رییس جمهور آمریکا طی سخنانی درباره مذاکره مجدد با ایران بدون هیچ گونه پیش شرطی، تمایل دولت خود را برای رسیدن به توافقی جدید اعلام کرد. مواضع دونالد ترامپ در بین هم پیمانان آمریکا یعنی عربستان، امارات و اسراییل مخالفت هایی را در پی داشت. به گونه ای که بنیامین نتانیاهو در مواضعی اعلام کرد که اسراییل همچنان قایل به فشار بر ایران است. در پاسخ به این اظهارات نتانیاهو، سخنگوی کاخ سفید نیز اعلام کرد که سیاست دولت ترامپ در مورد ایران تغییر نکرده و واشنگتن همچنان خود را متعهد به حمایت از هم پیمانانش در برابر ایران می داند.
هدف از مذاکره بدون پیش شرط چیست؟
مواضع دونالد ترامپ به گونه ای بیان شد که در ابعاد پنهان آن عملا موضوع مذاکره بدون پیش شرط وجود ندارد. هنگامی که پمپئو دوازده شرط آمریکا را بیان کرد و ترامپ نیز تحریم های اولیه علیه ایران را وضع کرد، نشان از برنامه ریزی گسترده ای در تیم سیاست خارجی دونالد ترامپ دارد.
اکنون این سوال در ذهن به وجود می آید که هدف ترامپ از مذاکره مجدد چیست؟ آیا آمریکا واقعا قایل به مذاکره بدون پیش شرط است؟ آمریکا از مذاکره بدون پیش شرط به دنبال چه اهدافی است؟
بسیاری از تحلیل گران بر این باورند که مذاکره بدون پیش شرط بخشی از برنامه تنظیم شده حدود یک سال قبل جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا قبل از حضور مجدد در بدنه دولت این کشور است. جان بولتون و همکاران دیگر ترامپ یا همان نئوکان ها به دنبال "تغییر بدون قید و شرط نظام ایران" هستند.
طی روزهای گذشته اندیشکده بگین سادات که وابسته به رژیم صهیونیستی است طی گزارش مفصلی به ابعاد پیچیده مذاکره بدون پیش شرط ترامپ پرداخت و نوشت که ترامپ اصلا تمایلی به دیدار با روحانی ندارد و هدف ترامپ همچنان تغییر نظام در ایران است.
این اندیشکده اسراییلی پارامترهای ترامپ در کنار مذاکره را ابزارهای زیر می داند:
1- منافقین: منافقین که ارتباطات گسترده ای با آمریکا و حتی غربی ها دارند، خواستار سرنگونی حکومت ایران هستند. همین خواست را شاهزاده ترکی الفیصل- مدیر سابق دستگاه اطلاعاتی و سفیر سابق عربستان در بریتانیا و آمریکا- هم دارد[که در اجلاس های سالیانه سازمان مجاهدین شرکت کرده است] .
این اعتقاد وجود دارد که ترکی الفیصل نظرات محمد بن سلمان ولیعهد عربستان را که خود مایل نیست ابراز کند، برای او بیان می کند. پس در نگاه اول باید واشنگتن حمایت های خود را از منافقین ادامه دهد.
2- تحریک قومیت ها: طرح بولتون فقط برای بی ثبات کردن ایران از طریق فشار اقتصادی نیست، بلکه شامل تحریک اقلیت های قومی کشور هم می شود. این طرح حمایت رسمی آمریکا برای "نیروهای دموکراتیک اپوزیسیون" ( که شامل نیروهای کرد در ایران ، عراق و سوریه و کمک به نیروهای بلوچ در استان بلوچستان پاکستان و استان سیستان و بلوچستان ایران و همچنین ایرانیان عرب در خوزستان است) می شود. این طرح همچنین شامل تحویل سریع بمب های بزرگ به متحدان آمریکا در منطقه است. ماه گذشته ، مصطفی هجری ، رهبر حزب دموکرات کردستان ایران، به دعوت دولت ترامپ از واشنگتن دیدن کرد و با استیو سیگن که در آن زمان رئیس بخش امور ایران در وزارت خارجه آمریکا بود- اینک کنسول آمریکا در اقلیم کردستان عراق است- ملاقات کرد.
حزب دموکرات کردستان ایران اخیراً حملاتش را در کردستان افزایش داده و ۹ نفر را قبل از دیدار هجری با سیگن کشتند. گروه های دیگر کرد نیز حملات مشابهی داشته اند. چندین گروه کرد ایرانی مشغول بحث درباره چگونگی هماهنگ کردن تلاش های خود برای مقابله با رژیم ایران هستند.
