برای بررسی موفقیت و یا عدم موفقیت یک نظام سیاسی و ارائه تحلیل درست و منطبق با واقع مزیتهای آن، نسبت به مصادیق ملی و جهانی، راهی جز بهرهگیری از روش قیاس نداریم....
برای بررسی موفقیت و یا عدم موفقیت یک نظام سیاسی و ارائه تحلیل درست و منطبق با واقع مزیتهای آن، نسبت به مصادیق ملی و جهانی، راهی جز بهرهگیری از روش قیاس نداریم. در مقایسه نظام سیاسی باید نسبت آن را با چند پارامتر مشخص از جمله؛ اهداف اعلامی نظام سیاسی در آغاز نهضت، مقایسه با نظام های سیاسی برخوردار از ویژگیهای مشابه درمنطقه، امکانات و موانع پیش روی آن و بالاخره با نظام سیاسی قبل از نظام سیاسی موجود، به ضرورت کمی انجام پذیرد.
این روزها سوالات و پرسشهای بسیاری در داوری از کارآمدی و عملکرد انقلاب اسلامی و نظام سیاسی برآمده از آن و درمیان لایههای مختلف جامعه طرح میشود. اپوزیسیون نیز به عنوان جریان رقیب و برانداز و با بهرهگیری از فضای تردید و پرسش، تلاش دارد، تصویر ذهنی جامعه، در خصوص کارآمدی نظام اسلامی را تغییر دهد تا امید و اعتماد به توانمندیها و قابلیتهای اصلاح و پیشرفت در درون نظام را از بین ببرد. از جمله پرسشهای مطرح در میان جامعه، مقایسه نظام اسلامی با رژیم پهلوی است که توده مردم با تکیه به محفوظات و خاطرهگوییهای نسل قدیمی و متأثر از رسانههای بیرونی، بدون لحاظ کردن ملاکها و معیارهای علمی و عقلی به مقایسه نظام اسلامی با نظام سلطنتی پهلوی میپردازند وجمهوری اسلامی را متهم به ناکارآمدی میکنند.
لذا پاسخ به شبهات موجود در این زمینه، مستلزم مقايسه ميان دو حكومت اسلامي و رژیم منحط پهلوی بر اساس معیارهای کمی ميباشد، اما خصلت کار مقایسهای در فضای جدلِ آمیخته به عملیات روانی کاری دشوار، زمانبر و حجیم است. بنابراین بیان تمامی ابعاد هویتی و کارکردی دو نظام سیاسی که یکی با52 سال حکمرانی و دیگری با39 سال سابقه مدیریتی میباشد، نیاز به بررسی دقیق و موردی عملکرد قریب به90 سال کارکرد در حوزه های مختلف دارد که از حوصله و حجم این نوشته خارج است. اما از باب مدخلیت، در این نوشته به بررسی بخشی از آمار و اطلاعات کلی موجود درباره کارکردها و عملکردهای دو دوره حاکمیتی در ابعاد علمی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی اکتفاء میکنیم.
در يک مقايسه دقيق و علمي لازم است در موارد متعدد و با استفاده از آمارها و شاخصهاي صحيح و با در نظر گرفتن الگوي علمي سنجش، موفقيت يک نظام (کارآمدي نظام = اهداف + امکانات + موانع)، به تحليل و ارزيابي پرداخته شود. یکی از سوال هایی که این روزها زیاد با آن مواجه می شویم، این است که جمهوری اسلامی در این سالها برای ما چه کرده است؟ آیا اصلاً زندگی مردم در مقایسه با قبل از انقلاب فرقی کرده است؟ بهتر شده یا بدتر؟
در ادامه بعضی از دستاوردهای ایران انقلابی را با ایران شاهنشاهی مقایسه میکنیم. البته ایران بعد از انقلاب اسلامی را اگر بخواهیم منصفانه تحلیل کنیم، باید تمام سختیها و موانع توسعه دهههای پیش را بشناسیم تا علت رشد بعضی حوزهها و رکود بعضی دیگر را درک کنیم. مثلاً یک ایرانی منصف باید بداند که هشت سال جنگ تحمیلی و تحریمهای کشورهای متخاصم علیه ملت و دولت ما، چقدر راه توسعه را ناهموار کرده و با همه این ناهمواریها ما چه کردهایم؟ و چه بودهایم که امروز حتی دشمنان، ما را به عنوان بازیگری تأثیرگذار در عرصه بینالمللی به رسمیت می شناسند یا مثلاً قبل از انقلاب چقدر مرد و زن ایرانی در تعیین سرنوشت خود مشارکت داشتهاند و امروز چقدر مشارکت دارند؟ و این همه حاصل تکیه بر ظرفیتهای درونی است که در شرایط سخت تحریم، تهدید و فشار بدست آمده است که با وجود محدودیتها و موانع، در سطح وسیع تحصیل شده است.
