(روزنامه آسمان آبي ـ 1396/10/05 ـ شماره 143 ـ صفحه 9)
جنبش دانشجویی در طول دوره پهلوی
تا قبل از انقلاب اسلامی، جنبش دانشجویی یکی از فعالترین عناصر جامعه مدنی سرکوبشده ایران بود. دانشگاه تهران در سال ۱۹۳۴ تاسیس شد، اما تا زمان خروج رضا شاه از ایران در سال ۱۹۴۴ ما نمیتوانیم از جنبش دانشجویی در ایران صحبت کنیم. آشکارترین و پرحادثهترین جنبههای این جنبش را میتوان در فعالیتهای آن در طول سه دهه حکومت محمدرضا شاه دید. آغاز این فعالیتها در اوایل مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت و رویدادهایی که به سرنگونی دولت دکتر مصدق و بازگشت شاه منجر شد، بود. در غیاب احزاب سیاسی در بیشتر طول این دوره، این جنبش به سخنگوی سیاسی گرایشهای ایدئولوژیک و سیاسی در جامعه و طلایهدار اعتراضات اجتماعی- سیاسی در ایران تبدیل شد. این جنبش یک نیروی صریح در مقابل دولت بود. همچنین دارای ویژگیهای ایدئولوژیکی متنوعی بودند که ایدئولوژی مخالفان سیاسی را منعکس میکردند. در حقیقت، این جنبشی بود که از نزدیک با مخالفان سیاسی و جنبشهای ایدئولوژیک خارج از دانشگاه ارتباط داشت.
باوجود تنوع ایدئولوژیکی آن، بهلحاظ سازمانی این جنبش شامل دو گروه بود: اسلامی و غیراسلامی. انجمنهای سکولار یا غیراسلامی که قویترین و بزرگترین انجمنها بودند اغلب با جنبشهای چریکی که در خارج از دانشگاه فعالیت میکردند ارتباط داشتند و بهعنوان یک مرکز عضوگیری برای آنها خدمت میکردند. بههمین دلیل است که تمام اعضای جنبش چریکی، دانشجویان بودند. انجمنهای اسلامی بخش کوچکی از جنبشهای دانشجویی را تشکیل میدادند و اغلب ارتباطات نهچندان محکمی با امام خمینی (ره) و نهضت آزادی ایران داشتند. هر دو نوع انجمن با یکدیگر در مقابل دیکتاتوری پهلوی فعالیت میکردند. با گسترش سرکوب سیاسی و مخالفت عمومی دربرابر شاه، بین این انجمنها تضادهایی بهوجود آمد. در بیشتر موارد، نبود توافق بین آنها به نداشتن همکاری در بسیج شدن منجر میشد. گرچه دانشجویان ایرانی همیشه با جنبشهای استقلال کشورهای جهان سوم بهویژه با آرمانهای کشورهای فلسطین و ویتنام احساس همدردی میکردند، تمرکز آنها بر ایران باقی ماند. این انجمنها به ندرت از اهداف رفرمیستها حمایت میکردند. اگر نگرش رفرمیستی هم وجود داشت، بیشتر در طول نخستوزیری محمد مصدق و بعدها علی امینی یافت میشد. شعار «بله به اصلاحات، نه به دیکتاتوری» که توسط جبهه ملی ایران در اوایل سال ۱۹۶۲ حمایت میشد، در میان شاخههای دانشجویی پیروانی پیدا کرد.
