فراوانی تربیتشدگان مکتب نجف، از اتقان و غنا و کارآمدی این دستگاه تربیتی حکایت میکند و نشان میدهد که قواعد و روشهای متقن و اثرگذار دینی در بین ایشان نسل به نسل منتقل شده و در هر نسلی برکات خود را بر جای نهاده است.
به گزارش گروه فرهنگی بصیرت به نقل از خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، در سالهای اخیر، در فضای اخلاقی و معنوی جامعه و در میان متخصصین رشته اخلاق و تربیت، اصطلاح «مکتب اخلاقی و معنوی نجف» رواج یافته است که پرسشهایی را درباره این مکتب در پی داشته است.
مقصود از «مکتب اخلاقی نجف» شجره طیبهای از عالمان ربانی است که از بزرگانی مانند سید بن طاووس آغاز و سپس در برههای از زمان در مرحوم آیتالله سیدعلی شوشتری تبلور یافت و سپس شاگرد ایشان آیتالله ملاحسینقلی همدانی و شاگردان ایشان، مانند آیات عظام شیخ محمد بهاری، میرزا جواد ملکی تبریزی، سیداحمد کربلایی و شاگردان ایشان سیدجمالالدین گلپایگانی و سیدعلی قاضی و سپس شاگردان ایشان مانند علامه طباطبایی و سید عبدالکریم کشمیری و آیتالله العظمی بهجت راه آنها را ادامه دادند.
از آنجا که این اصطلاح و مکتب به خوبی معرفی نشده، برخوردهای گوناگونی با آن شده است. برخی با آن همراهی کردهاند و برخی نیز نقادانه به آن نگریستهاند. در این نوشتار کوشیدهایم تا این اصطلاح را بررسی کرده و منظور کسانی که مراجعه به این مکتب را سفارش میکنند، بیشترین توضیح دهیم تا پرسشها و شبهاتی که درباره اصطلاح شکل گرفته، برطرف گردد. همچنین علت تأکید برخی از اساتید بر مراجعه به این مکتب اخلاقی و لزوم بازشناخت قواعد آن مشخص شود. امیدواریم این توضیحات، به شکلگیری تحقیقات مفصل بعدی و در نهایت، کشف قواعد سلوک در این مکتب منجر شود.
از مکتب نجف تا مکتب اهل بیت(ع)
با دلایل عقلی و نقلی بسیار ثابت شده است که اسلام، دینی جامع و کامل است که برای رساندن انسانها به سعادت و کمال دنیوی و اخروی هیچ کم و کاستی ندارد. بنابراین، هم در امور معنوی و هم در مورد نیازهای مادی، پیشرفتهترین و مطمئنترین دستورات را دارد. پس باید همواره بکوشیم تا دستورات اسلام در زمینههای مختلف را کشف کرده و به آنها ملتزم شویم تا به سعادت دنیوی و اخروی برسیم.
سرّ رجوع به علمای ربانی
بهترین راه کشف دستورات دین، مراجعه به عالمان ربانی و متخصصین دین است که عمر خود را صرف تعمق و تأمل در مبانی دینی کردهاند و به صورتی روشمند و عالمانه، دستورات اسلام در زمینههای گوناگون را استخراج کردهاند.
گفتار و سیره ایشان، با آنها که فقط دم از اخلاق و معنویت میزنند. تفاوت اساسی دارد و برداشتهای ایشان برخاسته از منابع و مبانی دینی و به صورت روشمند و فقیهانه است، لذا اطمینانبخش میباشد. پس اگر در زمینههای گوناگون، از جمله اخلاق و معنویت، به علمای ربانی مکتب نجف یا دیگران مراجعه میشود، به این دلیل است که ایشان متخصصین دین هستند و بهترین راه برای کشف نظر مبارک اسلام و اهل بیت(ع) میباشند. به بیان دیگر، گفتار و سیره علمای دین، فقط از باب طریقتی که به دستورات دین و اهل بیت(ع) دارند، قابل استفاده و التزام میباشد و گر نه دلیلی برای التزام به کلمات و سیره ایشان وجود ندارد. از این رو میبینیم که بزرگان مکتب اخلاقی نجف، از صدر تا ذیل، از سید بن طاووس تا آیتالله سیدعلی شوشتری، آیتالله ملاحسینقلی همدانی، آیتالله سیداحمد کربلایی، آیتالله شیخ محمد بهاری، آیتالله سیدعلی قاضی و شاگردان ایشان از جمله علامه طباطبایی، آیتالله سید عبدالکریم کشمیری و آیتالله بهجت غالباً فقیه و مجتهد و حتی برخی از ایشان از مراجع تقلید زمان خود بودند، یا اینکه مرجع تقلید زمانشان در درس آنها شرکت میکرده است.
همه این بزرگواران سعی در کشف فقیهانه دستورات دین در زمینههای مختلف، از جمله مسائل معنوی و اخلاقی داشتهاند. در گفتار و سیره ایشان توصیههای فراوانی به التزام در شرع وجود دارد و حتی از یک مکروه یا مستحب هم نمیگذشتند. تمام دستورات ایشان برخاسته از آیات و روایات و ادله شرعی بوده است.
لزوم توجه به همه علمای ربانی
با توجه به آنچه گفتیم، گفتار و سیره همه علمای ربانی که برخاسته از منابع دین باشد، مفید و ارزشمند است. همه عالمان وارسته، چه در نجف و چه در شهرهای دیگر، چون عالم دین هستند و بر کرانه دریای معارف اهل بیت(ع) نشستهاند، میتوان از ایشان بهره برد. در سیره و گفتار هر کدام از ایشان نکات مهم و ارزشمندی هست که اگر استخراج شود و در کنار هم قرار گیرد، غنا و تکامل دستگاه معنوی اسلام عزیز بیشتر نمایان میگردد. پس تأکید بر علمای نجف، به معنای بیتوجهی به سیره علمای دیگر که جزو این مکتب نیستند، نمیباشد؛ بلکه به معنای توجه بیشتر به مکتب نجف و علمای وارسته این مکتب است.
نکته سوم: اشتراک مکاتب اخلاقی معنوی شیعی در بسیاری امور از آنجا سرچشمه همه مکاتب تربیتی شیعه، قرآن و کلام نورانی اهل بیت(ع) بوده است، اشتراکات بسیاری میان سیره و تأکیدات ایشان وجود داشته و دارد. از جمله این که همه این بزرگواران بر لزوم تقوا و توسل به اهل بیت(ع) و تقید به مستحبات و پرهیز از مکروهات و لزوم انس با قرآن و در نتیجه، لزوم تهذیب و تزکیه نفس تأکید داشته و دارند. عمده تفاوت این مشروبها و مکاتب، میزان توجه به برخی امور و تقدیم و تأخیر آنها و قواعد و روشهای رسیدن به تهذیب است.
چرا توجه بیشتر به مکتب نجف؟ اکنون این پرسش مطرح میشود که چرا در مراجعه به علمای ربانی برای دریافت تربیت معنوی، باید به علمای مکتب نجف توجه بیشتری داشت و ایشان را در کانون توجه قرار داد؟ این توصیه چندین دلیل دارد:
الف) سابقه طولانی
سابقه طولانی این مکتب تربیتی به مرحوم سید بن طاووس و علمای وارسته صدر اسلام باز میگردد. در طول حدود هزار سالی که از عمر این مکتب نورانی میگذرد، با کوششهای علمی و عملی اساتید و اساتین این مکتب، قواعد تربیتی و سلوکی، از منابع غنی دینی کشف و استخراج شده و نسل به نسل و سینه به سینه در بین ایشان به ودیعه نهاده شده است. از این رو همواره غنیتر و کاملتر گردیده است.
تجربیات و دریافتهای ایشان از قواعد تربیتی اهل بیت روز به روز بر هم افزوده گردیده و در نهایت به دستگاه غنی و کاملی تبدیل شده است که برکات فراوانی را در طول این سالها به ارمغان آورده است.
ب) ثمردهی فراوان
یکی از راههای آزمودن هر مکتب تربیتی این است که به نتایج و خروجیهای آن مکتب توجه شود؛ یعنی بررسی شود که خروجیها و تربیت شدههای این مکتب چه تعدادند و به چه میزان به اهداف تربیتی موردنظر آن مکتب رسیدهاند.
وقتی به سابقه مکتب اخلاقی نجف مینگریم، میبینیم در هر نسل و دوره این مکتب، اساتید و بزرگان بسیاری را میبینیم که در این دستگاه تربیتی رشد کرده و به کمالات فراوانی دست یافتهاند؛ به گونهای که در برخی از دورههای تاریخی این مکتب، مثل دوره مرحوم ملاحسینقلی همدانی صدها نفر از علما و مجتهدین و عموم مردم را میبینیم که در محضر نورانی این عالم وارسته زانو زده و ملتزم شدهاند و در نهایت، هر کدام بر اساس تلاش و ظرفیت خود، به درجات عالی رسیدهاند و زندگینامههای ایشان گویای این حقیقت است.
فراوانی تربیتشدگان این مکتب، از اتقان و غنا و کارآمدی این دستگاه تربیتی حکایت میکند و نشان میدهد که قواعد و روشهای متقن و اثرگذار دینی در بین ایشان نسل به نسل منتقل شده و در هر نسلی برکات خود را بر جای نهاده است؛ قواعدی که اگر استخراج و به کار گرفته شود، باز هم میتواند همان آثار را بر جای بگذارد. همچنین در میان تربیتشدگان این مکتب، افرادی که چه از نظر عقیدتی و چه از نظر رفتاری به انحراف کشیده شده باشند، دیده نمیشود، که این نیز یکی دیگر از جلوههای آزموده و مطمئن بودن این مکتب اخلاقی میباشد.
تمرکز و تخصص بیشتر
یکی دیگر از دلایل توجه بیشتر به مکتب نجف، تخصص و تمرکز بالای اساتید این مکتب بر مسائل تربیتی و معنوی است. اگر چه بیشتر اساتید این مکتب، از فقها و مجتهدین عصر خود بودند، اما بیشترین وقت و برنامه خود را به کار علمی و عملی در زمینه مسائل اخلاقی و تربیتی اختصاص میدادند و حتی در برخی موارد از مسندهای مهم حوزوی، مانند مرجعیت پرهیز مینمودند و خود را وقف موضوعات تربیتی و اخلاقی میکردند، برخلاف بسیاری از علمای ربانی دیگر که دغدغه و وظیفه اصلی خود را مسائل فقهی و کلامی یا دیگر علوم اسلامی میدانستند و در حاشیه توجه به این علوم، در مسائل معنوی نیز ورود داشتند. از این رو متمرکز شدن علمای بزرگ مکتب نجف بر مسائل تربیتی و اخلاقی، باعث شده است که نظراتشان در این زمینه تخصصیتر و قویتر باشد. طبیعی است که هر عالمی در هر علمی بیشتر تمرکز داشته باشد، در آن علم، نظرات قویتر و دقیقتری ارائه خواهد داد.
جامعیت و انطباق بیشتر با آموزههای اهل بیت(ع)
آموزههای ناب اهل بیت(ع) بر هم شئون زندگی انسان پرتو افکنده و آن بزرگواران برای همه ابعاد زندگی انسان دستورات و ارشادات لازم را صادر فرمودهاند.
یکی از دلایل توجه بیشتر به مکتب اخلاقی نجف، وجود همین جامعیت در سیره این بزرگواران میباشد، به گونهای که به جرأت میتوان گفت دستگاه تربیتی، معنوی نجف بیشترین انطباق را با دستگاه فکری اهل بیت(ع) دارد. از این رو غالب بزرگان این مکتب، مانند اهل بی (ع) نه تنها از روح و روان شاگردان خود غافل نبودهاند بلکه توجه بسیاری به مسائل مادی و نیازها و دغدغههای خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایشان نیز داشتهاند.