1. ماهیت، شیوه و ساختار حكومتی در ایران
از جمله عوامل مؤثر بر نوع سیاستگذاری یك نظام؛ ماهیت، ساختار و شیوه اداره حكومت میباشد. به عنوان نمونه اعمال سیاستهای كلی در نظامی با ساختار دینی كه خود را مقید به حفظ اصول اخلاقی و الهی میداند، با نظامی لائیك یا سكولار متفاوت است. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شیوه حكومتی بر پایه پادشاهی یا سلطنت فردی قرار داشت. در حكومت پادشاهی یك فرد با عنوان سلطان یا شاه تمام قدرت سیاسی جامعه را در اختیار میگیرد و اراده شخصی او مظهر اراده سیاسی و حاكمیت در جامعه تلقی میگردد.
همچنانکه در52 سال سلطنت پهلوی، در واقع این شخص شاه بود كه به تنهایی تصمیمات حكومتی را اتخاذ میكرد. انتصاب یا بركناری نخست وزیر، وزرا، صاحبان پستهای بالا، استانداران و غیره تنها به وسیله شاه انجام میگرفت. به اعتراف دوست و دشمن كابینه، مجلس و قوای دیگر حكومتی از خود هیچ اختیاری نداشته و در واقع نقش نهادهای رسمی نقشی تشریفاتی بیش نبود.[1]
در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران، نظامی است كه بر پایه سه ركن اساسی دین، مردم و رهبری استوار گردیده است.[2] در این نظام، حاكمیت اصلی از آن خداست.[3] شكل حكومت به صورت جمهوری اسلامی است كه مردم ایران در همهپرسی1358با اكثریت قاطع آراء یعنی2/98آن را برگزیدند. ساختار حكومتی در جمهوری اسلامی به موجب اصل 57 قانون اساسی از سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه تشكیل گردیده كه زیر نظر ولایتمطلقه فقیه، اعمال میگردد. هر چند به موجب این اصل، این قوا مستقل از یكدیگر می باشند، اما همكاری و نظارت متقابل بین قوای مزبور وجود دارد.[4] با این توضیح كه در این نظام، حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سهگانه به عهده رهبری گذارده شده است. كلیه قوانین و مقرارات در جمهوری اسلامی ایران، اعم از مالی، اقتصادی، اداری، مدنی، جزایی، فرهنگی، سیاسی و... باید بر اساس موازین اسلامی تدوین یابند.[5]
نخستین تفاوت درشکل نظام سیاسی در جنس حکومت و هویت ساختاری و تبارشناسانه از نوع حکومتهای موجود درجهان است. جنس حکومت پهلوی ازنسل حکومتهای کودتایی و از نظر تبارشناسی ریخت حکومتی در دایره حکومتهای کودتایی قابل دسته بندی است. از ابتداییترین خصلت حکومتهای کودتایی تکیه به زور در فرایند ایجاد، مولفههای حفظ و تقویت و توسعه است. درواقع نه از جنس انقلابهای سیاسی است و نه از جنس انقلابهای اجتماعی که بصورت حداقلی و یا حداکثری، مردم در ایجاد، حفظ و تداوم آن نقش داشته باشد، فرد حاکم از دل ارتش و پادگان پا به عرصه مدیریت سیاسی میگذارد و زایده تفکر پادگانی است و قوام آن و رویکرد مدیریت کشوری آن نیز بر بنیاد تفکر پادگانی است. در این سنخ از حکومت داری دو نوع نظام سیاسی ظهور و بروز پیدا میکند؛ اگر نظامی متمایل به حکومتداری از دل ارتشی با هویت مستقل و کارکرد مستقل ظهور کند، برغم نامشروع بودن و غیر مردمی بودن از ویژگی استقلال در فکر و عمل برخوردار است، اما اگر فرد کودتاگر از دل ارتشی کاملاً وابسته[6] خروج کند، نظام سیاسی دست ساخته او در واقع نظامی دست نشانده و وابسته به قدرتهای هژمون عصرخودش خواهد بود و از نعمت استقلال سیاسی و مدیریتی برخوردار نخواهد بود. جنس نظام سیاسی پهلوی از نوع حکومت کودتای وابسته غیرمستقل[7] قابل دستهبندی است. علاوه بر اینکه ماهیت مردمی ندارد، از هویت ملی نیز محروم است. در چنين نظامي سرسلسله حكومت، صرفاً به دليل در اختيار داشتن زور و قدرت، بيشتر زمام امور را بر عهده گرفته و سلطنت را موروثي مي نمايد. از اين روي در چنين نظامهايي مردم نقشي در پيدايش و تداوم نظام ندارند، همه چيز بر مبناي قدرت و استبداد اداره مي شود. به همين دليل گفته مي شود منشاء مشروعيت چنين نظامهايي زور و غلبه مي باشد.
