روزنامه کیهان **
تحولات جدید عراق و انتظارات راهبردی ما
با انتخاب «برهم صالح» به ریاستجمهوری عراق و انتخاب «عادل عبدالمهدی» بهعنوان نخستوزیر، چرخه تغییر سیاسی در عراق که پیش از این زمانی نسبتا طولانی برای رسیدن به آن پیشبینی میشد، تقریبا در زمانی طبیعی به سرانجام رسید. فاصله برگزاری انتخابات در 22 اردیبهشتماه تا تایید نهایی نتایج آن در اوایل شهریورماه و تا روز انتخاب رئیس جدید پارلمان در
24 شهریورماه، 4 ماه به درازا کشید که این زمانی طبیعی تلقی میشود، اما انتخاب رهبران قوا در حد فاصل 24 شهریور تا دهم مهرماه در یک دوره 16 روزه یک اتفاق مهم و بلکه «بسیار مهم» در عراق بهحساب میآید چراکه در انتخاب هیچیک از این سه جایگاه مهم حقوقی راه همواری پیش رو نبود، اختلافات شدید داخلی در میان کردها، در میان شیعیان و در میان اهل سنت از یک سو و تلاشهای فراوانی که آمریکا، عربستان و امارات برای اثرگذاری بر جابهجاییهای سیاسی در عراق داشتند، ازسوی دیگر راه انتخاب رئیس مجلس، رئیسجمهور و نخستوزیر را با سنگلاخ زیادی مواجه کرده بود. از این رو میتوان گفت ملت عراق علیرغم وجود دشواری زیاد توانست در زمانی کوتاه این مسیر را به خوبی طی نماید. با این حال از آنجاکه درمورد ماهیت و رویکرد تغییرات سیاسی عراق حرفهای مختلفی که عمدتا هم نادرست است زده میشود، توضیحات زیر میتواند مفید باشد:
1- چهارمین انتخابات پارلمانی عراق در فضایی برگزار شد که پیامدهای برگزاری همهپرسی سوم مهرماه 96 منطقه کردستان بر گروههای کرد سایه انداخته و سبب درگیری بین آنها شده بود و از این رو معلوم بود که در این شرایط انتخاب یک رئیسجمهور کرد تا چه اندازه میان خود کردها مناقشهبرانگیز است کمااینکه این تنش تا روز دهم مهرماه که یک رئیسجمهور کرد انتخاب شد ادامه پیدا کرد و در دور اول همه کردها به او رای ندادند. فشار خارجی هم برای انتخاب فرد دیگری در حدی بود که وزیر خارجه آمریکا یک ساعت پیش از رایگیری نهایی پارلمان از «برهم صالح» خواست کنار رفته و راه را برای انتخاب شدن «فواد حسین» نامزد حزب بارزانی باز کند.
وضع انتخاب نخستوزیر از میان گروههای شیعی از این هم دشوارتر بود چرا که در انتخابات 22 اردیبهشتماه، لااقل شش فهرست شیعه وجود داشت و در نهایت هر کدام بین 57 تا 19 کرسی داشتند و اگرچه در نهایت به دو گروه تقسیم شدند اما فشار پیدرپی هر کدام به دیگری برای ریزش کرسی طرف مقابل از یک سو و تلاش آمریکا و عربستان برای خارج کردن اختیار انتخاب نخستوزیر از دست شیعیان کار را با دشواری زیادی مواجه کرد. مثلاً در یک مرحله، سفیر آمریکا با استفاده از دلارهای سعودی منتخبین شیعه، سنی و کرد پارلمان را به «هتل بابل» فراخواند و اصرار داشت با تکیه بر یک مدل جدید که توأم با کنار زدن هنجارهای حقوقی پیشین بود، انتخاب نخستوزیر را از روال طبیعی خارج کند که نتیجه آن اعلام وجود 104 کرسی بود که در مقابل آراء دیگر به جایی نرسید. در این بین ورود مرجعیت به صحنه و اعلام اینکه «نخستوزیر از مدیران ارشد گذشته نباشد» گره را باز کرد و فشارهای درونی و بیرونی علیه طیف شیعه کاهش پیدا کرد و به مشخص شدن سرنوشت نخستوزیری حتی پیش از مشخص شدن سرنوشت ریاست پارلمان منجر شد.
وضع داخلی اهل سنت هم بهتر از این نبود. آنان با چند طیف وارد انتخابات شده و حتی بعضی از آنان وارد بعضی از لیستهای شیعیان شده بودند. وضع احزاب و طیفهای سنی در حد فاصل 1393 تا 1397 تحت تأثیر اشغال استانهای سنینشین توسط داعش بشدت بغرنج بود و به این دلیل طیفهای سنتی سنی در انتخابات 2018 دچار کاهش شدید آراء شدند. سنیها اگرچه در یک ائتلاف تحت عنوان «المحور الوطنی» اجتماع بیشتری داشتند اما خود این ائتلاف از شش طیف رقیب شکل گرفته بود کما اینکه بعضی از اعضای آن در رقابت با «محمد الحلبوسی» فردی که از سوی ائتلاف «القوی» معرفی شد، رقابت کردند. با این وصف انتخاب رئیس پارلمان که اولین گام در تغییرات سیاسی به حساب میآمد با دشواری روبرو بود. باید به این موضوع اضافه کرد که آمریکا و عربستان با هدف انتخاب فرد دیگری بعنوان رئیس مجلس، فشار زیادی برای کنارهگیری الحلبوسی وارد کردند که تا نیم ساعت پیش از رأیگیری 24 شهریور پارلمان استمرار داشت.
2- با نگاه به شخصیت و روند انتخاب عادل عبدالمهدی، برهم صالح و محمد الحلبوسی میتوان گفت یک رویداد مهم در کشور همسایه ما رقم خورده است. این اتفاقی بین حفظ سنتها و پذیرش تغییرات به حساب میآید. آمریکا و سعودی تلاش میکردند تا بنام «ملیگرایی» به جای قوم و یا مذهبگرایی ساختار توافقی قبلی را که خود جنبهای ملی هم داشت کنار بزنند و با نقض حق اکثریت در انتخاب نخستوزیر عوامل خود را در عراق بر سر کار آورند و یا اگر فعلاً قادر به انجام آن نیستند، زمینه آن را برای دورههای بعد فراهم نمایند و از این رو میگفتند ایرادی ندارد که نخستوزیر شیعه باشد ولی چرا در چرخه انتخاب او فقط شیعیان حق رأی داشته باشند و این در حالی بود که شیعیان پذیرفته بودند که در مورد انتخاب فردی بعنوان رئیسجمهور تنها کردها حق کاندیداتوری داشته باشند و در انتخاب رئیس پارلمان فقط سنیها. این یک طرف ماجرا بود که ملت عراق عملاً در برابر آن ایستاد و اجازه نداد ساختار جوان حقوقی عراق دستخوش تغییر شود.