یک اندیشکده عربستان که توسط بن سلمان حمایت می شود، در گزارش یک مطالعه در سال قبل پیشنهاد کرد که عربستان از گروه های چریکی بلوچ در ایران حمایت کند. تندروهای پاکستان اخیراً ادعا کرده اند که عربستان سعودی حمایت مالی خود از مدارس مذهبی در بلوچستان پاکستان - که مرکزی برای چریک های ضد ایرانی است- افزایش داده است.»
طرح چندوجهی آمریکا
همان گونه که مشاهده می شود آمریکا طرحی دو بعدی یا به عبارتی چند وجهی برای ضربه زدن به ایران انتخاب کرده است.
در یک بعد موضوع، شیوه یا ابزار مذاکره مطرح شده است که آمریکا ایران را درگیر مذاکرات طولانی مدت در ابعاد مختلف خواهد کرد. این ابعاد برخلاف موضوعات گذشته صرفا مساله هسته ای نیست و همان گونه که ترامپ بارها مطرح کرده است، هدف تغییر رفتار حکومت ایران است. تغییر رفتاری که از منظر آمریکایی ها از موضوعات منطقه ای آغاز وبه موضوعات موشکی و حقوق بشری ختم خواهد شد. بنابر تعبیر رهبر معظم انقلاب گرفتن مولفه های قدرت از کشور.
در بعد دیگر موضوع آمریکا همچنان به تلاش های خود برای فشار بر ایران و هدف غایی اش یعنی تغییر نظام در ایران فکر می کند. واشنگتن برای رسیدن به چنین امری نیازمند عوامل اجرایی است که در حین مذاکرات با ایران بتوانند ضربات سختی را به کشور وارد کنند.(هدف از وارد کردن ضربه به ایران گرفتن امتیاز است) در بعد داخلی استراتژی آمریکا فشار اقتصادی و دوقطبی در میان نخبگان سیاسی از طریق عوامل نفوذی خود است و در بعد خارجی نیز استفاده از ظرفیت های گروه های معاند جمهوری اسلامی ایران همچون منافقین و گروه های تجزیه طلب همچون پ.ک.ک است.
مذاکره بدون پیش شرط تنها راه رسیدن به هدف
آمریکا تنها راه مهار ایران و ضربه زدن به حکومت ایران را در اتخاذ راهبردی چندجانبه که متاثر از استراتژی های مختلف است، می داند. ترامپ به خوبی به این امر پی برده که ایران وضعیت متفاوتی نسبت به کره شمالی و دیگر کشورها دارد و این تفاوت ها در مسایل زیر است:
الف) ایران برخلاف سایر دولت ها با افزایش نارضایتی مردمی فلج نمی شود؛
ب) ایران از امتیازهای مهمی برخوردار است. تنگه هرمز مهم ترین پارامتر ژئوپلوتیکی ایران در برابر آمریکاست.
ج) ایران دارای نیروهای نظامی قابل توجه است که پیشرفت وسیعی در زمینه تکنولوژی داشته است. همچنین ایران دارای نیروهای نظامی هم سو در خارج از مرزهاست و این امر به ایران قدرت مانور گسترده تری نسبت به کره شمالی یا دولت های دیگر می دهد.
بر اساس این سه الگو است که ترامپ به دنبال اتخاذ راهبردی چندوجهی است. ابتدای امر ترامپ همواره بر مساله تغییر نظام در ایران تاکید می کرد، اما امروزه وی در ظاهر سخن از مذاکره می گوید اما در نهان همان هدف اصلی خود یعنی تغییر نظام در ایران را پیگیری می کند.
ارزیابی نهایی
مذاکره بدون پیش شرط تله ای بیش نیست که تیم سیاست خارجی ترامپ برای ایران پهن کرده است. آمریکا به خوبی و براساس تئوری بازیها در برابر ایران به ایفای نقش خواهد پرداخت. نظریه بازی ها معادل با بازی مجموع-صفر است، که در آن سود (یا زیان) یک شرکتکننده، دقیقاً متعادل با زیانهای (یا سودهای) سایر شرکت کنندگان میباشد و بازیگرها چیزی را به دست میآورند که بازیگر دیگری آن را از دست داده باشد. در نتیجه مفروض بر این امر گرفته شود که مذاکره صورت گیرد، این بار آمریکا مذاکره با کشور را از دیگر مولفه های قدرت ایران یعنی منطقه ای یا موشکی شروع خواهد کرد. امری که جان بولتون به آن اشاره کرد و گفت:«رهبران ایران اگر می خواهند از اعمال مجدد تحریم ها جلوگیری کنند، برنامه موشکی و هسته ای خود را کنار بگذارند و به میز مذاکره با آمریکا بیایند.»