آمریکا در کنار فشارهای سیاسی و تحریم اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران، راهکارهای دیگری را در سطح منطقه به منظور مهار و نهایتا تسلیم ایران و محور مقاومت، در دستور کار خود قرار داده است.
کنفرانس امنیتی منامه که اخیرا با حضور وزرای خارجه و دفاع کشورهای حوزه خلیج فارس به رهبری وزیر دفاع امریکا «جیمز ماتیس» در پایتخت بحرین برگزار شد، از جمله تحرکاتی است که این بار پنتاگون سردمدار آن شده است.
این گردهمایی ادامه نشستی است که حدود دو ماه پیش در کویت با حضور سران نظامی کشورهای حوزه خلیج فارس، مصرواردن به رهبری فرمانده نیروهای مسلح امریکا «ژوزف فوتیل» برگزار شده بود.
هدف اصلی این نشست، تسریع در شکل گیری یک ائتلاف نظامی موسوم به «ناتوی عربی» برای مقابله با ایران و نیز تسهیل در اجرای «معامله قرن»، برای تحمیل شروط استعماری ترامپ و رژیم صهیونیستی به فلسطینی ها می باشد.
با تشکیل ناتوی عربی، در وهله اول قرار است ایران از سوریه و عراق بیرون رانده شود و گروه های مقاومت همچون حزب الله در لبنان و حشدالشعبی در عراق خلع ید شوند. در مراحل بعدی هدف بلندپروازانه ناتوی عربی به رهبری ایالات متحده آمریکا احتمالا حمله به خاک ایران و تجزیه این کشور خواهد بود.
این در حالی است که در هفته های اخیر با سفر ناتانیاهو به کشور عمان و ملاقات با سلطان قابوس در مسقط و نیز سفر ورزشکاران اسرائیلی به امارات متحده عربی و قطر، شاهد شکل گیری پیمانی میان اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس به اضافه اردن و مصر هستیم. به عبارت دیگر اسرائیل نیز مهمان ناتوی عربی و بلکه یکی از محورهای اصلی آن خواهد بود!
کشورهای حوزه خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی، از دیرباز نسبت به خطر «هلال شیعی» به منظور ایجاد وحدت میان اعراب هشدار داده اند. اما کمک های جمهوری اسلامی به گروه های سنی مانند حماس، پروژه هلال شیعی را زیر سوال برده و در نتیجه به ادعای توسعه طلبی «امپراتوری فارسی» پرداخته اند.
تلاش متولیان کنفرانس منامه آن بود که گفتمان «ایران هراسی» را بر این نشست غالب کنند، تا بدین وسیله زمینه های اتحاد عملی برای شکل گیری ناتوی عربی حاصل شود.
پیش از این، میان کشورهای عمان و کویت از سویی و عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین از سویی دیگر برسر چگونگی تعامل با ایران اختلاف نظر جدی وجود داشت. به همین دلیل آمریکا و در کنار آن رژیم صهیونیستی دست به تحرکات تازه ای در منطقه زده اند تا تفرقه اعراب را در برابر ایران، تبدیل به وحدت کنند.
از سوی دیگر، مصر و اردن که با مشکلات اقتصادی شدیدی دست و پنجه نرم کرده و درگیر مشکلات سیاسی داخلی، تروریسم و رشد سلفی گری هستند، با توجه به وعده کمک های اقتصادی از سوی عربستان و امارات متحده عربی، به این پیمان روی خوش نشان داده و خواستار پیوستن به ناتوی عربی هستند.
شورای همکاری خلیجفارس مرکب از شش کشور عربی عربستان سعودی، بحرین، امارات متحده عربی، قطر، عمان و کویت که در سال ۱۹۸۱ میلادی و با هدف یکپارچگی اقتصادی و نظامی تشکیل شد، در سال های گذشته هرگز نتوانست بعنوان حربه مناسبی علیه ایران عمل کند.
اما این بار با تلاش و پیگیری ایالات متحده و اسرائیل، ناتوی عربی به عنوان جایگرین شورای همکاری خلیج فارس مطرح شده است. این تلاش ها تا آن جا پیش رفته است که حتی عمان را به عنوان یک کشور بی طرف وارد این معرکه کرده است.
البته قرار است بیش از هر چیز از نقش میانجی گری عمان بهره برداری شود، لذا اخیرا یوسف بن علوی وزیر خارجه عمان به اسرائیل رفته است تا پیام آمریکا را به محمود عباس که مخالف خواسته های تحمیلی ایالات متحده آمریکا و اسرائیل و عربستان است،ارائه دهد. این پیام در باره «قرارداد قرن» است که به ادعای دونالد ترامپ قرار است مساله اسرائیل و فلسطین را برای همیشه حل کند!
علاوه بر مهار ایران و پیشبرد «معامله قرن»، از دیگر اهداف ناتوی عربی فروش منظم و مستمر سلاح به کشورهای عربی است. این اقدام ضمن آن که سود سرشاری برای شرکت های تسلیحاتی و صنایع نظامی آمریکا دارد، ایران را نیز وارد چرخه رقابت تسلیحاتی کرده و در شرایط دشوار اقتصادی موجب فشار بیشتر بر آن خواهد شد. همچنین اگر عمان به ناتوی عربی بپیوندد، جمهوری اسلامی عملا تنها شریک مطمئن سیاسی ـ امنیتی و اقتصادی خود را در حوزه خلیج فارس از دست خواهد داد.
در مراحل بعدی قرار است سایر کشورهای عربی که با ایران روابط خوبی دارند (عراق، سوریه و لبنان) نیز به ناتوی عربی بپیوندند تا به زعم رهبران و متولیان این پیمان عربی، انزوای کامل جمهوری اسلامی در منطقه رقم بخورد.
اما دورنمای ناتوی عربی چیست و بر فرض که چنین ائتلاف و نهادی شکل بگیرد، رویکرد و واکنش جمهوری اسلامی نسبت به آن چه خواهد بود؟
اولا با توجه به شرایط پیچیده منطقه و نیز اختلافات عمیق میان کشورهای عربی، تشکیل ناتوی عربی حداقل در کوتاه مدت همانند یک سراب است.
ثانیا حتی در صورت شکل گیری این ائتلاف نظامی، نزدیک شدن به هر گونه جنگ و درگیری به مثابه انداختن جرقه در انبار باروت است.
منطقه غرب آسیا به تازگی از بحران هایی مانند داعش آسوده شده و شعله جنگ در عراق و سوریه به خاموشی گراییده و در یمن نیز جنگ افروزان به بن بست رسیده اند.
به عبارتی آمریکا و متحدانش در جنگ های نیابتی شکست سختی را آزموده اند، حال چطور جرات و توان جنگ مستقیم با جمهوری اسلامی را دارند؟
با این تفاصیل می توان گفت ایران نگرانی خاصی نسبت به ناتوی عربی ندارد، زیرا آمریکا و اسرائیل بیش از هر چیز در صدد ایجاد یک جنگ روانی با برجسته سازی پروژه ایران هراسی هستند تا ضمن ایجاد وحدت نسبی در صفوف اعراب، به تداوم اعمال فشار جهت انزوای سیاسی ایران بپردازند.
«معامله قرن» هم که هنوز به طور کامل از مفاد آن پرده برداری نشده، در هاله ای از ابهام قرار دارد. شروط یک جانبه و تحمیلی ترامپ برای حل مساله فلسطین، نه تنها خشم و اعتراض فلسطینی ها را برخواهد انگیخت، بلکه به شکاف و اختلاف بین کشورهای عربی دامن خواهد زد.