گروه سیــاسی - علیرغـــم طنینانداختن ندای اصلاحطلبی و محقق شدن پیروزیهایی که مبتنی بر منافع ملی است و کسی نباید در آن احساس شکست کند، به نظر میرسد در ماهها بهخصوص هفتههای اخیر، برخی از چهرههای سیاسی اصلاحطلب در فعل و انفعالات مناسبات جاری نقطه هدف را اشتباه گرفته و کمتر در اظهارنظرهای خود دقت میکنند. با این همه اصلاحطلبی و اعتدالگرایی در سالهای اخیر راهی را شروع کرده که هنوز در میانه آن است و بهنظر میرسد خیلی زود باید اختلافات، کم یا زیاد، حل و فصل شوند.
پس از پیروزی بزرگ دوم خرداد در سال 76 که با عنوان حماسه از آن یاد شد، تمرکز جامعه اصلاحطلبی مبتنی بر سرمایهگذاریهای کلان شخصمحور پیش رفت. رویکردی که موجب شد در مقاطعی خاص بهخصوص در دوره حساس اواخر دهه 70 برخی شخصیتهای این جبهه در محاسبات خود دچار خطا شده و شرایطی را فراهم بیاورند که از درون تحت فشار قرارگیرند. شرایطی که شاید در پی موفقیت در به دست آوردن ریاستجمهوری، مجلس، شورای شهر اول و شهرداری بود و باعث شد شرایط مدیریت کشور در دو دهه قبل از خود فراموش شود. انتقادات و رفتارهای حساب نشده و ناظر بر حال که مقارن شدنش با فعل و انفعالات اواخر دهه هفتاد و نیمه نخست دهه 80 از یکسو و سرمایهگذاری بر شخصیتها به مثابه یک فرد و نه یک جریان از سوی دیگر، دست به دست هم داد تا در خرداد 84 برای هشت سال تمام کشور تاوان بدهد و کار به جایی برسد که جریان حامی کاندیدای ریاستجمهوری آن دوره، این روزها فرد محبوبش اعلام برائت کند.
رویکرد شورایی با نگاه به رهبری واحد
هشت سال زمان برد تا اصلاحطلبان متوجه شوند رویکرد شورایی، حزبی و جریانمحور میتواند بستر مناسبتری برای بازگوکردن تفکرات اصلاحطلبی باشد. به همین خاطر در خرداد 92 رسما ائتلافی شکل گرفت که اصلاحطلبان و بخش منعطف جامعه اصولگرایی را در کنار یکدیگر قرارداد و ثمره آن علاوه بر پیروزی متوالی در سه انتخابات بزرگ کشور، سرعت بیشتر کشور در ریل پیشرفت بود. ائتلافی که برای پیروزی گاهی فقط به یک تکرار ساده نیاز داشت.
با این حال به نظر میرسد بار دیگر شرایطی بسیار مشابه با دهه گذشته در حال تحقق است. اکثریت کرسیهای مدیریت کشور در اختیار اصلاحطلبان است و علیرغم تمام دستاوردهای حاصل شده که یک ملت از آن منتفع شدهاند و بار دیگر نگاه مثبت جوامع جهانی را به خود جلب کرده است، برخی شخصیتها رویکرد جریانی و کلان را عامدانه یا از روی سهو پس میزنند و بر فرد تکیه میکنند تا از حالا زنگ خطر به صدا در بیاید. زنگ خطری که البته در شرایط فعلی هرگز یک بحران نیست و معنای فروپاشی و تشتت به آن معنا که در جامعه اصولگرایی بهوقوع پیوسته است از آن حاصل نمیشود، اما به هر ترتیب شکافی پیشامد کرده که باید خیلی زود و اصولی بسته شود.
شکافی که پدیدار شد
جدای از پدیدارشدن چهرههای منفعتطلبی که تنها بهخاطر در زیر پرچم اصلاحات و تحت لوای لیست امید قرارگرفتن به مجلس شورای اسلامی راه یافتند و پس از آن سودای استقلال ظاهری به سرشان افتاد، این لیست شورای شهر پنجم بود که برای جبهه اصلاحات و شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان حاشیهساز شد. معدود اصلاحطلبان شورای پیشین بهخصوص در یک سال گذشته فعالیتهای مثبت و سازندهای داشتند و در لیست شورای بعد نام خود را ندیدند، همچنین کسانی که گمان میبردند خود یا افراد مورد نظرشان باید جایگاهی در لیست شورا داشته باشند و این امر محقق نشد، جسته و گریخته اظهارات تند یا لااقل بدموقع و بدجایی را علیه شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان یا برخی چهرههای شاخص اصلاحطلبی مطرح کردند. البته کم هم نبودند افرادی که به احترام کار شورایی یکپارچه، محقق شدن حقوق مردم و در نهایت حمایت از سر شوق یا از سر اجبار، انتقاد را رها کرده و به فکر خدمت و همکاری، در سمت دیگری افتادند.
