روزنامه کیهان **
پذیرش مشروط FATF تکرار سناریوی تلخ برجام
ابراهیم کارخانهای *
سناریوی برجام بار دیگر در شرف اقدام است، این بار نه در حوزه هستهای که دامنه آن بسیار محدود است بلکه در حوزه اقتصاد و امنیت که دامنه آن کل نظام اسلامی را دربر میگیرد. همانها که در مجلس نهم داستانسرایی میکردند و در نشستهای توجیهی راهحل تمامی مشکلات کشور را به برجام پیوند میزدند، دقیقا همانها امروز راه نجات اقتصاد کشور را در پذیرفتن شرایط استعماری FATF جستوجو میکنند و در کمیسیونها و در صحن علنی و غیرعلنی مجلس شورای اسلامی جلسات توجیهی برگزار میکنند و در حالی که هنوز زخم سخت برجام بر پیکر جمهوری اسلامی ایران سنگینی میکند در صددند سناریوی خطرناکتر دیگری را در قالب شرایط
۴۱ بندی FATF بر نظام اسلامی تحمیل کنند. پذیرش مشروط FATF تداعی تجربه تلخ مشروط برجام با ۲۸ شرط (۹شرط مجلس ۱۰ شرط شورای عالی امنیت ملی و ۹ شرط مقام معظم رهبری) است که در صورت انجام؛ امنیت سیاسی، اقتصادی و منطقهای جمهوری اسلامی ایران را در معرض خطر قرار خواهد داد. در ذیل به ذکر نکاتی مهم در این رابطه پرداخته میشود:
۱- معاهدات و کنوانسیونهای مهم بینالمللی قریب به اتفاق توسط قدرتهای سلطهگر برنامهریزی و با عضویت سایر کشورها تشکیل و با ظاهری فریبنده مأموریتهای خاصی را در رابطه با کشورهای عضو پیگیری میکنند: معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) با هدف نظارت بر فعالیتهای هستهای؛ معاهده رژیم کنترل فناوریهای موشکی (MTCR) با هدف نظارت بر فعالیتهای موشکی؛ گروه ویژه اقدام مالی(FATF) با هدف نظارت بر مبادلات مالی و بانکی و اعلام امنیت و ریسکپذیری اقتصادی کشورها؛ کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم (CTF) با هدف مبارزه با تروریسم از سوی کشورها؛ سازمان منع سلاحهای شیمیایی (OPCW) با هدف نظارت بر سلاحهای شیمیایی و کنوانسیون پالرمو با هدف مبارزه با جرایم سازمانیافته فراملی.... نهادهای فوق همگی با ظاهری آراسته ولی متفاوت با اهداف پشت پرده؛ به عنوان ابزاری هدفمند در دست قدرتهای سلطهگر و در جهت سیاستهای آنها نقشآفرینی میکنند و به مجرد اینکه کشوری عضویت آنها را پذیرفت در دایره تصمیمگیری آنها قرار میگیرد. ارجاع پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران به شورای امنیت به علت عضویت ایران درNPT و به بهانه نقض مفاد معاهده مذکور، نمونه بارزی از بهرهگیری دولتهای سلطهگر از کنوانسیونهای بینالمللی در جهت سلطهگری بر کشورهای هدف میباشد.
۲- اینکه تصور شود که یک نهاد جاسوسی مالی بینالمللی که توسط آمریکا و شش قدرت دیگر تاسیس گردیده (گروه ۷) در مسیر شفافسازی و سلامت اقتصادی کشورها قدم برمیدارد ناشی از سادهاندیشی سیاسی و ناتوانی در شناخت ماهیت و نیرنگ استکبار جهانی است. بدون شک شفافسازی فعالیتهای مالی و بانکی بر پایه قوانین داخلی کشورها اقدامی لازم و مورد حمایت است، لیکن شفافسازی برپایه اهرم فریب سازمانهای بینالمللی و بر اساس نقشههای شوم قدرتهای سلطهگر و درجهت سیاستهای آنها، هیچ ارتباطی به شفافیت اقتصادی ندارد.
۳- در حالی که عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی که پدر تروریسم دولتی و عظیمترین منبع مالی تروریسم در منطقه هستند در لیست سیاه FATF قرار نگرفتهاند و تنها دو کشور ایران و
کره شمالی در این لیست جای گرفتهاند، هر گونه تلاش برای پذیرفتن شروط چنین نهاد دستنشاندهای که آمریکا به عنوان بزرگترین مجرم پولشویی جهان نقش کلیدی در مدیریت و برنامهریزی آن دارد نتیجهای جز ضربه زدن به اقتصاد و عزت و اقتدار و امنیت ملی و منطقهای جمهوری اسلامی ایران به دنبال نخواهد داشت، بر این اساس نباید اجازه داد با تکرار تجربه خسارتبار برجام این بار هزینه سنگینتری بر نظام اسلامی تحمیل گردد.
