(روزنامه جوان - 1396/06/22 - شماره 5187 - صفحه 1)
بعد از 11 سپتامبر 2001 امريكا استراتژي جديدي را براي منطقه مسلماننشين غرب آسيا ارائه كرد كه آن روزها آن را طرح «خاورميانه جديد» و بعداً «خاورميانه بزرگ» (به همراه شمال آفريقا) نام نهادند. طرح خاورميانه بزرگ كه با هدف تجزيه و تعديل قدرت متراكم امت اسلامي صورت گرفت چهار هدف اساسي را دنبال ميكرد: 1- ملتسازي 2- دولتسازي 3- تسلط بر ذخاير انرژي جهان اسلام 4- تضمين امنيت رژيم صهيونيستي. براي اجراي اين طرح، نقشه جغرافيايي آن نيز آماده شده بود و ملت- دولتهاي جديدي در آرايش جديد نمايان بودند. در اين طرح اكثر كشورهاي موجود تجزيه و به چند كشور تبديل يا بخشي از يك كشور تجزيه و با بخش ديگري از كشور دوم يا سوم كشور- دولت و كشور- ملت جديدي را تشكيل ميدادند. به اين ترتيب كشورهاي فعلي از قدرت انساني و جغرافياييشان كاسته ميشد و حمايت از دولت- ملتهاي جديد از يك سو و تسلط بر منابع انرژي ملتهاي جديد به بهانه حمايت از هويت و استقلال آنان از سوي ديگر در طرح مذكور لحاظ شده بود. سرجمع همه اين تجزيه و تشكيل دولت – ملتهاي جديد نيز حفظ امنيت صهيونيستها بود.
با طراحي انقلاب رنگي در لبنان خانم رايس، وزير امور خارجه وقت امريكا آن را درد زايمان خاورميانه جديد دانست اما با هوشياري حزبالله قهرمان و ملت لبنان آن طرح ناكام ماند و با استقرار دولت مردمي در عراق طرح خاورميانه بزرگ صرفاً به يك «رؤيا» تعبير شد. بدون ترديد تشكيل داعش واكنشي به شكست طرح خاورميانه جديد بود. به تعبير ديگر داعش مدل و روش ديگري براي اجراي اين طرح بود كه براي اولينبار با برجسته كردن اختلافات كلامي و ايدئولوژيك نزاع و تجزيه را دروني و بومي ميكرد.
اكنون كه به پايان داعش نزديك ميشويم، مدل تشكيل دولت- ملتهاي جديد مجدداً از كردستان عراق كليد خورد. قبل آن نيز طرح تجزيه سوريه به عنوان تنها راهحل پايان جنگ موجود در قالب چهار كشور:علوي، سني، كردي و تركمن ارائه كردند كه با عدم استقبال مردم سوريه مواجه شد. اكنون فضا را به گونهاي رقم زدهاند كه امثال بارزاني براي جاهطلبي حاضر است دومين كشور خاورميانه كه به آبهاي آزاد راه ندارد را تشكيل دهد و كشوري غير راهبردي در كوهستان تشكيل دهد و «نقطه ابهام كركوك» به عنوان خنجري تعبيه شده در طرح جديد نزاع نظامي را مجدداً در درون عراق شعلهور نمايد. غرب بر اين باوراست كه استقلال كردستان عراق پدال گاز تجزيهطلبي در تركيه، ايران، سوريه و ديگر كشورهاي منطقه است. اما آنچه نميدانند اينكه كردهاي عراق و تركيه نيز خود را جزو حوزه تمدني ايران ميدانند و خشنترين گروههاي مسلح در كردستان ايران هيچ موقع مدعاي تجزيهطلبي نداشتند بلكه خود را اصالتاً ايراني ميدانند و هويت ايراني آنان به قدمت خود ايران سابقه دارد.
اكنون وظيفه اصلي جنبش عدم تعهد، سازمان كنفرانس اسلامي و كشورهاي اسلامي اين است كه طرح استقلال كردستان عراق را نقطه آغاز آن رؤياي شكست خورده بدانند و براي آن چارهانديشي نمايند. ديپلماسي نظام جمهوري اسلامي بايد فراتر از مذاكره با بارزاني باشد. بايد بازخواني طرح خاورميانه جديد و اهداف آن در دستور كار رسانههاي جهان اسلام قرار گيرد و شكلگيري غده سرطاني صهيونيسم در منطقه بايد تجربه ذيقيمتي براي مسلمانان اين منطقه باشد كه تكرار داستان غمانگيز فلسطين و جنگهاي خونين بعد از آن مجدداً دامن جهان اسلام را آلوده نكند. پايان داعش بايد جشن اتحاد و برادري در خاورميانه باشد نه جنگ تجزيهطلبي و تحقق رؤياهاي شكست خورده امريكا.
ش.د9602458