تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۹  ، 
کد خبر : ۳۰۵۱۵۹

نفت در تلاطم امواج فراماسونري

پایگاه بصیرت / بهروز پورسينا
(روزنامه مردم‌سالاري - 1395/07/28 - شماره 4161 - صفحه 1)

در روزهای دوشنبه و سه‌شنبه این هفته، شاهد دو گردهمایی مهم نفتی در تهران بودیم که متاسفانه، هر دو بطور همزمان برگزار شد و بازتاب‌های آن نیز در رسانه‌های جمعی، درخور و شایسته نبود. اولین گردهمایی با عنوان راهبردهای توسعه و سرمایه‌گذاری در بخش نفت و نیروی ایران و دومین گردهمایی با عنوان کنگرة بالادستی نفت و گاز ایران- 2016، در روزهای 26 و 27 مهر ماه در تهران برگزار شد. در همین راستا فرصت را مغتنم شمرده، پیشنهاد می‌شود که وزارت محترم ارشاد، سامانه‌ای فراگیر را با عنوان تقویم برگزاری سمینارها، کنگره‌ها، نمایشگاه‌ها و نشست‌های علمی ‌در هر دو بخش دولتی و غیردولتی در فروردین هر سال طراحی و ایجاد کند تا اولا، امکان برنامه‌ریزی صحیح و بهتر برای مجریان و علاقه‌مندان به شرکت در این رویدادهای علمی‌_ اقتصادی در طول یک سال شمسی بهتر تامین شود و در ثانی، از برگزاری همزمان دو رویداد مهم حتی‌المقدور پیشگیری شود.

در طول بیش از یکصد سال گذشته از زمان اکتشاف و تولید نفت، تمام کانونهای بشری به این مادة سیاه بد بو، توجه داشته اند. از کانونهای اقتصادی _ سیاسی گرفته تا کانون‌های تجاری _ صنعتی. شاید هیچ بخشی از تمدن امروز بشر نباشد که خود را مستغنی از توجه به نفت ببیند. در این میان، مراکز قدرت در سطوح و تعاریف مختلف بیشترین و ویژه ترین توجهات را به نفت داشته‌اند چرا که نفت، کانون ثروت و اقتدار و قدرت است. شاید کمتر گفته شده باشد که علت اصلی شکست ارتش رایش و شخص هیتلر در جنگ جهانی دوم، نه زمین گیر شدن در رویارویی با ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی که بدلیل عدم دسترسی مناسب به منابع نفتی بوده است که این نقیصه در نهایت، منجر به زمین‌گیر شدن بخش‌های مهمی‌از ناوگان هوایی و زمینی ارتش آلمان و در نهایت، شکست در برابر متفقین گردید! بنابراین هر زمان که از نفت در سطح بین‌الملل نام برده می‌شود، در سایة آن انواع مافیاهای ثروت و قدرت را می‌توان دید که در تکاپو و تلاش، برای نقش‌آفرینی هستند.

در این میان، یکی از خطرناکترین کانون‌هایی که توجه ویژه‌ای به نفت دارد کانون‌های فراماسونری است. لژهای فراماسونری که پیوند عمیقی با مراکز قدرت در انگلیس، آمریکا و فرانسه دارند همواره مورد توجه جریان زیاده‌طلب یهود و صهیونیسم جهانی بوده است. در ایران قبل از انقلاب اسلامی، طبق آنچه که تاریخ معاصر ایران گواهی می‌دهد لژهای فراماسونری قدرتمندی از جمله لژ شریف امامی ‌ادارة کشور را در سایه، بر عهده داشتند تا آنکه شرایط تحولات انقلاب اسلامی ‌منجر به بر روی صحنه آمدن شریف امامی‌ در سمت نخست‌وزیری شد اما در نهایت، با پیروزی انقلاب اسلامی ‌در ایران با آنکه لژ شریف امامی ‌و تعداد دیگری از این لژها متلاشی شدند اما از سرنوشت تعداد دیگری از این لژها که بسیار فعال بوده، کشف نشدند اطلاع درستی در دست نیست. در این میان، آنچه که مهم می‌باشد این است که ماهیت عملکرد فراماسونری را باید شناخت و از قرار گرفتن در دامهایی که می‌گستراند برحذر بود.

عملکرد فراماسونری، عمدتا متمرکز در فضاسازی رسانه‌ای و نفوذ در مراکز تصمیم گیری است (البته نه لزوما نفوذ از طریق عوامل ماسونی در حلقه‌های قدرت). در عین حال، آفت بزرگ مبارزه با فراماسونری نیز، ارائة تحلیل‌های مغرضانه و توهم آمیز است که در تحلیل نهایی می‌تواند منجر به مصرع «بر زمینت می‌زند نادان دوست» شود. تا پیش‌از انقلاب اسلامی، از مهمترین مصادیق امواج فراماسونری در حوزة نفت تشکیل شرکت نفت ایران و انگلیس می‌باشد که بیشترین خدمات را برای توسعه طلبی جریان استعماری انگلستان در سراسر دنیا داشته است. انحراف جریان ملی شدن صنعت نفت ایران پس از کودتای 28 مرداد نیز از دست آوردهای جریان‌های فعال ماسونی در ایران بوده است. در ایران پس از انقلاب اسلامی، حتی اگر فرض کنیم تمام لژهای فراماسونری نابود شده‌اند اما جریان ماسونی فعال در سطح بین‌الملل، همواره نفت را در تلاطم‌های امواج خود قرار داده است.