۴- چنگ زدن دولت به طناب بیگانگان برای حل مشکلات اقتصادی کشور نه اینکه منجر به گشایشی در عرصه اقتصادی کشور نخواهد شد بلکه کشور را با شرایط دشوارتری مواجه خواهد ساخت؛ چرا که عواملی که دولت محترم در صدد است با اتکا به آنها مشکل اقتصادی کشور را حل کند، هر یک اهداف شیطانی خاصی را علیه جمهوری اسلامی ایران تعقیب میکنند: آمریکا به دنبال براندازی نظام اسلامی؛ اروپا به دنبال منافع اقتصادی و همگام با آمریکا، توقف قدرت موشکی و منطقهای جمهوری اسلامی ایران؛ کنوانسیونهای جرایم سازمانیافته فراملی (پالرمو) و مبارزه با تامین مالی تروریسم به عنوان ابزاری در دست قدرتهای سلطهگر که تسلط بر امنیت اقتصادی، سیاسی و منطقهای ایران اسلامی را در سر میپرورانند. واقعیت این است مشکلات اقتصادی کشور در جمع گرگهای بینالمللی حل نخواهد شد و دولت و مجلس محترم میبایست راه دیگری را برای حل مشکلات اقتصادی کشور پیدا کنند راهی که رهبر حکیم و هوشمند انقلاب اسلامی استراتژی آن را مشخص و مولفههای آن را تعیین و ستاد فرماندهی و هماهنگی آن را نیز اعلام فرمودهاند.
۵- شکی نیست در صورت پذیرش برنامه اقدام ۴۱ بندی FATF، فعالیتهای مالی و بانکی جمهوری اسلامی ایران زیر ذرهبین رئیس آمریکایی FATF قرار خواهد گرفت؛ در این صورت با تسلط دشمن بر شفافیت اقتصادی و شناسایی دقیق طرفهای معامله مالی و بانکی با جمهوری اسلامی ایران، امنیت اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران مخدوش و آمریکا خواهد توانست تحریمهای گسترده و هدفمندتری را به منظور براندازی اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال و ایران اسلامی را در شرایط بسیار دشوارتری قرار دهد. بدون شک جنگ اقتصادی دشمن علیه ایران تا زمان ناامیدی دشمن از اثربخشی تحریمها ادامه خواهد یافت و این جز با اتکا به استحکام قدرت داخل ممکن نخواهد بود.
۶- در حالی که بر طبق بند ۳ ماده ۱۹ کنوانسیون ۱۹۶۹ وین، حق شرط نباید مغایر با اهداف کنوانسیونها باشد و تعریف جمهوری اسلامی ایران از تروریسم در تقابل ۱۸۰ درجهای با تعریف قدرتهای مسلط بر کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم است؛ آیا به صلاح کشور است که محکمات نظام اسلامی به حق شرطی سستبنیان و بیریشه پیوند زده شود. حق شرط مورد اشاره در بند ۲ ماده ۲۴ کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم صرفاً به تفسیر و اختلاف بر سر نحوه اجرای این کنوانسیون بر میگردد و اعضاء به استناد آن صرفا میتوانند شرط کنند اختلاف به داوری و یا دیوان بینالمللی دادگستری ارجاع نشود و در هیچ جای دیگر از مفاد کنوانسیون به حق شرط دیگری که مورد نظر مجلس محترم شورای اسلامی است اشاره نشده است.
۷- با توجه به اهداف خطرناکی که در پس پرده کنوانسیونهای مبارزه با تامین مالی تروریسم (CTF) و جرایم سازمانیافته فراملی (پالرمو) در همراهی با سیاستهای توطئهگرانه آمریکا و غرب وجود دارد، هرگز نباید امنیت اقتصادی سیاسی و منطقهای کشور به طناب سست حق شرط که تفاسیر متفاوت از آن وجود دارد و بدتر از آن به اعلامیه تفسیری که فاقد ارزش حقوقی است پیوند زده شود. در جایی که حقوق مصرح کشورها به بهانههای مختلف در معاهدات بینالمللی و شورای امنیت سازمان ملل متحد نادیده گرفته میشود و آمریکا به راحتی برجام را زیر پا میگذارد، تکیه بر حق شرط برای حفظ مصالح ملی و امنیت ملی و منطقهای و اقتصادی کشور از چنگال قدرتهای سلطهگر خطایی فاحش است؛ اینکه گفته شود که ۶۳ کشور با حق شرط عضویت این کنوانسیون را پذیرفتهاند هرگز دلیل موجهی برای اعلام عضویت جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود، چرا که هیچ کدام از این کشورها مانند جمهوری اسلامی ایران خواب راحت را از چشم استکبار جهانی نربودهاند و سیاستهای شیطان بزرگ و همدستان او را در منطقه به چالش نکشیدهاند. جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان با هویت اسلامی و انقلابی یک پدیده نوظهور و یک استثنا است که با هیچ کشور دیگری قابل قیاس نیست و از طرفی کدامیک از این کشورها توانستهاند از حق شرطی که در تقابل با منافع قدرتهای سلطهگر است استفاده کنند. پیوستن به معاهدات خطرساز فوق با فریب حق شرط طعمهای است که شیطان بزرگ در کمین او است.
ــــــــــــــــــ
* رئیسکمیته هستهای مجلس نهم
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
تحلیل سیاسی هفته
بسمالله الرحمن الرحیم
قیمت کاذب ارز و سکه که در هفتههای اخیر بازار پرتلاطم و لجام گسیختهای را به نمایش گذاشته و آرامش اقتصادی، معیشتی و روانی را از مردم سلب نموده بود، در روزهای میانی هفته روند نزولی را تجربه کرد و به سوی بازگشت به قیمتهای قبل گام برداشت.
در این هفته حباب افزایش قیمت سرسام آور ارز، سکه، خودرو، لوازم خانگی، تلفن همراه و ارزاق عمومی ترکید و روند کاهشی این اقلام که چند هفته مسیر صعودی را طی کرده بود، با کاهش 20 الی 40 درصدی همراه شد که این حرکت نشان دهنده عزم عمومی برای شکستن قیمتها و مقابله با مافیای قدرت و ثروت در کشور است. هر چند در چنین شرایط خطیری، مردم نیاز دارند که مسئولان با آنها سخن گفته و از برنامههای دولت و چشم انداز آینده برایشان بگویند اما متاسفانه در ماههای اخیر کمتر با مردم حرف زده شده و دو وزارتخانه کلیدی نیز بیوزیر هستند.