با این حال این روزها هستند کسانی که تیغ انتقادشان را بر خودی آختهاند و دچار همان اشتباه استراتژیک یک دهه قبل شدهاند. درست یا غلط افرادی امثال رسول منتجبنیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی به شکلی تند و تیز یا محسن رهامی به شکلی دیگر، یا افراد دیگری با اظهارات تقابلی خود تنور این فضا را گُر گرفتهتر از حد لازم کردهاند. منتجبنیا تحزبگرایی را بهترین راه برای ادامه مسیر اصلاحطلبان دانسته و معتقد است: شورایعالی سیاستگذاری نمودی از یک نوع استبداد رای و فردگرایی است و اختلافات در انتخابات هیئترئیسه مجلس هم میوه تلخ شورایعالی عنوان کرده است.
از سوی دیگر محسن رهامی اما، با نگاهی آرامتر، برای مثال انتقادات و هجمه علیه محمدرضا عارف را بیانصافی دانسته و حتی او را مناسبترین فرد برای ریاست بر شورایعالی دانسته، اما جدای از تاکید او، منحل شدن شورایعالی و تقویت حزبگرایی، برخی رویکردها و نگاهها از درون تشکلهایی مانند شورایعالی را دیکتاتوری توصیف کرده است. از طرفی، علی صوفی نیز در اظهاراتی با وجود انتقاداتی که دارد معتقد است: شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نیازمند تحول ساختاری است و از طرفی برخلاف برخی افراد مانند رهامی و منتجبنیا معتقد است نباید نقش رهبری این جریان در پیروزیهای اخیر را نادیده گرفت.
راهکار منطقی و اصلاحطلبانه
محمدرضا تابش عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان با اشاره به انتقادات وارد شده به عملکرد این شورا و نگاه بالا به پایینی که شورا به احزاب و تشکلهای اصلاحطلب دارد، اظهارداشت: «در آخرین جلسهای که شورای مشاوران داشتند در رابطه با این موضوع صحبت شد و یکی از مصوبات بسیار مهم این جلسه این بود که گزارشی از عملکرد شورا در مورد انتخابات توسط کمیته سیاسی و اجتماعی این شورا ارائه شود و با کمک خود شورا نسبت به نقدها و پیشنهادهایی که برای کارآیی موثرتر شورایعالی اصلاحطلبان وارد هست و مطرح شده است جمعبندی انجام شود که متناسب با همان نقدها هم عمل شود و اگر جایی لازم بود اصلاحاتی صورت گیرد.» تصمیمی که به نظر گامی مهم و البته منطقی در راستای گفتگوهای اصلاحطلبانه درون جناحی و شنیدن صدای منتقدان بهنظر میرسد.
در همین رابطه، حجتالاسلام احمد مازنی در گفتگو با آفتابیزد، با اشاره به این نکته که طبیعت گروههای سیاسی این است که وقتی در موقعیت خارج از قدرت هستند اشکالات و مشکلات درون خود را کمتر متوجه میشوند و بیشتر نقدها متوجه جناح رقیبی است که در حکومت و قدرت است، همچنین بیان این نکته که در این شرایط، معایب معمولا مورد چشمپوشی قرار میگیرند، اظهارداشت: «ریاستجمهوری در سال 92 با موفقیت بهدست آمد و کابینه مناسبی تشکیل شد. مجلس دهم با موفقیت قابل توجهی روبهرو شد که اگر نگوییم اکثریت کرسیها را به دست آوردند لااقل میشود گفت اکثریت مجلس امروز حامی دولت است. در سال 96 هم در انتخابات شوراها در تهران و بسیاری از شهرها و استانها جبهه اصلاحات توانست موفقیتهای بزرگی کسب کند. طبعا در چنین موقعیتی اختلافات درونی و نقد درون حزبی بیشتر مطرح میشود و این قضیه طبیعی است.»