طرف دیگر ماجرا این بود که انتخاب فردی بعنوان نخستوزیر با صبغه گروهی میتوانست دشواری زیادی پدید آورد و در اداره عراق طی چهار سال پیشرو نیز دشواری فراوانی ایجاد میکرد. چرا که نه یک طیف از میان شعیان به آنچنان اکثریتی رسیده بود که ترجیح او سبب پذیرش طیفهای دیگر شیعه شود و نه پیوستن طیفهایی از شیعه و کنار ماندن حتی یک طیفشیعه از چرخه انتخاب نخستوزیر به صلاح بود چرا که به آینده آنان لطمه اساسی وارد میکرد از این رو اگرچه بحث انتخاب فردی بعنوان نخستوزیر و یا تشکیل «کتله-گروه- بزرگتر» پارلمانی به درازا کشید و هر روز گمانه زنیهایی را در پی آورد ولی در نهایت اکثریت قاطع نمایندگان شیعه از طیفهای مختلف به «عادل عبدالمهدی» رسیدند.
عبدالمهدی اگرچه سابقه عضویت در یک گروه شیعه (مجلس اعلای اسلامی عراق) را دارد ولی از دو سال پیش و بهدنبال اختلاف با عمار حکیم از این تشکل خارج شد و پس از آن نه حزبی تشکیل داد و نه در حزب دیگری وارد شد و نه حتی کاندیدای انتخابات گردید تا صاحب حتی یک کرسی در پارلمان باشد. گروههای شیعه عراقی با انتخاب او در واقع مانع این شدند که گروهی خود را پیروز و گروهی خود را مغبون تلقی کند ضمن آنکه حالا همه میتوانند خود را پیروز بهحساب آورند و در شکلگیری کابینه همکاری جدی داشته باشند. باید اضافه کرد که با اعلام بیطرفی کردها در رقابتی که در دو طیف بزرگ شیعی وجود داشت از یک سو انتخاب نخستوزیر در یک فرایند درون شیعی رویدارد و از سوی دیگر با انتخاب فردی «فراجناح» نوعی سنتشکنی هم اتفاق افتاد و این خود میتواند به شکلگیری یک دولت قویتر در عراق منجر شود. دولتی که تا پیش از این اگر ناگزیر به پذیرش هر فرد معرفی شده از سوی گروهها بود هماینک میتواند خود دست به انتخاب بزند حتی اگر از میان اعضای جناحها باشد کما اینکه عبدالمهدی طی نامهای از طیفهای مختلف خواست برای هر پست لااقل پنج نفر را معرفی کنند تا نخستوزیر بتواند کابینه یکدستی تشکیل دهد.
3- عادل عبدالمهدی به عنوان نخستوزیر، برهم صالح بهعنوان رئیسجمهور و محمدالحلبوسی بهعنوان رئیس مجلس در واقع «فراجناح» محسوب شده و هویت ملی قویتری نسبت به افراد قبلی دارند و این میتواند اعتماد به نفس داخلی بیشتری به حکومت عراق بدهد. شکست طرحهای آمریکایی- سعودی در اثرگذاری بر انتخاب این سه میتواند اعتماد به نفس خارجی این سه را در حد بسیار بالایی افزایش دهد و به شکلگیری یک حکومت مقتدرتر و فعالتر در عرصه منطقهای بیانجامد. بر این اساس میتوان گفت در چهارسال آینده عراق روزهای داخلی بسیار بهتری خواهد داشت و در محیط منطقه «هویتی پررنگتر» پیدا میکند. یک نمونه از این مسئله موضعگیری متفاوت روسای جدید پارلمان و دولت نسبت به دو نفر قبلی در موضوع تحریمهای آمریکا علیه ایران میباشد. رئیس جدید سنی پارلمان عراق در روز اول انتخاب خود در تماس تلفنی با رئیس مجلس شورای اسلامی ایران با صراحت گفت «مسئولان جدید عراق هرگونه فشار یا تحریم اقتصادی علیه ایران اسلامی را ظالمانه دانسته و در برابر آن خواهند ایستاد» پیش از این حیدر العبادی نخستوزیر شیعی ضمن ابراز ناراحتی از تحریمهای جدید علیه ایران گفت «عراق به این تحریمها «ملتزم» خواهد بود».
4- حسب آنچه مشاهده میشود، عراق در این 4 سال پیش رو به ایران نزدیکتر خواهد بود و فراجناح بودن این سه فرد منتخب، نوید حکومتی مقتدرتر را خواهد داد، کما اینکه شکست دو تجربه تجزیهطلبی در مناطق کردی و سنی و مجهز شدن این دو بخش وسیع عراق به نوعی «خودکنترلی» بیانگر ثبات بیشتر در کشور عراق میباشد. اینک زمان آن است که به موازات این تحول، نگاه جمهوری اسلامی به عراق و توسعه روابط در ابعاد مختلف تقویت شود. عراق یک کشور با ظرفیت است هرچند به دلیل پارهای نارساییهای سیستمی و مخالفتهای برونسیستمی گرفتار انواعی از مشکلات است ولی ما میتوانیم از حسن اعتماد دولت و ملت عراق و مسئولان ارشد آن برای حل مشترک مشکلات ایران و عراق استفاده کنیم. این نیاز به اصلاحاتی در قوانین و روندهای اداری جمهوری اسلامی و توجه ویژه به درگیر کردن بخش خصوصی ایران دارد. «ستاد عراق» که نزدیک به 13 سال پیش در دولت جمهوری اسلامی شکل گرفته، نیاز به تحول عمده در روند خود دارد.
سعدالله زارعی
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
دست زیاده خواهان هنوز در جیب مردم است
بسمالله الرحمن الرحیم
تردیدی وجود ندارد که دولتمردان آمریکا و شخص دونالد ترامپ رئیسجمهور این کشور در محاسباتشان درباره جمهوری اسلامی ایران دچار توهم هستند. نظام جمهوری اسلامی دارای پشتوانه مردمی است و مردم ایران در عین حال که با مشکلاتی مواجهند و ایرادها و اعتراضاتی دارند، از این نظام حمایت میکنند و در برابر توطئههای خارجی علیه آن با قدرت و قوت میایستند. این واقعیت را ما که در میان مردم زندگی میکنیم میفهمیم نه دولتمردان متوهم آمریکا که به گزارشهای بیپایه و اساس فراریان دروغ پرداز متکی هستند و بابت این گزارشهای ساختگی به آنان پول هم پرداخت میکنند!
