافنظرها كه وجود آن كاملا طبيعي است، ميتواند ما را به گونهاي گرفتار كند كه يادمان برود براي چه آمدهايم. ما براي رفع مشكلات موجود در سيستم آمدهايم. در مورد شوراهاي شهر و روستا حل مشكلات شهري اهميت دارد.
براي حل و فصل آنها با مردم حرف زدهايم و به مردم تعهد خدمت و انجام كار دادهايم. الان بايد فكر و ذكرمان انجام اين تعهد و پاسخگويي به مطالبات بحق مردم و دور شدن از زمينههاي اختلافياي باشد كه ما را از انجام كار اصليمان بازدارد.
* اصلاحطلبان مدتها است به اجماع ملي و گفتوگوي بين جناحها در راستاي تحقق منافع ملي تاكيد كردهاند. اخيرا نيز برخي چهرههاي جناح راست از اين موضوع صحبت كردهاند. آقاي زاكاني از آتشبس يك طرفه سخن گفت و برخي چهرههاي معتدل اصولگرا نيز آن را ضروري دانستند. آقاي بادامچيان گفت اگر اصلاحطلبان رفع اختلافات جناحها را از خودشان شروع كنند ما هم به ميدان ميآييم. در چنين شرايطي چگونه ميتوان اختلافات بين جناحها را به تعويق انداخت يا آن را حل كرد؟
** به نظر من اين زمزمهها و نواهايي كه در مورد آشتي يا اجماع مطرح شده نواي خوب و اميدبخشي است. حرفهايي كه آقايان باهنر، توكلي، بادامچيان و ديگر اصولگرايان در اين زمينه گفتند بسيار مثبت و شايسته توجه است. بنابراين اصل بيان آن را بايد نيك دانست. اگر قرار است كه در عمل به توافقهايي دست پيدا كنيم بايد در ابتدا در راه نگرش و ادبيات به نقاط اشتراك برسيم. من معتقدم كه خلأ گفتوگو در جامعه ما جدي است. اين خلأ در موضوع گفتوگو بين جريانهاي سياسي بسيار بايد مورد توجه قرار بگيرد. فعالان سياسي هر دو جناح چه تندرو و چه معتدل تكگويي ميكنند. صحبتها مونولوگ است.
عرصه سياست ايران نيازمند ديالوگ و گفتوگو است. بايد بر سر مسائل اختلافي با هم بحث كنيم و حرف بزنيم. اين اختلافات يكشبه حل نخواهند شد. حتي اگر خوب مساله گفتوگو را نيز تعقيب كنيم همه مسائل حل نميشود بلكه بخشي از مسائل به دليل مجموعه شرايط باقي ميماند. ليكن بخشهاي بزرگي از مشكلات قابل حل و فصل شدن است. ما نياز به اين داريم در موضوعاتي كه به مصالح كشور مربوط ميشود، به ديدگاههاي مشترك برسيم.
ما نميتوانيم در عرصه سياست خارجي با ديدگاههاي متفاوت ورود كنيم. ما بايد به ديدگاههاي نزديك به هم برسيم. ديدگاههايي كه قرار است خارج از مرزها به عنوان موضع كشور اعلام شود، بايد كاملا يكسان باشد. در مواجهه با كشورهاي دنيا بايد حرف يكساني داشته باشيم. هر چند ميتوانيم براي رسيدن به حرف مشترك در داخل كشور گفتوگو كنيم؛ در مسائل ديگر ميتوانيم بحث كنيم؛ ميتوانيم برخي جاها اختلافات را هم نگاه داريم اما نه در مواردي كه به منافع ملي مربوط است. اگر با نگاه سالمي با برخي اختلافات برخورد كنيم ميتواند موتور محرك خوبي براي كشور باشد.
همينها ميتواند زمينه بحث و گفتوگو را پديد بياورد و نتايج خوبي را هم در پي داشته باشد. بنابراين بايد از مسير گفتوگو چيزي كه خلأ آن وجود دارد حركت را آغاز كنيم. در اين صورت ميتوانيم اميدوار باشيم كه به مرور و گام به گام از مصالح كشور و منافع ملي شروع كنيم و به نتايج مثبتي نيز برسيم.
* خيلي از فعالان دو جناح كم و بيش به ضرورت آن اذعان دارند. براي اينكه جرقه اوليه اين كار بخورد و نقطه شروعي براي رسيدن به اجماع ملي داشته باشيم، پيشنهاد شما چيست؟با چهرههاي معتدل ميتوان وارد صحبت شد؟ كدام يك از اصولگرايان براي آغاز گفتوگو به نظر شما مناسب هستند تا بتوان آن را تعميم داد؟
** شايد عمليترين گزينه پيشنهاد گفتوگو ميان سران قوا باشد. سران قوا حتي به عنوان يك گام سياسي نه به عنوان گامي كه مسووليت اجراييشان است، ميتوانند به ايجاد يك مركز ملي گفتوگو كمك كنند و از طيفهاي مختلف سياسي هم فرصت مشاركت در اين گفتوگو را پيدا كنند. به نظر من نقطه شروع آن خيلي مهم است. اگر آغاز خوبي براي آن گذاشته شود، من معتقدم به سرعت ميتواند فراگير شود. چهرههاي فكري هر دو جناح سياسي در به بار نشاندن اين عمل سياسي خداپسندانه نقش موثري را ايفا كنند.
* به نظر شما رسانه ملي نيز ميتواند به شكلگيري فضاي گفتوگوي ملي كمك كند؟
** رسانه ملي حتما ميتواند موثر باشد اما با تاسف بايد گفت كه صداوسيما در اين حوزه نگاه ملي نداشته است. وقتي كه رسانه ملي به جاي اينكه تلاش كند از طيفهاي مختلفي كه به هر حال پايبنديشان به اصل نظام مورد تاييد قرار گرفته و تاييد صلاحيتشان حداقل در انتخابات حكايت از اين معنا دارد، باز هم نگاه يك سويه دارد و حمايت از برخي جريانات را به طور پررنگ در دستور كار خود دارد، ديگر خيلي نميتوان به رسانه ملي اميد بست. اگر رسانه ملي دست از اين رويه بردارد حتما صدا و سيما بهترين ابزار براي بسط گفت و گوي ملي است.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=80535
ش.د9601115