ویژگیهای غالب این جنبش در طول دوره پهلوی عبارت بودند از رادیکالیسم سیاسی، ایدئالیسم عقلانی، ضددیکتاتوری، ضدامپریالیسم، ضدآمریکایی و ملیگرایی. هنگامی که نگرانی درمورد تاثیر مواد درسی بر جنبههای روزمره تدریس و یادگیری در دانشگاهها بهوجود آمد، این مسئله به یک موضوع سیاسی و مسئله نگرانکنندهای در برابر دولت تبدیل شد. بهطور خلاصه، تمرکز این جنبش سیاسی بود؛ حوزه فعالیتهای آنها در سطح ملی و همیشه دولت هدف آنها بوده است. در رژیم پهلوی، این دانشجویان بودند که دوباره فعالیتی را آغاز کردند که بعدها به انقلاب پیوست. شب شعر دانشجویی که در تهران آغاز شد، یک تسهیلگر اولیه در زنجیره وقایعی بود که به فلجشدن رژیم پیشین کمک کرد. در سال ۱۹۷۷ زمانی که تظاهرات علیه شاه گسترش یافت، انجمنهای دانشجویی اعضای جدید بسیاری را جذب کردند و اعتراضات متعددی را در شهرهای بزرگ سازماندهی کردند. انجمنهای اسلامی نیز بهشدت فعال بوده و بهصورت نزدیکتری با نیروهای تحت پشتیبانی امام خمینی (ره) برای خروج شاه فعالیت میکردند.
جنبش دانشجویی در زمان امام خمینی(ره)
پیش از انقلاب فرهنگی: در اوایل روزهای انقلاب، دانشجویان فعالیتهای خود را گسترش دادند، به نیروهای انقلابی پیوستند و در تصفیه اعضای بلندپایه رژیم سابق مشارکت کردند. ایدئولوژیهای سیاسی جنبشهای عمومی خارج از دانشگاه شروع به تاثیرگذاری زیاد بر انجمنهای دانشجویی و فعالیتهای آنان کردند. تا زمانی که شاه از کشور خارج شود و امام خمینی (ره) بازگردد، انجمنهای اسلامی به نیروی اصلی گروههای سیاسی مربوطه خود در دانشگاهها تبدیل شدند. برخی از این انجمنهای دانشجویی بهعنوان یک مرکز عضوگیری، دانشگاهها را به یک مرکز فرماندهی بالفعل برای گروههای سیاسی مربوطه و رزمگاهی برای بسیاری از منازعات سیاسی خود تبدیل کردند. در چهارم نوامبر ۱۹۷۹ پس از یک اقدام اولیه توسط سازمان فدائیان خلق ایران، گروهی از دانشجویان مسلمان خود را «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» نامیدند، ابتکار عمل را بهدست گرفتند و در متهورانهترین عملی که گروهی دانشجویی در تاریخ جنبشهای دانشجویی در ایران انجام داده بود، مشارکت کردند: تصرف سفارت آمریکا و گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی بهمدت ۴۴۴ روز. امام خمینی (ره) از اقدام دانشجویان حمایت کرد.
جنبش دانشجویی و انقلاب فرهنگی: پس از انتخاب بنیصدر بهعنوان اولین رئیسجمهوری ایران، دانشگاهها همچنان سرچشمه فعالیتها بودند. در ۲۷ فوریه ۱۹۸۰ وزارت کشور دستور داد که «فعالیتهای تمام گروههای سیاسی در دانشگاهها» ممنوع شود و اظهار کرد، «فعالیتهای فرهنگی توسط دانشجویان» باید با مقررات دولت و دانشگاهها مطابقت داشته باشد. در ۲۱ مارس ۱۹۸۰، امام خمینی(ره) از دانشگاهها برای ایجاد ملجئی برای استادان و دانشجویانی که «وابسته به شرق و غرب بودند و با اسلامیشدن دانشگاهها مخالفت میکردند» انتقاد کرد. شورای انقلاب به گروههای سیاسی فعال در دانشگاهها برای تخلیه دفترهای خود در دانشگاهها مهلتی سه روزه داد. در پنجم ژوئن، تمام دانشگاهها تعطیل شدند. دو روز بعد امام خمینی (ره) اعلام کردند دانشگاهها تا زمانی که عناصر غیراسلامی از آنها حذف و زمینههای آموزش اسلامی فراهم نشده نباید باز شوند. دانشگاهها به مدت دو سال تعطیل شدند.