در کنار این واقعیت غیرقابل انکار که نظام جمهوری اسلامی با حمایت مردم ایران با قوت و قدرت پابرجا خواهد ماند، واقعیت دیگری را هم باید در نظر داشت تا خواب دشمنان نظام هرگز تعبیر نشود. این واقعیت به مسئولان نظام مربوط میشود که این روزها متوجه رنجهای مردم از بیثباتی قیمتها و مشکلات معیشتی ناشی از نوسانات قیمت ارز شدهاند. درست است که در روزهای اخیر، قیمت ارز و سکه سیر نزولی داشته و امیدهائی پدید آمده و به تبع آن، قیمت بعضی کالاهای مصرفی نیز کاهش یافته ولی هنوز کاهش قیمتها راضیکننده نیست و مشکلات معیشتی همچنان باقی است.
در جمع بندی شرایط ناپایدار اقتصادی ماههای اخیر، اگر بخواهیم بدون توسل به توجیهات غیرموجه نظر بدهیم، باید بخشی از علت را در ضعف دولت جستجو کنیم و بخش دیگر را در فعالیتهای مخرب اخلالگران اقتصادی و حرص و ولع عدهای از مردم که تحت تاثیر جنگ روانی دشمن به خریدهای غیرضروری رو آوردند.
باز هم اگر بخواهیم بیتعارف نظر بدهیم باید بپذیریم که حتی سوءاستفادههای اخلالگران اقتصادی و طمع ورزیهای بعضی کسبه که قیمتها را بیجهت بالا بردند یا اجناس را احتکار کردند و حرص و ولع کسانی که به خریدهای غیرضروری روی آوردند نیز ناشی از ضعف برخورد حاکمیت، اعم از دولت و سایر دستگاهها، با فرصت طلبان و سوءاستفاده گران بود. نمیتوان انکار کرد که اکثریت قریب به اتفاق مردم از فرهنگی برخوردارند که آنها را از سوءاستفاده و فرصت طلبیهای ناشی از شرایط غیرعادی اقتصادی دور نگهمیدارد، ولی آنچه جامعه را در چنین شرایطی ملتهب میکند رفتارهای فرصت طلبانه همان بخش کوچک جامعه است. این رفتارهای خلاف را حاکمیت باید با حاکم ساختن انضباط و برخوردهای قانونی به موقع کنترل کند تا اولاً جامعه دچار التهاب نشود و ثانیاً اکثریت مردم گرفتار مشکلاتی از قبیل کمبودهای مصنوعی و گرانی نشوند. در بسیاری موارد، دیدیم که افراد سودجو و فرصت طلب قیمت آن دسته از کالاهای مصرفی داخلی که تولید و توزیع آنها هیچ ارتباطی با ارز ندارند را متناسب با افزایش قیمت ارز افزایش میدادند و هیچ رحمی به مردمی که امکان تامین چنان هزینههای گزافی را نداشتند نیز نمیکردند. متاسفانه با این پدیده زشت برخورد لازم صورت نگرفت و همین کوتاهی از یکطرف مردم را دچار سختی و رنج کرد و از طرف دیگر به جنگ روانی دشمن که میخواست مردم دچار نگرانی شوند کمک نمود.
کوتاهی در برخورد با فرصت طلبان و سوءاستفاده گران هنوز هم ادامه دارد. قیمتهائی که به بهانه افزایش قیمت ارز در هفتهها و ماههای اخیر بالا برده شدهاند هنوز هم بالا نگهداشته میشوند. درست است که در بعضی موارد، قیمتها تا حدودی کاهش داده شده ولی این کاهش شامل بسیاری از کالاها وخدمات نشده و مشکل معیشتی مردم همچنان پابرجاست. متاسفانه این عادت بسیار زشت در عدهای از کسبه کشور ما وجود دارد که وقتی قیمت کالائی را بالا میبرند حتی اگر علت آن افزایش قیمت از بین برود نیز حاضر نیستند به قیمت قبلی برگردند و به حق واقعی خود قانع باشند. در چنین مواقعی است که حاکمیت باید با اعمال قانون و برقرار ساختن انضباط اقتصادی، مشکل مردم را برطرف کند و دست زیاده خواهان را از جیب مردم بیرون بکشد.
***************************************
روزنامه خراسان**
خط تماس نظامی؛ بازی جدید آمریکایی ها
امیر مسروری
منطقه التنف ماه هاست میان دولت سوریه و همپیمانانش و دولت آمریکا به عنوان محل مورد مناقشه شناخته می شد. هدف آمریکایی ها از اشغال این منطقه جلوگیری از خط اتصال محور مقاومت از زمین و هوا و محاصره سوریه و در نهایت شکستن خط امدادی – تسلیحاتی محور مقاومت در مبارزه با رژیم صهیونیستی بود. با آغاز عملیات والفجر و حضور نیروهای مقاومت در البوکمال و قطع اتصال نیروهای آمریکایی از شمال تا جنوب و در نهایت عملیات درعا و آغاز پاک سازی جنوب، قطع محور التنف به القنیطره که میان اتاق عملیات ارتش آمریکا و رژیم صهیونیستی برنامه ریزی شد، این منطقه به نوعی فایده استراتژیک خود برای ایجاد بحران در منطقه شرقی سوریه را از دست داد. هرچند هدف آمریکایی ها حفظ این پایگاه برای برقراری ارتباط با شبکه داعش در منطقه شرقی سوریه و استان الانبار و استفاده از این سازمان تروریستی برای عملیات های محدود و کانالیزه شده بود. با این حال حادثه تروریستی اهواز ورق را برگرداند و جمهوری اسلامی ایران با شلیک دو کلاس موشک ذوالفقار و قیام و نیز فوج پهپادهای رزمی و شناسایی جلسه ای از سران داعش را در نزدیکی ( سه مایلی) پایگاه آمریکایی هدف قرار داد. طرف آمریکایی پس از این حمله با غیر اصولی خواندن این حادثه مدعی شد ایران بدون اطلاع با آمریکا دست به این حمله زد و امکان داشت اهداف واشنگتن مورد اصابت موشکی قرار گیرد. این موضوع تا آن جا اهمیت دارد که موشک های نقطه زن در اقلیم کردستان و شرق سوریه مورد تحلیل کارشناسان آمریکایی قرار گرفته و مشخص شده اهداف از پیش برنامه ریزی شده بدون خطا و با دقت بسیار بالا مورد اصابت موشکی قرار گرفته اند. زیرا اگر غیر از این بود اکنون رسانه های آن ها این مسئله را در بوق و کرنا کرده بودند بعضی از منابع میدانی معتقد هستند کارشناسان آمریکایی پس از حمله به مقر تروریست های حدکا در اقلیم کردستان، بارها از این صحنه تصاویری برای آنالیز و تحلیل ضبط کردند و حتی معتقد هستند در حمله موشکی به داعش در شرق سوریه، کارشناسان آمریکایی چندین گروه برای بررسی دقت شلیک به منطقه اعزام کردند. مسئله ای که از اهمیت موشک های شلیک شده و اهداف مورد اصابت حکایت دارد.
