روزنامه کیهان **
چرا چنین نسخه میپیچند؟
میگویند، مجرمهای دانهدرشت اقتصادی را که خون مردم را در شیشه میکنند، اعدام نکنید. مشروبات الکلی را آزاد کنید. به زنان بد کاره خیابانی کاری نداشته باشید و به شغلشان رسمیت ببخشید! حجاب را اختیاری و درِ ورزشگاهها را به روی دختران نبندید. کنسرتها را رونق داده و آن را به کف خیابانها و پارکها و... ببرید. مسکن مهر و غیر مهر نسازید، به سمت هیچ کشوری جز آمریکا و آن سه کشور بدعهد اروپایی نچرخید و...
استدلال میکنند، اگر برخوردهای قهری میتوانست این معضلات را حل کند، چنین معضلاتی نداشتیم. تولید مشروبات الکلی سالم راهحلشان برای جلوگیری از، نه شرابخواری که، مرگِ شرابخواری است که برای ارتکاب این گناه، محرم و صفر هم نمیشناسد.
از مشکلات اقتصادی که میپرسیم، میشنویم، کمی برای مردم آهنگ پخش کنید و کنسرتها را به کوچهها و خیابانها ببرید تا مردمی که با مشکلات اقتصادی و مسکن و ازدواج دست بهگریبانند، شاد شوند! معتقدند برجام هم، تنها راه بهبود شرایط اقتصادی است ولو آمریکا از آن خارج شده، و اروپا نیز روح و جسم آن را توأمان نقض کرده باشد و هر روز به شکلی به ریشمان بخندد. این خلاصه تمام استدلال و راهحلشان است. حتی این اواخر به این نتیجه رسیدهاند که، اصلا، پیشرفت کار ایرانی جماعت نیست. باید مدیر را هم مثل مربی فوتبال از خارج (اشاره به غرب) وارد کنیم.
برای معضلهای اجتماعی و اقتصادی مثل فقر و فساد، نسخه «انحرافی» میپیچند؛ نوعی تلاش برای مسخ افکار و پرت کردن حواس. مثل بیماری که به شدت درد میکشد و به جای درمان، به او مُسَکن میزنند تا درد فراموش شود. درد هست فقط حس درد نیست! پس از مدتی که اثر مسکن رفت، دوباره درد، دوباره مسکن و دوباره روز از نو و روزی از نو!
چه کسانی چنین نسخههایی میپیچند؟ همان کسانی که عامل چنین وضعیاند. در لحنشان هم «شرمندگی» و پشیمانی نیست. لحنی است کاملا طلبکارانه. بدهکارانی که طلبکارانه حرف میزنند. مسئولیت دارند اما در نقش یک اپوزیسیون ظاهر میشوند. این معضلات حاصل 6 سال مدیریت همانهاست. لیبرالها را میگویم.
اما چرا چنین نسخه میپیچند؟ آیا برخورد قهری میتواند باعث ریشهکن شدن فساد اقتصادی شود؟ آیا با زیر پا گذاشتن احکام صریح قرآنی و اسلامی و به رسمیت شناختن فسادهای آنچنانی، میشود جلوی این معضلات را گرفت؟ یا هدف از طرح این راهحلها، چیز دیگری است؟ آیا دغدغه امروز مردم، رفتن به کنسرت است؟
هیچ کس در این کشور ادعا نکرده که، با برخوردهای قهری، معضل فساد اقتصادی ریشهکن شده و اقتصاد رونق میگیرد، جز خود همین قماش حین زدن اتهام! برخورد قهری با دانهدرشتها، نمیتواند ریشه فساد اقتصادی را خشک کند اما آیا از میزان آن هم نمیکاهد؟! برخورد جدی با دانهدرشتها فقط باعث خنک شدن دل مردمی که چند شبه فقیرشان کردهاید، نمیشود، این برخوردها که در همه کشورها به رسمیت شناخته شده، اگر چه ریشه فساد را نمیخشکاند، اما هزینه را برای مفسدان اقتصادی بالا میبرد. به اندازه خود، موجب بازدارندگی میشود. اگر برخورد قهری موثر نبود، این همه قانون و زندان و مصادره اموال و اعدام در سرتاسر دنیا نه نوشته میشد، نه اجرا میگردید. همین تحریمهای ظالمانه اقتصادی مگر برخورد قهری نیست؟ مگر برخی از این جریانهای واداده را دشمن، با همین تحریمها دنبال خود نکشید و به هدف خود یعنی تضعیف توان هستهایمان نرسید؟! اگر برخورد قهری جواب نمیدهد، چرا تهدید توخالی دشمن را برخورد قهری و جنگ جا زدید و این همه امتیاز دادید؟! مگر با ترساندن مردم از همین برخوردهای قهری (تحریم و سایه جنگ و...) این همه امتیاز نقد به دشمن ندادید؟! مگر هزینه فایده نکردید و نگفتید، هزینه مقاومت بالاتر از سازش است؟!
