(روزنامه اعتماد - 1396/10/17 - شماره 3995 - صفحه 2)
* جريان سياسي اصلاحطلب از گفتوگوي ملي و انسجام سياسي به عنوان راهحلي كه مانع از تكرار اتفاقات اخير ميشود، ياد ميكنند. به نظر شما اين راهحل با علت ماجرا يعني مطالبات اقتصادي چه تناسبي دارد و چقدر كارآمد است؟
** گفتوگويي كه موجب انسجام و آشتي ملي شود قطعا در همه احوال موثر و لازم است اما اگر گفتوگوي ملي را زمينه وقايع اخير تلقي كنيم، به خطا رفتهايم. وقايع اخير با همه بديها و برخي ساختار شكنيهايي كه داشت؛ يك تلنگر بزرگ اجتماعي به كل حاكميت و حتي جامعه مدني بود.
* به نظر شما زمينه بروز اعتراضات اخير چه بود؟
** زمينه بروز اين وقايع مطالبات اقتصادي بود اما مسائل اجتماعي و فرهنگي نيز نقش كاتاليزور را ايفا كرد.
* با اين وصف، گفتوگوي ملي راهحل مناسبي است؟
** نكته مهم اين است اگر از گفتوگو صحبت ميكنيم بايد يك مرحله فراتر رفت و از آشتي بين جامعه مدني و حاكميت سخن گفت. به نظر من حوادث اخير نشان داد كه اين گفتوگو ضروريتر است و اتفاقا هر دو جريان سياسي كشور نسبت به آن اتفاق نظر دارد زيرا در وقايع اخير با پديدههايي رو به رو شديم كه نشان از دوري بخشي از جامعه از حاكميت فار غ از گرايشهاي سياسي داشت.
* راهكارهاي عملياتي براي انجام اين گفتوگوها چيست؟
** راهكارهاي مختلفي وجود دارد. به عنوان مثال دخالت دادن نيروي انساني جوان در عرصه مديريت كشور. در ايجاد ارتباط بين جامعه و حاكميت نيز نقش اول را رسانه ملي به عهده دارد اما متاسفانه در دو دهه اخير به هيچوجه نقش خود را درست ايفا نكرده است. من معتقدم كه اگر صدا و سيما نقش خود را متناسب با ويژگيهاي رسانهاي در دنياي مدرن ايفا ميكرد، شاهد بسياري از حوادث نبوديم. به نظر ميرسد اين رسانه هنوز هم در نقش اپوزيسيون جامعه مدني رفتار ميكند و به همين جهت اعتماد مردم را از دست داده است. بنابراين تلويزيون بايد در درون خود براي نحوه مديريتش تصميم به يك انقلاب بگيرد و فضايي را ايجاد كند كه افراد حرفهاي خود را بزنند. اين امر اهميت بسياري دارد زيرا يكي از مطالبات اصلي جامعه جوان اين است كه حاكميت آن را خيلي حائز اهميت نميداند و با او به گفتوگو نمينشيند. به نظر من كار بسيار شدنياي است و در كنار آن ميتوان فضاهايي را براي عرضه مطالبات و اعتراضات مدني اختصاص داد.
* فكر ميكنيد اختصاص فضاهايي براي اعتراض در ساختار رسانه ملي موجب گفتوگو بين جامعه مدني و حاكميت شده و مشكلات را حل ميكند؟
** تاريخ ثابت كرده است كه وقتي افراد را از چيزي منع ميكنيد نسبت به آن حريصتر ميشوند. بنابراين وقتي از يك مطالبهگر اقتصادي و اجتماعي در تلويزيون تصوير يك آشوبگر ايجاد ميشود، حتما در فرصتهاي ديگر دست به كارهاي خطرناك و ساختارشكنانه خواهد زد.
* از گفتوگو به عنوان راهكاري كه ميتواند زمينههاي سياسي و اجتماعي اتفاقات اخير را از بين ببرد، صحبت ميكنيد اما در ابتداي صحبت گفتيد كه زمينه اصلي مطالبات، اقتصادي بوده است. گفتوگوي ميان جامعه مدني و حاكميت چه تاثيري در رفع مشكلات اقتصادي مردم دارد؟
** بايد به اين جنبه نيز توجه داشت. وقتي بحث و گفتوگو در رسانه ملي شروع ميشود، اولين نكتهاي كه با آن مواجه ميشويم و اولين گزاره استنتاجي اين است كه تمام بار اقتصاد كشور روي دوش دولت نيست. در اين زمينه نيز ميتوان گفتوگو كرد و شايد طرح مسائلي كه تاكنون گفته نشده مثل اينكه دولت كمتر از ٥٠ درصد اقتصاد كشور را در اختيار دارد تا بتواند از مشكلات بكاهد. از طريق گفتوگو ميتوان خيلي از ساختارهاي مضر اقتصادي و رانتخوار را برملا كرد. درست است كه مطالبات اقتصادي عامل اوليه اعتراضات اخير بود اما اگر جامعه جوان تحصيلكرده بيكار باور كند كه نظام سياسي و اقتصادي كشور سالم بر او حكمراني ميكند، طبيعتا مطالبات خود را تعديل ميكند و خود را با شرايط سخت وفق خواهد داد.
اين درحالي است كه اكنون خود را در يك دوگانه رانتخواري گسترده و از سوي ديگر بيكاري و هزار مشكل ديگر ميبيند. بيان اين مسائل در عرصه رسانه به دولت و اركان حاكميت كمك ميكند كه بهتر به مطالبات جامعه پاسخ دهند. بنابراين حتما با گفتوگو ميتوان گام موثري برداشت. البته هيچ يك از اينها به هيچوجه توجيهگر كوتاهيهاي دولت نيست. من معتقد هستم كه دولت با وجود امكانات محدود خود اگر از سال ٩٢ نيروهاي لايق و شايستهاي در عرصه اقتصاد به كار ميگماشت شايد امروز شاهد برخي از مشكلات نبوديم.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=94546
ش.د9604806