با این حال، رئیس ستاد مرکزی ارتش آمریکا در مصاحبه ای مدعی شد برای کاهش تنش میان ایران و آمریکا در سوریه، آمریکا حاضر است خط مستقیم ارتباطی میان تهران – واشنگتن در نظر بگیرد و همانند هماهنگی با روس ها، ایران نیز با واشنگتن هماهنگ باشد تا طرفین همانند دو ارتش حرفه ای با یکدیگر برخوردکنند! البته هنوز راجع به این خبر از سوی مقامات کشورمان واکنشی نشان داده نشد اما به طور حتم همانند طرح خط مستقیم ارتباط در خلیج فارس، این طرح نیز از سوی مقامات نظامی و سیاسی تهران پذیرفته نشود. اما سوال این جاست، چرا آمریکایی ها پس از چند روز از اظهار نظر رئیس جمهور و مشاور امنیت ملی آمریکا مبنی بر ضرورت خروج ایران از سوریه، درخواست خط تماس اضطراری کردند؟ پاسخ به این سوال آسان است. چاک هیگل وزیر اسبق دفاع در واکنش به صحبت های جان بولتون با اشاره به نقش ژئوپلیتیک ایران در منطقه گفت: «ایالات متحده حتی نیمی از سوریه را هم کنترل نمیکند. منظورم این است که شما فقط ۲۰۰۰ نیروی [آمریکایی] را در گوشه شمال شرق [سوریه] مستقر کردهاید. منظورم این است که شما نمیتوانید با ۲۰۰۰ نیرو ایرانیها را از سوریه بیرون کنید. این کاملا احمقانه است.» هیگل در حالی این حرف را بیان می کند که می داند استقرار دولت مرکزی سوریه، قطعی است و نمی توان تصمیمی درباره سوریه بدون در نظر گرفتن دولت مرکزی سوریه اتخاذ کرد.
ایران سال 91 نیز درخواست طرف آمریکایی برای برقراری خط تماس اضطراری در خلیج فارس را رد کرد. سردار فدوی فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه با غیرقانونی دانستن حضور آمریکایی ها در خلیج فارس تاکید کرد: «هر وقت ما به خلیج مکزیک رفتیم درخواست برقراری این خط تماس را می کنیم» اکنون نیز به نظر می رسد واشنگتن ضمن آن که پس از حمله دقیق موشکی سپاه و مشاهده این توان بالای ایران درباره جان سربازانش در سوریه احساس خطر کرده به نوعی وارد کردن ایران به این مکانیسم را تایید کننده مشروعیت حضور خود در سوریه از سوی تهران می داند.
ساده اگر بخواهیم طرح آمریکایی ها را در سوریه بیان کنیم، این کشور خواهان تجزیه سوریه در مرحله اول و قطع خط ارتباطی ایران با دیگر نیروهای محور مقاومت به ویژه حزب ا... لبنان و مقاومت فلسطین است.اما این طرح با استقرار قوای دولت مرکزی در بخش های مهمی از خاک سوریه، آزادی جنوب و مناطق مرکزی و اتصال عراق به سوریه در منطقه استراتژیک البوکمال، حضور در حلب و آغاز عملیات پاک سازی ادلب، غیر قابل باور است و به نظر نمی رسد آمریکایی ها با تعدادی از احزاب مستقر در شمال بتوانند چنین طرحی را عملی کنند. در واقع آمریکایی ها تصورش را هم نمی کردند روزی خواهان مذاکره با ایران بر سر سوریه باشند. آن ها مغرورانه از رفتن بشار اسد صحبت می کردند در حالی که این آمریکاست که با هر طرحی در سوریه شکست های سنگینی متحمل می شود و مجبور است برای حفظ امنیت نیروهای خود، از ایران درخواست خط تلفن اضطراری کند. به عبارت دیگر آمریکایی ها می دانند اگر بخواهند به شیطنت محیطی خود در سوریه ادامه دهند و همانند چند هفته قبل، بخش هایی از مقاومت را با توپخانه هدف قرار دهند، پاسخی را دریافت می کنند که سردار سلیمانی در عراق به طرف های وابسته به ارتش آمریکا داد. در ماه گذشته آمریکا با آتش توپخانه، پایگاهی از حشدالشعبی را زیر گلوله باران خود قرار داد که ناگهان و ظرف مدت کوتاهی پیامی هشدار آمیز به نقل از سردار سلیمانی تمام رسانه های عربی را فراگرفت.
حمله موشکی به داعش در شرق سوریه نیز چندپیام مهم را به طرف آمریکایی مخابره کرد. اول از همه جدی بودن مبارزه ایران با داعش و هر گروه وابسته به آن و ممانعت از استقرار داعش در منطقه شرقی سوریه و نوار مرزی الانبار عراق. پیام دوم اما کمی به مذاق غربی ها خوش نیامد. موشک ها در سه مایلی پایگاه آمریکایی به اهداف اصابت کرد و این بدان معناست که ایران در صورت تکرار شیطنت آمریکایی ها قادر خواهد بود با مختصات دقیق اهداف آن هارا زیر آتش موشکی قرار دهد. فراموش نشود موشک های استفاده شده برای زدن پایگاه های آمریکایی در منطقه طراحی شده و این پیامی واضح از چرایی اعلام اسامی موشک های به کارگرفته شده است. پیام سومی که آمریکایی ها از این موشک باران دریافت کردند، جدی بودن ایران در واکنش به هر اقدام تروریستی در خاک کشورش است. ایران نشان داد به هیچ عنوان از کنار حوادث تروریستی عبور نمی کند و اولین متهم این حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی است. در واقع باید گفت ایران با شلیک یک تیر، سه هدف را به طور کامل به دست آورد و طرف آمریکایی نیز این پیام را دریافت کرد.
