بررسی فرآیند انحراف مشروطه نشان می دهد جریانهای غربگرا برخلاف جریان مذهبی که به دنبال یک عدالتخانه بومی اسلامی بود، یک مدل پارلمان غربی را دنبال می کردند. متأسفانه امروز هم ما با جریان نفاق داخلی در بدنه انقلاب اسلامی مواجه هستیم. کسانی هستند که تظاهر به خط امام(ره) و پیروی از اندیشه امام(ره) میکنند ولی وقتی عمق تفکرات آنها را میبینیم متوجه میشویم که نگاهشان، نگاه سکولاری است ...
14 مرداد سالروز صدور فرمان مشروطیت در ایران است. این نهضت که به رهبری علمای دینی آغاز شده بود در نهایت سرانجام نامیمونی یافت و علیرغم تشکیل مجلس که با هدف کاهش قدرت شاه و گسترش عدالت در جامعه حاصل شده بود با نفوذ عوامل خارجی در آن و اختلافات بین رهبران آن به اهدافش نرسد. بررسی ابعاد و اتفاقات روی داده در این واقعه تاریخی، درسها و عبرتهای زیادی را پیش روی ما قرار می دهد.
حجت الاسلام دکتر مهدی ابوطالبی استاد حوزه و دانشگاه بوده و در گروههای پژوهشی مختلفی با موضوع مشروطه و تاریخ معاصر ایران فعالیت دارد. علاوه بر این وی دارای تألیفات متعددی در حوزه تاریخ معاصر و نهضت مشروطه می باشند و در حال حاضر به عنوان عضو شورای علمی دانشنامه مشروطیت در مؤسسه علمی پژوهشی امام(ره) خمینی(ره) مشغول به فعالیت هستند. برای مرور بخشی از اتفاقات نهضت مشروطه گفتگویی انجام دادهایم با این استاد فرهیخته که در ادامه میآید:
آقای دکتر، عدهای از اندیشمندان تاریخ معاصر نهضت مشروطه را مقدمهای برای وقوع انقلاب اسلامی میدانند و این نهضت را تجربه اجتماعی میشمارند که تحقق اهداف آن، در انقلاب اسلامی به وقوع پیوست. نظر جنابعالی در این زمینه چیست؟
واقعه نهضت عدالتخانه که در سیر فرآیندش تبدیل به مشروطه شد، به اعتراف تمامی تاریخنگاران مشروطه از جمله کسروی و دیگران، نهضتی بود که به رهبری علما به راه افتاد. کسروی میگوید که مشروطه را سیدین، امام جمعه و شیخ فضلالله در تهران پدید آوردند. لذا مشروطه را باید در سیر فعالیتهای سیاسی علما دید.
در حقیقت علمای شیعه در ایران، بویژه از دوره صفویه به این طرف، فعالیت جدیتر و رسمی تر را در عرصه سیاسی شروع کردند. حضور در سمتهای حکومتی در دوره صفویه، فعالیتهای حقوقی و قضایی مثل تصدی امور قضایی و ثبت اسناد حقوقی در دوره قاجار و صدور فتاوای جهاد در حوادث این دوره ، تشکیل برخی حکومتهای محلی قبل از نهضت مشروطه و سایر حرکتهایی از این قبیل، در حقیقت فعالیتهایی از سوی علما برای حضور پررنگ در عرصه سیاسی جامعه برای اجرای احکام شرع در اجتماع بود.
در ادامه این حرکت ما نهضت عدالتخانه را میبینیم که یک گام رو به جلو از سوی علما است که در این حرکت سعی میشود با تشکیل یک مجلس عدالت، نظارت بر عملکرد دربار و سایر مراکز دولتی انجام گیرد و سیاستهای داخلی و خارجی و حتی قراردادهای بینالمللی بر اساس احکام شرع و طبق دستورات اسلام برنامهریزی شود. این در حقیقت هدف علما بود که علاوه بر مسائل حقوقی و قضایی که در اختیار آنها قرار گرفته بود، مسائل بخشهای اداری، دیوانی و اجرایی کشور که در اختیار دربار بود را حتیالامکان از طریق این مجلس و با شیوه قانونگذاری بتوانند تا حدودی این بخشها را هم مطابق قانون شرع مبین اسلام تنظیم کنند و تحت نظارت بگیرند. این هدفی بود که از تشکیل مجلس عدالتخانه دنبال میشد و به صراحت در خواستههای علما در مهاجرت کبری به شاه تلگراف شد و به دنبال آن شاه فرمان مشروطیت را صادر کرد.
بنابراین نهضت مشروطه را باید در ادامه حرکتهای قبلی علما و فرآیند بسط ید علما در نظارت بر رفتار شاه و دربار و محدود کردن آن به شرع و قوانین دینی تحلیل کنیم. منتهی با نفوذ سفارت انگلیس و برخی از روشنفکران غربگرا و ایجاد انحراف در این حرکت، با حذف فیزیکی رهبران نهضت مثل شیخ فضل الله نوری، آیت الله بهبهانی و فوت مشکوک آخوند خراسانی عملاً این حرکت ناکام ماند و مجلس تشکیل شده به سمت یک پارلمان غربی سوق پیدا کرد که نهایتاً از درون این پارلمان، حکومت پهلوی رضا خان سردرآورد.
