مدیر فرهنگی در نظام جمهوری اسلامی ایران باید با در نظر گرفتن تمام جوانب زندگی یک انسان مسلمان درباره مسائل فرهنگی تصمیم گیری می کند و نمی تواند با دادن تعدادی شعار پر طمطراق از اجرای آنها در عمل شانه خالی کند. لذا این تصوّر که مدیر و مسئول فرهنگی تنها با اقدامات سخت افزاری چون تولید کتاب، فیلم، سریال و ... به ارائه گزارشی از اقدامات موفقیت آمیز خود بپردازد، غلط است.
امروزه فرهنگ در ترازوی ارکان پنج گانه قدرت، کفّه سنگین تری را به خود اختصاص داده و اهمیت آن برای همگان اثبات شده است. رشد اجتماعی، تقویت نهادهای مردم سالار و ارتقا عدالت اجتماعی و توسعه و پیشرفت جوامع و بسیاری موارد دیگر در نتیجه ارج نهادن به فرهنگ حاصل می شود. اما در کشور ما شرایط به گونه دیگری رغم خورده است و وضعیت فرهنگی کنونی جامعه زیبنده انقلاب اسلامی نیست؛ انقلابی که در تلاش برای جایگزینی فرهنگ منسوخ اشرافی با فرهنگ ناب اسلامی و ایرانی به پیروزی رسید و در جهان به عنوان انقلاب فرهنگی شناخته شده است.
مجموعه های متنوع فرهنگی دولتی و خصوصی در ضعف و ناکارآمدی های پیش آمده هر یک سهمی دارند و طبعاً نقش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به سبب فلسفه وجودی آن قابل انکار نیست؛ وزارتی که البته در طی روزهای اخیر با معرفی سید عباس صالحی قرار است دوره جدیدی را آغاز کند، اما به راستی گرانیگاه مدیریت فرهنگی کشور در کجاست؟
وزارت ارشاد و سیاست درهای باز!
مقوله فرهنگ در جمهوری اسلامی ایران به خاطر ذات و ماهیت ارزشی و دینی انقلاب اسلامی با مباحث ارزشی و اخلاقی گره خورده است. اصل اول قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در همین چارچوب تنظیم شده است. اهداف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طبق این اصل عبارتند از: رشد فضائل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی؛ استقلال فرهنگی و مصونیت جامعه از نفوذ فرهنگ اجانب؛ اعتلای آگاهی های عمومی در زمینه های مختلف و شکوفایی استعدادها و روحیه تحقیق، تتبع و ابتکار در جامعه؛ رواج فرهنگ و هنر اسلامی؛ آگاهی جهانیان نسبت به مبانی و مظاهر و اهداف انقلاب اسلامی؛ گسترش مناسبات فرهنگی با ملل و اقوام مختلف بخصوص مسلمانان و مستضعفان جهان و فراهم آمدن زمینه های وحدت میان مسلمین.
اما حقیقت آن است که مدیران فرهنگی ما در بسیاری از سطوح نتوانستند آرمان های انقلاب اسلامی را به اجرا درآورند و به عبارتی طی سال های پس از انقلاب به پسوند اسلامی وزارت فرهنگ و ارشاد کمتر توجه شده و یا توجهی نشده است. نگاهی به طرح ها و برنامه هایی که به نوعی متأثر از تفکرات غربی است، شاهدی بر این ادعاست، که ثمره آن در زندگی مردم با به وجود آمدن انواع و اقسام نابسامانی های مادی و معنوی و امراض روحی بروز پیدا کرده است.