***************************************
روزنامه ایران**
شکاف قدرت و مسئولیت در رسیدگی به FATF
عباس عبدی/تحلیلگر سیاسی
چندی پیش که اعتراضاتی نسبت به مشکلات اقتصادی و گرانی بروز پیدا کرد، برخی افراد خواستند دست پیش بگیرند تا پس نیفتند و در نتیجه اقدام به تظاهرات و اعتراض کردند و در فضای رسانهای نیز اظهارات گوناگونی از آنان منتشر شد که مسئولیت امور متوجه ما نیست و این دولت یا به تعبیری غیرروحانیون هستند که باید پاسخگو باشند. هنوز پژواک این صداها به کلی از میان نرفته بود که آزمون FATF نادرستی ادعاهای آنان را برملا کرد. یکی از آقایان محترم در سخنانی صریح و آشکار اعلام کرد که: «مجلس هوشیار باشد FATF تصویب نشود؛ حتماً چیز خطرناکی است... اگر هم تصویب شود، مطمئنم شورای نگهبان آن را رد خواهد کرد... شورای نگهبان هم که رد کند، به مجمع خواهد آمد و من معتقدم این مجمع کاملاً بیدار است.»
البته دیگرانی نیز بودند و هستند که الحاق به FATF را محکوم میکنند، گمان دارند که کسانی در آنجا نشستهاند، انتظار ورود ما را میکشند و اگر نرویم، بنای FATF فرو میریزد. غافل از اینکه اصلاً کسی منتظر دیگران نیست. هر کسی خواست به آن ملحق میشود و هر کسی نخواست نمیشود. ولی به قول معروف «تو را که خانه نیین است/ بازی نه این است.» جامعهای که به صادرات نفت و واردات کالا نیازمند است، نمیتواند و نمیباید با روش و عنصری مخالفت کند که بقای آن را در خطر قرار میدهد. چند روز پیش در جلسهای بودم که آقای محترمی که کارشناس FATF بود و در حدود سه ربع ساعت توضیح مفصلی درباره آن داد، تقریباً همه افراد تعجب میکردند که واقعاً در چه جامعهای زندگی میکنیم که برخی افراد با الحاق به چنین نهادی مخالفت میکنند. جالب این بود که فرآیند الحاق به FATF در زمان دولت اصولگرا و با حمایت شورای امنیت ملی وقت آغاز شد و لایحه آن در سال 1389 تهیه و ارسال شد. ولی اکنون همان افراد در حال سنگاندازی هستند. این نشان میدهد که به لحاظ سیاسی هنوز وارد پلههای اول بلوغ سیاسی نیز نشدهایم تا میان اموری که تضمینکننده منافع ملی کشور است، با امور رقابتی تمایز قائل شویم. جالب است که بدانید فرآیند الحاق به FATF، چهار سال پیش از برجام آغاز شده است و هیچ ارتباطی با برجام ندارد. بنابراین آقایان اصولگرا اگر صداقت دارند، بفرمایند کجا بودند آن زمان که در دولت اصولگرا لایحه تهیه و ارائه کردند. حتی برنامه عملیاتی این الحاق در سال 1390 تهیه و به تصویب نهایی رسید.
مخالفت با FATF مطلقاً ربطی به کمک هایمان به گروه های مقاومت ندارد که الحاق به آن موجب جلوگیری از این کمک شود. این نهایت بیاطلاعی از ماجرا است. مگر الآن که به این سازمانها یا هر سازمان دیگری کمک میشود، از طریق نظام بانکی انجام میشود؟ مثلاً آیا از حسابداری وزارت امور خارحه ایران و بانک مرکزی به معاونت مالی حزبالله در لبنان پول میدهند!!؟ طبیعی است که هیچگاه چه در گذشته و چه در حال و چه در آینده هیچ کمک امنیتی از طریق سازوکار عادی مبادلات پولی انجام نمیشود. پس مشکل کجاست؟ مشکل در قاچاق کالا و مواد مخدر و رشوه و پورسانت و امثال این است. اجازه دهید روشنتر صحبت شود. در نهاد مربوط و از طریق پیگیری حسابهای مشکوک متوجه میشوند که یک خانم خانهدار در بلوچستان طی سه سال 710 میلیارد تومان گردش پول داشته است. از نظر FATF بانک باید برای این گردش پول بزرگ و غیرمعقول توجیه داشته باشد. هیچ خانم خانهداری نمیتواند چنین گردش مالی را در شرایط عادی داشته باشد. پس او مورد شک است و باید قضیه روشن گردد. از نظر قوانین جاری، وزارت اقتصاد باید شواهد و قراینی را دال بر متخلف بودن او ابراز دارد تا دادگاه رسیدگی کند. ولی FATF این را نمیپذیرد. معتقد است آن خانم باید توجیه قابل قبول مناسبی برای این گردش پول ارائه کند و اگر نکرد، مجرم است. در واقع او باید منشأ پولها و نحوه خرج کردن را بیان کند به نحوی که پذیرفتنی و قانونی باشد. نتیجه این مجادله در قواعد حقوقی موجود، تبرئه آن خانم بوده است. در نمونه دیگر یک کودک 5 ساله گردش مالی 100 میلیارد تومانی داشته است. هنگامی که شبکه این روابط را پیدا کردهاند، 2 هزار و 800 میلیارد تومان گردش مالی حول همین زن یا کودک بوده است.