تیتر زدیم دو لیبرال از دولت رفت، دو مفسد دانهدرشت اقتصادی هم اعدام شد، قیمت دلار کاهش پیدا کرد. روی این تیتر هم به دولت محترم توصیه کردیم، اگر سایر لیبرالها را که وصفشان در بالا رفت، از دولت بیرون بیندازید، و برخورد با مفسدان را ادامه دهید میتوان امیدوار بود اوضاع اقتصادی بهتر شود. کسانی که تنها هنرشان محکوم کردن یک طرح ، بدون ارائه طرحی جایگزین است! برافروختند. همانها که علت بیخاصیت شدن برجام را نوشتن یک شعار روی یک موشک میدانستند، نوشتند مگر با برخورد با مفسدان دانهدرشت اقتصادی، و اخراج مدیرهای ناکارآمد لیبرال، میتوان به اقتصاد رونق داد؟ چطور با نوشتن یک شعار روی یک موشک میتوان برجام را که، فتحالفتوح، بزرگترین پیروزی قرن....بود از خاصیت انداخت، با برخورد با گردنکلفتهای دانه درشت که بازار را ملتهب و به گرانی ارز و سکه دامن میزنند، نمیتوان اوضاع اقتصادی را بهتر کرد؟!
اما چرا چنین نسخه میپیچند؟ آدمی گاهی در شرایط «از اینجا رانده و از آنجا مانده» که قرار میگیرد، صدها وعده بر زمین مانده روی دستش میماند، سیاستهایش باعث افزایش 6 برابری قیمت ارز میشود، از حریف رکب خورده و هیچ طرح جایگزینی آماده نمیکند، در برابر مردمی که مدام میپرسند«پس آن همه وعده چه شد؟» بعد هشتگ راه میاندازند«پشیمانیم» پاسخی ندارد، دو راه دارد. یا ضمن یک عذرخواهی از مردم با کمک نخبگان و کارشناسانی که کم نیستند مسیر را تغییر میدهد و خسارتها را جبران میکند، یا به حاشیهسازی دل میبندد. پیچیدن نسخههای عجیب و غریبی که بدانها اشاره شد، یعنی فعلا گزینه دوم ترجیح دارد!
برخورد قهری هم لزوما نمیتواند ریشه یک معضل اجتماعی و اقتصادی را بخشکاند اما همانطور که گفتیم، میتواند در کاستن از آن معضلات موثر باشد. به خشکاندن یک معضل (اینجا مشکل اقتصادی یا معضلات اجتماعی) میتوان با استفاده از راهکارهای مختلف و بعضا توامان، نزدیک شد اما نمیتوان آن معضل را صددرصد ریشهکن کرد. هیچ کشوری در دنیا بدون معضلات اجتماعی نیست. نخبگان هر جامعه با استفاده از روشهای مختلف که قطعا یکی از آنها، برخورد قهری است، این معضلات را تا حدود زیادی کنترل میکنند. اینکه بگوییم، اگر برخورد قهری با فلان مفسد اقتصادی و معضل اجتماعی موثر بود، این همه معتاد و مفسد نبود، دقیق نیست. اگر این برخوردها در کنار تلاشهای سایر مسئولین و مراکز فرهنگی و دینی و... باشد، قطعا از میزان این معضلات کاسته خواهد شد. آزاد کردن مشروبات الکلی و استاندارد کردن آنها، شاید از مرگ عده کمی جلوگیری کند، اما خود معضلات زیادی دارد. کافی است، به آمار و ارقام جرم و جنایتها و خسارتهایی که همین کشورهای غربی با پیچیدن چنین نسخههایی دچارش شدهاند، مراجعه کرد.
به گفته دانشمندان علوم اسلامی، یکی از اهداف مهم انبیاء و اولیای الهی از صدور احکام اسلامی، جلوگیری شیوع فساد و گناه برای رهایی مردم از معضلاتی است که بسیاری از جوامع غربی امروز به شدت گرفتار آنند. اینکه چطور عدهای برای مقابله با یک معضل، معضلی بزرگتر را تجویز میکنند، معمایی است که خود باید پاسخ گویند. گویی معتقدند، هدف وسیله را توجیه میکند.
اما نکته آخر. دغدغه اصلی جوانانی که شغل ندارند، یا شغل خود را بهدلیل سوء مدیریتها از دست دادهاند، کنسرت نیست. تماشای فوتبال از داخل استادیوم هم نیست. ضمن اینکه رفتن به استادیوم و کنسرت هم پول میخواهد! اگر هدف از تبلیغ این مسائل، حاشیه سازی و حواسپرتی نیست، و واقعا هدف شاد کردن آنهاست، هیچ جوانی بیشتر از داشتن یک شغل مناسب، داشتن مسکن مناسب و ازدواج با دختری که سالهاست بهدلیل فقر عقب افتاده، خوشحال نمیشود. تغییر اولویتها شاید برخی را سرگرم کند اما، شکمها را سیر نمیکند.