این نقصان در برخی از ادوار شدت و ضعف داشته و در سه دوره منجر به استعفای وزیر مربوطه شده است. سید محمد خاتمی، عطاء الله مهاجرانی و علی جنتی که البته در طی نزدیک به چهار سال که آقای جنتی وزارت فرهنگ را در دولت یازدهم بر عهده داشت، شاهد پرحاشیه ترین و جنجالی ترین مباحث با محوریت سیاست درهای باز در حوزه فرهنگ (آزادی برای عده ای خاص) در این وزارتخانه هستیم. در ادامه به برخی از مهم ترین این مباحث اشاره می شود:
حذف ممیزی کتاب
یکی از شعارهای جنجالی علی جنتی، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی، برداشتن ممیزی قبل از چاپ بود. وی با انتقاد از ممیزی گفت: «می توان با تمهیدات لازم، چاپ کتاب از سوی برخی ناشرانی را که سابقه تخلف ندارند و یا نهادها و شخصیت هایی که نیاز به ممیزی و نظارت وزارت ارشاد ندارند، به خود آنها سپرد و این وزارت خانه بیشتر بر سیاست گذاری و برنامه ریزی تمرکز کند.» و در مراسم تکریم و معارفه معاونین خود اضافه کرد: «در فرآیند صدور مجوز باید بر اساس قانون عمل کنیم نه بر اساس سلیقه شخصی...». این درحالیست که ممیزی به لحاظ اصول فقهی و قانونی امری پذیرفته شده است.
اگرچه جنتی پس از این اظهارات و انتقاداتی که از سوی مراجع و سایر گروه ها صورت گرفت از ممیزی قبل از چاپ عقب نشینی کرد، اما در عمل شاهد همان رویکرد حداقلی نسبت به نظارت و ممیزی در عرصه چاپ و نشر بودیم، مسیری که امکان فعالیت برای عده ای خاص با سوابق ضدانقلابی را فراهم کرد. اعطای مجوز انتشار ماهنامه زنان به شهلا شرکت در قالب همین پروژه تعریف شد. شهلا شرکت فردی سکولار است که در تمام این سال ها، قبل از توقیف همین مجله در سال 88، سعی کرد در ماهنامه زنان، به ترویح روایت دینی مطلوب خودش از فمنیسم بپردازد! در اینجا لازم است پرسیده شود آیا همراهی با یک عده با نگرشی خاص، تحمیل سلیقه شخصی به شمار نمی رود؟
تک خوانی خواننده زن
در حاشیه رونمایی از نهجالبلاغه مطلّا در دفتر آقای جنتی در وزارت ارشاد در جمع خبرنگاران، یکی دیگر از اظهارات جنجالی خود این بار درباره خوانندگی زنان گفت: «اظهارنظرهای مختلفی درباره تکخوانی خواننده زن در کنسرت ها وجود دارد، اما طبق نظر برخی مراجع تقلید، اگر موجب مفسده نباشد ایرادی ندارد.» همین جمله چند موضوع را آشکار کرد:
اول کم اطلاعی وزیر ارشاد از فقه شیعه، چرا که فتوای بسیاری از مراجع تقلید بر خلاف این نظر است. حتی مراجعی که نظر موافقی درباره تک خوانی زنان دارند، شرایط متعددی برای آن تعیین کرده اند که تحقق آن به ویژه برای یک کنسرت عمومی بسیار دشوار و تقریبا ناممکن است. از آیات قرآنی در این زمینه می توان به آیات: «وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِن/و زینت و جمال خود را آشکار نسازند جز براى شوهران خود یا پدران یا پدران شوهر یا پسران خود.نور/31» و آیه «یَانِسَاءَ النَّبىِِّ لَسْتنَُّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتنَُّ فَلَا تخَْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فىِ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا/اى همسران پیامبر، شما مانند هیچ یک از زنان [دیگر] نیستید، اگر سَرِ پروا دارید پس به ناز سخن مگویید تا آنکه در دلش بیمارى است طمع ورزد و گفتارى شایسته گویید.» اشاره کرد که آواز زن که زینت زن محسوب می شود و نرمی در سخن و با آواز سخن گفتن که موجب طمع می شود، نهی شده است.
