دولت ترامپ اخیراً سند «استراتژی ملی مقابله با تروریسم» را منتشر کرده است. استراتژی مقابله با تروریسم به زمان اوباما در سال 2011 بر می گردد و دومین سند این راهبرد در چند روز اخیر منتشر شده است. در این سند به شکل ویژه ای تمرکز بر روی ایران است. آمریکا اسناد مقابله با تروریسم را در مقاطعی مهم منتشر می کند و تدوین سند جدید نشان از تغییرات گسترده در مسایل منطقه ای دارد. به عنوان نمونه در سال 2011 سند جدید مصادف با تحولات بیداری اسلامی در منطقه بود. مهمترین بند مطرح شده در سند جدید این است که براساس آن آمریکا را در اولویت قرار میدهد و بر حفاظت از آمریکا از طریق افزایش استحکام مرزها، تقویت وضعیت امنیتی در همه ورودیها به خاک آمریکا، حفاظت از زیرساختهای حیاتی و تسهیل آمادگی مقابله با تروریسم تأکید دارد.
تهدیدهای پیش رو در سند جدید
به طور کلی در سند منتشر شده پنج تهدید یا پنج عامل به عنوان تهدید شناخته شده است:
1- داعش و القاعده: در سال 2011 و در سند ضد تروریسم، القاعده به عنوان تهدید اصلی شناخته شده بود، اما در سند اخیر داعش نیز به آن اضافه شده است. در این سند عنوان شده که داعش و القاعده پیوسته نیت و توانایی حمله به میهن و منافع آمریکا و تداوم طرحریزی حملات جدید و الهامبخشی به افراد مستعد برای انجام اعمال خشونتآمیز در درون آمریکا را نشان دادهاند. در سند سال 2011 اولویت اصلی بر روی القاعده و فعالیت های آن در سطح جهان متمرکز شده بود و نحله ها و شاخه های آن به عنوان تهدید اصلی آمریکا معرفی شده بودند. در سند جدید همچنین اشاره شده که این گروه ها قصد حذف نفوذ آمریکا از کشورهای اسلامی و ایجاد جامعه اسلامی( خلافت) را دارند.
2- بوکوحرام، طالبان پاکستان و لشکر طیبه: این گروه ها در پله ای پایین تر از داعش و القاعده قرار گرفته اند و سطح تهدیدات آنها پایین تر از این گروه هاست. این سند همچنین به«بابار خالسا اینترنشنال» و ساکنان «سیک» مناطق پنجاب هند هم اشاره می کند.
3- ایران: در این مورد، اتهاماتی مبتنی بر حمایت از گروههای شبهنظامی و تروریستی در سراسر خاورمیانه و پرورش شبکهای از عاملان که تهدیدی را بر آمریکا و جهان تحمیل میکنند، به ایران وارد شده است. گفته شده که این گروهها به ویژه حزب الله لبنان در همکاری با ایران، از تروریسم و ابزارهای نامتقارن دیگری برای گسترش نفوذ خود در عراق، لبنان، سرزمینهای فلسطینی، سوریه، یمن و بیثباتسازی رقبایشان استفاده میکنند. در مورد حزب الله عنوان شده که این گروه دارای قدرت اطلاعاتی و نظامی، ذخایر بزرگی از تسلیحات پیچیده و شبکه گستردهای از عاملان و هواداران در خارج از جمله افرادی در آمریکاست. همچنین، به نیروی قدس سپاه پاسداران اشاره شده و این ادعا که ایران از این نیرو، که بازوی پشتیبانی اصلی تروریستی آن است، برای حمایت مالی و مادی، آموزش و هدایت حزب الله و گروههای عملیاتی شیعی دیگر در بحرین، عراق، سوریه و یمن استفاده میکند، مطرح شده است. بر این اساس، ادعا شده که نیروی قدس سپاه پاسداران با عاملانی که در سراسر جهان دارد، توانایی هدف قراردادن منافع آمریکا و احتمالاً خاک این کشور را دارد.
4- جنبش های ملی گرا: این طیف شامل جنبش های جداییطلب، انقلابی و ملیگرا در خارج از آمریکا هستند که از خشونت استفاده میکنند و تمایل به بیثباتسازی جوامع دارند و زندگی آمریکاییها را به خطر میاندازند. جنبش مقاومت شمال اروپا و گروه اقدام ملی نونازی دو نمونهای هستند که در این مورد به آنها اشاره شده است. گفته شده که این گروهها ممکن است از هدف قراردادن منافع آمریکا پرهیز کنند، اما ترورها و بمبگذاریهای پیدرپیشان علیه اهداف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، اشخاص و منافع آمریکایی در خارج را در معرض خطر قرار میدهد.