هفته جاری زمان مناسبی برای جولان گروه فشار در پوشش مخالفت با لایحه FATF بود، عدهای با براه انداختن جریانهایی آشکار و پنهان و ایجاد فشار درصدد جوسازی برای جلوگیری از تصویب FATF و CFT برآمدند و با ارسال پیامکهای تهدیدآمیز به نمایندگان مجلس و ایجاد شانتاژهای رسانهای تلاش کردند مانع بررسی روند قانونی این لایحه شوند که البته اینگونه اقدامات نباید آنها را در رسیدن به اهدافشان کمک کند بلکه بررسی قانونمند این لایحه باید در فضائی آزاد و آرام انجام شود.
در اوایل هفته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از حمله همزمان موشکی و پهپادی به مقر سرکردگان جنایت تروریستی اهواز در شرق فرات در خاک سوریه خبر داد. این عملیات بامداد دوشنبه در صیانت از کشور و تامین امنیت و آرامش مردم انجام شد و نشان داد که مشت آهنین نیروهای مسلح ایران همچنان مهیای پاسخ قاطع و کوبنده به هرگونه شرارت و شیطنت دشمنان است. همچنین این اقدام کوبنده پیام کاملاً روشنی برای تروریستهای تکفیری و حامیان منطقهای و فرامنطقهای آنان داشت که در صورت تکرار اقدامات پلید خود، خشم انقلابی مردم و شعلههای آتش نیروهای مسلح ایران عاملان و مسببان را هر جا که بوده باشند، در برخواهد گرفت.
از رویدادهای مهم هفته جاری، پیروزی ایران در دعوای اقامه شده علیه دولت آمریکا در دیوان داوری لاهه است که اهمیت زیادی دارد. دولت جمهوری اسلامی ایران از آمریکا به خاطر وضع تحریمهای جدید به دادگاه لاهه شکایت کرد و دادگاه لاهه بعد از بررسی مفصل، شکایت ایران را وارد دانست و دولت آمریکا را محکوم به خودداری از اعمال تحریمهای مورد شکایت کرد. این حکم، یکبار دیگر انحراف دولت ترامپ از مسیر حق و قانون را به اثبات رساند و قانونی بودن مسیر ایران را تایید کرد.
در تحولات خارجی، ابتدا به مسائل عراق میپردازیم که با انتخاب رئیسجمهور و نخست وزیر، این کشور تا حدود زیادی از بلاتکلیفی سیاسی خارج شده و چشم انداز ثبات در این کشور روشنتر گردیده است. این هفته برای مجلس عراق، هفته پرکار و مهمی بود. مجلس، هم رئیسجمهور را مشخص کرد و هم نخستوزیر را.
«برهم صالح» سیاستمداری که در مسائل حزبی و قومی چهره میانه رو محسوب میشود و به حزب اتحادیه میهنی نزدیک است در رقابت با «فواد حسین» که نامزد مورد حمایت مسعود بارزانی بود پیروز شد. گفته شده است که بارزانی به شدت در تلاش بود که فواد حسین به جای برهم صالح سکان کشتی ریاست جمهوری عراق را به دست گیرد.
این هفته فواد حسین در اظهارات خود، از همه پرسی جنجالی مسعود بارزانی حمایت کرد درحالی که گفته میشود برهم صالح حامی تمامیت ارضی عراق و حاکمیت یکپارچه این کشور است. از سوی دیگر انتخاب عادل عبدالمهدی نیز رخداد مهمی بود. عبدالمهدی از موسسین مجلس اعلای عراق به حساب میآید. بهرحال با تکمیل سرنوشت سه قوه عراق، امید بازگشت ثبات به این کشور قوت گرفته است.
این هفته، سرانجام روسیه سیستم موشکی اس 300 را تحویل سوریه داد. این سیستم میتواند از آسمان سوریه در برابر تجاوزهای هوایی صیانت کند. رژیم صهیونیستی که از همان ابتدا مخالف تحویل این سامانه پدافندی به سوریه بود، در قبال تحویل آن نیز شدیداً ابراز نگرانی کرد. نگرانی رژیم صهیونیستی بیدلیل هم نیست چرا که این رژیم متجاوز در طول سالهای اخیر که سوریه درگیر بحران ساختگی بوده است هر زمان که اراده میکرد به خاک سوریه تجاوز و مناطقی را مورد حمله قرار میداد و اکنون در شرایط جدید، دیگر صهیونیستها این آزادی عمل را نخواهند داشت.
در یمن، این هفته هزاران نفر در شهر تعز طی تظاهراتی تصاویر منصور هادی و ملک سلمان پادشاه عربستان را پاره کردند. معترضان، مثلث منصور هادی، عربستان و امارات را مسبب بحران کشورشان، به خصوص بحران اقتصادی اعلام کردند. تظاهرات مشابهی نیز از دیگر شهرهای جنوب یمن گزارش شده است.
ریاض که با آغاز تجاوز نظامی به یمن، مسبب اصلی بحران این کشور محسوب میشود، اکنون هم در جنبه نظامی و هم در صحنه سیاسی یمن دچار شکست شده است. همزمان، شبکه «المنار» با انتشار گزارشی از شرایط حاضر یمن، اعلام کرد که ابتکار عمل در همه جبههها در دست رزمندگان مقاومت یمن است. ارتش و کمیتههای مردمی یمن که در برابر تجاوز ائتلاف سعودی میجنگند به عملیات خود در همه جبههها ادامه میدهند و متجاوزان و مزدورانشان نه تنها هیچگونه دستاوردی از تجاوز چهار ساله خود به دست نیاورده اند، بلکه تلفات سنگین انسانی و نظامی را متحمل شدهاند.