روشن است که اینها همه پول سیاه است. تمامی فساد موجود در کشور در ذیل و درون شبکه پولی در بانکها گردش دارد. این ارقام نجومی را که نمیتوان اسکناس کرد و با چمدان جابهجا کرد. همه اینها در شبکه بانکی جابهجا میشود. FATF اجازه این جابهجاییها را نمیدهد، لذا روشن است که چرا با این الحاق مخالفت میشود. با این حال مسأله اصلی مخالفت آقایان نیست. خب هر کس میتواند موافق و مخالف باشد. مسأله این است که باید مسئولیت این اقدام خود را بپذیرند. در جهان کنونی فقط ایران و کره شمالی بیرون از دایره FATF هستند. اقتصاد کره شمالی با این وضع سر میکند و مشکلی ندارد ولی ایران نمیتواند و نمیباید هم بیرون باشد. مشکل اینجاست کسانی که میتوانند تهدید به رد این لایحه کنند، چرا مسئولیت تبعات آن را نمیپذیرند؟ اختلال خرید و فروش کالا با جهان خارج، نقل و انتقال پول و... که ریشه بخش مهمی از مشکلات ما است، ریشه در همین نگرش دارد. چگونه به خود حق میدهیم که اعمال قدرت و اعمال نظر کنیم ولی نتایج فاجعهبار آن را نپذیریم؟ بارها و بارها گفتهام که شکاف میان قدرت و مسئولیت از هر چیز دیگری برای سیاست زیانبارتر است. اینکه عدهای مسئولیت هیچ چیزی را نمیپذیرند ولی قدرت خود را برای تأیید و رد هر چیز لازمی به رخ میکشند، ریشه فاجعه است. این حد از عقلانیت و درایت حتی برای اداره یک جامعه در شرایط عادی نیز کفایت نمیکند، چه رسد به جامعهای که با انواع و اقسام مشکلات مواجه است.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
رهبر انقلاب در همایش دهها هزار نفری «خدمت بسیجیان» در ورزشگاه آزادی:
تحریم را شکست میدهیم
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی در اجتماع عظیم و پرشکوه بسیجیان در ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی با تأکید بر اینکه جوانان، راهحل مشکلات کشور هستند، به ارائه تحلیلی از شرایط حساس کنونی پرداختند و افزودند: آمریکاییها با عربدهکشی، بیان سخنان سخیف و تصوراتی واهی درصدد تصویرسازی کاملاً وارونه از قدرت خود و اوضاع ایران هستند اما مجموعه عظیم جوانان میهن و ملت بزرگ ایران میدانند که باید با ناکام گذاشتن آخرین حربه باقیمانده دشمن یعنی تحریم، سیلی دیگری به آمریکا بزنند که انشاءالله خواهند زد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به حماسه نورانی و پرشکوه حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها و حضرت امام سجاد علیهالسلام در جاودانه کردن واقعه عاشورا، به در پیش بودن ایام اربعین حسینی اشاره و خاطرنشان کردند: حماسه بزرگ اربعین که با حضور ملت ایران، ملت عراق و مسلمانان دیگر کشورها هر سال تکرار میشود پدیده فوقالعاده مهمی است که به فضل الهی و در هنگام نیاز شدید دنیای اسلام شکل گرفته است. ایشان عربدهکشیهای سران آمریکای جهانخوار و استکبار، قدرتنمایی جوانان مؤمن و پیروزیهای پیدرپی آنان در میدانهای مختلف، و در عین حال مشکلات اقتصادی و تنگی معیشت بخش بزرگی از مردم و نیز حساس شدن و تلاش و تکاپوی نخبگان برای ارائه راهحلهای مشکلات را جهات مختلف شرایط حساس کشور خواندند. حضرت آیتالله خامنهای «عظمت ایران، اقتدار جمهوری اسلامی و شکستناپذیری ملت ایران» را 3 واقعیت انکارناپذیر برشمردند و افزودند: اینها رجزخوانی نیست، واقعیاتی است که دشمنان آرزو میکنند ملت ایران آنها را نداند یا مورد غفلت قرار دهد تا درباره اوضاع کشور و تواناییهای خود، دچار گمان غلط شود. حضرت آیتالله خامنهای در تشریح بیشتر این واقعیات سهگانه، عظمت ایران را امری تاریخی دانستند و افزودند: به استثنای 200 سال منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی (یعنی از اواسط دوران قاجار تا پایان پهلوی) ایران عزیز ما در عرصههای مختلف، سرآمد ملتهای مسلمان و در برهههایی حتی سرآمد همه ملتها بوده است. رهبر انقلاب اسلامی، نجات ایران از سلطه ظالمانه انگلیس و آمریکا را برای اثبات اقتدار جمهوری اسلامی کافی دانستند و افزودند: نجات کشور از شر حکومت استبدادی و سلطنتی موروثی، ایستادگی در مقابل همه توطئههای 40 سال اخیر و افزایش اعتبار و احترام ایران در منطقه و جهان، از دیگر نمودهای اقتدار جمهوری اسلامی است.
ایشان همچنین یادآور شدند: نظام اسلامی در 8 سال جنگ تحمیلی در مقابل جبهه وسیع دشمنان، پیروز شد و با حفظ تمامیت ارضی کشور، اولینبار در قرنهای اخیر اجازه نداد مهاجمان، بخشی از میهن عزیزمان را تجزیه کنند یا با تداوم حضور نظامی در ایران، ملت را تحقیر کنند. حضرت آیتالله خامنهای، شکستناپذیری ملت ایران را ناشی از برکت اسلام عزیز دانستند و افزودند: این شکستناپذیری را میتوان در پیروزی این ملت بزرگ در انقلاب اسلامی و دفاعمقدس و نیز ایستادگی در مقابل همه توطئههای 40 سال اخیر مشاهده کرد، چرا که ملت در مواجهه با توطئهها و اقدامات مختلف دشمن، هیچگاه احساس ضعف و خستگی نداشته و عقبنشینی نکرده است.
حضرت آیتالله خامنهای با تشبیه عرصه نبرد سیاسی و اقتصادی با جنگ نظامی، «غرور» را آفت پیروزی در همه این عرصهها خواندند و خاطرنشان کردند: مغرور شدن، ما را به بیعملی، بیابتکاری و نداشتن طرح و نقشه میکشاند و موجب پیروزی دشمن میشود. رهبر انقلاب افزودند: هنوز در اوایل راه هستیم و باید با تلاش و مجاهدت و راهبلدی، شجاعت و تدبیر و استفاده صحیح از امکانات، مسیر پیشرفت را ادامه دهیم و به قله مورد نظر ملت و انقلاب برسیم. ایشان بخش مهمی از سخنانشان را به تبیین نقش جوانان در تحولات 40 سال اخیر اختصاص دادند و تأکید کردند: جوانان عزیز! بدانید که شما نوک پیکان حرکت عظیم ملی هستید، شما باید راه را باز کنید. پیران مجرب هم اگر خسته و بیحال و ازکارافتاده نباشند، میتوانند شما را راهنمایی کنند اما موتور پیشبرنده این قطار، شما جوانان هستید.
رهبر انقلاب با اشاره به پیشتازی و نقش تعیینکننده جوانان در جهاد با طاغوت، پیش از پیروزی انقلاب، مقطع پیروزی، جهاد با تجزیهطلبان در سالهای اول انقلاب، ارائه خدمات فراوان به ملت در جهاد سازندگی، جهاد با تروریسم منافق و خائن در اوایل دهه 60، هشت سال جنگ تحمیلی، تلاش برای ترمیم خرابیها بعد از جنگ، جهاد فرهنگی در مقابل تهاجم فرهنگی دشمن در دهه 70 و جهاد علمی و جهشوار در آغاز دهه ۸۰، افزودند: در سالهای اخیر نیز جوانان در جهاد با تروریسم تکفیری، پیشتاز بودهاند و امروز هم با احساس انگیزه و تکلیف و در جهادی فکری و عملی و با هدف گشودن گرههای اقتصادی، پیشنهادهای پخته و کارگشا میدهند. رهبر انقلاب اسلامی وجود دهها هزار گروه جهادی جوان در سراسر کشور و خدمات بیپایان آنها بویژه به طبقات ضعیف را سرمایهای عظیم دانستند که آیندهای بهتر را مژده میدهد.