در مقابل جمهوری اسلامی ایران، مولود یک انقلاب بزرگ و همه جانبه اجتماعی است که بنیادها و زیرساختها را دچارتغییرکرد. علاوه بر اینکه ازخصلت ماهیت مردمی برخورداراست، هویتی ملی دارد و بر مولفه استقلال تکیه دارد و از دو مولفه اساسی مشروعیت و مقبولیت به عنوان نیازمندیهای اساسی نظام سیاسی منطقی و معقول و منطبق بر معیارهای علمی ونظری حکومت داری بهرهمند است. نص اجماع نظریههای مرتبط با حکومت داری این است که حکومت باید مشروعیت و مقبولیت داشته باشد و حاصل خواسته اکثریت باشد.
مهمترين و اصليترين مزيت حكومت اسلامي نسبت به حكومت شاهنشاهي نوع مشروعيت حكومت است كه مبتني بر مشروعيت الهي است كه درآن افراد صرفاً بر اساس داشتن ويژگيها و لياقتهاي خاصي به حكومت ميرسند. به عبارتی اساس شكلگيري نظام اسلامي، مشروعيت الهي حكومت با ضميمه شدن به مقبوليت مردمي است. علاوه بر مزيتهاي مشروعيت حكومت در نظام اسلامي نسبت به نظام شاهنشاهي، در زمينه هاي مختلفي ميتوان دو نظام مورد نظر را مورد مقايسه قرار داد.
جدول
مقایسه وضعیت ساختار حکومتی در دوران پهلوی و پس ازانقلاب
شاخص
ها
|
دوران
حکومت شاه
|
انقلاب
اسلامی
|
نوع حکومت
|
پادشاهی
|
جمهوری
اسلامی
|
نحوه اداره کشور
|
دیکتاتوری
|
مردم
سالاری
|
تعداد انتخابات در کشور
|
12دوره(فرمایشی وبادخالت شاه و
خارجی)
|
37دوره(حضوراکثریت
مردم)
|
تعداد احزاب و تشکل های سیاسی
|
13
حزب و تشکل فرمایشی
|
240
حزب و تشکل
|
نفوذ و قدرت بین الملل
|
فاقد
هرگونه نفوذ
|
در
زمره 7 قدرت جهانی و دارای نفوذ قاطع منطقهای و نسبی در بین الملل
|
جدول شماره (1)
منابع انسانی در هر جامعهای عامل تعیین کننده خصوصیت روند توسعهی اقتصادی و اجتماعی آن جامعه است. بهرهبرداری از نیروهای انسانی فعال، مبتنی بر مهارتها و دانش مردم در جامعه است. مهارتها و دانش نیز تحت تأثیر آموزشها و پرورشهای جامعه است. بنابراین این مسأله دور از واقعیت نیست که پیشرفت تحصیلی یکی از عناصر اصلی توسعه انسانی است.
گسترش دانش نه تنها خود مستقیماً زمینه بسط انتخابهای انسانی را فراهم میآورد، بلکه از طریق ایجاد دسترسی بیشتر به فرصت های اشتغال و نیز بهبود سلامت، شرایط زندگی بهتر را نیز ایجاد می کند.