***************************************
روزنامه خراسان**
ایران در کانون ایجاد ساختارهای جدید علیه آمریکا
امیرحسین یزدان پناه
رایی که دیروز دیوان دادگستری بین المللی به نفع ایران صادر کرد و در حقیقت یک پیروزی حقوقی و دیپلماتیک مهم در شرایطی بسیار مهم برای ایران رقم زد، از جنبه های مختلف قابل ارزیابی و تحلیل است. به خصوص این که به گفته برخی حقوق دان ها این رای موقت می تواند پیامدهای حقوقی دایمی علیه رژیم تحریم های ثانویه آمریکا نیز داشته باشد.
چرا رای دیروز لاهه مهم است؟
اجازه دهید برای درک اهمیت رای موقتی که دیروز دیوان دادگستری بین المللی صادر کرد، آن را با یک نمونه تاریخی آشنا مقایسه کنیم. دو ماه پس از ملی شدن صنعت نفت، انگلیس شکایتی علیه دولت دکتر مصدق تنظیم و به دیوان لاهه ارسال کرد. فارغ از فرایندهای حقوقی که انجام شد و نطقی که دکتر مصدق در لاهه انجام داد، دیوان دادگستری بینالمللی سرانجام حکم خود را مبنی بر «عدم صلاحیت» این دیوان در رسیدگی به دادخواست انگلستان صادر کرد. در حقیقت پیروزی حقوقی ایران در آن دادگاه این بود که لاهه، تایید کرده بود صلاحیت رسیدگی به شکایت انگلیس را ندارد و به این ترتیب ملی شدن صنعت نفت ایران در عرصه حقوقی نیز تثبیت شد. براین اساس، اولین پیروزی ایران در رایی که دیروز لاهه صادر کرد این بود که این دیوان تایید کرد «صلاحیت» رسیدگی به شکایت ایران از آمریکا براساس پیمان مودت را دارد. این پیروزی زمانی مهم تر می شود که بدانیم چندی قبل که قرار بود جلسه دفاعیات آمریکا و ایران در لاهه برگزار شود، «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا تاکید کرده بود که واشنگتن با تمام توان در لاهه حضورخواهد یافت و به شدت دربرابر ادعاهای ایران از خود دفاع خواهد کرد. براساس برخی خبرها اتفاقا آمریکا با تمام قدرت و توان حقوقی به لاهه رفت اما همه توان حقوقی آمریکایی ها هم نتوانست رای لاهه را به نفع این کشور صادر کند.
بعد دوم اهمیت رای دیروز لاهه این است که دیوان حتی فراتر از تایید صلاحیت خود، رای موقت هم صادر کرد و با تاکید بر این که تحریم های آمریکا مردم ایران را متضرر می کند و جان آن ها را به خطر می اندازد، تصریح کرد که در صدور مجوز مبادلات مالی و انتقال پول برای ایران مرتبط با صادرات آزاد دارو و تجهیزات پزشکی، محصولات کشاورزی و قطعات و تجهیزات یدکی هواپیماهای مسافرتی از جمله تعمیرات و گارانتی و بازرسی لازم برای ایمنی هوانوردی، آمریکا نباید هیچ مانعی ایجاد کند. همچنین دو طرف باید از هر اقدامی که مناقشه را تشدید می کند یا دامنه آن را گسترش می دهد و حل مناقشه را دشوارتر می کند، خودداری کنند. دو دستوری که دست و پای آمریکایی ها را در تحریم هایی که در آبان ماه اعمال خواهد شد به لحاظ حقوقی و سیاسی می بندد و هر تصمیم آمریکا بر خلاف این رای، در حقیقت اقدام این کشور یعنی کشور میزبان سازمان ملل، شورای امنیت و رئیس فعلی این شورا، علیه سازوکارهای حقوقی بین المللی خواهد بود.
هرچند توجه به این نکته ضروری است که رای دیروز لاهه به این معنا نیست که تحریم ها لغو خواهد شد اما این رای پیامدهای مهمی در برخواهد داشت:
1- پرستیژی که شکست: شکست آمریکایی ها در یک دعوای حقوقی بین المللی مقابل ایران که هرروز در سیبل اتهام ها و ادعاها و فشارها و تهدیدهای آمریکایی هاست، پرستیژ و جایگاه این کشور را زیر سوال می برد. این رای نه توسط یک دادگاه منطقه ای یا محلی بلکه توسط دیوان دادگستری بین المللی صادر می شود که ساختار حقوقی آن ذیل منشور ملل متحد و در حقیقت رکن قضایی سازمان ملل است.
2- انزوای هرچه بیشتر واشنگتن: آمریکا درحالی سیاست های یک جانبه گرایانه علیه ایران را به پیش می برد که به جز رژیم صهیونیستی، عربستان، بحرین و یکی دو کشور کوچک و غیر موثر، حامی دیگری ندارد و دراین مسیر نتوانسته علیه ایران اجماع ایجاد کند. رای دیروز لاهه که از منظر بین المللی توسط یک دادگاه صالح صادر شد، باعث می شود که اولا کشورهایی که تاکنون در زمین آمریکا بازی نکرده اند، به پشتوانه حقوقی این رای بتوانند به دنبال عدم اجرای تحریم های آمریکا باشند. دوم این که رای لاهه می تواند زمینه های شکل گیری یک اقدام حقوقی علیه آمریکا و حتی یک ائتلاف حقوقی علیه این کشور را ایجاد کند. در حقیقت اکنون با رای یک دیوان بین المللی فرصت برای منزوی کردن بیشتر آمریکا و ازبین بردن ایران هراسی ایجاد شده است. انزوایی که آمریکا را در انفعال قرار می دهد و هرگونه اقدام حقوقی را از این کشور سلب می کند.