5- تروریستهای داخلی؛ آخرین تهدیدی هستند که در این سند به آنها پرداخته شده است. همچون تندروهای نژادگرا، افراطیون حامی حقوق حیوانات، تندروهای طرفدار محیط زیست، افراطگرایان طرفدار ایده شهروند مستقل و تندروهای شبهنظامی. این گروه ها بیشتر از زور به عنوان پایه و ابزار خود استفاده می کنند وخشونت و حملات تروریستی توسط آنها صورت نخواهد گرفت.
اهداف و منافع پنهان سند جدید
درباره سند جدید چند مساله و نکته وجود دارد که برای تبیین و روشن شدن بحث لازم است به آنها پرداخته شود:
الف) در این سند تمرکز اصلی بر روی ایران است. در سند سال 2011 ایران و حزب الله و سایر گروه های مقاومت به عنوان تهدیدهای حاشیه ای شناخته شده بودند. تمرکز بر روی ایران توسط دولت آمریکا به چند دلیل است:
اول؛ ایران اکنون در منطقه دارای نفوذ گسترده ای است و شرایط امروزی متفاوت از شرایط گذشته است.
دوم؛ قرار دادن ایران در کنار گروه های تروریستی القای این شبهه در اذهان است که ایران را باید محور شرارت در منطقه دانست و حمایت های ایران از گروه هایی همچون حزب الله و حماس منجر به مشکلات امنیتی برای آمریکا خواهد شد.
سوم؛ این سند منجر به هموارشدن شرایط برای اقدامات آتی آمریکا علیه ایران درباره مباحث امنیتی می شود و دست آمریکا را جهت اقدامات بازدارنده علاوه بر ایران علیه سایر گروه های مقاومت هم باز نگه می دارد.
ب) این سند براساس اغراض سیاسی نوشته شده و هدف آن جلوه دادن ایران به عنوان یک شبکه تروریستی است. همچنین در این سند به کره شمالی اشاره ای نشده، این درحالی است که در سال 2017 ترامپ، پیونگ یانگ را در فهرست کشورهای حامی تروریسم قرار داد، اما اکنون نامی از کره شمالی در آن ذکر نشده است.
ج) یک نکته که در سند جدید وجود دارد، قراردادن گروه های مقاومت همچون حزب الله در لیست تهدیدهای تروریستی است. تصویب لایحهfatf که آمریکا در آن به دنبال رصد منابع مالی ایران در منطقه است، می تواند در آینده مشکل آفرین باشد. بدین گونه که با رصد منابع مالی و استفاده از سند جدید مبارزه با تروریسم اقدامات ایران را در راستای کمک به تروریسم قلمداد کند.
د) تهدید دوم که در سند به آن اشاره شده، گروه هایی همچون لشگر طیبه و... هستند که در پاکستان فعالیت دارند. آمریکا با این اقدام در واقع مترصد فشار بر چین است. کریدور اقتصادی چین- پاکستان که پکن به دنبال دسترسی به منافع غرب آسیاست، هدف واقعی امریکاست. چین از طریق پاکستان منافع اقتصادی خود را در منطقه به دست می آورد و در لیست قرار دادن گروه های فعال در پاکستان در این سند نشان از ترساندن سرمایه گذارن خارجی برای هرگونه تامین سرمایه در پاکستان است.
ه) در این سند به اسامی برخی کشورها همچون عربستان سعودی هیچ اشاره ای نشده است. این در حالی است که عربستان نقش اصلی در ترویج تروریسم و ایجاد گروه های تروریستی دارد.
ارزیابی نهایی
سند جدید مبارزه با تروریسم آمریکا هیچ گونه سنخیتی با واقعیات موجود ندارد و درصدد جلوه دادن تهدیدهای جدید علیه آمریکا برپایه ایران است. اعلام داعش به عنوان تهدید اصلی در این سند نشان از این برنامه دارد که آمریکا همچنان از این گروه به عنوان سمبلی استفاده خواهد کرد که از منافع آن در جهت مبارزه با تروریسم و مقابله با ایران در منطقه استفاده کند. هدف قراردان گروه های مقاومت و مقابله گسترده با آنان در سند جدید در بعد امنیتی پیش بینی شده و مورد تاکید قرار گرفته است.