باید یادآور شد که این سخنان، گواهی بر عملکرد موثر و پیروزمندانة جریانهای ماسونی در مورد نفت و گاز نمی‌باشد اما هشداری جدی است بر اینکه باید بسیار مراقب قدرت مخرب فراماسونری در حوزة نفت بود. شاید از مصادیق عملکرد بسیار مخرب و تا حدودی موفق جریان‌های ماسونی بر علیه نفت ایران پس از انقلاب اسلامی، طراحی و اجرای طرح‌های متعددی جهت زمین‌گیر کردن صنعت نفت ایران پس از خاتمة جنگ تحمیلی بوده است. دست ماسون‌ها در اجرای تحریم‌های یکجانبة آمریکا و پیرو آن اتحادیة اروپا و قطعنامه‌های سازمان ملل، کاملا عریان و مشهود است؛ از این رهگذر بود که سنگین‌ترین تحریم‌ها بر روی بدنة صنعت نفت در تمامی‌ابعاد فنی، مالی و حقوقی آن گذاشته شد.

جمع‌بندی: مهمترین آفتی که راه حضور و نفوذ جریان‌های ماسونی را در فرآیند توسعة صنعت نفت ایران باز می‌کند، ایجاد فضای غوغاسالاری و شعارزدگی است که بسان کارکرد گل آلود کردن آب است تا آنهایی که از قبل، خود را برای این موقعیت آماده کرده‌اند بتوانند به راحتی، ماهی برای خود صید کنند. ارتقاء و توسعة راستین صنعت نفت صرفا بر مبنای چارچوب‌های منطقی و درک صحیح از رویة الاهم فالاهم است؛ در جایی باید دست خارجی را قطع کرد و در جایی دیگر می‌بایست از توان خارجی استفاده کرد. جایی باید تکیه به توان داخلی کرد و در جای دیگر، مانع از تسلط جریان‌های مافیایی ناکارآمد زیاده خواه در نفت شد. جریان‌هایی که ممکن است با سوء‌استفاده از شعارهای مقدس، خود را ناجی کشور و ملت جا بزنند تا در تحلیل نهایی، به خواسته‌های نامشروع و تمامیت خواه خود برسند.

الگوی قراردادهای نفتی ایرانی چه در قالب بیع متقابل و چه در حوزة IPC می‌بایست مبتنی بر شایسته سالاری و برگزاری مناقصات واقعی برای کلیة شرکت‌های واجد صلاحیت داخلی و خارجی باشد. در اینجا لازم به ذکر است که انتقادات و حتی مخالفت‌های برخی از منتقدین قراردادهای نفتی ایران، قابل احترام و توجه است چرا که برخی از همین انتقادات، بسیار بجا بوده و خوشبختانه تاکنون، به اصلاح و تکمیل این گونة چهارم از قراردادهای نوین نفتی نیز شده است.

در همین راستا، نگارنده به جد معتقد است که عنوان این گونة چهارم از قراردادهای نفتی، ذیل هیچیک از قراردادهای شناخته شدة سرویس خدمات، مشارکت در تولید و قراردادهای امتیازی قرار نمی‌گیرد. قراردادهای نفتی ایران، یک اتفاق بسیار مهم در صنعت جهانی نفت است که پس از دهها سال از طراحی و اجرای انواع قراردادهای نفتی، گونة چهارمی‌را به جهان عرضه کرده است که شاید نزدیکترین عنوان برای آن، عنوان «قراردادهای شراکتی نفتی» باشد. بنابراین باید اولا قدم این نو رسیده را بسیار گرامی‌داشت و ثانیا اجازه داد تا در طول زمان، رشد و نمو داشته باشد و روز به روز کاراتر و کارآمدتر شود.

گروهی، همت به نگاشتن این گونة جدید از قراردادهای نفتی کردند که از مجرب ترین افراد، در بدنة نظام بوده اند و سعی داشته‌اند تا از دانش و تجربیات دیگران نیز در خارج از این مرزها استفاده شایانی کنند. از این نقطه نظر، کار و تلاش این گروه از متخصصان کشور قابل تقدیر و ستایش است. برخوردهای غوغاسالارانه با جریان مذکور، چه بخواهند و چه نخواهند، منجر به جاده صاف کنی برای جریانهای مافیایی و ماسونی نفتی می‌شود. هنوز از جلوی چشمانمان نرفته است که چگونه برخی از نیروهای مخلص، انقلابی و فداکار این مرز و بوم با حمله به سفارت و کنسولگری عربستان ناخواسته چه سرمایه بزرگی را در اختیار هیات حاکمة عربستان قرار دادند و بی‌آنکه بهایی را بستانند، چه ضربه‌های بزرگی را به منافع مادی و معنوی کشور زدند.

کلام آخر: قاعدة نفت، بسیار پیچیده است. نیک می‌دانیم که اگر تمام وجهة همت خود را به کار گیریم، باز هم از خطا مصون نیستیم؛ وای به زمانی که در گرداب‌ها و چاه‌های ویلی بیفتیم که خودمان به دست خود ایجاد کرده‌ایم. بازخوانی پرونده‌های توسعة میادین نفت و گاز در دو دهة گذشته، در یک فضای بدون تنش و سیاست‌زدگی، چراغ راه آینده خواهد بود.

ش.د9504713

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات