تحولات منطقه غرب آسیا با دو ویژگی سرعت و تنوع وارد مرحله تازهای شده است که به موازات این دو خصلت برای ارزیابی و تصمیمگیری راهبردی و تاکتیکی نیازمند سرعت در تحلیل و مهمتر از آن دقت و نگاه همهسونگر است[...]
یادداشت: تحولات
منطقه غرب آسیا با دو ویژگی سرعت و تنوع وارد مرحله تازهای شده است که به
موازات این دو خصلت برای ارزیابی و تصمیمگیری راهبردی و تاکتیکی نیازمند
سرعت در تحلیل و مهمتر از آن دقت و نگاه همهسونگر است. به طور مسلم واحد
سیاسی یا تحلیلگرانی موفق خواهند بود که بتوانند با عبور از لایههای رویین
قضایا و ظاهر مواضع اعلامی، نوری از روشنایی تحلیل صائب به کنه مسائل و
مواضع اعمالی و ناپیدا در مناسبات و معادلات سیاسی بتابانند.
ظاهر به هم
ریخته، پیچیده، مبهم و مشکوک تحولات منطقه راهبردی غرب آسیا با سفرهای
اخیر دورهای مقامات آمریکایی به خاورمیانه و سفر نخستوزیر عراق به ایالات
متحده آمریکا و عربستان سعودی کلید خورد؛ چنانکه خبرگزاری آمریکایی
آسوشیتدپرس درباره آن مینویسد: «آرزوی رکس تیلرسون از این سفرهای دورهای
شکل دادن اتحاد جدید بین عربستان سعودی و عراق است؛ به گونهای که درهای
جهان عرب را بر روی جمهوری اسلامی ایران ببندد». این تحولات با بازداشت
خانگی سعد حریری در ریاض به مثابه نقطه عطفی در مناسبات و معادلات منطقه،
امید بعدی جبهه سلطه به شمار میآید که دقت متأملانه حاکی از نگرانی آنها
از آینده منطقه با مرگ نظامی و سیاسی داعش است. در واقع، این تحولات در
شرایطی پیدرپی به وقوع میپیوندند که جبهه مقاومت در کمال ناباوری جبهه
سلطهجو، پس از کشوقوسهای نفسگیر در نبردی نابرابر، پیروزمندانه از جنگ
نیابتی تحمیلی وارد مرز ممنوعه «تعیین نظم آینده منطقه» شده است. موضوعی
که خشم و دستپاچگی حاصل از آن را میتوان آشکارا در رفتار و اقدامات جبهه
سعودی، صهیونیستی و آمریکایی مشاهده کرد.
به زعم اتاقهای فکر آمریکایی،
جمهوری اسلامی به منزله گرانیگاه جبهه مقاومت، با تشکیل این جبهه گسترده و
آوردن قدرت نظامی و دفاع هوایی روسیه پشت آن توانست شکست را پس از هفت سال
به گروههای تروریستیـتکفیری اعزامی از سوی جبهه سلطهجو بقبولاند،
اکنون زمان تعیین نظم پساداعشی در این منطقه است که هر کشور و بلوک قدرتی
موفق به آن شود تا سالها میتواند آینده سیاسی منطقه را تعیین کند و
سیاستهای خود را پیش برد.