از بیکاری و تنبلی بیزار بودهاند و بر لزوم تلاش و کوشش تأکید میورزیدهاند، شاگردان خود را همان قدر که به معنویت و اخلاق سوق میدادند به لزوم تحصیل علم و خدمت به دین و مردم تشویق میکردند لذا خدمات علمی این بزرگواران به علوم اهل بیت(ع) مانند آثار علامه طباطبایی و دیگران، ماندگار شده است. حضور این بزرگواران در مسائل اجتماعی چنان پررنگ بوده که گاه مناصب سنگینی مانند مرجعیت را نیز بر عهده نمیگرفتند نه به این معنا که اهل رهبانیت و گوشهگیری بوده باشند؛ بلکه کیفیت و کمیت ورود ایشان به مسائل مختلف از جمله مسائل سیاسی و اجتماعی، بر اساس قواعدی بوده که ضرری به بخشهای اصلی، که همان معنویت اخلاق بوده، نمیزده است. در واقع حضور ایشان در مسائل اجتماعی و انجام رسالتهای اجتماعی، نه تنها مانع توجه ایشان به مسائل معنوی نبوده بلکه چون با قواعد خاصی همراه بوده یاریرسان آنها در امور معنوی نیز بوده است.
بهرهگیری از همه ابزارها و روشها
یکی از ویژگیهای مکتب اخلاقی و تربیتی نجف این است که از همه ابزارها و روشهای مشروع و مؤثر برای پیشبرد اهداف تربیتی خود بهره میبرده است. نه تنها در اهداف تربیتی که در بالا گفتیم دارای جامعیت بودهاند، بلکه در روشهای تربیتی و دستورات سلوکی نیز جامعیت چشمگیری داشتهاند.
برخلاف بعضی از مکاتب و اساتید اخلاق که فقط بر برخی روشها مانند خدمت به خلق یا محبت یا عبادت یا توسل تأکید داشتهاند. این بزرگواران از همه این ظرفیتها در مواقع لزوم با توجه به شرایط روحی و استعداد شاگردان بهره میبردند. در مکتب اخلاقی نجف، حتی از ظرفیتهای علوم دیگر مانند طب و کلام نیز برای تربیت سریعتر، آسانتر و کاملتر شاگردان بهره میبردند. از این رو در کلمات و راهکارهای بزرگان این مکتب در همه موارد اخلاقی و معنوی، از جمله لزوم انس با قرآن یا داشتن خلوت و ذکر یا احسان به خلق و محبت و توسل به اهل بیت(ع) یا داشتن ریاضتهای شرع و دیگر روشهای تربیت،تأکیداتی متناسب با وضعیت مخاطب مورد نظر وجود دارد.
در واقع سالکان مکتب نجف، با احاطه به روشهای گوناگون و با توجه به تفاوتهای شاگردانشان در توان و استعداد، با ابزارهای گوناگون شرعی، هر کدام را در مسیری مناسب حرکت داده و به راهکاری ویژه سوق میدادهاند. گروهی را با اذکار و ادعیه، برخی را با سفارش به ریاضتهای شرعی، مانند روزه گرفتن، عدهای را با توسلات و شماری دیگر را با روشهای دیگر تربیت کردهاند.
توضیحی درباره قید «نجف» در اصطلاح «مکتب اخلاقی ـ معنوی نجف»
برخی وقتی اصطلاح «مکتب نجف» را میشنوند، تصور میکنند که قید «نجف» در این اصطلاح، احترازی است و برای خارج کردن عالمانی است که در شهر نجف ساکن نبوده و درس نخواندهاند. از این رو میپرسند که مگر سکونت در شهر نجف چه آثار خاصی دارد که دیگران را از این دایره خارج بدانیم؟!
در پاسخ باید گفت که قید «نجف» در این اصطلاح، به این سبب است که محل ظهور و بروز این مکتب، نجف اشرف بوده و بیشتر شاگردان و اساتید این مکتب، همه یا بخشی از عمر خود را در این شهر سکونت داشتهاند. پس در واقع قید «نجف» یک قید غالبی و توضیحی است، نه احترازی.
علمایی هستند که در نجف زندگی کردهاند، اما از پیروان و رشدیافتگان این مکتب به شمار نمیروند و در نقطه مقابل، کم نیستند افرادی که در نجف ساکن نبودهاند اما به سبب شاگردی اساتید این مکتب، جزء تربیتشدگان آن به شمار میروند. این ارتباط میتواند چهره به چهره و مستقیم باشد و میتواند از طریق آثار ایشان باشد.