3- تثبیت حقانیت ایران: در سال های اخیر دیوان لاهه خود ضامن اجرای آرای خود شده است و ایران نیز از لاهه خواسته تا هر سه ماه گزارشی را از اجرای قرار ارائه کند. به این ترتیب این دیوان باید هر سه ماه یک بار گزارشی ارائه کند که آیا آمریکا به این رای عمل کرد یا نه؟ و این یعنی هر سال چهار مرتبه در گزارش رسانه ها تکرار خواهد شد که آمریکا به رایی که بازوی قضایی سازمان ملل داده است، پایبند نیست. همین مسئله نیز شکستی دیگر برای کشوری است که اکنون رئیس شورای امنیت سازمان ملل است و البته تثبیت حقانیت ایران در دیوان دادگستری بین المللی.
4- ایران در مسیر ایجاد ساختارهای جدید حقوقی: اما نکته مهم تر این که رای دیروز لاهه می تواند ساختارهای جدیدی را در نظام بین الملل ایجاد کند که علیه تحریم های یک جانبه و نیز تحریم های ثانویه آمریکا باشد. مسئله ای که دیروز برخی حقوق دان ها به آن اشاره کردند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد «تحریم ثانویه» می تواند قدرت خود را برای اجرا از دست بدهد و دیگر برش قبلی را نداشته باشد. اتفاقی که با اجرای سازوکار مالی ایران و اروپا درباره برجام می تواند عملا آغاز ایجاد این ساختارهای جدید در نظام بین المللی باشد.
تبعیت از قانون جنگل !
وزیر خارجه آمریکا در حالی در زمان طرح شکایت ایران در لاهه از حضور محکم تیم حقوقی این کشور برای دفاع خبر داده بود که روز گذشته و در موضع گیری متناقض ابتدا با فاقد ارزش خواندن این رای در واکنشی عصبی از خروج آمریکا از پیمان مودت 1955 با ایران که مبنای حقوقی لاهه برای صدور این رای بود، خبر داد. این واکنش منفعلانه و قانون گریزانه آمریکا به رای دیروز لاهه نشان داد که این کشور برای هیچ چیز، نه فقط پیمان های دوجانبه بلکه حتی برای قوانین بین المللی و ساختارهای نظام بین الملل که روزی خود بنا کرده است، هیچ ارزشی قائل نیست و منطق آمریکایی ها «قانون جنگل» است. اکنون آمریکا پس از اجرا نکردن قطعنامه 2231 شورای امنیت و خروج از برجام، قرار دیوان لاهه و یک پیمان با سابقه را نیز نقض کرده است. رای دیروز و واکنش قانون گریزانه و سلطه جویان آمریکا برای نسلی که فقط درباره آمریکا در کتاب ها و روزنامه ها مطلب خوانده اند، اثبات های عینی از رفتارهای استعمارگرانه و استکبارگرانه علیه ملت هاست و این شرایط بهترین فرصت برای نمایش منطق مستدل و صلح طلبانه جمهوری اسلامی ایران است.
***************************************
روزنامه ایران**
آثار حکم لاهه
پرویز اسماعیلی
معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهوری
سیاستمداران دنیا معمولاً دو رویه پیشه میکنند و دو راه میروند. کردار بر مبنای منطق، مدارا و پایبندی به حقوق و تعهدات بینالمللی؛ یا رفتار بر اساس زور، ناسازگاری، بی احترامی و پیمان شکنی در حقوق بینالملل و معاهدات جهانی. آنچه تجربه در این زمینه پیش روی بشریت گذاشته است، ماندگاری سیاستمداران گروه اول در تاریخ و سربلندی نزد ملتها و افکار عمومی و سرشکستگی گروه دوم مقابل تاریخ و ملتهاست.
رویکرد دولت جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هستهای با ۱+۵ و از جمله امریکا که به توافق برجام منجر شد؛ نمونهای کم سابقه و موفق از مذاکره برسر اختلافی بینالمللی بود که جهان از آن استقبال کرد. نتیجه برای همه طرفین «برد» بود. هم مدعیان نگرانی از ماهیت غیر صلحآمیز فعالیتهای هستهای ایران آسوده خاطر شدند و هم ایران حقانیت و صلحآمیز بودن فعالیت هستهایاش را با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل (همان جا که ۶ قطعنامه فصل هفتمی علیه ایران صادر کرده بود) تثبیت میکرد و به طور نسبی و در صورت تعهد طرفین، از روابط کاملاً عادی در مناسبات اقتصادی با جهان برخوردار میشد. رئیس دولت جدید امریکا، قبل از انتخابات ۲۰۱۶ از پاره کردن برجام گفت و نهایتاً بعد از ۱۸ ماه و بدون اینکه بتواند هر یک از شرکای غربیاش را با خود همراه کند، از برجام یکجانبه خارج شد و اعلام کرد سختترین تحریمها علیه ایران را دوباره برقرار میکند و در ظاهر چنین کرد.