جعفر بلوری
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
سهم خواهی آمریکا برای طالبان
بسمالله الرحمن الرحیم
زُلمای خلیل زاد نماینده ویژه آمریکا در امور افغانستان ادعا کرد طالبان را نمیتوان با قدرت نظامی شکست داد و باید با آنان مذاکره کنیم تا از طریق سیاسی به توافقاتی برسیم.
این سخن خلیل زاد پس از انجام سفر دو روزه به قطر و مذاکرات فشرده با نمایندگان طالبان مطرح شده و در واقع جدیدترین دیدگاه واشنگتن در قبال این گروهک تروریستی محسوب میشود. اعلام این مواضع و جانبداری آشکار از طالبان، در شرایطی مطرح شده که از یکطرف تروریستهای طالبان در مقیاس انبوه، هر چند یکبار به یکی از شهرهای کلیدی افغانستان حمله میکنند و با کشتار نیروهای دولتی، کنترل آنرا در اختیار میگیرند. علاوه بر این سخنان خلیل زاد، با تدارک سنگین نیروهای دولتی برای بازپس گرفتن شهر فراه همزمان شده که دولت مرکزی امیدوار است بتواند اوضاع را به نفع خود تغییر دهد و مانع پیشرویهای طالبان به سمت و سوی تصرف شهرهای دیگر شود.
نیروهای ائتلاف آمریکا موسوم به کی – 4 و در راس آنها آمریکا مدعی هستند که از ارتش و نیروهای دولتی افغانستان حمایت میکنند ولی عملاً در قبال حملات برق آسای تروریستهای طالبان واکنش قابل ذکری از خود نشان نمیدهند. موضوع مهمتر به نقش آفرینی تروریستهای رقیب در افغانستان باز میگردد که پس از شکست سنگین داعش در سوریه و عراق، داعش با همکاری آمریکا نتوانسته تروریستهای محاصره شده در ادلب و سایر مناطق سوریه را به افغانستان «هلی برد» کند و با انجام عملیات گسترده یا پراکنده نظامی، به رقابت با طالبان بپردازد.
نکته قابل تامل این است که داعش در افغانستان کمترین حضوری نداشت و هیچگونه عملیاتی قبل از شکست کامل در عراق و سوریه به نام داعش در افغانستان ثبت نشده بود لکن پس از شکست سنگین آنها، ناگهان داعش در افغانستان اعلام حضور کرد و با نخستین عملیات وحشیانه تروریستی، قدرت آتش خود را به نمایش گذاشت.
این نکته از آن جهت اهمیت دارد که با فشار مشترک سازمان ملل و ائتلاف آمریکا و با جوسازی پیرامون مخاطرات ناشی از انجام عملیات نظامی ارتش سوریه علیه تروریستهای داعش در ادلب، فرصتی طلائی برای برقراری آتش بس موقت به وجود آمد تا در پرتو آن آمریکا و متحدانش برای جابجائی تروریستها از ادلب سوریه به افغانستان و بندر الحدیده در یمن، وارد عمل شوند.
این بسیار شرم آور است که آمریکا و متحدانش در عملیات جنایتکارانه در یمن تلاش میکردند بندر استراتژیک الحدیده را اشغال کنند و یگانه راه ورود کمکهای انسان دوستانه، غذا و دارو به یمن را به تصرف در آورند تا بلکه بتوانند فشارها بر علیه مردم مظلوم ولی مقاوم یمن را بیشتر کنند و آنها را به زانو در آورند. مقاومت قهرمانانه نیروهای مقاومت و ارتش یمن، پوزه اشغالگران را به خاک مالید و طیف وسیع نیروهای چند ملیتی و تروریستهای داعش به تلفات سنگینی در مقیاس دو هزار تن به کلی تارو مار شدند.