با مطالعه وضعیت کشورهای در حال توسعه به روشنی میتوان به ارتباط مستقیم بین عامل سواد و توسعه پی برد. بیشترین میزان فقر، بیماری، خرافات و سایر معضلات اجتماعی و به ویژه آثار شوم استثمار فرهنگی در مناطقی از جهان وجود دارد که بیشترین آمار بیسوادان را دارا میباشد. یک مقایسه آماری میان رژیم سلطنتی پهلوی و جمهوری اسلامی ایران در زمینه علمی و مولفههای وابسته به آن نشان میدهد که در پارامترهای اصلی مرتبط با وضعیت علم و دانش با لحاظ مدت مدیریت وحکومت داری 52 ساله پهلوی و39 ساله مدیریت کشورداری جمهوری اسلامی ایران، در تمامی پارامترهای مورد مقایسه نظام اسلامی در وضعیت برتر قرار دارد و دستاوردها و پیشرفتها، قابل قیاس با حکمرانی52 ساله پهلوی نیست.
2. حوزه فرهنگی و اجتماعی
بررسی دستاوردهای انقلاب اسلامی در تمامی حوزهها زمانی با قضاوتی منصفانه و به دور از پیشداوری همراه است که انقلاب را در بستر تاریخی و اجتماعی و با تمامی اتفاقات همراه آن ببینیم؛ ببینیم ملتی تنها و تنها با تکیه بر ایمان خود و بدون حمایت هیچ کشورخارجی، بر نظامی غلبه میکند که از حمایت ابرقدرتهای زمان خود بهرهمند است. وقتی فراموش نکنیم این انقلاب از موج آشوبهای داخلی شمال و جنوب و شرق و غرب، از جنگی هشت ساله با تمامی استکبار، از ترور مهمترین مهرهها و تئوری پردازانش و از تحریمها و تهدیدها به سلامت گذشته است، باید هر آنچه در این شرایط بدست آورده را با دیگرکشورها مقایسه کنیم.
3. مقیاس آموزش عالی
آموزش عالی در این سالها دستاوردهای قابل توجهی داشته است، بویژه این که از دهههای آخر50 تاکنون بودجه آن حتی دو برابر هم نشده است و از 5/1 به 3/2 برابر رسیده است. اما در تمامی مولفههای خود رشدهای30 برابری،60 برابری و ... را داشته که این دستاورد با سایر نهادها قابل مقایسه نیست.
از دیگر نکات مهم این است که ما در سالهای پیش از انقلاب حتی در مقطع کاردانی نیز به اعزام دانشجو به خارج از کشور نیازمند بودیم، اما در سالهای اخیر اعزام دانشجو نه از روی نیاز، بلکه به جهت مراودات علمی و فرهنگی با سایر دانشگاههای جهان بوده است و آموزش عالی امروز در تمامی رشتهها و مقاطع تحصیلی در خودکفایی تقریباً صد درصدی قرار دارد.
هر چند بر هیچ کسی پوشیده نیست که ما در بهترین نقطه ممکن نیستیم، اما این آمارها نشان میدهد که با توجه به امکانات و بودجه در اختیار آموزش عالی و با توجه به بستر تاریخی کشور و در مقایسه با سایر نهادها، آموزش عالی چقدر موفق بوده است. آموزش عالی و دانشگاه همیشه از حمایتهای امام راحل و پس از آن مقام معظم رهبری بهره مند بوده است و در تمامی دوره ها حتی در جنگ پیشرفتهایی داشته است.
جدول زیر، جدیدترین آمار اعلام شده از سوی وزارت علوم[8]را نشان می دهد که آموزش عالی به چه میزان، دِین خود را به این حمایتها ادا کرده است.
