انتخابات رئيس و هيات رئيسه مجلس شوراي اسلامي درجلسه علني روز چهارشنبه نهم خرداد ماه سال جاري در صحن علني مجلس برگزار شد و علي لاريجاني براي سومين سال متوالي در دهمين دوره مجلس ايران در سمت رئيس ابقا شد. گروه سياسي پايگاه بصيرت جهت تحليل نتايج انتخاب دوباره علي لاريجاني و دور دوم کشيدن انتخابات گفتگويي را با محمد دهقان، نماينده مردم چناران و طرقبه و نايب رئيس فراکسيون نمايندگان ولايي مجلس صورت داده است که در ادامه مي آيد:
انتخاب دوباره علي لاريجاني براي رياست مجلس را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
از آنجايي که دکتر علي لاريجاني ده سال بر کرسي رياست مجلس قرار دارد، بديهي است ادامه رياست ايشان يک امر طبيعي است. اگر ايشان از قضيه جايگاه رياست مجلس حذف ميشد و رأي نميآورد يک امر غيرطبيعي تلقي ميشد؛ بنابراين رياست ايشان به صورت طبيعي بر مجلس اتفاق افتاده عليرغم اختلاف نظرها و اعتراضاتي که به رياست ايشان بر مجلس وارد بود با اين وجود مجموع شرايط باعث شد که ايشان دوباره در کرسي رئيس مجلس قرار گيرد.
براي اولين بار انتخابات هيئت رئيسه مجلس به دور دوم کشيده شد؟ چه دلايلي در اين زمينه وجود دارد؟
دکتر لاريجاني در دو سال گذشته با رأي تلفيقي از نمايندگان فراکسيون ولايي و مستقلين به رياست رسيده بود. در مسائل کليدي مجلس به گونهاي موضعگيري و اقدام ميکرد که بخش مهمي از نمايندگان اصولگراي مجلس به رفتار ايشان انتقاد داشتند و انتظار داشتند که ايشان در دو سال گذشته در موضوعاتي مانند FATF که مقام معظم رهبري با قبول الزامات اين گروه و الحاق به کنوانسيونهاي مربوط مخالف بودند، در الگوي جديد قراردادهاي نفتي، راي اعتماد به وزرا، نظارت بر دولت از قبيل استيضاح وزرا، راي اعتماد به آنها و سئوال از رئيس جمهور در کنار دولت قرار گرفتند. دکتر لاريجاني توسط نمايندگان فراکسيون ولايي اين گونه ارزيابي ميشد. متاسفانه دکتر لاريجاني در همه موارد مهم و کليدي خودش را کنار دولت قرار داده بود. لذا در اين دوره انتخابات با توجه رأي اکثر اعضاي فراکسيون تصميم بر اين شد که ليست جداگانه داده شود و در ارائه ليست جداگانه طبيعي بود در فراکسيون رأي گيري ميشد و کسي که بيشتر رأي ميآورد در ليست فراکسيون قرار ميگرفت. بر اين اساس در فراکسيون نمايندگان ولايي رأي گيري شد، بعضي از اعضاي فراکسيون دکتر لاريجاني را به عنوان رئيس معرفي کردند. بعضي از اعضاي ديگر فراکسيون هم آقاي حاج بابايي را رئيس اعلام کردند. پس از آراي اخذ شده آقاي حاج بابايي رأي بيشتري آورد، لذا در صحن علني مجلس دکتر حاج بابايي کانديدا بودند و بخشي از آراي نمايندگان فراکسيون ولايي به ايشان و بخشي ديگر به دکتر لاريجاني اختصاص پيدا کرد. لذا در تقسيم آراء موجب شد دکتر لاريجاني 101 رأي بياورند و نتواند در دور اول به جايگاه رياست مجلس برسند. اما در دور دوم آقاي حاج بابايي کانديدا نشد طبيعتاً آراي دکتر حاج بابايي با اکثريت به سمت سبد رأي دکتر لاريجاني واريز شد و ايشان در دور دوم به رياست مجلس برسند.