اکنون واشنگتن قصد دارد با همین مهرههای دست آموز داعش و طالبان، در افغانستان هم بازی جدیدی را به راه اندازد و آنها را «قدرتی شکست ناپذیر»! معرفی کند. با اینکه ترامپ در جریان تبلیغات انتخاباتی به سیاستهای پیشینیان خود مرتباً خرده میگرفت و آنها را عامل شکل گیری تروریسم در افغانستان، سوریه و عراق معرفی میکرد ولی اکنون با وقاحتی کم نظیر تلاش میکند همان راهکارهای رسوا و سیاستهای نخ نما شده را عیناً در پیش گیرد. سخنان خلیل زاد از این دیدگاه معنی و مفهوم واقعی خود را پیدا میکند که اگر یک گروهک تروریستی توانست با شرارت و جنایت به قدرت نمائی بپردازد، نباید و نمیتوان آنرا سرکوب کرد بلکه باید آنرا در حکومت شریک نمود. البته این سیاست جدیدی هم نیست، چرا که آمریکا و متحدانش برای مهار داعش در عراق، دو برنامه 10 ساله و 30 ساله ارائه کرده بودند و خاطرنشان ساخته بودند که داعش را نمیتوان به کلی سرکوب کرد و از میان برد بلکه باید آنرا «مهار» کرد! رمز و راز دشمنی آشکار و نهان آمریکا با حشدالشعبی که نیروهای مقاومت عراق هستند نیز دقیقاً از همین جا مشخص میشود که ارتش عراق و نیروهای مقاومت با کمک ایران توانستند پرونده تروریستهای داعش را با سرعت مختومه کنند و به آمریکا فرصت ندهند با این مهرههای دست آموز، همچنان بازی و یکه تازی کند. آمریکا با پرونده جنایاتش علیه ارتش و سایر نیروهای دولتی و حتی مردم مظلوم افغانستان چهره سیاهی از خودش به نمایش گذاشته است. حتی بدون اظهارات صریح خلیل زاد هم کاملاً آشکار بود که آمریکا جانب تروریستها را گرفته ولی اکنون محرز شده است که واشنگتن خواستار مشارکت آشکار و رسمی تروریستها در حکومت افغانستان است!
***************************************
روزنامه خراسان**
دوراهی سخت نتانیاهو تا 2019
صابر گل عنبری
به نظر میرسد فعلا بحران کابینه در اسرائیل که این روزها محافل سیاسی این رژیم را به خود مشغول کرده، به پایان رسیده باشد. نفتالی بنت، رهبر حزب راستگرای "خانه یهودی" و وزیر آموزش اسرائیل از فعالیت به عنوان وزیر دفاع پشیمان شد.به این ترتیب نفتالی بنت و حزبش در ائتلاف دولتی باقی میمانند و دولت ائتلافی در اسرائیل میتواند با اکثریتی بسیار شکننده، یعنی تنها یک رای برتر در پارلمان (۶۱ کرسی از مجموع ۱۲۰کرسی موجود) به فعالیتهای خود ادامه دهد و در چنین شرایطی دیگر نیازی به انتخابات زودهنگام در این کشور نیست. بنت ضمن انتقاد از نتانیاهو گفت: «با ماندن در کابینه تاوان سیاسی مشخصی خواهم داد، اما بهتر این است که نخست وزیر از طریق من در نبردی سیاسی برنده شود، ولی اسماعیل هنیه رهبر حماس علیه اسرائیل پیروز نشود.»پس از این موضع رهبر حزب خانه یهودی بعید است، موشه کحلون رهبر حزب راست میانه کولونا بخواهد از کابینه خارج شود. احتمالا وی نیز چنین موضعی را بگیرد.نتانیاهو خوب می دانست که انتخابات زودهنگام به نفع حزبش یعنی حزب لیکود نیست. اگر در چنین شرایطی نتانیاهو بناداشت به این گزینه روی آورد، مورد بهرهبرداری انتخاباتی اپوزیسیون قرار می گرفت و مخالفان آن را پیروزی بزرگی برای حماس می دانستند و از این طریق در تبلیغات انتخاباتی، لیکود را به شدت زیر سوال می بردند که از یک گروه فلسطینی شکست خورده و در برابر آن ناتوان ظاهر شده است. در این بین نتانیاهو سعی کرد که از طریق اهرمهای فشاری چون احتمال تصویب قانون خدمت سربازی یهودیان مذهبی (حریدیم) کج دار و مریز تا نوامبر 2019 دوام آورد و این دستاورد را نصیب خود کند که هفتمین دولت در تاریخ این رژیم است که توانسته تا پایان دوره خود دوام بیاورد. تاکنون در طول هفتاد سال گذشته فقط شش دوره از 20 دوره کنست تا پایان چهار سال دوره قانونی خود دوام آورده و منحل نشده است.