مقایسه وضعیت علمی کشور در دوران پهلوی و پس ازانقلاب
شاخص
|
قبل از انقلاب سرشماری1355
|
بعد از انقلاب سرشماری1390
|
نرخ سواد
|
2/47%
|
2/93%
|
پوشش تحصیلی متقاضیان تحصیل
در دوره متوسطه
|
23%
|
85%
|
مرکز آموزشی فنی و حرفه
ای
|
700
|
6983
|
جمعیت دارای تحصیلات
عالیه
|
310000
|
5474000
|
اختلاف نرخ بین تحصیلات
عالیه زنان و مردان
|
39/3%
|
0/2-%
|
تعداد دانشگاهها
|
223
|
2940
|
تعداد رشته های کارشناسی در
دانشگاه
|
196
|
914
|
تعداد رشته های کارشناسی
ارشد در دانشگاه
|
182
|
1033
|
تعداد رشته های دکترای
تخصصی در دانشگاه
|
28
|
793
|
تعداد دانشجو
|
170000
|
000/000/4
|
تعداد دانشجویان دکتری
تخصصی
|
913 نفر
|
580 هزارو 638نفر(رشد60 برابر)
|
تعداد دکتری حرفهای
(پزشکی)
|
9هزارو458 نفر
|
68000نفر
|
تعداد اعضای هیات علمی
|
9282
|
63818
|
تعداد استاد تمام ها
|
733نفر
|
3000نفر
|
تعداد انجمنهای علمی
|
78
|
280
|
تعداد مقالات چاپ شده
در نشریات معتبر بین الملل
|
669
|
25000
|
تعداد نشریات علمی – پژوهشی(مجله)
|
20
|
680
|
قطب علمی
|
صفر
|
142
|
تعداد موسسات پژوهشی
|
83
|
640
|
رتبه
رشد علمی
|
رتبه52
در جهان
|
رتبه
17 جهان
|
سرعت
رشد علمی
|
رتبه40جهان
|
رتبه
1جهان
|
رتبه های المپیاد علمی
|
آمار وجود ندارد
|
جزو 10 کشور اول
|
انرژی هستهای
|
آمار وجود ندارد
|
جزو 10 کشور اول
|
هوا فضا
|
آمار وجود ندارد
|
جزو 10 کشور اول
|
سلول های بنیادین و
نانوتکنولوژی
|
آمار وجود ندارد
|
جزو 10 کشور اول
|
رتبه های المپیاد علمی
|
آمار وجود ندارد
|
جزو 10 کشور اول
|
جدول شماره2
آمارهای پایگاههای استنادی بین المللی، اسناد موثقی هستند که امکان مقایسه کمیت تولید علم ایران در سالهای قبل و بعد از انقلاب اسلامی را امکان پذیر می سازد. بر اساس پایگاه استنادی ISI، ایران در فاصله سالهای ۱۳۱۹ تا ۱۳۵۶ تنها ۲۰۲۶ مدرک در مجلات و کنفرانسهای علمی بین المللی منتشر کرده بود.
موسسه بینالمللی اطلاعات علمیISI همچنین، تعداد مقالات علمی چاپ شده از محققان ایرانی در مجلات معتبر بینالمللی در سال 1357، 450 مقاله و در سال 2012، 34155 مقاله بوده است که نشاندهنده رشد3 برابری متوسط جهانی در این حوزه است. ایران در سال 2013 میلادی رتبه نوزدهم جهانی در رشد تولید علم را به دست آورد.[10]
کمیت تولید علم دنیا در دوره زمانی۳۷ ساله با وضعیت کنونی دنیا قابل مقایسه نیست، چرا که در حال حاضر کشورهای بیشتری برای کسب سکوهای علمی دنیا با یکدیگر رقابت میکنند. در ۳۷ سال قبل از انقلاب اسلامی کمیت تولید علم دنیا برابر با ۸,۰۱۲,۴۴۰ ( بیش از هشت میلیون) مدرک بود. ایران در آن زمان۰.۰۳ % ( سه صدم درصد) از کل علم دنیا را تولید می کرد.[11]
مهمترین شاخصهای سنجش کیفیت تولید علم استنادها هستند. تعداد ۲۰۲۶ مقاله منتشر شده ایران در دوره ۳۷ ساله قبل از انقلاب در همین دوره زمانی تنها ۱۱۷۸ استناد دریافت کردند. تعداد استناد به مدارک کشور در دوران بعد از انقلاب ۹۴۵,۳۲۵ (بیش از نصد و چهل و پنج هزار) مورد است. بنابراین تعداد استنادها به مدارک کشور در ۳۷ سال اخیر در مقایسه ۳۷ سال قبل از انقلاب ۸۰۲ برابر شده است. این نکته لازم به ذکر است که برای کسب مرجعیت علم جهان در این شاخص باید اقدامات اساسی توسط کشور صورت گیرد.
