حماسه نهم دي ماه براي جريانهاي سياسي، درسها و پيامهاي مختلفي داشت. حاميان فتنه 88 که در جمع آنان بخش عمدهاي از فعالين سياسي اصلاحطلب نيز حضور داشتند، شايد باور نميکردند که آنچه توسط فتنهگران حامي موسوي در عاشوراي 88 اتفاق افتاد با چنين عکسالعمل بينظيري توسط ملت ايران همراه گردد! اين حماسه بزرگ در اردوگاه اصلاح طلبان با واکنشهاي متفاوتي همراه بود.
1. حضور ميليوني ملت در صحنه موجب انفعال و نااميدي اصلاحطلبان گرديد و اکثريت آنان فهميدند که فتنهگري ره به جايي نخواهد برد. لذا ترجيح دادند تا زين پس در مواجهه با فتنه يا سکوت اختيار کنند و يا در مسير جدايي قرار گيرند. برخي از اين افراد حمايت خود را از مردم اعلام کردند و در اظهار نظرات خود ادبيات انتقادي را عليه جريان فتنه برگزيدند.
2. از سويي ديگر ميرحسين موسوي دو روز بعد از حماسه ملت در راهپيمايي «برائت از منافقين»، در بيانيهاي به ظاهر متفاوت از گذشته راهکارهايي در پنج بند براي «عبور از بحران» ارائه داد! اين آخرين بيانيه اي بود که موسوي منتشر کرد و اين خود حکايت از آن داشت که به بيثمري اين روند پس از 9 دي پي برده است.
بخشي از همراهان موسوي نيز به استقبال اين بيانيه رفتند و آن را گامي براي حل بحران دانستند. به عنوان نمونه «ابوالفضل فاتح»، مدير کميته رسانه و تبليغات ستاد انتخاباتي موسوي در بيانيهاي که براي رسانهها ارسال کرد، بيانيه موسوي را يک حسن نيت بزرگ و خواسته حداقلي خواند که براي خروج کشور از بحران صادر شده است. جبهه مشارکت نيز با صدور بيانيهاي، حمايت خود را از راهحلهاي موسوي اعلام كرد. در ابتداي بيانيه مشارکت آمده است: «بيانيه شماره 17 مهندس ميرحسين موسوي پاسخي به اين نياز مبرم و عاجل ملت و کشور ايران است و در صورتي که بخوبي توسط مخاطبانش دريافت و درک شود و به راه حلهاي حداقلي آن عمل شود ميتواند موجبات اميد و بهروزي را براي کشور فراهم بياورد.»
البته بايد اشاره نمود که راهکارهاي موسوي شروطي سهمخواهانه بود که براي پايان دادن به فتنه پيش روي نظام قرار داده شده بود؛ شروطي که پذيرش آن به معناي مهر تأييدي بر اقدامات غيرقانوني فتنهگران بعد از انتخابات 22 خرداد بود در حاليکه اجراي آن شروط نيز نميتوانست ضمانتي بر پايان فتنهها باشد. به هر حال موسوي از اين مقطع به بعد به محاق رفت تا آنکه يکسال بعد در بهمن ماه سال 1389 در حال و هواي انقلابهاي کشورهاي عربي و بيداري اسلامي ملت منطقه، توهمات قيام عليه نظام اسلامي را در سر پروراند و تلاش کرد که بار ديگر بر مسند هدايت فتنهگران بنشيند و هوادارانش را به خيابانها بياورد که با تدبير و هوشيار نظام اسلامي اين حرکت براندازانه مهار گرديد و سران فتنه به حصر رفتند.
3. بخشي ديگر از اصلاحطلبان اما ترجيح دادند که همچنان بر طبل فتنهگري بکوبند و بيانيه موسوي را نيز منفعلانه خواندند و با عبور از موسوي، ستاد خارج نشين فتنه را به عنوان ليدر جريان سبز برگزيدند. در اين ميان شومنهايي چون محسن سازگارا و محسن مخملباف ميداندار شدند و تلاش کردند تا تجمعاتي را براي خنثي کردن حماسه دي برگزار نمايند که مفتضحانه به شکست انجاميد. اين جريان همچنان تلاش کرد تا با تحريف حقايق، حماسه 9 دي را کم رنگ جلوه دهد، لذا مدعي شد که جمعيت حاضر در اين روز بسيار محدود بوده يا آنکه راهپيمايي را تجمعي دولتي خواندند که افراد آن توسط اتوبوسها از اطراف تهران آورده شده بودند! سناريوي سوخته اي که حتي هواداران نيز آن را باور نکردند! اين جريان همچنان بر تداوم خط فتنه گري اصرار داشت و تلاش کرد تا در مراسم 22 بهمن، چهارشنبه سوري و ... مجددا نمايشي را ارائه دهد، اما ناتوان از هرگونه اقدام به تدريج خاموش گرديد.