شکلگیری سازمانهای دانشجویی جدید و بازیابی سازمانهای مقبول: در طول این دوره، تعداد زیادی از انجمنهای اسلامی در دانشگاهها ایجاد شد و اعضای بسیج و سپاه پاسداران و نیروهای انقلابی سهم عمدهای در آن بهدست آوردند. در پی این رخداد دانشجویان انجمنهای اسلامی عمدهترین سازمانهای دانشجویی بودند. این انجمنها به مقامات دولتی کمک میکردند دانشجویان را برای شرکت در جنگ ایران و عراق و عضویت در انجمنهای اسلامی جدید مانند سپاه پاسداران و جهاد سازندگی بهکار گیرند.
در۱۰ سپتامبر ۱۹۷۹ نمایندگان انجمنهای اسلامی، یک سمینار ملی برگزار کردند که در آن پیشنهاد تاسیس «دفتر تحکیم وحدت» بهمنظور تقویت انجمنهای دانشجویی اسلامی و کمک به توسعه انقلاب اسلامی به تصویب رسید.
بیعلاقگی دانشجویان و جدایی: ویژگیهای کلی جنبشهای دانشجویی انتقاد آنها به نظم موجود است. در سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹ در ایران هیچ نشانهای از جنبش دانشجویی پرجنبوجوش نمیبینیم.
جنبش دانشجویی در زمان ریاستجمهوری آیتالله رفسنجانی
تا این زمان، گرایشها و اختلافهای سیاسی درون حکومت بدون هیچ مواجهه علنی با یکدیگر به همزیستی میپرداختند. امام خمینی (ره) در صورت لزوم قادر بودند میانجیگری کنند. با فوت امام خمینی(ره) در ژوئن ۱۹۸۹ این تضادها و گرایشها فوران کرد و چنددستگی، حوادث دهههای آینده را شکل داد. در این میان دانشگاهها نیز تحتتاثیر قرار گرفتند. در میان سازمانهای دانشجویی دو روند قابل مشاهده وجود داشت. دانشجویانی که از روحانیت بهعنوان نماینده واقعی آرمانهای اسلامی حمایت میکردند و وظیفه خود را در انجام اقدامات مورد تایید دولت میدیدند؛ دانشجویانی که از گرایش دوم پیروی میکردند اعتقاد داشتند که آنها طلایهداران انقلابی بودهاند که باید در مقابل نیروهای نفوذگر خارجی هوشیار باشند و همچنین از ارزشهای اولیه انقلاب حمایت کنند. اولی تحتتاثیر جامعه روحانیت مبارز و دومی نزدیک به دانشجویان پیرو خط امام بودند. آیتالله رفسنجانی ائتلافی از تکنوکراتهای علاقهمند به بازسازی اقتصاد جنگ را از طریق خصوصیسازی صنایع، جذب سرمایه خارجی، تجدید سازمان کردن، روابط مدیریت کار پیشین و تغییر وضعیت بد سطح زندگی تشکیل داد. مشخصترین ویژگی تحولات جدید، خروج از سیاستهای انقلابی گذشته و بازگشت به شرایط عادی بود. رادیکالیسم دانشجویی نیز کنترل شد. این تحولات، انجمنهای اسلامی و اعضای آنها را تحتتاثیر قرار داد. درحالیکه دانشجویان رادیکال در دفتر تحکیم وحدت، برخی جنبههای این سیاستها را مورد پرسش قرار میدادند، سایرین درمورد تحرک اقتصادی ناشی از آن در میان گروههای اجتماعی اظهار نگرانی میکردند.