این نماینده مجلس با تاکید بر این نکته اگر این مسئله مدیریت شود و نقدها منصفانه مطرح شود و تا جایی که ممکن است به جای رفتارهای خارج از جمع اصلاحطلبان و به جای بگومگوهای تریبونی و رسانهای اگر گفتگوی چهره به چهره بین دوستان جبهه اصلاحات مطرح باشد، تقویت و ارتقای سطح دموکراسی در کشور و تعالی جریان اصلاحطلبی بهوقوع میپیوندد، تصریحکرد: «اگر بحثهای رسانهای با رعایت آداب نقد و جوانب انصاف، حرمت یکدیگر و جوانهایی که میخواهند شیوه تعامل و ارتباط را یاد گیرند همراه شود مشکلی پیش نمیآید.»
وی افزود: «البته بخشی از آداب نقد هم که از سوی طرف مقابل باید لحاظ شود این است که نقدها شنیده شود. افرادی شورایعالی سیاستگذاری را که رهبری سیاسی و فکری این جریان است را مورد نقد قرار میدهند و رهبری رئیس این شورا را مورد نقد قرار میدهند؛ در این سَمت ماجرا تحمل، مدارا و گوشدادن و پذیرش نقدی که ما به اصولگرایان با عنوان گفتگوی ملی مطرح میکنیم و در خارج از کشور با عنوان گفتگوی تمدنها، ادیان و فرهنگها را مطرح میکنیم، قطعا راهحل این اتفاقات است و قطعا به تقویت جریان اصلاحات منجر خواهد شد.»
رئیس شاخه ایثارگران حزب اعتماد ملی در خصوص مصاحبههای اخیر برخی چهرههای اصلاحطلب و تندشدن فضا بهخصوص در مورد لیست شورا و حواشی آن گفت: «کسانی که به احترام اصلاحات، به احترام شورا و به احترام ملت کاندیدا بودند کنارهگیری کرده و از لیست واحد حمایت کردند، شاید به نقدهایشان توجه نشده باشد. اینها میگویند حالا که رقابتها تمام شده و تازه شروع کار است و میخواهیم شهردار و کابینه انتخاب کنیم و چهارسال وقت داریم، الان همدیگر را نقد نکنیم و مشکلات را حل نکنیم کی و کجا حرفمان را بزنیم.» نماینده مردم تهران همچنین در گفتگو با آفتابیزد پیشنهاد کرد: «من پیشنهاد میکنم در جبهه اصلاحات گفتگو و نشستهای دورهای تعریف شود و این بحثها در نشستها و جلسات درون جبههای و بهصورت چهرهبهچهره مطرح شود تا رسانهها هم خروجی این جلسات را مطرح کنند.»
حجتالاسلام مازنی تصریح کرد: «از یکسو برخی هر نقدی را تخریب به حساب میآورند و بعضیها هم هر حرکتی را در جهت حذف چهرههای اصلاحطلب درنظر میگیرند. اینها همه در فضای سوءتفاهماند.» وی با بیان این نکته که برای تبدیل شدن سوءتفاهمات به حُسنظن دوستان باید پادرمیانی کنند، ادامه داد: «من شخصا حاضرم کمک کنم؛ قطعا فراکسیون امید در مجلس هم پتانسیل این کار را دارد که ورود کند و ریشسفیدی کند تا نشستهای رودررو و چهره به چهره برگزار شود و رسانهها بهخصوص رسانههای اصلاحطلب از جمله آفتابیزد این بحثها را منعکس کند. طبعا در چنین فضاهایی مباحثه طلبگی خواهد بود. بحثها کارشناسی و شبیه به مجلس است و اگر هم زمانی مباحثی تند مطرح شد به هر حال میدانیم که هم مباحثه است و هم رفاقتها و همکاریها در جای خود محفوظ است.» احمد مازنی در پایان از مطرحکردن این بحث با بزرگان اصلاحات خبر داد و تاکید کرد که بزرگان اصلاحات باید این طرحریزی را انجام دهند.
به نظر میرسد این نگاهی است که میتواند از تکرار اشتباهات استراتژیک دهه گذشته جلوگیری کند. گفتمانی که توانست علاوه بر پیروزی در انتخاباتها، احقاق حقوق از دست رفته ملت در داخل و تعامل عزتمندانه در جهان را با حمایت از حسن روحانی برای کشور به ارمغان بیاورد، بدیهی است که قادر به حل مشکلات درونی خود خواهد بود. برگزاری نشستهای مشترک و رایزنیهای رو در رو با هدف رفع انتقادها نه تنها به سود اصلاحطلبان، بلکه تاریخ نشان داده تمام ملت از آن منتفع خواهند شد.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=78032
ش.د9602774