ایران اما، بدون شتابزدگی در برجام ماند تا اینکه چند روز پیش با ۱+۴ در نیویورک و شب سخنرانی ترامپ در نشست هفتاد و سوم مجمع عمومی، برجام بدون امریکا را محقق کرد. دونالد ترامپ به عنوان رئیس در شورای امنیت، علیه برجام سخن گفت و در رویدادی بی سابقه، ۱۴ عضو دیگر شورا و از جمله همپیمانان غربی امریکا در ناتو، از برجام و توافق با ایران حمایت کردند. در یکی از ملاقاتهای هفت گانه دکتر روحانی با سران اروپا؛ احدی از آنها گفت که در طول تاریخ سابقه نداشته که اروپا به صورت منسجم و یکپارچه درباره یک پرونده بینالمللی روبهروی امریکا بایستد و موضعی متفاوت بگیرد؛ او بلافاصله اضافه کرد که از این مهمتر، در طول تاریخ اصلاً سابقه نداشته که اتحادیه اروپا در کنار چین و روسیه، در برابر امریکا بایستند و این یکی از دلایل استحکام و کارآمدی برجام و نیز توانمندی دیپلماتهای مذاکره کننده ماست.
بعد از وین (۱۲ گزارش آژانس از پایبندی ایران به تعهدات هستهای) و نیویورک (شورای امنیت سازمان ملل)؛ دیروز سومین مرحله از جدال حقوقی و دیپلماتیک ایران و امریکا در دیوان لاهه نیز به حقانیت و پیروزی ایران انجامید.
دولت فعلی امریکا علاوه بر برجام، پیمان پاریس، توافقات پاسیفیک، قراردادهای دوجانبه و... را هم زیر پا گذاشته است و چه بسا حکم دیوان دادگستری لاهه را نیز زیر پا بگذارد. اما شاید مهمترین پیام در رأی لاهه برای ما و مردم جهان این باشد که تحریمهای «دولت امریکا جان ایرانیان را هدف گرفته و به خطر انداخته است.» رأی دیوان هم نظر امریکا بر عدم صلاحیت خود را رد کرد، هم شکایت ایران را وارد دانست و هم بر لزوم توقف تحریمها و اقدامات خصمانه علیه ایران مهر تأیید زد. هرگونه عمل نکردن به حکم لاهه، بر انزوا و بی اعتباری دولت امریکا میافزاید و البته ترامپ شاید رأی را فراموش کند، اما تاریخ فراموشکار نیست. چه بسا بعد از موفقیت ۶۶ سال پیش دولت دکتر مصدق در قضیه نفت ایران - انگلیس، رأی دیروز دیوان، دومین قاب خاطرات تاریخی ملت ما از لاهه شود. این حکم لازمالاجراست کما اینکه حکم ۶۶ سال پیش آن سرانجام محقق شد؛ اما فارغ از نقض یا اجرای حکم دیوان دادگستری لاهه توسط دولت امریکا، سایر آثار رأی دیوان کدام است؟
الف - در عرصه داخلی:
۱. توانمندی در حقوق بینالملل و مهارتهای دیپلماتیک از مهمترین مؤلفههای حفظ و حداکثری کردن قدرت و منافع ملی است. دولت جمهوری اسلامی هم اکنون این بلوغ را در کنار سایر تواناییهای ملی به رخ جهانیان کشیده است. این موفقیت باید غرور، همبستگی، ایستادگی و اعتماد به نفس جامعه ما را هر چه بیشتر تقویت کند؛ عناصری که برای موفقیتهای بیشتر و عزت و رفاه مردم بدانها نیازمندیم.
لذا بی اعتبار و خفیف کردن این موفقیت و یأسآفرینی و نگران کردن مردم، پشت کردن به ایران و ایرانی و سلام به زور و خشونت است. ۲. التهابهای بازار تا حدودی آرام خواهد شد. مردم باید مطمئن باشند که جهان، حقوق ملت ایران را به رسمیت میشناسد و اقدامات امریکا در برگرداندن تحریمها را تأیید نمیکند، بلکه دولت آن کشور ناگزیر است دیر یا زود از جاده خاکی خصومت به بزرگراه منطق و تعامل برگردد و یا پاسخگوی تخلف از موازین حقوق بینالملل باشد.
ب - در عرصه بینالمللی:
۱. اروپا در موقعیت فعلی میتواند از فشار و قدرت حقوقی این حکم دیوان، در جهت مقابله عملی با تحریمهای غیرقانونی امریکا و حمایت از مواضع ایران برای اجرای کامل برجام استفاده نماید. ضمانت سیاسی برای فعالیت شرکتها و بانکهای اروپایی در مراوده اقتصادی با ایران، بویژه در بخش انرژی و اجرایی شدن مکانیزم مالی یورویی تا اول نوامبر به استناد رأی دیوان تسهیل میشود.
۲. بخش دولتی و خصوصی اقتصاد ایران میتواند در مذاکره با شرکتهای خارجی، به استناد حکم دیروز دیوان لاهه، بر غیر قانونی بودن تحریمهای امریکا تأکید نماید. مسیر اجرای مجدد توافقات اقتصادی بعد از برجام و بازگشت شرکتهای علاقهمند به همکاری با ایران که از ترس تحریم خارج شدهاند، هموارتر شد.
