در ماههای پایانی دولت یازدهم بود که رئیس دولت به برخی از همکارانش خرده گرفت و گلایه کرد که پا به پای دولت حرکت نمیکنند و پاشنه خود را برای کار و حمایت از دولت بالا نمیکشند و لخلخکنان همراه هستند[...]
یادداشت: در
ماههای پایانی دولت یازدهم بود که رئیس دولت به برخی از همکارانش خرده
گرفت و گلایه کرد که پا به پای دولت حرکت نمیکنند و پاشنه خود را برای کار
و حمایت از دولت بالا نمیکشند و لخلخکنان همراه هستند. افزون بر این،
درباره اینکه همکاران و همراهان آقای روحانی در دولت در وسط میدان نیستند و
ضروری است تغییرات اساسی در دولت انجام گیرد چه در دولت یازدهم و چه اکنون
در دولت دوازدهم هم از سوی جریان منتقد و هم از سوی جریان حامی دولت بسیار
شنیدهایم و همچنان نیز میشنویم؛ اما اظهارات اخیر «قدرت علیخانی» کمی
تعجببرانگیز است. او در این باره گفته است: «برخي مديران ارشد دولت با
مردم رو راست نبودهاند و برخي هم فاقد انگيزه لازم براي پيگيري جدي امور
هستند. برخي وزرا به دليل اينكه دنبال دردسر نبودندـ برای نمونه پرهيز از
مواجهه با مجلس يا نهادهاي نظارتي و قضاييـ اساساً نميخواستند در دولت
باشند و رئيسجمهور آنها را به زور در دولت نگه داشت. مشخص است وزيري كه
اينگونه در كابينه ميماند، عملكردش و حتي نوع برخوردش با مردم و حتي
حاميان دولت متفاوت ميشود و بيشتر منتظر پايان دوره است تا يك اقدام اساسي
و ماندگار. برخی از وزرایی که از مجلس شورای اسلامی آرای خوبی هم کسب
کردند، فاقد کارآیی لازم هستند.» اظهاراتی که اگر صحت داشته باشد که البته
با توجه به عملکرد برخی از وزرا نیز چندان دور از واقعیت به نظر نمیآید،
این سؤال را به وجود میآورد که چرا باید نیروهایی را که تمایل و علاقهای
برای حضور در مسند و گرفتن مسئولیت ندارند و انگیزه برای خدمت به مردم
برایشان نمانده است، در دولت نگه داشت و ناکارآمدی دولت را تشدید کرد؟ آیا
در کشور قحطالرجال است و هیچ نیرویی وجود ندارد که از اداره امور برآید
که باید افراد فاقد انگیزه و علاقه را با خواهش و تمنا در دولت نگه داشت و
زمینه ناکارآمدی دستگاهها که اکنون به نارضایتی مردم از دولت منتهی شده
است، فراهم کرد؟