از طرف دیگر این پیشنهاد عدم شناخت دغدغه های فرهنگی جامعه را نشان می دهد. آیا امروز با وجود مشکلات معیشتی و اجتماعی که به بحران تبدیل شده اند، جایی برای پرداختن به موضوعاتی چون تک خوانی زنان آن هم در جامعه اسلامی باقی می ماند؟! گویا پرداختن به حل مسائل اقلیت مترف جامعه به دغدغه بسیاری از مسئولین تبدیل شده است.
استفاده از ظرفیت سینما برای پیشبرد اهداف روشنفکری
پازل پروژه هزینه کردن وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی در مسیر غیراسلامی با حمایت و اکران فیلم های ممنوع رنگ و بوی سینمایی به خود گرفت. اعطای مجوز ساخت به فیلم «50 کیلو آلبالو» و یا «من سالوادور نیستم»، ذره ای از انبوه فیلم هایی است که سینمای انقلابی ایران را زیر سوال برده است و قدرت هنر هفتم را در اختیار هدایت گران بیرونی قرار داده است. این در حالیست که کشورهای صاحب قدرت از جمله آمریکا به طور روزافزونی با ابزارهای سینمایی مثل هالیوود در پی افزایش قدرت سیاسی خویش اند و به این وسیله توانسته اند افکار عمومی را تا حد زیادی تحت تأثیر قرار دهند.
همچنین در حوزه موسیقی می توان به دفن برادران فرازمند در قطعه هنرمندان پرداخت. برادران فرازمند از خواننده های زیرزمینی بودند که به امید خواندن روی زمین راهی آمریکا شدند و همانجا هم کشته شدند. ویدئو موزیک های تولیدی آنها در آمریکا نه تنها هیچ سنخیتی با هنر اسلامی ایرانی نداشت، بلکه با هنر نجیب و سالم هم غریب بود. اگرچه اینکه مبلغ انتقال آنها به ایران از جیب وزارت ارشاد بوده است ثابت نشده، اما اینکه دفن در قطعه هنرمندان باید با تأیید وزارت ارشاد باشد، تقریباً چیزی است که کسی در آن شک ندارد، هرچند مشخص نباشد که امضای آخر را چه کسی زده است.
فیلترینگ یعنی حصار کشیدن به دور خود
درست یا غلط بودن عضویت چند تن از وزرای دولت یازدهم در شبکه فیس بوک در اینجا مورد بحث نیست، اما سخنانی که هر از گاهی توسط آنها در لزوم رفع فیلتر این شبکه اجتماعی بر زبان رانده شده محل اشکال است. جالب تر از همه جملاتی است که آقای جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم در رابطه با این موضوع بکار برده است. مثلاً وی در صبحانه کاری اسفندماه خود در اتاق بازرگانی می گوید: «اگر به عقب بازگردیم، می بینیم خیلی کارها که در اول انقلاب انجام شده، مضحک بهنظر می آید، مثل اینکه ویدئو و دستگاه فکس ممنوع بود.» استفاده از کلماتی چون مضحک آن هم در یک جلسه غیرمرتبط با موضوع فیس بوک و اصولاً فضای فرهنگی ثابت می کند که گویا در این مورد هم تلاش برای برانگیختن احساسات اجتماعی علیه ساز و کارهای قانونی مد نظر است.
مدیریت ارزشی و کارهای محتوایی نه تشریفاتی
از آنچه گفته شد این نتیجه حاصل می شود که مدیر فرهنگی در نظام جمهوری اسلامی ایران باید با در نظر گرفتن تمام جوانب زندگی یک انسان مسلمان درباره مسائل فرهنگی تصمیم گیری می کند و نمی تواند با دادن تعدادی شعار پر طمطراق از اجرای آنها در عمل شانه خالی کند. لذا این تصوّر که مدیر و مسئول فرهنگی تنها با اقدامات سخت افزاری چون تولید کتاب، فیلم، سریال و ... به ارائه گزارشی از اقدامات موفقیت آمیز خود بپردازد، غلط است. گرانیگاه مدیریت فرهنگی کشور، در بینش فرهنگی مطلوب یک مدیر، یعنی بینش و نگرش در تراز انقلاب اسلامی است تا از جان و دل در این زمینه مایه گذارد و این ممکن نیست جز با باورمندی مدیران فرهنگی کشور به مدیریت ارزشی جامعه؛ مدیریت ارزشی که در آن آرمان های دینی با انطباق با مقتضیات زمانه دنبال می شود، یعنی یک رفت و آمد دائم بین آرمان و واقعیت و مصادره نکردن هیچ یک به نفع دیگری. لازمه اول این مهم، باورها و اعتقادات ارزشی مدیران فرهنگی است، چرا که پیوند زدن آرمان ها و واقعیت ها خود یک باور ارزشی است. در غیر این صورت کارها وجه نمایشی و جهت گزارش کار دنبال خواهد شد.