واقعیت این است که بنیامین نتانیاهو در داخل "سیاستمدار قهاری" است و به قول معروف رگ خواب راست میانه و افراطی اسرائیلی در دستان اوست. سه سال لیبرمن را در وزارت نشاند و او را سیبل انتقادات از خود قرار داد؛ بدون این که اختیارات کافی به او در پروندههای حساسی چون تعامل با غزه داده باشد. اکنون هر چند نتانیاهو از انتقادات تند احزاب و معترضان اسرائیلی در امان نمانده، اما بیشتر حملات متوجه لیبرمن گشته و به شکست متهم شده است. وی خوب میداند که اگر شیرازه کابینهاش از هم می پاشید هم حزب لیکود در انتخابات آینده با مشکل مواجه می شد و هم آرزویش برای داشتن طولانیترین دوره حکمرانی پس از بن گوریون (14 سال) بر باد میرفت و دیگر نمیتواند افتخار هفتمین انتخابات سرموعد کنست در طول تاریخ هفتاد ساله آن را نصیب خود کند. از این رو، برای حفظ دولتش، نهایت تلاش خود را کرد؛ اما نه امتیازی به راست افراطی چون حزب خانه یهودی داد و نه به راست میانه کولونا. در عین حال، هم خود جای لیبرمن را در وزارت گرفت و این پست را نیز به کسی نداد. اما احتمالا چون به مشکل قانونی برخورد کند از خیر وزارت خارجه بگذرد و آن را واگذار کند.در کنار آن، توانست دو طیف دستراستی را در وضعیتی دشوار قرار دهد که به جای دیکته کردن خواستههایشان، دیکتههای نتانیاهو را بپذیرند. وی با طرح حساسیت اوضاع منطقه، بحث ایران، عادیسازی روابط، احتمال تکرار تجربه فروپاشی کابینه اسحاق شامیر در سال 1992 و سرکار آمدن چپیها و اسلویی دیگر در صورت فروپاشی کابینه، بدنه راست جامعه اسرائیلی را مخاطب قرار داد و از این طریق به احزاب راستگرا فشار آورد. آنها هم از بیم این که مبادا با خروجشان از کابینه و فروپاشی آن، پیشبینی نتانیاهو مبنی بر احتمال سرکار آمدن چپیها از طریق یک ائتلاف گسترده و رخ دادن اسلویی دیگر با فلسطینیها درست از آب درآید، و این گونه مسئولیت این اتفاق بر گردن آنها بیفتد، فعلا پذیرفتهاند با همین شرایط در کابینه بمانند و با نتانیاهو کار کنند. از این رو، نتانیاهو با حربه احتمال پیروزی چپیها در انتخابات آینده و تکرار اسلو در صورت فروپاشی دولت راستگرای تحت رهبری خودش توانسته است راستگرایان را فعلا متقاعد به ماندن در کابینه کند.رهبر حزب خانه یهودی همچنین دیروز تاکید کرد: «نتانیاهو با هدف ایجاد تغییری امنیتی وزارت دفاع را بر عهده گرفته است و اگر در تصمیمات خود جدی باشد ما هم همه خواستههای سیاسی خود را کنار میگذاریم و به بازیابی قدرت بازدارندگی اسرائیل کمک میکنیم». این سخن بنت "بو دار" است و این احتمال را تقویت میکند که منظور وی از این تغییر امنیتی در تعامل با غزه است. به همین خاطر، ممکن است بنیامین نتانیاهو در روزها و هفتههای آینده به بهانههای مختلف بخواهد برای راضی کردن راستگرایان افراطی کابینه و خواباندن اعتراضات اسرائیلیها به آتش بس با نوار غزه به اقدامات و حملات محدودی علیه آن دست بزند. به هر حال، با این که استعفای لیبرمن و عملی نشدن وعدههایش به ویژه ترور اسماعیل هنیه یک نوع پیروزی برای مردم تحت محاصره در نوار غزه و حماس بود، اما وضعیت پیشآمده پس از آن احتمالا کمکی هم به کاهش محاصره این منطقه نخواهد کرد ؛ به این دلیل که نتانیاهو در گذشته لیبرمن را سیبل انتقادات اسرائیلیها به خاطر شیوه تعامل با نوار غزه کرده بود، اما حال که خود جای او را گرفته است، یا باید در یک سال آینده انتقادات راست افراطی را به جان بخرد و تفاهمات با غزه را پیش ببرد یا بر عکس آن عمل کند که در هر دو صورت با دشواری هایی روبه روست. گزینه جنگ با غزه هم کار آسانی نیست .علاوه بر این ها افکار عمومی سرزمینهای اشغالی تاثیرات قابل توجهی در نتیجه عملیات پرتاب موشک کورنت و انتشار فیلم عملیات العلم(پرچم) و نوع موشک باران شهر عسقلان و شکست سامانه گنبد آهنین در این عملیات دریافت کردند.در این وضعیت، بعید است نتانیاهو راهی را در پیش بگیرد که تاوان آن را در انتخابات 2019 بپردازد. به رغم آن که به نظر می رسد نتانیاهو فعلا توانسته است دولت خود را از سقوط برهاند اما حرکت او روی گسل های شکننده اختلافات داخلی در کابینه اش و همچنین رشد رویکردهای افراط گرایانه تر در اسرائیل و آن چه وی سعی دارد با همراهی دولت ترامپ به عنوان «معامله قرن» پیش ببرد، دشوار و پرچالش خواهد بود.
