(روزنامه آرمان – 1396/04/27– شماره 3370 – صفحه 3)
** من علاقهمند نیستم که در مورد افراد صحبت کنم اما آقای آشنا، نظرات خودشان را منتشر میکنند و این به معنای این نیست که او دیدگاه اصلاحطلبان را نقل و تعبیر میکند. او علاقهای هم ندارد که بهعنوان یک اصلاحطلب شناخته شود. به هرحال اختلاف نظرهایی وجود دارد که در شرایط فعلی نیز این اختلافها افزایش پیدا کرده است. من معتقدم نظرات آقای آشنا صحیح نیست و با خود او نیز انتقاد خود را در میان گذاشتهام.
* برخی مخالفان اصلاحطلبی معتقدند که اصلاحطلبان همعقیده با تندروها و براندازها هستند؛ در غیر این صورت، باید از آنها اعلام برائت کنند. پاسخ شما به این ادعا چیست؟
** رهبران جبهه اصلاحات اساسا نمیتوانند با تندروها در یک دسته قرار بگیرند، چرا که جریانات تندرو، معتقد به انقلاب کردن، براندازی و اتفاقات خشنی از این دست هستند و نام تندرو میگیرند، اما اصلاحات جریانی است که قصد دارد از درون، اصلاح کند. در خلال اصلاح، نه به بیرون چشمداشتی وجود دارد و نه به جای دیگری جز جبهه انقلاب و امام(ره) دل بسته میشود. اینکه اعلام برائت کنند، بیشتر بهانه است، چرا که اساسا هیچگاه اعلام همبستگی با جریان تندرو وجود نداشته که اکنون انتظار برائت وجود داشته باشد. شاید این پرسش را شاید بهتر باشد از اصولگرایان پرسید، چرا که هیچگاه در مقابل کارهای تندی مانند حمله به سفارت عربستان و انگلستان و یا برهمزدن سخنرانی سیدحسن خمینی اعلام موضع نکردند. مقام معظم رهبری نیز علیه این موارد صحبت کردهاند. به همین دلیل چنین سوالاتی باید از اصولگرایان پرسیده شود. من در جریان اصلاحات نمیبینم که از تندروها حمایتی شده باشد. دیدگاهها و نظرات متفاوتی داشته و بارها اعلام کردهاند، اما به هیچوجه خط و ربطی به تندروها نداشتهاند که اعلام برائت کنند.
* عملکرد دولت روحانی را تا چه اندازه در پیگیری مطالبات مردم موفق میدانید؟
** تعریف از مطالبات مردم، تعریف روشنی نیست. مطالبات مردم، در رأیها و انتخابات بروز پیدا میکند. مسائل معیشتی و اقتصادی، همواره جزو مطالبات مردم بوده و هست، اما مطالبه آزادی، توسعه سیاسی و... هرگاه مکمل مطالبه توسعه اقتصادی قرار میگیرد، معنا و مفهوم پیدا میکند. به این دلیل طبیعتا با رأی بالایی که آقای روحانی کسب کرده، تفاهمی میان اکثریت مردم و رئیسجمهور وجود دارد و مردم حس میکنند که او میتواند پیگیر مطالباتشان باشد. اما این به آن معنا نیست که یک شخص میتواند همه درخواستها را پاسخ دهد. در دوران یک رئیسجمهور، برخی مطالبات پاسخ داده میشود، برخی پیگیری میشود و برخی دیگر نیز بیپاسخ میماند. آنچه اهمیت دارد، این است که باتوجه به امکانات موجود کشور همه درخواستها، نیازها و مطالبات مردم اولویتبندی شده و رئیسجمهور پیگیر آنها شود.
آقای روحانی رأی بالایی در انتخابات اخیر کسب کردند. این رأی بالا را در چند سطح میتوان ریشهیابی کرد. نخست اینکه او مکلف است کارها و اقدامات نیمهتمام خود را بهسرمنزل برساند که مردم معمولا توقع دارند این کارهای نیمهتمام در دور دوم پایان یابد. دلیل دوم آن، نوع حضور رقبا در عرصه انتخابات بود. مثلا آقای قالیباف در جریان تبلیغات انتخاباتی و بهویژه در مناظرات تلویزیونی روشی به کار گرفت که بهمذاق جامعه خوش نمیآید. مساله دیگر هم بحث هراسی بود که مردم از رقبای آقای روحانی داشتند، به این معنا که رویارویی دو جناح در انتخابات ملت را بیمناک کرد و مردم با توجه به تجربهای که از دوران احمدینژاد در سر داشتند، با هراس بیشتری به انتخابات نگاه کردند و آقای روحانی را گزینه مطلوبتری برای آرامش فضای جامعه یافتند.