اندکی بعد از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۹ جمهوری اسلامی ایران به مدت هشت سال جنگ تحمیلی را تجربه کرد. جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب تا انتهای دوران دفاع مقدس ۲۸۸۱ مدرک در سطح بینالمللی منتشر کرد. کمیت تولید علم دنیا از سال ۱۳۵۷ تاکنون شامل ۴۷,۴۲۱,۸۴۲ (بیش از چهل و هفت میلیون) مدرک می شود. بنابراین کمیت تولید علم دنیا در ۳۷ سال گذشته (۱۳۹۴-۱۳۵۷) نسبت به ۳۷ سال قبل از آن (۱۳۵۶-۱۳۱۹) شش برابر شده است.
جمهوری اسلامی ایران از ابتدای سال ۱۳۵۷تاکنون ۲۴۵,۷۹۲ (بیش از دویست و چهل و پنج هزار) مدرک در معتبرترین مجلات و کنفرانسهای بینالمللی منتشرکرده است. جمهوری اسلامی ایران علیرغم هشت سال دفاع مقدس۱۲۱ برابر بیش از دوره ۳۷ سال قبل از انقلاب به کمیت تولید علم خود افزوده است. با در نظر گرفتن ۳۷ سال بعد از انقلاب، سهم تولید علم کشور0.52%( پنجاه و دو صدم درصد) از علم دنیا را تولید کرده است[12].
نمودار
[1] . آبراهامیان،ایران بین دو انقلاب، احمد گل محمدی، نشر نی، 1377، ص26.
[2] . اصل دوم قانون اساسی به سه ركن بنیادین در نظام جمهوری اسلامی تأكید دارد. همچنین اصول چهارم ، پنجم و ششم به ترتیب به سه ركن دین، رهبری و مردمی بودن نظام اشاره دارد.
[3] . قانون اساسی ، اصل 56.
[4] . قانون اساسی، اصول 68، 69، 70، 74، 76، 77، 82، 87، 88، 89.
[5] . همان، اصول 1. 2 و 4.
[6] . در حقيقت كشور در دوره پهلوي ،حيات خلوت و منطقه نفوذ قدرت هاي جهاني بود ، آنها در همه امور كشور، عزل و نصب مقامات ارشد، نمايندگان مجلس، تصويب يا رد لوايح و قوانين، امضاي قراردادها و پروتكل ها ، سياست گذاريها و...، نقشي آشكارو پنهان داشتند.( ماروين زونيس ، شكست شاهانه ، ترجمه باس مخبر، تهران: طرح نو، 1370، ص 305)
[7] . ايران به تمام معنا فاقد استقلال سياسي بود ؛ انتخاب نخست وزير و وزيران عمدتاً از بين افراد وابسته به سازمانهاي جاسوسي، آمريكا و فراماسونري صورت ميگرفت ؛ «آماري كه از وابستگيهاي افراد شناخته شده هيئت وزيران هويدا، آموزگار، شريفامامي، و ازهاري به دست آمده حكايت از آن دارد كه 38% فراماسون، 24%عضو سيا و 21%عضو ساواك بودهاند.»( سيروس پرهام، انقلاب ايران و مبانى رهبرى امام خمينى ، تهران: انتشارات امير كبير، 1357 ، ص 26)
[8] . خیرگزاری دانشجویی، ۲۱ بهمن ۱۳۹۲
[9] . مقایسه وضعیت علمی کشور در دوران پهلوی و پس ازانقلاب شبکه اطلاع رسانی راه دانا،06/11/93
[10] . مقایسه وضعیت علمی کشور در دوران پهلوی و پس ازانقلاب شبکه اطلاع رسانی راه دانا،06/11/93
[11] . دکتر علی گزنی معاون پژوهشی و فناوری پایگاه استنادی علوم جهان اسلام در گفتگو با خبرنگار مهر،14/3/1394
[12] . همان
لطفا بفرمایین که آمار رو از چ منابعی بدست آوردید، ممنون از اطلاعات مفیدتون