جنگ همهجانبه آمريکا عليه جمهوري اسلامی ایران به روزهاي حساسي رسيده است که تقابل کلامي آقاي روحاني و ترامپ را ميتوان اوج اين رويارويي دانست. در اين ميان، آنچه قابل توجه و تأمل است، هوشياري است[...]
یادداشت: جنگ
همهجانبه آمريکا عليه جمهوري اسلامی ایران به روزهاي حساسي رسيده است که
تقابل کلامي آقاي روحاني و ترامپ را ميتوان اوج اين رويارويي دانست. در
اين ميان، آنچه قابل توجه و تأمل است، هوشياري است که باید همه آنهايي که
دغدغه سرزمين پهناور ايران و ملت بزرگ آن را دارند، از آن برخوردار باشند.
اين وضعيت هرچند مشکلاتي را براي کشور به همراه داشته است، اما فرصتهايي
را هم براي جمهوري اسلامي فراهم کرده که ميتوان آن را از برکات رونمايي
چهره واقعي دشمنان اين ملت دانست!
یکی از برکات حاصله هوشياري است که
نصيب يک جريان سياسي شده و سرانجام توانسته است وضعيت حقيقي صفآراييها در
کشور را بشناسد و مطابق با منافع ملي و مصالح ملت تصميم بگيرد و فعالان آن
اردوگاه مبتني بر اين مصالح سخن بگويند!
ساليان متمادي است که دوقطبي
پررنگ شده اصولگراـ اصلاحطلب از سوی اردوگاه اصلاحطلبان با شدت و حدت
خاصي به جامعه القا ميشود. موضعگيري تند اصلاحطلبان عليه اصولگرايان تا
آنجا بوده که گويا دشمني جز طرف مقابل نداشته و همه همّ و توان ايشان صرف
تخريب رقيب شده است!
در اين فضاي دوقطبي شده، اصلاحطلبان حاضر به
ترسيم مرزهاي خود با ضدانقلاب و مخالف نظام نبودند و ترجيح ميدانند توپ
رسانهايـ تخريبي ايشان همچنان به سمت اصولگرايان در حال آتش باشد! اين
وضعيت البته براي آنان منافع جناحي داشت و محصول آن را در انتخابات
ميچيدند، هرچند حاصل آن در تعارض با منافع ملي باشد! اين رويکرد در حالي
بود که در اين مدت افراد بسياري از اردوگاه اصلاحطلبان دچار دگرديسي و
استحاله شده و به اردوگاه ضد انقلاب پيوستهاند.
اما گویا وضعیت حساس
کشور تا حدودي هوش را به عقل اصلاحطلبان بازگردانده و اين روزها شاهد
اظهارات قابل ملاحظهاي در اين زمينه هستيم که تلاش دارد مرزهاي خود را با
جريانهاي داخلي کمرنگ و مسالمتآميز کرده و فاصله خود با ضدانقلاب و
براندازان را پررنگ کند
اگر اين مرزبندي و فاصلهگذاري تداوم يافته و به
گفتمان فراگير اصلاحطلبي بدل شود، ميتواند سرآغاز فصلي نو در رقابتهاي
سياسي در کشور قلمداد شده و حتي در گامي فراتر بسترساز موضوعی باشد که از
آن با عنوان گفتوگو و وحدت ملي سخن به ميان آمده است.