(روزنامه جمهوري اسلامي – 1395/12/16 – شماره 10826 – صفحه 16)
رسانهها، مکتب فکری رئیس جمهوری آمریکا را «ترامپیسم» مینامند که بسیاری از هنجارهای آمریکا و معیارهای پذیرفته شده بینالمللی را به چالش کشیده است. تحلیلگران آینده را برای این کشور پرهرج و مرج و برای جهان، خطرناک پیشبینی میکنند.
به گزارش ایرنا، بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران مسائل آمریکا، رفتار و خط مشیهای «دونالد ترامپ» چهل و پنجمین رئیس جمهوری آمریکا را متفاوت از الگوها و روندهای سیاسی این کشور در حوزه داخلی و خارجی ارزیابی میکنند.برخی سیاستهای وی را ترکیبی از دیدگاههای تند و یک سویه به مسائل داخلی آمریکا ارزیابی میکنند و برخی دیگر نیز رفتارهای وی را نمود بارز گسترش پوپولیسم یا عوام فریبی آمریکایی میدانند.
به طور کلی کارشناسان بر این باورند که برآمدن ترامپ به علت مجموعهای از چالشهای داخلی در آمریکا بوده است.
به اعتقاد آنها سیاستهایی که روسای جمهوری آمریکا در چند دهه اخیر اتخاذ کردند فشارهای اقتصادی و اجتماعی زیادی را بر مردم این کشور وارد آورده است و ترامپ نیز با استفاده از نارضایتی مردم توانسته است در عین بیتجربگی و ناشناخته بودن به عنوان رئیس جمهوری آمریکا انتخاب شود.
بسیاری از تحلیلگران سیاسی و رسانه ای، ظهور رئیس جمهوری جدید با دیدگاههای جنجالی در آمریکا را برای ایالات متحده و جهان مهم و خطرناک ارزیابی میکنند.رسانهها و تحلیلگران دیدگاههای گوناگونی را در تعریف اصطلاح و چشم اندازها و آینده ترامپیسم بیان میکنند.
مکتب فکری را که ترامپ در عرصه علم سیاست معرفی کرده با عنوان پدیده «ترامپیسم» معروف شده است. روزنامه «گاردین» در گزارشی در زمینه تفسیر ترامپیسم نوشت: بسیاری از کارشناسان از کارهای ترامپ حیرت زده هستند و نمیتوانند تفسیر دقیقی را از این پدیده ارائه کنند. لیبرالهایی همچون «جاناتان چیت» مدعی هستند که ترامپ تنها یک محافظه کار دیگر در آمریکا است، اما در تحلیل محافظه کارانی همچون «جورج ویل» ترامپ دشمن قسم خورده محافظه کاری است.
برخی دیگر نیز استدلال میکنند که ترامپیسم سیاست ثابت و مشخصی نیست که بتوان تعریف دقیقی از آن داد اما میتوان در شکل ساده گفت که ترامپیسم گفتن هر چیزی است که مردم دوست دارند بشنوند.
به نوشته این روزنامه انگلیسی با اینکه هر کدام از این تفسیرها حاوی یک حقیقت میتواند باشد اما ممکن است هیچ کدام از این استدلالها درست نباشند. گرچه ترامپیسم میتواند یک ایدئولوژی بیمنطق باشد اما در مجموع به یک سری قواعد بنیادین وفادار است. این قاعدهها در کل نمایانگر خروج از دایره جمهوریخواهی ارتدکس هستند.
ترامپیسم از دو عنصر مهم ذاتی شکل گرفته است. نخستین مفهوم این است که به رنگ و جنسیت انسانها توجه بسیار دارد. گرچه این دیدگاه در حزب جمهوری خواه تازه نیست. آنها معمولا ترجیح میدهند با صراحت کمتری نفرت نژادی یا زن ستیزی خود را به نمایش بگذارند.
«توماس خیمنز» استاد دانشگاه استنفورد این گونه استدلال میکند که ترامپ این موضوع را در بلندگوها دمیده و آن را فریاد زده است.
همچنین روزنامه «نیویورک تایمز» آمریکا نوشت: دونالد ترامپ چند شب پیش به صورت دقیق ماهیت ترامپیسم را نشان داد. ترامپ در نشست مشترک خود با کنگره آمریکا چشم اندازی دقیق را از جنبش سیاسی خود عرضه کرد.
نخستین چیزی که ما یاد گرفتیم این است که ترامپیسم از محافظه کاری در آمریکا جدا است. ترامپ نشان داد به هیچ یک از گرایشهای اساسی که آمریکا برای دهها سال دنبال میکرد معتقد نیست.
برخی کارشناسان جلب افکار عمومی با سخنان عامه پسند را از پایههای دیدگاه ترامپ تفسیر میکنند بنابراین از وجود جلوههای پوپولیسم در افکار ترامپ سخن میگویند.به نوشته گاردین در بیان دقیقتر ترامپ یک نگاه ضد نخبگی دارد که با انتقاد از الیگارشی مشارکتی همراه شده است و درجاتی از حمایتهای اجتماعی محافظ آن هستند.