حرکتهای ضد دینی حکومت پهلوی مجدداً سیر مطالبهگری علما و مردم برای اسلامی شدن حکومت را شعلهور کرد. زمینههایی از این حرکتها را در دوره پهلوی و در نهضت نفت با حضور آیت الله کاشانی و برخی علما و انسجام مردمی در کنار علما شاهد هستیم.
روند این مطالبهگریها در نهایت با رهبری امام(ره) و همراهی مردم شکل جدیتری به خود گرفت و با وقوع انقلاب اسلامی تحقق یافت. امام(ره) حرکت خود در مقابل اقدامات ضد دینی پهلوی دوم را ابتدا با نصیحت و رویکرد اصلاحی شروع میکند و چون این حرکت جواب نمیدهد، به انقلاب رو میآورند که هدف آن کنار زدن حکومت سلطنتی و تشکیل نظام اسلامی بود.
روح این حرکت، تکامل یافته همان نهضت مشروطه بود. در مشروطه حضور شاه و سلطنت با نظارت مجلسی که قوانین آن مجلس تحت نظارت فقها باشد، پذیرفته شده بود؛ اما در نظام جمهوری اسلامی اصل سلطنت از بین رفت و نظام جمهوری مبتنی بر رأی مردم روی کار آمد که همین آرای مردمی باز در چارچوب اسلام و منطبق با قوانین اسلامی تعریف شده است. لذا انقلاب اسلامی بسط یافته و تکامل یافته حرکت علما در مشروطه است.
با نگاه مقایسهای به این دو جریان اجتماعی، دلایل موفقیت حرکت دوم و به ثمررسیدن آن و شکست حرکت اول را در چه میبینید؟
شاید مهمترین دلیل، وحدت و مرکزیت رهبری در انقلاب اسلامی و عدم تمرکز رهبری در نظام مشروطه است. در انقلاب اسلامی، نهضت امام(ره) و مردم از اوایل دهه چهل شروع شد و به رغم این که خیلی از مراجع و علما در نهضت، امام(ره) را همراهی کردند و امام(ره) نیز از آنها طلب کمک هم کردند ولی محوریت رهبری حرکت با امام(ره) بود و لذا حتی در خود اوایل نهضت در بحث لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی وقتی علما اعتراض میکنند و از طرف دولت گفته میشود که ما این لایحه را لغو میکنیم، برخی علما این گفتار شفاهی مبنی بر لغو لایحه را میپذیرند ولی امام(ره) اعلام رسمی لغو لایحه از سوی دولت را میخواهد و در نهایت این اتفاق میافتد. بعدها در طول نهضت هم اعلامیههای امام(ره) و هدایتگریهای امام(ره) است که در حقیقت محوریت رسمی حرکت را در دست دارد و لذاست که در راهپیماییهای منتهی به انقلاب اسلامی به رهبری امام(ره) و تشکیل حکومت اسلامی به رهبری ایشان تصریح شده است.
این محوریت امام(ره) در نهضت باعث شد تا امام(ره) بتوانند نهضت را کنترل کند و در جاهایی که نهضت رو به انحراف میرود و یا افرادی میخواهند نهضت را به نوعی زاویهدار بکنند یا حرکتهای دیگری را شکل دهند که وحدت و خط سیر اسلامی نهضت لطمه بخورد، امام(ره) با رهبری خویش جلوی این انحرافات را میگیرد و شاهدیم که تمامی فعلان مذهبی و مردم نیز رهبری ایشان را در طول مسیر پذیرفتهاند. در فرازهای مختلف نهضت مثل جمهوری اسلامی که ملی مذهبیها پیشنهاد جمهوری اسلامی دموکراتیک را دادند ولی امام(ره) گفتند جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کمتر و نه بیشتر، این وحدت در رهبری باعث توفیق انقلاب شد.
در نهضت مشروطه ما تعدد رهبری را داریم و خصوصاً این که بخشی از رهبری در تهران است و بخشی از رهبری در نجف و با رهبری مرحوم آخوند خراسانی بود و این وسط توطئه چینیهایی انجام میشد که اختلاف بیندازند بین رهبران تهران با نجف، در کنار آن فضای تبلیغاتی مسموم شکل گرفته از سوی عوامل وابسته به انگلیس نیز ابعاد نهضت علمای تهران برای علمای نجف را مخدوش میکرد و فضای واقعی نهضت برای آنها ناشناخته میماند و به همین دلیل شاهدیم تصمیماتی میگیرند که درآینده از این تصمیمات ابراز پشیمانی میکنند و بیان میکنند که ما شناختمان از بعضی رجال مشروطه دقیق نبود. مثل نامه مشروح مرحوم آخوند خراسانی که در مورد فساد مذهبی و سیاسی سید حسن تقیزاده بعد از شهادت شیخ فضلالله مینویسد، در حالی که شیخ فضلالله دو سال قبل از شهادتش به این نکته رسیده بود ولی نتوانست این را منتقل کند. به هر صورت این عدم وحدت در نهضت باعث شد که عملاً اختلافی بین علما بیفتد. ما از شیخ فضل الله به عنوان یکی از رهبران اصلی نهضت در تهران با مرحوم آخوند به عنوان یکی از رهبران نهضت در نجف این اختلاف موضع را داشتهایم.