***************************************
روزنامه ایران**
سفر جرمی هانت؛ دغدغهها و ملاحظات
نصرالله تاجیک
کارشناس سیاست خارجی
وزیر امور خارجه انگلیس در شرایطی به تهران سفر کرده است که گفتوگو پیرامون مسائل منطقهای و تقویت روابط دوجانبه تهران- لندن در صدر موضوعات طرفین قرار دارد.
بی تردید مهمترین وجه این حضور را باید به پیگیری اهداف منطقهای انگلیس در راستای کاستن از بحرانهای منطقه ناظر به موضوع یمن دانست. زیرا انگلیس درصدد هماهنگی منطقهای و بینالمللی ارائه پیشنویس قطعنامهای به شورای امنیت سامان ملل است. جرمی هانت پیش از حضورش در تهران به ریاض و ابوظبی نیز سفر کرده بود و در خلال دیدارهایی که با مقامهای این کشورها داشته، کوشیده راه حلهای سیاسی برای فرو نشاندن جنگ نظامی یمن بیابد. راه حلی که دستیابی و اجرای آن را فارغ از کمک و مشارکت مؤثر ایران نمیداند. تکاپوی لندن درباره حل مسأله منطقهای خاصه زمانی افزون شد که ریاض در حل و فصل بحران دچار مشکل شد و نسخه جنگ نظامی این کشور تنها به تعمیق بحران و ناکامی بیشتر آن درباره اهداف منطقهایاش انجامید. در چنین شرایطی است که وزیر خارجه انگلیس که حزب و کشورش با چالشهای برگزیت دست و پنجه نرم میکند، تلاش میکند از پیشینه نفوذ و لابیگری بریتانیا در میان کشورهای منطقه برای فرو نشاندن بحرانها و تقویت مناسبات دوجانبهاش با قدرتهای مهم منطقه از جمله عربستان و جمهوری اسلامی بهره گیرد.
وجه مهم دیگر سفر وزیر خارجه انگلیس ناظر به تقویت مناسبات دوجانبه تهران- لندن است. رابطه دو کشور بعد از وقوع انقلاب اسلامی یک رابطه ثابت و رو به رشد نبوده و همواره با فراز و نشیبهایی همراه بوده است. فقدان اعتماد میان طرفین بعضاً به بروز رویدادهای تنشزا در صحنه دیپلماتیک دو کشور انجامیده است. حوادثی که گرچه حتی به قطع رابطه رسمی در مقاطعی از تاریخ مناسبات دو کشور انجامیده اما مجموعه موضوعات و منافع مشترکی که همواره در این رابطه وجود داشته، باعث شده طرفین به رغم وجود مشکلات، بکوشند از هر فرصتی برای تقویت رابطه دوجانبه بهره گیرند.
جایگاهی که ایران در منطقه دارد و از سوی دیگر اهداف اقتصادی که انگلیس در پی رابطه با تهران بویژه در دوران پس از برجام جستوجو میکند، باعث شده تا این کشور در مقابل خروج امریکا از این توافق ایستادگی کند. اقدامی که با وجود روابط نزدیک ترزا می نخست وزیر انگلیس و دونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا صورت گرفته و منجر به آن شده که دولتمردان امریکا برای پیگیری سیاست تحریمشان علیه ایران حتی از سوی یکی از نزدیکترین متحدان اروپایی خود همراهی نشوند.
اما وجود منافع مشترک در مناسبات فی مابین تهران - لندن از جمله موضوع برجام و منافع اقتصادی در حالی است که همچنان سایه برخی موضوعات سیاسی بر این رابطه سنگینی میکند. چنان که موضوع خانم نازنین زاغری (شهروند ایرانی- بریتانیایی زندانی در ایران) یکی از این دست مسائل است که طی ماههای گذشته در رأس محور رایزنی مقامهای ایران و انگلیس قرار داشته است و حتماً در خلال سفر جاری جرمیهانت به تهران نیز مورد بحث قرار میگیرد.