* طی سالهای اخیر، دلواپسان به طرق مختلفی به سیاست خارجی دولت انتقاد کردهاند. از برجام گرفته تا قراردادهایی مانند توتال، دستمایه این گروه برای تخریب دولت قرار گرفته است. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
** من فکر میکنم در ماجرای برجام و توتال، بهترین تصمیمات گرفته شد. امنیت مهمی در بخشهای مختلف برای کشور ایجاد شد. پس از سالها، جای اینکه نفت در اختیار قطر قرار بگیرد، در اختیار کشور ما نیز قرار میگیرد. اگر بحث تئوری توطئه مطرح باشد، میتوان ادعا کرد آنهایی که مخالف توتال هستند، نمیخواهند پول نفت به ایران بیاید. براساس سابقه و تجربهای که دارم، در قراردادهای کلانی مانند برجام وتوتال تنها رئیسجمهور یا وزیر خارجه تصمیم نمیگیرند و اطمینان داشته باشید تمام مسئولان ارشد نظام در جریان این پیمانها هستند.
* انتخابات اخیر، شکست بزرگی برای اصولگرایان بهحساب میآمد. تحلیل شما از شکست اصولگرایان چیست؟
** علت دقیق این شکست را باید از اصولگرایان پرسید، اما من فکر میکنم این گروه، کمی هویت خود را از دست دادند. احمدینژاد در این موضوع نقش مهمی داشت. همه اصولگرایان پشت سر احمدینژاد قرار گرفتند، سپس او به آنها بیاعتنایی کرد، فضای درون اصولگرایی را به هم زد و این جریان نتوانست خود را ترمیم کند. ضمن اینکه اصولگرایان نباید تنها زمان انتخابات به یاد مردم باشند. باید به مواردی که مردم حساسیت بیشتری دارند، دقت کنند و حس مردمگرایی بیشتری از خود بروز دهند. در این انتخابات این موارد رعایت نشد، ضمن اینکه از نظر من نامزدهای آنان نیز شاخصهای لازم را نداشتند.
* برخی معتقدند روحانی در دولت دوم از اصلاحطلبان فاصله خواهد گرفت. باتوجه به شرایط موجود، شما تا چه اندازه این پیشبینی را میپذیرید؟
** من معتقدم دلیلی وجود ندارد که آقای روحانی بهویژه در دور دوم از اصلاحطلبان فاصله بگیرد. اگر اتفاقات انتخابات رخ نداده بود، شاید میشد چنین تصوری داشت، اما فشارهایی که در این انتخابات به آقای روحانی وارد شد، باعث شد آقای روحانی بسیار جدیتر به اصلاحطلبان بپیوندد. او نیز بسیار هوشیار است و میداند نباید این پایگاه و عقبه را از دست بدهد. آقای روحانی اکنون یکی از عوامل اصلی تقویت اصلاحطلبی در کشور است.
* تخریبهایی که علیه روحانی در کشور صورت میگیرد، آيا در عرصه بینالمللی و روابط خارجی کشور تاثیری ندارد؟
** مخالفتها و نقدهای جریان مخالف داخلی بهصورت کلی تاثیر چندانی در روابط خارجی دولت نخواهد داشت. طبیعی است هر دولتی مخالفانی داشته باشد و این مخالفان رسانههایی دارند. هرچه این موارد بیشتر باشند، نشانه آزادی درآن کشور است، اما موضوع اینجاست که انتقاد یک نویسنده روزنامه با انتقاد رئیس یک قوه، تفاوت بسیاری دارد. در دوران فعلی مسالهای که در سیاست خارجی احتمال اثرگذاری دارد، چنین مخالفتهایی است. بازهم من معتقدم انتقاد تا زمانی که منجر به آتش زدن سفارت عربستان نشود، آنچنان تاثیر ندارد. من باتخریب مخالفم، اما نقد برای دولت مفید است.
* آینده جریان اصلاحات را چگونه ارزیابی میکنید؟
** آینده کشور آینده خوبی است؛ جریان اصلاحات نیز جزو آینده کشور است. پس از همه این اختلافات و درگیریها مشخص شد که نه اصولگرایان و نه اصلاحطلبان را نمیتوان از بدنه کشور حذف کرد. البته آینده اصلاحطلبی را نسبت به اصولگرایی بهتر میدانم و دلیل آن نیز مسائلی مانند همین انتخابات اخیر و یا سبک زندگی جامعه است. اصولگرایان فاصله بیشتری نسبت به جامعه دارند. این موارد میتواند شکاف بیشتری بین جامعه و اصولگرایان ایجاد کند.
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/191670
ش.د9601516