نمونههایی از سخنان پوپولیستی ترامپ حاکی از همین موضوع هستند. ترامپ در دوره رقابت انتخاباتی قول داد که برای «وال استریت » مالیات وضع میکند، شرکتهایی که مشاغل خود را برون سپاری میکنند مجازات خواهد کرد و در مورد «نفتا» مذاکرات دوباره به راه میاندازد یا اینکه آن را پاره میکند.
ترامپ همچنین چندین بار قول داد که از امنیت اجتماعی و خدمات درمانی مراقبت میکند. البته هنوز نحوه اجرای هیچ یک از این وعدهها نشان داده نشده است. طرحهای تهاجمی وی در زمینه مالیات باعث کاهش شدید سود شرکتهای بزرگ و ثروتمندانی میشود که توصیه میکنند ترامپ بسیار کمتر از دوران نامزدی انتخابات پوپولیست باشد.
نشریه آتلانتیک نیز در گزارشی به تفسیر این پدیده پرداخت و نوشت که رای مثبت به خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و سربرآوردن برخی احزاب نمونههایی از ظهور بدیلهایی از ترامپ بوده است که در اروپا هم رخ نشان داده است. ترامپیسم شامل دیدگاههایی همچون نوعی ملی گرایی، پوپولیسم، ضد نهادگرایی، ضد تخصص گرایی، ضد جهانی سازی، تاکید بر حمایت گرایی، تعریف خود در برابر دیگران و بروز احساسات ضد مهاجرتی است. دیدگاههای مشابه در کشورهای فرانسه، هلند، جارستان، دانمارک، سوئد و نروژ هم پدیدار شده است.
ترامپیسم بسیار پیش از انتخاب ترامپ در آمریکا در عرصههای سیاسی ظهور پیدا کرد. این رویکرد وعده عظمت ملی را همچون یک خوراک به مخاطبانش ارائه میکرد. حال این تاجر آمریکایی موجی را در غرب به راه انداخته است که برای دهها سال در جریان بود. ترامپ خلق و خویی را ایجاد و نهادینه کرد که سرانجام جنبشی را به نام وی ثبت کرد. این روندها سرچشمه مشترکی از یک نارضایتی را در خود دارند.
کارشناسان و رسانهها، دیدگاههای ترامپ را در بلندمدت برای آمریکا و جهان خطرناک و هزینهزا میدانند. نشریه «دیلی هرالد» در این زمینه نوشت: اینکه رئیس جمهوری آمریکا برای دیگران احترامی قائل نیست به آمریکا ضربه میزند.بسیاری از اعتراضهایی که علیه رئیس جمهوری تازه در آمریکا صورت میگیرد ناشی از خط مشیهای ترامپ است.ترامپ نسبت به بسیاری از رویه دیپلماتیک یا هنجارهای آمریکایی بیتوجه بوده و آنها را بیاعتبار کرده است.
این گزارش آورده است: رئیس جمهوری آمریکا بسیاری از قهرمانان این کشور را بازنده توصیف کرده وعلیه سربازان مسلمان آمریکا موضع گرفته است. فهرست بسیار طولانی از این رفتار ترامپ وجود دارد که مفهوم دقیق واژه ترامپیسم را نشان میدهند. این برای آمریکا یک فاجعه است. «ناتوانی در کنترل خود برای همه خطرناک است و میتواند شرایط ما (آمریکا) و صلح جهانی آینده و آینده را دچار مشکل کند».
«یوشکا فیشر» وزیر امور خارجه پیشین آلمان در یادداشتی که در سایت «پراجک سندیکیت» منتشر شد واقع بینی در مورد ترامپیسم را این گونه توضیح داد: با گذشت بیش از یک ماه از دوره ریاست جمهوری ترامپ در آمریکا نکاتی برای کارشناسان آشکار شد که چندان خوب نیست و حتی میتوان از آن به عنوان بدترین سناریوها نام برد. همه امیدها برای اتخاذ سیاستهای مناسب در عرصههای داخلی و بینالمللی به آرزو تبدیل شدهاند.
این دیپلمات نوشت: چهل و پنجمین رئیس جمهوری آمریکا باید بین حفظ یا نادیده گرفتن قانون اساسی آمریکا که براساس تفکیک قوا به وی قدرت میدهد یکی را انتخاب کند. پاسخ مشخص است اما ترامپ به چیزی جز تغییر ماهیت حکومت در واشنگتن رضایت نمیدهد. دیر یا زود تنش میان رئیس جمهوری و سیستم قانون اساسی آمریکا موجب بروز بحرانی در این کشور میشود.
این تحلیل در پایان نتیجه گرفت: در هر صورت در دوره ریاست جمهوری ترامپ هرج مرج در ایالات متحده ادامه مییابد و این امر آسیبهای عمیقی را بر این کشور وارد میسازد. فرض کنید در این شرایط یک حمله تروریستی شدید علیه آمریکا رخ دهد. در این شرایط ایالات متحده مانند ترکیه پس از کودتا، به سمت استبداد حرکت میکند. گرچه این امر قطعی نیست اما یا احتمال واقعی است.
http://jomhourieslami.net/?newsid=127121
ش.د9504835