نقش دشمن خارجی در این بین اولا ایجاد اختلاف به شکل جدی و تشدید آن و ثانیا استفاده از فضای اختلاف و خارج کردن جریان کار از دست رهبران مذهبی بود.
چه اقدامی باید در انقلاب اسلامی ایران انجام بگیرد که شاهد سوق پیدا کردن انقلاب به سرنوشت نهضت مشروطه و سوار شدن عوامل غربگرا و واداده بر اریکه قدرت و در پی آن به حاشیه رفتن اهداف اصلی انقلاب نباشیم؟
ما فرآیند انحراف مشروطه را وقتی بررسی میکنیم، وجود جریانهای نفاق در مشروطه بارز است. جریانهای غربگرا برخلاف جریان مذهبی که به دنبال یک عدالتخانه بومی اسلامی بود، یک مدل پارلمان غربی را دنبال می کردند. اینها به گونهای در نهضت نفوذ کردند که عمدتاً سعی می کردند با تابلوی علمای نجف و این که ما حرف علمای نجف را میزنیم و علمای نجف ما را تأیید میکنند حرکت کنند. شعارهایی مثل آزادی، مساوات، مشروطه به ظاهر ادعای مشروطه اسلامی مورد نظر آخوند را مطرح میکردند ولی در باطن هدفی جز ایجاد مشروطه غربی را دنبال نمیکردند. از آنجا که اینها با جا گرفتن در پشت پرچم علمای نجف و در این پوشش اهدافشان را دنبال میکردند تشخیص انحرافاتشان برای مردم و حتی علما سخت بود. این یکی از نکاتی بود که تشخیص صحنه را برای مردم سخت کرد.
متأسفانه امروز هم ما با جریان نفاق داخلی در بدنه انقلاب اسلامی مواجه هستیم. کسانی هستند که تظاهر به خط امام(ره) و پیروی از اندیشه امام(ره) میکنند ولی وقتی عمق تفکرات آنها را میبینیم متوجه میشویم که نگاهشان، نگاه سکولاری است ولی در عین حال ادعای خط امام(ره) را هم دارند. این همان بحثی است که مقام معظم رهبری فرمودند که باید مواظب باشید که تفاسیری غلط از اندیشه امام(ره) مطرح نشود و خط امام(ره) تحریف نشود.
نکته دوم که در نهضت مشروطه و انحراف آن مؤثر بود، اعتماد به بیگانگان توسط برخی از فعالین نهضت بود. شاید مهمترین آن تحصن در سفارت انگلیس و مبارزه با حکومت قاجار با پشتوانه سفارت انگلیس بود. این اعتماد و حضور فعالین سیاسی نهضت در سفارت، نقطه آغاز انحراف نهضت بود.
بحثهای مشروطه غربی و سکولار را بیشتر در سفارت انگلیس و در تجمعات مشروطه بر سر زبانها انداختند و انگلیسیها از این وضعیت نهایت استفاده را برده و آرام آرام نفوذ در نهضت و انحراف آن را اجرایی کردند.
متأسفانه امروز هم به اسم استفاده از پتانسیلهای بیرونی، خوش بینی و اعتماد به بیگانه که میتواند در پیشبرد اهداف داخلی موجب رکود و یا انحراف شود دیده می شود. این موضوعات امروز هم جامعه ما را تهدید میکند، بخصوص اگر بین جریانات مذهبی داخل اختلافاتی وجود داشته باشد و به این اختلافات دامن هم زده شود.
خطر تحریف در نهضت ها بیش از آنکه با نفوذ افرادی از جانب دشمن اتفاق بیفتد با نفوذ تفکر التقاطی اتفاق می افتند و لذا اگر امروز جلوی نفوذ تفکری که با اهداف و آرمان های حضرت امام(ره) فرسنگ ها فاصله دارد گرفته نشود چه بسا افرادی در پوشش خط امام(ره) انقلاب را به بیراهه بکشانند. یکی از مهمترین ابعاد خطر نفوذ که مقام معظم رهبری به آن اشاره کرده و همه را به هوشیاری در مقابل آن دستور داده همین موضوع نفوذ تفکرات انحرافی و التقاطی است. بدیهی است اگر ما از این وقایع تاریخی درس نگیریم و چشم و گوش خود را بر روی حقایق ببندیم هر اتفاقی در تاریخ ممکن است تکرار شود.
با تشکر از جناب حجت الاسلام دکتر ابوطالبی که وقت خود را در اختیار این پایگاه قرار دادند.
مصاحبه: اکبر کریمی