از نگاه جنابعالي پيروز رقابت اصولگرايان و اصلاح طلبان در انتخابات هيئت رئيسه کدام يک بودند؟
کسي در اين وسط پيروز نشد. با توجه به غفلتهايي که برخي از نزديکان دکتر لاريجاني داشتند آنها اميد بسته بودند که دو جريان اصولگرايي و اصلاح طلبان را با خود نگه دارند. اما با توجه به عدم شفافيتي که در مجلس وجود داشت اين وضعيت به هم خورد و فضاي سياسي مجلس به گونهاي رقم خورد که همه چيز شفاف باشد!
دکتر لاريجاني بايد بداند در مجلس حدود صد رأي بيشتر ندارد و براي اين که بر کرسي رياست بنشيند بايد يک طرف را انتخاب کند، يا به سمت اصولگرايان بيايد و مواضع و عملکرد خودش را با اصولگرايان تنظيم کند يا اين که به گونه ديگري تصميم بگيرد! اين که انتخابات هئيت رئيسه به دور دوم کشيده شد و با کنارهگيري دکتر حاج بابايي دکتر لاريجاني به رياست رسيد، پيروزي براي اصلاحطلبان در مجلس حاصل نشد. در نهايت دکتر لاريجاني با اما و اگرهايي که وجود داشت به رياست مجلس رسيد.
اگر دکتر لاريجاني خط مشي خودش را چه از روي جبر و احتياط به گونهاي تنظيم کند که منافع نظام و اصولگرايي بيشتر از گذشته حفظ شود، يعني انتخابات منجر به پيروزي اصولگرايان شده است.
تلاش و رقابت جدي با آقاي لاريجاني براي کنار گذاشتن وي از رياست مجلس را ميتوان سرآغاز واگرايي لاريجاني از اعتداليون و اصلاح طلبان و نزديکي مجدد وي به سمت اصولگرايان دانست؟ اين موضوع را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
انتخابات با همه فراز و نشيبهايي که داشت حقيقتي را ثابت کرد که اگر دکتر لاريجاني در مجلس بخواهد بماند بايد يک طرف را انتخاب کند! اگر در وسط قرار گيرد به طوري که هم رأي اصلاح طلبها و هم اصولگرايان را داشته باشد، در مجلس شدني نيست! ايشان بايد تکليف خود را روشن کند! ايشان خاستگاه اصولگرايي دارد لذا يا خودش را با اصولگرايان هماهنگ کند يا اين که دل را يکدل کند و در صف همراهان اصلاحطلبان قرار گيرد. متاسفانه دکتر لاريجاني در دو سال گذشته نشان داده خودش را با جريان دولت و برخي اصلاح طلبان هماهنگ کرده است!
دکتر لاريجاني در اين دو سال باقيمانده از مجلس راهي ندارد جزء اين که مواضعي در راستاي منافع ملي و اصولگرايي اتخاذ کند و خودش را با جريانهاي اصولگرايي در مجلس هماهنگ کند.
آيا بايد منتظر تقابل بيشتر ليست اميد با آقاي لاريجاني در ادامه کار مجلس بود؟
به هر شکل دکتر لاريجاني و دکتر عارف خودشان را براي انتخابات رياست جمهوري سال 1400 آماده ميکنند. اين دو نفر از کانديداهاي رياست جمهوري سال 1400 هستند. طبيعي است که امروز آنها هر مقدار از رقابت خودشان را پنهان نگه دارند باز هم در انتخابات رياست جمهوري، رقابت آنها بر ملأ خواهد شد. لذا يک رقابت آشکار و پنهاني بين اين دو نفر وجود دارد و طبيعتاً اصلاح طلبان کانديداهايي ديگري براي رياست جمهوري دارند و نميتوانند به سمت آقاي لاريجاني در انتخابات سال 1400 سوق پيدا کنند. لذا اگر لاريجاني برنامهاي براي انتخابات رياستجمهوري داشته باشد نميتواند روي اصلاحطلبان حساب باز کند. حساب باز کردن بر روي جريان اصلاحطلب نوعي خوشبيني نسبت به اوضاع سياسي کشور است و اين رقابت جدي به ويژه در آينده بيشتر خواهد شد.
مصاحبه از: وحيد قاسمي