(روزنامه جوان - 1395/01/18 - شماره 4781 - صفحه 5)
مقام معظم رهبري در پيام نوروزي و نيز سخنان خود در حرم مطهر رضوي به اين مهم اشاره كردند كه «ملت ايران بايد بتواند كاري كند كه خود را در مقابل تهديدهاي دشمنان و دشمنيهاي آنان از آسيبپذيري خارج كند.» ايشان همچنين حل معضلات اقتصادي، اخلاقي، فرهنگي و غيره را در جامعه زنجيروار دانسته و اذعان داشتند كه اميد است با مرتفع شدن مشكلات اقتصادي، گره بزرگي از مسائل اخلاقي و فرهنگي نيز در كشور گشوده شود، از اين رو يك شعار اقتصادي براي سال جاري برگزيدند كه شايسته است به مثابه يك «دستورالعمل» پيش روي برنامههاي اجرايي كشور قرار گيرد چراكه تنها راه گشودن اين گرهها «اقتصاد مقاومتي» است كه همچون يك اسلحه با پيچ و مهره «خودباوري» و «اعتماد به خود» به جنگ بيكاري، ركود، گراني، فساد مالي، تهديدات و غيره، نه روي كاغذ بلكه روي زمين خواهد رفت. براي رسيدن به اهداف اقتصاد مقاومتي بايد شش گام يا مرحله را طي كرد تا به «اقدامگرايي حقيقي» و عينيت يافته دست يافت.
1- شناخت: شناخت ظرفيتها، پتانسيلها، توجه به تحقيقات كاربردي با اعتبار پيشبيني ميتواند بستر مطمئني براي بهرهوري جدي از سرمايههاي داخلي در راستاي اقتصاد مقاومتي ايجاد كند. امروزه كشورهاي بسياري در دنياي مدرن با پيوستن به چرخه اقتصاد جهاني و وابسته به خارج از مرزهاي خود و بهرهبرداري از توليدات و دستاوردهاي ساير كشورها، بدون شناخت و بررسي و استفاده از پتانسيلهاي دروني، يك پيشرفت صوري را براي كشور خود به ارمغان آوردهاند اما اين پيشرفت ظاهري به هيچ روي از الگوها و استانداردهاي توسعهیافتگي بينالمللي در عصر حاضر تبعيت نميكند زيرا بنيادين نبوده، قابليت اتكا نداشته و ناپايدار و آسيبپذير است و به شدت وابسته به سرمايه ملي آن كشور ميباشد و با خالي شدن خزانه مالي، آن توسعهيافتگي نيز فرو خواهد ريخت و فقر و عقبگرد را به دنبال خواهد داشت كه اگر چه پوستهاي زيبا به خود گرفته اما از درون پوك و مستعد فروپاشي است.
برخي كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس را ميتوان در اين زمره به شمار آورد كه بدون شك همزمان با واردات افسارگسيخته كالا، فرهنگ و انديشههاي غربي را وارد و اراده و استقلال را از كشور خود خارج ميكنند.
2- خودباوري: «باور» شايد مهمترين مرحله در ميان شش گام«اقدامگرايي اقتصاد مقاومتي» است. باور اولين پازل براي تكميل پازلها و حركت روي پلههاي ديگر را نيز فراهم ميكند. سري جديد تهديدات خارجي عليه ايران، حمله به باور مردم و تغيير جريانهاي داخلي از طريق تزلزل عقيدتي است. نگاهي به عملكرد دولت در 5/2 سال اخير نشاندهنده اين است كه حركت خاصي در جهت خودباوري ملي براي اقتصاد مقاومتي به رغم شعارهاي حمايتي صورت نگرفته است و تنها از برنامههاي جامع اقدام مشترك با عنوان 2 و 3 و 4 ياد شده است كه اگر منبع تغذيه آن «مذاكره و گفتوگوسازي محض» در تمام جوانب زندگي ايراني براي تغيير باشد، نه تنها نميتواند براي معيشت ملت «مولد» باشد كه خود به آفتي نه در ساقه و شاخه كه در ريشه تبديل خواهد شد. بيترديد سوق دادن برنامههاي كشور به سمت «برونزايي محض» نميتواند با «باور و توان ملي در سايه اقتصاد مقاومتي» همخواني داشته باشد و پارادوكسي آشكار دارد.
3- تحقيق و تبليغ: مرحله سوم، تحقيق و تبليغ جهت آمادهسازي اين تفكر براي تبديل به يك گفتمان جدي و فراگير در كشور است. «تحقيقات زمينهاي» و «تبليغ گسترده» از مهمترين و كارآمدترين ابزارهای ديپلماسي نرم در سراسر جهان است كه امريكا نيز با استفاده از آن به دنبال عاديسازي روابط و رواج يك باور و تفكر در ايران و سودهي داخلي است. آنچه پيش روي تبليغات امريكايي در باب ايران هويداست، نشان دادن ايران بر سر دوراهي «سازش با امريكا» يا «تحمل فشارها و تحريمها»ست. امريكا با حربه تبليغات در سطح جهان و سپس يك فشار مضاعف بينالمللي سعي دارد وانمود كند ايران جز اين دو گزينه ياد شده، راه ديگري براي انتخاب ندارد.