از سوی دیگر ایران نیز انتظار دارد هم مطالبات پیشین که ناشی از عدم ایفای تعهدات انگلیس در زمینه فروش تانکهای اصلاح شده چیفتن و همچنین نقش پذیری بیشتر انگلیس در تأسیس سامانه تبادل مالی مستقل از امریکا و اقتصاد بدون دلار (تعبیه کانال SPV) را با جدیت دنبال کرده و در تلاش مشترک برای عملیاتی کردن آن نقش بیشتری پیدا کند. پس به نظر میرسد که دو طرف برای ترمیم و تقویت رابطه دوجانبه نیازمند توجه جدی به رفع چنین ملاحظات و دغدغههای موجود در رابطه هستند. این تلاش بویژه در شرایط کنونی که کشورهای اروپایی از جمله انگلیس با ایستادگی در مقابل کارشکنیهای قابل انتظار امریکا به دفاع از مناسبات اقتصادی و سیاسیشان با جمهوری اسلامی برخاستهاند، حل موضوعات لاینحل را بیش از پیش ضروری مینماید. یعنی اگر دو کشور انتظار دارند که روابط را از سطح کنونی ارتقا داده و به سطح بالاتری برسانند، خوب است دغدغههای یکدیگر را با رویکرد انسانی و استراتژیک دنبال کنند.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
سناتور آمریکایی عنوان کرد
بنسلمان، نیروی ویرانگر خاورمیانه
روزنامههای ترکیه: فایل صوتی قتل خاشقجی منتشر خواهد شد
گروه بینالملل: تمام شواهد نشان میدهد ولیعهد عربستان در قتل بیرحمانه روزنامهنگار مخالف، جمال خاشقجی نقش داشته است و در این بین هر روز کار دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در رد این مساله دشوارتر میشود. در تازهترین واکنش به قتل خاشقجی، سناتور جمهوریخواه آمریکایی در مصاحبهای با شبکه خبری «انبیسی» بشدت ولیعهد عربستان را بابت نقش احتمالیاش در قتل روزنامهنگار مخالف سعودی مورد انتقاد قرار داد و وی را فردی متناقضگو و دیوانه خواند و گفت از همکاری آتی با وی اجتناب میکند. «لیندسی گراهام» در جریان مصاحبه خود با «انبیسی» گفت: حقیقت این است که محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان نمیداند باور کردن اینکه او در قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار مخالف سعودی نقش نداشته، برای من سخت است. اطلاعاتی درباره این پرونده به من داده نشده است اما نتایج و جمعبندیها نشان میدهد دست داشتن بنسلمان در قتل این روزنامهنگار باید برای همه مشخص شود. وی ادامه داد: در صورتی که بنسلمان بخواهد بر عربستان حکمرانی کند و وجهه این کشور را نشان دهد، فکر میکنم ریاض در عرصه جهانی با مشکلات زیادی روبهرو خواهد شد. آنها یک متحد بسیار مهم هستند اما زمانی که این ولیعهد روی کار بیاید، فردی دیوانه، متناقضگو و غیرمنطقی است و من میدانم که ضررهای زیادی را بر روابط آمریکا و عربستان وارد کرده و به شخصه تمایلی به همکاری مجدد با او ندارم. آمریکا اخیرا اعلام کرده علیه ۱۷ تن از عوامل دخیل در قتل خاشقجی تحریم اعمال میکند اما تحریم علیه کسانی که در زندان هستند بسیار مضحک است! در حال حاضر فردی که عامل اصلی این جنایت هولناک است آزادانه در حال تردد و سخنرانی است و افرادی که از سوی اروپا و آمریکا تحریم شدهاند در زندانهای سعودی هستند؛ چطور میتوان افرادی را تنبیه کرد در حالی که خود آنها در سعودی در زندان هستند و کاری از آنها بر نمیآید. سناتور گراهام همچنین در ادامه مصاحبه خود گفت اجازه نمیدهد افرادی که مسؤول این قتل هستند از زیر مسؤولیت شانه خالی کنند و تاکید کرد: من هر کاری میکنم تا آنچه را دروغ میدانم آشکار کنم. من قصد دارم ولیعهد عربستان را که قدرتی ویرانگر در خاورمیانه به شمار میرود، مسؤول بدانم. اخیرا نسبت به ولیعهد عربستان به عنوان یک نیروی اصلاحگر در منطقه امیدوار شده بودم اما اینچنین نشد. وی با انتقاد از سیاستهای ویرانگرانه بنسلمان به اعمال محاصره علیه قطر، آغاز جنگ علیه یمن و آدمربایی سعد حریری، نخستوزیر لبنان به عنوان نمونههایی از این سیاستها اشاره کرد. وی در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا ارتباطی میان ولیعهد عربستان، دونالد ترامپ، و دامادش جرد کوشنر وجود دارد، گفت: من پاسخ این سوال را به خود رئیسجمهوری واگذار میکنم. این چیزی نیست که ما از یک متحد انتظارش را داشته باشیم. آنچه در ترکیه برای خاشقجی اتفاق افتاد نقض هرگونه هنجار جامعه