حضرت آیتالله خامنهای جوانان را صاحب کشور خواندند و در نکتهای خاص، افزودند: عدهای تصور میکنند من از انحرافات برخی جوانان مطلع نیستم اما اینگونه جوانان جزو ریزشها هستند که رویشها بر آنان غلبه دارد و تمجید و تحسین من از جوانان، با اطلاع کافی از اینگونه مسائل صورت میگیرد. حضرت آیتالله خامنهای با انتقاد از کسانی که نقش کاملاً تعیینکننده جوانان را در حال و آینده کشور مورد توجه قرار نمیدهند، افزودند: اینگونه افراد میخواهند جوانان را مشکل کشور وانمود کنند یا آنها را به مشکل کشور تبدیل کنند اما اینجانب با اعتقاد تأکید میکنم جوانان راهحل کشورند نه مشکل کشور. رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه راه پیشرفت کشور باز است اما این راه، همراه با موانع و فرازونشیبهایی است که باید آنها را پشت سر گذاشت، گفتند: پیمودن مسیر پیشرفت و برداشتن موانع این مسیر شرایطی دارد که گام اول آن، «درک و احساس وجود و حضور دشمن» است، زیرا تا انسان حضور دشمن را حس نکند، سنگر و حفاظ و سلاح لازم تهیه نمیکند. حضرت آیتالله خامنهای افزودند: البته آن روشنفکرنمای راحتطلب و منافق و ریاکار که اساساً دشمنی آمریکا را انکار میکند و برای دولت و ملت ایران، نسخه تسلیم در مقابل آمریکا مینویسد، اگر عامل آمریکا نباشد، مرد میدان پیشرفت کشور نیست.
ایشان شرط دوم برای پیمودن مسیر پرفرازونشیب پیشرفت را «اعتمادبهنفس و عزم بر ایستادگی» دانستند و خاطرنشان کردند: انسانهای بیروحیه، ترسو، مأیوس، تنبل، فرصتطلب و خودکمبین، در این میدان اگر خود مانعی برای دیگران نشوند، نمیتوانند هیچ هنری از خود نشان دهند. رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: البته جوانان کشور چه در دوران نهضت اسلامی و چه در مقاطع مختلف 40 سال گذشته، به این بلیّه مبتلا نبوده و همواره بدون تردید و ترس و بزدلی، اعتمادبهنفس و شجاعت داشتهاند. حضرت آیتالله خامنهای شرط سوم برای حرکت در مسیر پیشرفت و فائق آمدن بر موانع را «فهم درست از تهدید دشمن و شناخت صحیح از عرصه نبرد» برشمردند و تأکید کردند: نخستین عرصه نبرد، «اسلام و ایمان اسلامی» است، زیرا آمریکا از اسلام و انقلاب اسلامی سیلی خورده است و انقلاب، دست آنها را که همهکاره کشور بودند، از ایران کوتاه کرد. رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: برخی افراد نقزن میگویند از آمریکا بدگویی نشود تا با ایران دشمنی نکند، درحالیکه کینه آنها فقط از شعار مرگ بر آمریکای ملت ایران نیست، بلکه آنها با اصل اسلام و انقلاب اسلامی مخالفند، زیرا از سر بلند کردن یک قدرت اسلامی بزرگ و انقلابی در منطقه بشدت هراس دارند و بر همین اساس تلاش میکنند عناصر قدرت کشور را از بین ببرند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه هدف استکبار، ضربه زدن به عناصر اقتدار ایران اسلامی است، گفتند: استقرار و ثبات اجتماعی، امنیت و وحدت ملی، پایبندی به اصول و مبانی انقلاب، ادامه حرکت پیشرفت رو به توسعه علمی، گسترش و تعمیق فرهنگ انقلابی و اسلامی، پیشرفت دفاعی و موشکی و حضور در منطقه، عناصر اقتدار جمهوری اسلامی است و دشمنان بهدنبال ضربه زدن به این عناصر قدرت هستند. ایشان «فهم صحیح واقعیتهای ایران و جهان و گرفتار نشدن در تصویرسازیهای غلط» را یکی دیگر از شروط غلبه بر موانع پیشرفت برشمردند و افزودند: بدخواهان و کینهتوزان ملت ایران، تلاش دارند با استفاده از ابزارهای رسانهای بویژه رسانههای نوپدید، تصویرسازی غلطی از ایران، منطقه و همچنین از خودشان، انجام دهند و افکار عمومی ایران را از واقعیات منحرف کنند. رهبر انقلاب اسلامی یکی از این تصویرسازیهای غلط را «القای در موضع قدرت بودن آمریکا» دانستند و خاطرنشان کردند: با وجود قدرت سختافزاری آمریکاییها، واقعیت آن است که آنها در موضع قدرت نیستند، زیرا عامل اصلی و تعیینکننده قدرت در تقابلهای جهانی، «قدرت نرمافزاری» به معنای منطق، استدلال و حرف نو است که آمریکا در این موارد بشدت ضعیف است و به دلیل فقدان منطق و استدلال، بر مبنای زورگویی سخن میگوید. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به مفتضح شدن «لیبرال- دموکراسی» آمریکا و رواج انتقاد از آن در دنیا، افزودند: به همین دلیل است که آمریکا با وجود قدرت اتمی و تکنولوژی پیشرفته و تواناییهای مالی فراوان، در بسیاری از مناطق همچون عراق، سوریه، لبنان، پاکستان و افغانستان شکست خورد و شکستهای دیگری هم در انتظار آمریکا است. رهبر انقلاب اسلامی به تصویرسازی خدعهآمیز و غیرواقعی دشمنان از ایران اشاره کردند و گفتند: آنها تلاش دارند با ارائه تصویرهای غلط از ایران اسلامی، نظرات باطلشان را به افکار عمومی دنیا و ملت ایران، بباورانند. ایشان با اشاره به وجود مشکلات اقتصادی در کشور، افزودند: آمریکاییها با تکیه بر این مشکلات، خیالاتی را در سر کممغز و بیتدبیرشان میپرورانند. بر همین اساس، اخیراً رئیسجمهور آمریکا به برخی سران اروپا گفته است اگر دو - سه ماه صبر کنید، کار جمهوری اسلامی ایران تمام است.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: این خیالات، انسان را به یاد سخنان 40 سال قبل آمریکاییها و نوکران آنها در داخل میاندازد که به یکدیگر مژده سرنگونی 6 ماهه جمهوری اسلامی را میدادند اما اکنون 4 دهه از عمر نظام اسلامی گذشته است. رهبر انقلاب اسلامی، دلخوشیهای رئیسجمهور بیچاره آمریکا را نتیجه نشناختن انقلاب اسلامی و ملت ایران و روحیه ایمانی و انقلابی این ملت دانستند و تأکید کردند: این تحلیل غلط، موجب گمراهی آمریکاییها در 40 سال گذشته شده است که باید خداوند را به دلیل اینکه دشمنان ملت ایران را از نادانان و ابلهها قرار داده است، شکرگزار بود. حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: البته ما مشکلات اقتصادی و عیوبی همچون «اقتصاد نفتی»، «ضعیف بودن فرهنگ صرفهجویی» و «اسراف» در جامعه داریم اما این موارد، عیب واقعی نیستند؛ عیب واقعی «بنبست» است که البته در کشور بنبست وجود ندارد.