تبليغات رسانههاي امريكايي و وابسته دال بر «تغيير جريانهاي داخلي ايران و گرايش ملي به ارتباط با امريكا، «تبليغات سوء عليه آزمايشهاي موشكي ايران» «ايجاد جو بياعتمادي مستمر به ايران» و امثال آن از آشكارترين حربههاي تبليغي غرب عليه ايران براي تغيير گفتمان و چرخش عقيدتي در ايران است كه تنها پادزهر آن اهتمام نظريهپردازان رسانههاي ديداري، شنيداري و مكتوب، دانشگاهيان و غيره براي بهرهگيري از بهترين روشهاي تبليغي- رسانهاي تحقيق و در خصوص مؤلفههاي مقاومت اقتصادي و تبديل آن به «گفتمان هدفمند» به منظور جهتدهي جريانها و برنامههاي داخلي و خنثي كردن تبليغات سوء غرب عليه حركتهاي جهادي و عملي اقتصادي در كشور ميباشد.
4- گفتمانسازي: گفتمانسازي به معناي ارائه يك درك و تحليل فراگير در جامعه نسبت به يك وضعيت يا موضوع براي توجه دادن افكار عمومي است. بيترديد اگر مشكلات جامعه را تنها ناشي از تحريمها و انقباض روابط خارجي بدانيم و راهبرد انحصاري حل آن را در كنار آمدن با هژموني جهاني امريكا - حتي با عبور از خط قرمزهاي جمهوري اسلامي ايران- قرار دهيم، نتيجه اين گفتمان، افكار، رفتار و برنامههاي متفاوتي را بيرون خواهد داد نسبت به آن زمان كه ريشه اين مشكلات را در داخل جستوجو كرده و به جاي سرشاخه به دنبال ريشه باشيم. اين رهيافت نخست از طريق گفتمانسازي و به دنبال آن حل معضلات داخلي بر پايه «نيروها و قابليتهاي دروني» و در نتيجه «توسعه درونزا با استفاده از فرصتهاي بيروني» محقق ميشود و نه از راه يك گفتمان وارداتي و «توسعه برونزاي محض!»
5- برنامهريزي اجتماعي و اقتصادي: اقتصاد مقاومتي فعال و پويا نيازمند يك راهبرد استراتژيك و برنامهريزي شده است. نقش برنامهريزي در عملياتي كردن مؤلفههاي اقتصاد مقاومتي تا به آن اندازه حائز اهميت است كه بدون آن تمامي گامهاي طي شده در پلههاي گذشته محكوم به سقوط خواهد بود. برنامهريزي در اين مقوله از پنج سطح عبور ميكند:
اول: حمايت همهجانبه «دولت» از توليد داخلي
دوم: حميت «توليدكنندگان داخلي» در ارتقاي كيفيت كالاي ايراني و انطباق با استانداردهاي كيفيت جهاني كالا
سوم: خلاقيت و تلاش «نخبگان» در توليد علم و سرعتدهي به آن، پيشبيني و تأمين نياز بازار
چهارم: رغبت و اعتماد ملي به توليد ملي و خريد كالاي بومي
پنجم: فرهنگسازي، برنامهسازي و حمايت رسانههاي جمعي از توليد داخلي و مردمي كردن اقتصاد و تقويت بخش خصوصي
6- حمايت ملي و عملي: آخرين و آشكارترين مرتبه اجرايي كردن اقتصاد مقاومتي، حمايت عملي و نه شعاري از توليدات داخلي است كه منجر به حركت و پويايي «چرخه معيشتي و اقتصادي» در كشور خواهد شد. بسياري از اقدامات در كشور زنجيروار به يكديگر وابسته هستند. نميتوان در عمل واردات بيرويه كالا را به كشور با عدم حمايتمالي و رواني از توليدكننده داخلي عجين كرد چراكه در اين صورت، چرخ بسياري از كارگاهها و كارخانهها به جهت قبضه بازارهاي داخلي توسط كالاي خارجي از حركت باز خواهد ايستاد. «كاهش واردات بيرويه كالاهاي غيراساسي به كشور» در دوران پسابرجام، «افزايش سياستهاي مالي- حمايتي و مراقبتي از طرحهاي توليدي سودمند و توليدكننده داخلي براي رسيدن به استانداردهاي جهاني»، افزايش صادرات غيرنفتي ابتدا به بازارهاي مطلوب منطقهاي و سپس به بازارهاي بينالمللي بزرگ جهان در قالب برنامههاي ميانمدت و بلندمدت ميتواند به گونهاي رضايتبخش توان، هوش، ظرفيت و نبوغ ايراني را در خدمت رفاه و توسعه و حل مشكلات معيشتي و اقتصادي و اجتماعي چون بيكاري، گراني و مانند آن به كارگيرد.
بدون شك بهترين راه دستيابي به پيشرفت پايدار در سايه امنيت و آرامش، در دنياي امروز كه دنياي توامان موشك و مذاكره است، اتكا به سرمايههاي داخلي و بهرهگيري از فرصتهاي خارجي همگام با عملياتي ساختن برنامههاي اقتصاد مقاومتي در كشور و حفظ خطوط قرمز جمهوري اسلامي است.
ش.د9504585