۳. مشروعیت مواضع جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک دولت قانون مدار و پایبند به تعهدات بینالمللی تثبیت میشود و در کنشهای آتی منطقهای و جهانی ما، این طلوعی دیگر برای ایران و ایرانی است.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
اسطورههای تواضع
حسین قدیانی
چند روز پیش، از مخاطب نسل نوی انقلابی تعریف کردم که با وجود همه قصور و تقصیر ما، نیز زندگی در زمانه «ظهر الفساد فیالبر و البحر» چگونه پای شهدا ایستاده و حتی غافل از روز تولد شهید سیدحسین علمالهدی نیست که ۱۶ دی ۵۹ به شهادت رسید! «۱۶ دی ۵۹» کجا و امروز «۱۲ مهر ۹۷» کجا؟! چه بسیار نسل جدید که ۱۰ سال و بلکه ۲۰ سال پس از شبهای شرق ابوالخصیب به دنیا آمدهاند ولی حاجحسین خرازی را از من روزنامهنگار انشاءالله انقلابی، بهتر میشناسند! و از دل همین شناخت مضاعف است که گل کرد محسن حججی! اگر جوان جامعه ما نسبت به ولادت و شهادت و زندگی و جنگ سردار شهید احمد کاظمی، معرفت نداشت، کجا میتوانست در بلاد غربت شام، آنجور مثل ستاره بدرخشد؟! و به هزینه سر خود و به قیمت جان خود، باعث شود حوادث تلخ سوریه و عراق و کجا و کجا در کشور ما رخ ندهد! بله البته! ما فلانجور و بهمانجور جوان هم داریم اما اولا شاکله نسل جوان ما با هر ظاهری که دارد و هر تیپی که میزند، خاضع است در برابر خون شهدا و ثانیا سخن بر سر آن دسته از نسل جدید است که با همان روحیات بهمن پنجاه و هفتی و با همان تعصب و شور و شعور پای کار انقلاب اسلامی ایستاده است!
القصه! دیروز در کتابفروشی «سوره مهر» میدان انقلاب، وقتی چشمم به چند کتاب درباره شهدای مدافع حرم افتاد که جملگی متعلق به نسلی بعد از راقم این سطور بودند، هم دچار حسرت شدم و هم راستش حسادت! یعنی خندهام گرفت از حکایت روزگار! با خود گفتم: «نسل پس از تو هستند و به شهادت هم رسیدند هیچ، کتابشان هم درآمد!» دشمن توهم زده بود که با پیر شدن حاجحسین همدانی، نسل شهادت، ابتر میماند لیکن هم خود سردار روسفید و محاسنسپید ما از باده دلربای شهادت نوشید و هم یکی مثل حججی که حکم فرزند او را داشت! گمانم نیاز داریم به مرور و حتی تکرار این حرفها با هم! دشمن میخواهد با بزرگنمایی نقاط تیره و تار، چشم ما در برابر این حقایق روشن، بسته باشد! ما اما انشاءالله حواسمان هست که اگر معایب را نقد میکنیم، محاسن را هم ببینیم! صرف همین تعلق خاطر نسل جدید به اساس انقلاب و اساس خون شهدا، از محاسن روزگار امروز است! بنای دشمن بر آن است که نسل جدید را نسبت به اصول و ارزشها بیتفاوت نشان دهد و با برجستهسازی چیزهایی که دوست دارد، موجب تلقی غلط از میزان ایمان و اراده نسل نو شود! این البته کار همیشگی دشمنان و دشمناندوستان بوده! به خود همت و باکری، زمان خیبر و بدر، بدترین انگها را میچسباندند و حتی پیرپاتالهای مثلا ملی و مثلا مذهبی را مرتب به رخ همرزمان احمد متوسلیان میکشیدند لیکن همین که همت و باکری به شهادت رسیدند و جنگ ۸ ساله تمام شد و نسل نوی بسیج آمد، عاشق شهدا شدند! و شعار دادند: «بسیجی واقعی، همت بود و باکری»! و مضحک اینکه بهموازات این شعار، شعار میدادند: «توپ، تانک، بسیجی، دیگر اثر ندارد!» تو که دنبال «بسیجی واقعی» بودی؟! پس این شعارت چیست که بدون هیچ تقسیمی، بسیجی را- و لابد همت و باکری را!- مترادف میکنی با توپ و تانک؟! و بعد هم خوشحالی که «دیگر اثر ندارد»! اگر اثر نداشت، تهران هم شده بود عین شهرهای شام! لذا «بسیجی واقعی» همان بسیجی است که با تأسی از همت و باکری و چمران و باقری و با الگو قرار دادن امثال حاجاحمد کاظمی، در عرصه علم «احمدیروشن» شد و در میدان رزم «محسن حججی»! اگر اثر نداشت بسیجی و اگر نبود که برای امن و امان انتخاب همین توی منورالفکر که راحت بروی در انتخابات شرکت کنی و به حسن روحانی رأی بدهی، لاجرم باید لگد تکفیریها را روی سینهات حس میکردی! پس شما فقط «اسطوره تناقض» نیستید؛ «اسطوره بیانصافی» هم هستید! وقتی ۲ شعار فوقالذکر را کنار هم میگذاری، جز این است که هم بوی تناقض دارد و هم بوی بیانصافی؟! امروز، تخریب حججی و نسل حججی و ۲۰ سال بعد، تبدیل کردنشان به چماقی جهت کوفتن بر فرق بسیجیان متولد همین سالیان! و هر چند مرگ در قاموس بسیج، معنی ندارد اما شعار اصلی شما این است؛ «عشق است بسیجی مرده!» جالب است! دیروز داشتم کامنتهای متن «اسطورههای تناقض» را میخواندم، ناظر بر نظرات دقیق مخاطب که عمدتا هم از نسل نو هستند، دیدم نمونههای تناقض جماعت، خیلی بیشتر از آن ۱۰ موردی بوده که من نوشتم! بله! آوار کردن فلان و بهمان پیشرفت کشورهای غربی بر سر جمهوری اسلامی و در عین حال، بیخود دانستن صنعت هستهای که از مهمترین مظاهر پیشرفت هر کشوری در جهان امروز است! یا یک تناقض دیگر! خدا نکند عناصر تکفیری، روزنهای برای حوادث تروریستی پیدا کنند؛ از سویی جیغ و داد جماعت که چرا اوضاع، همچین است و چرا امنیت نیست و چه و چه! و از سویی، هم تخریب شهدای پاسدار امن و امان ایران و هم گرفتن این ژست که ما موشک میخواهیم چه کار! خب ابله!