ایشان با تأکید بر اینکه عدهای در تلاش برای القای این تفکر به جوانان هستند که هیچ راهحلی جز پناه بردن به دشمن وجود ندارد، گفتند: دشمن میخواهد ملت ایران را به این جمعبندی برساند که در کشور بنبست است و هیچ راهی جز زانو زدن و تسلیم شدن در مقابل آمریکا وجود ندارد. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: من صریحاً اعلام میکنم کسانی که در داخل، این فکر مطلوب و محبوب دشمن را ترویج میکنند، در حال انجام دادن بزرگترین خیانت در حق کشور و ملت هستند. حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: البته این اتفاق نخواهد افتاد و به حول و قوه الهی و با همراهی مردم و جوانان، تا جان و توان دارم نخواهم گذاشت چنین اتفاقی در کشور بیفتد. ایشان با تأکید بر لزوم شناخت و ارائه تصویر و جایگاه واقعی کشور و ملت ایران، گفتند: سیاستمداران بزرگ و مغزهای سیاسی سنجیده دنیا، ملت ایران را به دلیل 40 سال ایستادگی در مقابل فشارها و درعینحال پیشرفت و تبدیل شدن به یک قدرت تأثیرگذار، تحسین میکنند. رهبر انقلاب اسلامی، ظرفیتهای فراوان جغرافیایی، اقلیمی، نیروی انسانی و منابع زیرزمینی و روزمینی در کشور را یکی دیگر از واقعیتهای ایران برشمردند و افزودند: ما از این ظرفیتها بدرستی استفاده نکردهایم و توصیه همیشگی من به مسؤولان این است که ظرفیتها را شناسایی و استفاده کنید. حضرت آیتالله خامنهای، جوانان مؤمن را ظرفیت بالفعل کشور خواندند و گفتند: تصویر واقعی کشور همین جوانان مؤمنی هستند که در صحنههای مختلف، تواناییهای دفاعی، علمی، فرهنگی و اجتماعی خود را بروز دادهاند.
ایشان در ادامه به موضوع تحریمهای آمریکا اشاره کردند و افزودند: وضع تحریمها به این معناست که دشمن هیچ راه دیگری برای مقابله با نظام اسلامی غیر از تحریم اقتصادی ندارد اما همین تحریمهای اقتصادی نیز شکنندهتر از اقتصاد ملی ما است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اقتصاد ملی کشور میتواند تحریم را شکست دهد و به حول و قوه الهی، تحریمها را شکست خواهیم داد و شکست تحریم به معنای شکست آمریکا است و آمریکا باید با این شکست، یک سیلی دیگر از ملت ایران بخورد.
حضرت آیتالله خامنهای مجموعه عظیم و مردمی بسیج در سراسر کشور را که به الگویی برای برخی ملتهای دیگر تبدیل شده، یکی دیگر از واقعیات ایران اسلامی برشمردند و گفتند: بسیج مردمی یکی از نقاط برجسته تصویر واقعی کشور است که در مقابل تهدید دشمن نهتنها عقبنشینی نمیکند، بلکه بر ایمانش افزوده میشود و به همین دلیل، دشمن و عوامل او مخالفت زیادی با بسیج دارند. ایشان نقاط درخشان و برجستهای همچون گروههای جهادی، بسیج سازندگی، اردوهای راهیان نور، راهپیماییها، مراسم اعتکاف و عزاداریهای حسینی را از دیگر واقعیات ایران برشمردند و تأکید کردند: برای شناخت صحیح ملت ایران باید به این موارد توجه شود. رهبر انقلاب اسلامی در این بخش از سخنان خود، دستگاههای مسؤول را موظف به مساعدت و همکاری با فعالیتهای بسیج، اردوهای جهادی و کاروانهای راهیان نور دانستند.
حضرت آیتالله خامنهای بخش پایانی سخنانشان را در اجتماع عظیم بسیجیان در ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی به بیان چند نکته اختصاص دادند. ایشان با اشاره به تلاش دشمن برای اثرگذاری بر افکار عمومی با استفاده از ابزار رسانه، گفتند: ابزار رسانه مهم است و اگر دست دشمن باشد، ابزار خطرناکی است که میتوان آن را به سلاح شیمیایی در جنگهای نظامی تشبیه کرد. رهبر انقلاب اسلامی استفاده دشمنان از رادیو، تلویزیون، اینترنت، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی را علیه افکار عمومی ملت خاطرنشان کردند و خطاب به کسانی که مسؤولیت بخش ارتباطات را بر عهده دارند، تأکید کردند: همچنانکه در جلسات حضوری هم تذکر داده شده است به این مسائل درست توجه کنید و با ایفای جدی وظایف خود، ابزاری نشوید که دشمن راحت بتواند سلاح شیمیایی خود را علیه مردم به کار گیرد. «ضرورت وحدت، عزم راسخ و احساس قدرت» دومین نکته بخش پایانی سخنان رهبر انقلاب بود. ایشان تأکید کردند: باید با حضور قدرتمندانه ملت و بویژه جوانان مؤمن در وسط میدان، همجهتی و همسخنی مسؤولان و همدلی مردم و مسؤولان، به دشمن پیام قدرت داد، چرا که اگر دشمن در حرف و رفتار و منش زندگی مردم، خود را با مجموعهای مقتدر روبهرو نبیند، گستاخ و جری میشود. حضرت آیتالله خامنهای قاطعانه تأکید کردند: واقعیات کشور نشان میدهد ملت و نسل جوانش تصمیم گرفته دیگر تحقیر نشود، دنبالهرو قدرتهای بیگانه و دشمن نشود و ایران عزیز را به اوج عزت و افتخار برساند که به فضل الهی، عزم و توانایی این کار را دارد. رهبر انقلاب، اجتماع روز پنجشنبه در ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی را یادآور اجتماع عظیم بسیجیان در اواسط دهه ۶۰ دانستند و افزودند: آن اجتماع عظیم به حرکت و پیروزیهای بزرگ برای کشور تبدیل شد و انشاءالله شما جوانان عزیز هم در میدانهای علمی، فعالیت و تحرک اقتصادی، کارآفرینی، تلاش فردی و اجتماعی، شبکهسازی اجتماعی و فرهنگی و نیز حرکتهای لازم آتش به اختیار، موفق و پیروز خواهید شد.
***************************************