جنبش دانشجویی در زمان دولت اصلاحات
تغییرات ساختاری در دانشگاهها و انجمنهای ایران: نقش انتخابات سال ۱۹۹۷ (1376) در زندگی جنبش دانشجویی ایران پررنگ است. تعداد دانشجویان در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی که از تعداد ۱۴۰ هزار در قبل از انقلاب به بیش از یکمیلیون رسیده بود، در دهه ۱۹۸۰، رشد سالانه ۱۳درصدی داشت. پس از جنگ ایران و عراق بدنه دانشجویی در ایران افزایش یافت. پیش از دولت اول اصلاحات، یکمیلیون و ۱۵۰ هزار دانشجو در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی ایران وجود داشتند. از زمان انقلاب ترکیب بدنه دانشجویی در دانشگاهها بهطور چشمگیری افزایش پیدا کرد. در دوران پهلوی، اکثر دانشجویانی که وارد دانشگاههای ایران میشدند مرد و از مراکز شهری بودند. در سالهای اولیه سلطنت، بیشتر این دانشجویان از طبقه متوسط بالا و طبقه بالا بودند. پس از انقلاب سفید شاه، دانشجویان بیشتری از طبقه متوسط و تعداد کمی از طبقه پایین به دانشگاهها راه پیدا کردند. در اوایل دهه ۱۹۸۰ (1369) و اعمال سیاستهای گزینش دانشجویی، تعداد قابلتوجهی از خانوادههای طبقه متوسط به بالا و طبقه بالا فرزندان خود را به دانشگاههای خارج از کشور فرستادند. در نتیجه، این سیاست و دیگر سیاستهای دولت تعداد دانشجویان روستایی و طبقه پایین در دانشگاههای دولتی بهشدت افزایش یافت. در دهه دوم حکومت اسلامی، روند دیگری در پذیرش دانشگاهها بهوجود آمد: افزایش پذیرش زنها در دانشگاه در حوزههای متنوع.
در سال ۱۹۹۹ برای اولینبار در تاریخ تحصیلات عالی در ایران، تعداد دانشجویان زن پذیرفتهشده در دانشگاهها از تعداد دانشجویان مرد پذیرفتهشده با رقمی حدود ۲۰ هزار نفر پیشی گرفت. این نشان دهنده ۴درصد نرخ پذیرش بیشتر دانشجویان دختر نسبت به پسر است. انتخاب دولت اصلاحات شکل بیسابقهای از جنبش دانشجویی را در دانشگاهها بهوجود آورد. در حقیقت دانشجویانی که در این انتخابات مشارکت و از رئیس دولت اصلاحات حمایت کردند نقش مهمی در به قدرت رسیدن او داشتند. جنبشی که دولت اصلاحات را به قدرت رساند، چشمانداز سازمانهای دانشجویی را تغییر داد. در واکنش به حمایت گسترده از رئیس دولت اصلاحات در دانشگاهها، مجلس، بهمنظور «دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی و پیشبرد تفکر بسیجی» لایحه جدیدی برای ایجاد واحد بسیج در دانشگاهها ارائه کرد. هدف از این لایحه کنترل فعالیتهای دفتر تحکیم وحدت و سایر گروههای دانشجویی بود. در چهارم اکتبر ۱۹۸۸ این لایحه تصویب شد و درپی آن برای نظارت بر اجرای این واحدها، شورایعالی هماهنگی و حمایت از بسیج دانشجویی تاسیس شد. وقوع قتلهای زنجیرهای در تاریخ ۲۲ نوامبر ۱۹۹۸، جامعه را شوک زده کرد. اعتراضات عمومی در مراسم تشییع شکل گرفت و دانشجویان یکی از عناصر اصلی بودند. این وقایع گروههای مختلف دانشجویی را به یکدیگر نزدیک کرد. همچنین این حوادث و اقدامات دانشجویان را در دانشگاهها رادیکال کرد. بهدنبال توقیف روزنامه «سلام» و تظاهرات دانشجویان در اعتراض به آن و درپی آن، حمله به کوی دانشگاه و خوابگاههای دانشجویی تعدادی دستگیر و بازجویی شدند.
منبع: the student movement in the Islamic republic of iran, ali akbar Mahdi, November1999
https://asemandaily.ir/post/10488
ش.د9604652