مدنی است و قابل پذیرش نیست. سناتور گراهام همچنین گفت دیگر نباید اجازه بازگشت خالد بنسلمان، برادر بنسلمان و سفیر عربستان در آمریکا را به واشنگتن داد. در همین حال دولت اردوغان با افشاگریهای تدریجی و محتاطانه، به طور پیوسته روایت متفاوت و رو به تغییر سعودیها را تضعیف میکند. حتی رئیسجمهوری آمریکا هم توضیحات سعودیها را «یکی از بدترین لاپوشانیها در طول تاریخ» توصیف کرده است و بعید به نظر میرسد آخرین نسخه از توضیحات هم بتواند این بحران را خاتمه دهد. اکنون عربستانسعودی میگوید یک تیم ۱۵ نفره از پرسنل اطلاعاتی و امنیتی - که بسیاری از آنان ارتباطات نزدیکی با ولیعهد دارند - فرستاده شده بودند تا خاشقجی را زنده به خانه بیاورند. در عوض، رهبر تیم ظاهرا تصمیم لحظهای برای از بین بردن خاشقجی با مواد مخدر و سپس نابودی جسدش گرفته است. مقامهای ترکیهای که تاکید دارند فایلهای صوتی از این قتل در دست دارند، این توضیحات را به چالش کشیدهاند. جمعه گذشته روزنامه واشنگتنپست گزارش داد سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) با «اطمینان بالا» به این نتیجه رسیده است که قتل خاشقجی شخصا به دستور شاهزاده محمد بنسلمان انجام شده است. اردوغان قتل خاشقجی را «وحشیانه» توصیف کرده است که «وجدان انسانی» را در شوک فرو برد. به گزارش اسکاینیوز، در همین ارتباط سلمان بنعبدالعزیز، پادشاه عربستان در نشست آغازین شورای مشورتی که با حضور نمایندگان مجلس شورا و برخی مقامات عالی کشور از جمله ولیعهد، وزیر خارجه، مفتی اعظم عربستان و چندین شاهزاده سرشناس سعودی برگزار شد، ابراز امیدواری کرد بتواند کشور را به دور از افراطگری و با میانهروی رهبری کند. او در این سخنرانی هیچ اشارهای به قتل تحت رهبری کشورش که آبروی سعودی را در سطح جهانی سیاهتر از گذشته کرده است نکرد. وی همچنین تاکید کرد: جوانان نقشی اساسی در پیشبرد برنامههای توسعهای کشور دارند و ما امیدواریم همه از جمله زنان جامعه بتوانند با تمام حقوق خود بر اساس شرع مقدس اسلام در روند پیشرفت کشور سهیم باشند. اما این نمایش شاه سعودی نتوانسته است موج شدید اعتراضات در آمریکا را کاهش دهد و سناتورهای آمریکایی یکی پس از دیگری زبان اعتراض باز میکنند. در همین چارچوب «رند پل» سناتور جمهوریخواه در گفتوگو با فاکسنیوز تاکید کرد: همان طور که میدانید برادر محمد بنسلمان (خالد بنسلمان، سفیر عربستان در آمریکا) با جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد عربستانی تماس داشت و به او گفت اوضاع رو به راه است و میتواند بدون آسیب به کنسولگری برود. اگرچه سعودیها تماس شاهزاده خالد با جمال خاشقجی را تکذیب میکنند، رند پل افزود: خب! برادر ولیعهد عربستان این تماس را برقرار کرد. ما اطلاعاتی داریم که احتمالا تماس تلفنی این مقام را به ولیعهد مرتبط میکند. معتقدم شواهد قاطعی از دست داشتن ولیعهد سعودی وجود دارد و ما نمیتوانیم پنهانکاری کنیم. اینکه دونالد ترامپ هم اخیرا درباره تحریم برخی سعودیها سخن گفته است، باید بگویم اعمال تحریم در واقع تظاهر به انجام کاری، بدون آن است که واقعا کاری انجام شده باشد. اکثر این افراد در زندان هستند اما ولیعهد نه. دولت آمریکا در حال حاضر تحت فشارهای شدیدی قرار دارد و قرار است امروز سهشنبه ترامپ به وعده 2 روز قبل خود جامه عمل بپوشاند و گزارش ویژه خود درباره قتل خاشقجی را ارائه کند. گزارشی که «جینا هاسپل» رئیس سیا هم نسبت به آن پیش از این خبرهایی داده بود. مشخص نیست دولت ترکیه بعد از گزارش ترامپ آیا بار دیگر با اطلاعات جدیدتری رسانهها را تغذیه خواهد کرد یا خیر اما آنچه مسلم است ترامپ خواستار کاهش تنشهای جهانی بر سر تکهتکه کردن جسد خاشقجی است، البته با توجه به حساسیت جامعه جهانی در حال حاضر قادر نیست به پنهان کردن دستان آلوده سعودی ادامه دهد. نباید از نظر دور داشت که «ینی شفق» در یادداشتی به قلم «ابراهیم کاراگول» سردبیر خود، اعلام کرد فایلهای صوتی قتل جمال خاشقجی در کنسولگری سعودی در استانبول، در هفته جاری در دسترس عموم قرار میگیرد. این مساله چالش جدیدی برای سعودیها و آمریکاییها خواهد بود.
***************************************