مقام معظم رهبری با نگاهی جامع و کلان نگر در دیدارهای گوناگون این مقوله را مطرح کرده اند. ایشان در دیدار با هیئت دولت در 8 شهریور 89 با تأکید بر موضوع فرهنگ نکات مهمی را خطاب به اعضای دولت بیان کردند: «در زمینه های فرهنگی، دنبال کارهای تشریفاتی و ویترینی نباشید، نمایش دادن کارفرهنگی نه اینکه فایده ای ندارد؛ ضرر هم دارد. در زمینه فرهنگ باید دنبال کارهای محتوایی و اصیل و واقعی رفت، که امروز نیاز عمومی کشور هم این است.»
حال این مهم چگونه اتفاق می افتد؟ با مدیریت ارزشی، دینی و اخلاقی. به عبارت دیگر مدیر متعهد، نظام ارزشی اسلام (عدالت، صداقت، توجه به کیفیت، صبر و شکیبایی، عزت نفس، آخرت گرایی و ... ) بر او تأثیر گذاشته و تصمیم گیری های او را متأثر می سازد. لذا شاهد خواهیم بود مدیر پایبند به اسلام در بسیاری موارد به شیوه متفاوت از مدیر غیرپایبند عمل خواهد کرد. او افراد مجموعه خود را به کاری تشویق می کند که صبغه الهی داشته باشد و شرافت انسانی در آن لحاظ شود. همچنین مصلحت عمومی جامعه و مصالح واقعی انسان را در نظر دارد، نه آنچه خوشایند و دلخواه خودش یا گروه خاص است. اینگونه است که با افزایش رشد فضائل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا، استقلال فرهنگی و مصونیت جامعه از نفوذ فرهنگ اجانب و رواج فرهنگ و هنر اسلامی زمینه حل مشکلات فرهنگی را فراهم می کند.
بنابراین در یک کلام می توان گفت هدایت و ضلالت جامعه به اندازه زیادی به کیفیت مدیریت مدیر بستگی دارد و نقش ارزش و اخلاق در پیشرفت و موفقیت مدیر در نظام اسلامی انکارناپذیر است. همان طوری که گزینش و انتخاب کارگزاران صالح و کاردان، نقش اساسى رشد و ترقی جامعه دارد، افراد ناصالح و ناکار آمد، و تقدم ضوابط بر روابط؛ عامل ظلم، بدبینى، نارضایتى و خشم مردم و موجب فساد و بحران خواهد شد. این چنین فردی با تعصب در حوزه هدایت جامعه گام برمی دارد و در برابر هر نوع نقد و انتقاد هر چند سازنده عکس العمل شدیدی از خود نشان می دهد.
در همین راستا از نمایندگان مجلس شورای اسلامی انتظار می رود در تأیید صلاحیت مدیریت فرهنگی جدید وزارت ارشاد به این امر توجه داشته باشند که فردی که در رأس این وزارتخانه قرار می گیرد در وهله اول خود باور به ارزشها و اعتقادات دینی جامعه داشته باشد و دوم اینکه با مدیریت انقلابی و اخلاقی بدنه وزارتخانه را نیز با این هدف مقدس هماهنگ کند تا شاهد تأثیرات آن در سطح جامعه، به ویژه جوانان باشیم./