برای اینکه دفاع، بدون سلاح نمیشود! و صدالبته برای آنکه همین تو، سالی فوقش ۲ بار جیغ بکشی، نه هر شب و روز، مثل بعضی مردم کشورهای همسایه در این سالها! به خدا کشورهای دیگر هم روشنفکر و سلبریتی و بازیگر و بازیکن و ستاره دارند! میخواهم ببینم آنها هم این همه تناقض دارند یا شانس ما این همه بد از کار درآمده! طرف، رفیق گرمابه و گلستان متهم دانهدرشت اقتصادی است و با همین پولهای مشکوک، زندگی لاکچری دارد عین چی، بعد یک جوری آبغوره میریزد برای پابرهنهها که دل سگش را هم آب میکند! دقت شود! من نمیخواهم بگویم هر که ماشین شاسیبلند داشت یا تمکنی داشت یا رفاهی یا شهرتی، با دزدی به این ثروت و مکنت و موهبت رسیده! نه! ما چپ نیستیم! و مرتب هم داریم علیه موضعگیری کیلویی، یادداشت مینویسیم! بحثم سر نمونههای عینی است که همه هم آنها را و زبان درازشان را میشناسند! و همینها هستند «اسطورههای تناقض»! اگر یکی حتی مستند، گله کند از زندگی اشرافی یک دولتمرد، واکنش جماعت این است: «گروهک فرقان هم خیلی گیر میداد به خانههای شهیدان بهشتی و مطهری که با هر متراژی، اصلا چرا باید در قلهک باشد!» بعد تناقض را نگاه! به نظام یا به فلان دستاندرکار که جدیدا ۲ تا حرکت مثبت در جهت مقابله با زیادهخواهی بعضی آقازادهها نشان داده که میرسند، جوری چپ میشوند و جوری مدافع خلق میشوند که بیا و ببین! این همه را اما نوشتم در مدح بسیج که الحق «لشکر مخلص خداست»! فرقی نمیکند چه دههای باشد و چه نسلی! بسیجی، بسیجی است! اگر دیروز در روزگار جنگ، وزوایی و ورامینی را داشتیم، مگر امروز در جنگ روزگار، حججی و سیاهکالی را نداریم؟! دوره مخفی شدن پشت حمزه و فحش دادن به مالک گذشته! هیهات! مالک با این شامورتیبازیها به عقب برنمیگردد! مالک اگر قرار بود به عقب برگردد، اصلا و اساسا از شرق ابوالخصیب، به غرب منطقه نمیرسید! نه! ما مرده نمیپنداریم علمدار تبسمهای ناتمام را! خرازی زنده است، چون حاجقاسم زنده است! چون بسیج، زنده است! هنوز هم وقتی بسیجی میخندد؛ چه پیر باشد و چه میانسال و چه جوان، تداعی همان لبخندهای شهید حاجحسین خرازی است! باری که اسم این سردار اصفهانی را در متنی برده بودم، جوان ۲۰سالهای کامنت گذاشت: «اسوه شبشکاران، فخر طلایهداران؛ حسین خرازی، حسین خرازی»! آنی به این حجم از توطئه و تیر و نیرنگ که از هر فضایی میبارد، نگاه کنید! قطعا هدف دشمن از این همه فضاسازی، یکی هم همین است که نسل جدید ما، نه «آوینی» را بشناسد، نه «روایت فتح» را! نه «آهنگران» را، نه «آهنگ جنگ» را! دشمن اما کور خوانده! و انشاءالله نسلهای بعدی نیز، نور خواهند خورد و نور خواهند آشامید، به تعبیر زیبای «سید شهیدان اهل قلم»! وه که چه نوری داشت صورت همیشه خندان خرازی! ما فقط در «کربلای ۵» این همه نور داشتیم و آنوقت سلبریتی دوزاری میآید و سخن از ۴۰ سال سیاهی و تاریکی میراند! خب مرد ناحسابی! این همه نرو جلوی آینه! مجبوری؟! چطور رأیت به روحانی است اما فحشت برای ما؟! و برای انقلاب ما و شهدای ما؟! جای بازی در فیلم است! لطفا برای «بچههای بازیدراز» فیگور نگیر! آن روز که صندوق انتخابات را با سینما عوضی گرفته بودی، باید فکر امروز را میکردی! یعنی جانم به این تناقض! متهم است و شکایت هم میکند! خدایی هر چه این جماعت، مظهر تناقض هستند، بسیج و بسیجی و سپاه و سپاهی، سمبل تواضع است! برو در ضمیر خودت، یادآر آن صدای محزون را! مارش را بزن و زمزمه کن! «از این کانال که سنگرهای دشمن را به یکدیگر پیوند میدادهاند بگذری، به «فرمانده» خواهی رسید، به علمدار! او را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت! چه میگویم؛ چهره ریزنقش و خندههای دلنشینش نشانه بهتری است! مواظب باش! آن همه متواضع است که او را در میان همراهانش گم میکنی...»!
***************************************