تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۷  ، 
کد خبر : ۳۰۵۳۳۸
دخالت‌های قدرت‌های استعمارگر چهره منطقه را تغییر داده است

قومیت‌گرایی، ابزار غرب برای کنترل خاورمیانه

(روزنامه آسمان آبي ـ 1396/06/30 ـ شماره 69 ـ صفحه 12)

تنها چند روز مانده به برگزاری همه‌پرسی استقلال در اقلیم کردستان عراق، استقرار دموکراسی و ایجاد صلح و ثبات در منطقه با پرسشی تاریخی روبه‌رو شده است. ایجاد دولت‌های مستقل بر پایه قومیت تا چه اندازه می‌تواند برای خارومیانه پرتنش، امنیت‌زا و ثبات‌‌آفرین باشد؟ قومیت‌گرایی و اشتیاق برای ایجاد کشورهای مستقل، ریشه در تاریخ منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا دارد. همان‌طور که تامس فریدمن، کارشناس برجسته آمریکایی معتقد است: «آن‌چه امروز در یمن سپری می‌شود، درگیری سیاسی نیست، بلکه ستیزه‌ای است که هفت قرن قدمت دارد و در دوره‌های تاریخی شکل و نمود متفاوتی پیدا کرده است.» شاید قرارداد سایکس-پیکو میان نمایندگان بریتانیا و فرانسه برای تقسیم خاورمیانه به کشورهای کوچک، آغاز تغییر جغرافیای این منطقه حساس باشد، اما پس از این تصمیم و سقوط امپراتوری عثمانی، کشورهای کوچک بر پایه قومیت، پرچم استقلال افراشته و در پی جدا شدن از کشور مادر بودند. کشورهای غربی نیز پس از این قرارداد که چهره خاورمیانه را برای همیشه تغییر داد، از اعمال روندی مشابه قرارداد سایکس-پیکو حمایت کردند.
در عراق شهرهای مهمی چون موصل، بغداد و بصره به‌عنوان نقاطی استراتژیک در امپراتوری عثمانی در نظر گرفته می‌شدند که سود اقتصادی فراوانی برای عثمانیان داشتند. هر کدام از این شهرها در روند تاریخی امکان استقلال از کشور مادر را به دست می‌آوردند. اردن نیز در میان کشورهای منطقه، نمونه‌ای روشن است. بریتانیا در دوران استعمار این کشور تازه مستقل‌شده، برای به قدرت رسیدن ملک حسین هاشمی تلاش کرد.

به قدرت رسیدن خاندان هاشمی که تحت نفوذ بریتانیا بود، یکی از نمونه‌های وابستگی کشورهای تازه استقلال‌یافته به قدرت‌های فرامنطقه‌ای است. از این‌رو استعمارگران اروپایی و آمریکایی در دهه‌های اخیر در پی ایجاد نظم نوین تازه‌ای در خاورمیانه برآمدند. ساخت مرزهای بیشتر و تقسیم‌بندی‌های جدید به این دولت‌های غربی کمک می‌کرد تا تسلط بیشتری بر کشورهای منطقه داشته باشند. برنارد لوئیس، پژوهشگر نامدار غربی در کتاب «خاورمیانه» با اشاره به این استراتژی می‌نویسد: «این سیاست به غربی‌ها این امکان را می‌دهد تا از ایجاد دولت‌های مستقل و قدرتمند جلوگیری کنند.» باراک اوباما در سال‌های آغاز ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا در رابطه با موضوع قومیت‌گرایی در خاورمیانه گفته بود که «تفاوت‌های فرقه‌ای قدیمی» در منطقه در جریان است. او تلاش می‌کرد تا با بیان تئوری «تفاوت‌های قدیمی»، ریشه‌های قومیت‌گرایی را به موضوعی تاریخی تقلیل داده و نقش کشورهای غربی در این زمینه را نادیده بگیرد. این در حالی است که بسیاری از تحلیلگران در مورد عوامل ظهور و بروز فرقه‌گرایی و سیاست‌ورزی بر پایه قومیت‌گرایی، نظری متفاوت از رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده دارند. آن‌ها بر این باورند که شکل‌گیری و تداوم دولت‌های متزلزل در خاورمیانه نقشی مهم در ایجاد قومیت‌گرایی دارد.

از سوی دیگر رقابت‌های ژئوپولیتیک منطقه‌ای باعث تقویت جریان‌های قومی شده و از این منظر نیز منافع دولت‌های خارجی و قدرت‌های فرامرزی در خاورمیانه به‌عنوان مرکز ثروت، تأمین می‌شود. کارل فون کلاوزویتسمی، اندیشمند روس و از نظامیان پروس که در جنگ‌های ناپلئونی نیز شرکت کرده بود، در مورد درگیری‌های فرقه‌ای و قومی می‌نویسد: «این درگیری‌ها ادامه حکمرانی سیاسی از طریق تحریک هویتی است؛ یعنی قومیت‌گرایان برای حفظ حاکمیت سیاسی خود از ابزارهای تنش‌زایی چون فرقه‌گرایی و قومیت‌گرایی استفاده می‌کنند.» برخی کشورهای منطقه در سال‌های اخیر به‌واسطه تغییر ساختار قدرت در خاورمیانه و رشد تمایل دموکراسی‌‌خواهی در میان ملت‌ها تلاش می‌کنند تا امنیت خود را در ارتباط با قدرت‌های جهانی تعریف کنند؛ موضوعی که باعث می‌شود سیاست‌ قومیت‌گرایی در خاورمیانه همچنان به‌عنوان ابزاری برای کنترل مورد استفاده قرار بگیرد.

https://asemandaily.ir/post/2591

ش.د9602532

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات