* حميدرضا آصفي، سفير سابق ايران در امارات متحده عربي، اگرچه سالها سخنگوي وزارت امورخارجه دولت اصلاحات بود، اما کمتر کسي او را به عنوان شخصيتي جناحي و حزبي ميشناسد. براي بازخواني فراز و فرودهاي سياست خارجي ايران در طي چهار دهه گذشته با وي به گفتوگو نشستيم که مشروح آن در ادامه ميآيد:
در جایگاه کسی که سالها در دستگاه دیپلماسی کشور در کسوت سفیر، سخنگوی وزارت امور خارجه و... مسئولیت داشته و از زیر و بم دیپلماسی کشور مطلعید، عملکرد دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ دستاوردهای ما در این سالها چه بوده است؟
در یک کلام باید گفت، جمهوری اسلامی ایران از یک کشور ضعیف، عقبمانده و دنبالهرو به یک کشور مهم و تأثیرگذار در منطقه تبدیل شده است که دیگر کشورها چارهای ندارند جز اینکه در محاسباتشان نظر و خواست جمهوری اسلامی را لحاظ کنند! به معنای دقیقتر در منطقه غرب آسیا هیچ اتفاقی نمیتواند به سرانجام برسد، مگر با همکاری جمهوری اسلامی ایران، اما به جز این میتوان دستاوردهای فراوانی را برشمرد، که من به چند نمونه آن اشاره میکنم.
اولین دستاورد ما، موضوع تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران در مجامع و محافل بینالمللی بود؛ یعنی کشورها، جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناختند، در همه تغییرها چنین موضوعی بسیار سخت و حیاتی است و البته درباره کشور ما بسیار سختتر بود، به این دلیل که ما در ایران تغییر یک دولت را نداشتیم، یک انقلاب بزرگ رخ داده بود که یک نظام 2500 ساله را ساقط کرد، پذیرش این قبیل حکومتها در مجامع و عرصههای بینالمللی بسیار سخت است، اما جمهوری اسلامی ایران توانست در مدت کوتاهی خودش را تثبیت کند، خودش را به جهانیان به لحاظ دیپلماتیک تحمیل کند و این موضوع کمی نبود، به خصوص اینکه وقتی شما اوایل انقلاب، سالهای 58 و 59 را در نظر بگیرید، اکثر دیپلماتهایی را که ملاقات میکردیم با شاه و اطرافیانش حشر و نشر داشتند و این انتقال و انطباق با وضعیت جدید برای آنها سخت بود، البته تلاش ما در امتداد اقدام هوشمندانه و ارزشمند امام(ره) بود. با به کارگیری دیپلماسی عمومی یا دیپلماسی فرهنگی گروهها و هیئتهای گوناگونی را به کشورهای متفاوت فرستادند تا در ملاقاتهای چهره به چهره به مقامات دیگر کشورها ابعاد نهضت ملت ایران را توضیح بدهند و شرایط را تبیین کنند.
دیگر دستاورد جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالمللی تحقق شعار «نه شرقی نه غربی» بود، خب، این شعار یک شعار بزرگی بود، با توجه به اینکه ایران پیش از انقلاب یک کشور وابسته به آمریکا بود و تمام زیرساختها و بنیانهایش آمریکایی بود و در سیاست کاملاً به آمریکاییها وابسته بود، اما توانست شعار «نه غربی نه شرقی» را با تلاش زیاد محقق کند، به گونهای که اکنون ایران در سطح جهانی یک کشور مستقل که خود مقدراتش را تعیین میکند، شناخته میشود. در جهان کمتر کشوری را میشناسیم که به هیچ قدرت خارجی وابسته نباشد، این یکی از توفیقات بزرگ جمهوری اسلامی ایران است.
یکی دیگر از دستاوردهای ارزشمند ما در این عرصه، پیروزی دیپلماتیک در دوران جنگ تحمیلی بود، ما علاوه بر جنگ نظامی در یک جنگ دیپلماتیک با رژیم بعث نیز بودیم. اوضاع بسیار سختی بود، در حالی که همه جهان پشتیبان صدام بودند، دستگاه دیپلماسی نگذاشت پایمردیهای رزمندگان و ایثارگران تضییع شود و خوشبختانه با قطعنامه 598، عراق متجاوز شناخته شد و به این واسطه توانستیم در عرصههای دیپلماتیک، صدام و حامیانش را تحت فشار قرار دهیم، این موضوع بسیار مهمی بود، اگر در آن قطعنامه به فرض جمهوری اسلامی ایران متجاوز شناخته میشد، یا قطعنامه علیه ایران بود تا همین الآن یا تا آینده ما باید تاوان پس میدادیم.
مسئله بعدی، مسئله آمریکا است، آغاز دشمنی و توطئه در روابط ایران و آمریکا را خود سران کاخ سفید آغاز کردند و در اثبات این مسئله مصادیق متعددی را میتوان نام برد، یک نمونه عهدنامه الجزایر است که آمریکاییها متعهد شده بودند در امور داخلی ما دخالت نکنند، اما از فردای امضای معاهده الجزایر دخالت را شروع کردند! اما دستاورد بزرگ و اقدام دقیق و ارزشمند ما در این سالها اطمینان نکردن و اعتماد نداشتن به آمریکا بود، شما به کشورهایی که دوست و همپیمان آمریکا در منطقه بودند، به دولتهایی که به آنها اعتماد کردند، نگاه کنید! تقریباً همه آنها یا از بین رفتند، یا هیچ اختیاری از خود ندارند. ما اگر به کاخ سفید اعتماد میکردیم و از سر اعتماد و دوستی با آمریکا وارد میشدیم، باید تابع منافع آن عمل میکردیم و به یقین مشکلات فراوانی برای ما به وجود میآوردند.
بیداری اسلامی دستاورد دیگر انقلاب اسلامی بود، مجله تایم در سال پیروزی انقلاب روی جلدش عکسی ازحضرت امام(ره) چاپ کرد که کره زمین در دست ایشان بود و زیر آن نوشته بود: «دستهایی که جهان را تکان داد.» خبرنگاران آمریکایی آن موقع به درستی فهمیدند که این انقلاب و نظام برآمده از آن اوضاع جهان را دگرگون خواهد کرد و موازنه قدرت را برهم خواهد زد و اکنون پس از 40 سال تحقق این پیشبینی پیش روی ماست که یکی از مصادیق این تغییر بزرگ بیداری اسلامی است. شما شک نکنید که بهار اسلامی نشئت گرفته از جمهوی اسلامی ایران بود، انقلاب اسلامی به کشورهای مسلمان و غیرمسلمان برای مبارزه روحیه خودباوری داد، ملتها دیدند با دست خالی هم میتوانند از منافعشان دفاع کنند. این بهار اسلامی که حالا غربیها دوست ندارند نام اسلام آورده شود و میگویند بهار عربی! حاصل پیروزی انقلاب اسلامی در ایران است.
افزون بر بهار اسلامی، مسئله مقاومت و نیروهای مقاومت نیز یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی است، شما ببینید آمریکاییها که در دهه 50 در منطقه ما هر کاری دلشان میخواست میکردند امروز مستأصل هستند،
رژیم صهیونیستی که ارتش متحد کشورهای عربی را در چند روز از بین برده بود، اکنون در مقابل حزبالله لبنان، در مقابل فلسطینیان به زانو درآمده است. نقش ما در مبارزه با تروریسم در سوریه و عراق، نقش ما در همکاری با دولت افغانستان برای مقابله با هرجومرج، نقش ما برای ایجاد ثبات در عراق پس از سقوط رژیم بعث و... دستاوردهایی است که تلاشهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی در تحقق آن نقش مهمی داشته است، امکان تحقق همه اینها نبود مگر با قدرت عاقله کشور، یعنی رهبری انقلاب، چه در زمان حضرت امام(ره) و چه بعد از امام(ره) و با حضورحضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدظلهالعالی).
* با وجود این دستاوردها، به نظر شما چه حوزهها و بخشهایی در سیاست خارجی ما مغفول مانده است؟ کجاها میشد بهتر عمل کرد، به عبارت دیگر باید سراغ چه حوزههایی برویم؟
من فکر میکنم ما در مسئله همسایگان باید کمی بیشتر تلاش کنیم؛ چرا که کمی از این حوزه دور ماندهایم، در اطراف ما کشورهای بسیار مهمی وجود دارند، افغانستان یکی از آن کشورها است و مدتی است که به دلایلی توجه کمتری به آن شده است. باید همکاریهایمان با این کشور را بیش از پیش تقویت کنیم و نسبت به معادلات آن دقیق و حساس باشیم. همچنین همسایگان حوزه خلیجفارس هم در مقطع کنونی که شورای همکاری خلیجفارس عملاً در حال فروپاشی است و تحرکاتی که سعودی در منطقه دارد، بسیار حائز اهمیت هستند. به نظر در حوزه همسایگان کمی عقبماندگی وجود دارد که باید جبران کنیم.
* در این باره چه باید بکنیم؟
من فکر میکنم جهان در حال گذار است و نظم گذشته در حال تغییر است، ما برای استفاده از این فرصت تغییر باید پیمانهای جدیدی را ببندیم، همانگونه که گفتم به ویژه با همسایگان و با کشورهای پیرامونی در منطقه، همچون افغانستان، سوریه، عراق، ترکیه، روسیه. علاوه بر اینها باید پیمانهایی مثل «اکو» را که میتواند ظرفیتهای کشورهای منطقه را در خدمت همدیگر قرار دهد و اکنون تقریباً از بین رفته احیا کنیم، اگر چنین کردیم ظرفیتهای جمهوری اسلامی بالاتر میرود و ما میتوانیم در اقدامات در سطح فرامنطقه هم به بازیگری مؤثرتر بدل شویم.
* از افغانستان به عنوان یک کشور مهم یاد کردید که باید توجه ویژهای به آن داشت، به تازگی وزارت خارجه با طالبان وارد مذاکره شده است؟
جمهوری اسلامی ایران پس از فروپاشی کمونیسم تلاش فراوانی کرد برای اینکه در افغانستان ثبات و امنیت برقرار شود و امروز هم همان سیاست را دنبال میکند. با تصمیم شورای عالی امنیت و هماهنگی با دولت افغانستان، جمهوری اسلامی ایران وارد این گفتوگوها شده است و آقای شمخانی نماینده ایران در این مذاکرات بودند. ببینید بالاخره طالبان یک واقعیتی است و چه از لحاظ وسعت جغرافیایی و چه از لحاظ جمعیت، قابل توجه هستند و برای رسیدن به ثبات و امنیت باید همه گروهها را پای کار آورد.
* شما میفرمایید که باید به سمت گسترش روابط با همه کشورها و ایجاد پیمانها برویم، اما در داخل تا از این حرفها زده میشود، بسیاری درباره تداخل توسعهگرایی و کنش انقلابی سخن میگویند و میگویند نمیشود با کنش انقلابی به سمت توسعهگرایی رفت، چقدر با این نظر موافقید؟
هیچ تضادی میان توسعهگرایی یا داشتن روابط، با الزامات انقلابی وجود ندارد؛ بلکه به عکس بسیار سازگار و در راستای هم عمل میکنند. ببینید انقلاب ما، مفاهیم و ارزشهایی دارد و همه اینها برای جهان شناخته شده است، مبانی محکم که اگر بدون لکنت زبان از آنها سخن بگوییم، مورد استقبال قرار خواهد گرفت. همانطور که گفتم جهان در حال گذار است، جهان مثل سابق نیست، آمریکا دیگر قدرت فائقه جهان نیست. پیمانها منطقهای و جهانی از بین رفته و جهان در حالت گذار کامل قرار دارد، ما در این فضا و در این مقطع باید آرمانهای انقلاب را با صدای بلند مطرح کنیم و مطمئن باشیم که افکار عمومی جهان جذب افکار و ایدههای انقلاب اسلامی خواهد شد.
* پس از خروج آمریکا از برجام و قول اروپا برای جبران خروج آمریکا و تأمین منافع ایران دو دیدگاه در کشور شکل گرفت، برخی گفتند اروپا تمام قد در کنار ما و در مقابل آمریکا خواهد بود و برخی گفتند اعتماد به آمریکا اشتباهی بزرگ است و فرقی میان آمریکا و اروپا نمیتوان قائل شد و اروپا از ایران حمایت نخواهد کرد، شما کدام نظر را به واقعیت نزدیکتر میدانید؟
اینکه بگوییم اروپا از ما حمایت نخواهد کرد، کاملاً اشتباه است و با واقعیات منطبق نیست! در مقابل اگر بگوییم اروپا حمایت حداکثری از ما خواهد کرد و پای ایران خواهد ایستاد است، هم کاملاً اشتباه گفتهایم! اروپا با حمایت حداقلی تلاش میکند بدون پرداخت هزینه در کنار ایران بایستد که البته این نوع در کنار ایران ایستادن مشکلات ما را حل نخواهد کرد و با تعهدات اروپا در برجام مغایر است، چون در برجام متعهد شدند تجارت را روان کنند، متعهد شدند از تحریمها پرهیز کنند؛ لذا جمهوری اسلامی باید نگاهش به درون باشد، باید نگاهش به توانمندی داخل باشد. در ضمن اروپا را هم در حدی که هست ببینید و از آن استفاده کند.
* با این شرایط که میگویید اروپاییها حاضر به دادن امتیاز به ایران نیستند و آمریکا هم که چندین ماه است از برجام خارج شده است، چرا جمهوری اسلامی ایران همچنان در برجام مانده است؟
من، نه میتوانم بگوییم جمهوری اسلامی همچنان در برجام مانده است و نه میتوان بگویم از برجام خارج شده است! به نظر من مهمتر از اینکه ما از برجام خارج شویم، یا خارج نشویم این است که به برجام دلبسته نباشیم. حالا اینکه به اسم بگویند جمهوری اسلامی ایران در برجام است، یا بگویند از برجام خارج شده است، تفاوت چندانی ندارد، به نظر میرسد برای اینکه بهانه بیشتری به دست کسی ندهیم، فعلاً درباره اعلام خروج یا ماندن در برجام دست نگه داشتهایم، اما برجام را با همه مشکلی که دارد میبینیم. تفاوت است بین اینکه فکر کنیم همچنان میشود همه مشکلات را با برجام حل کرد، با اینکه نگاه ما این باشد که نمیشود به این توافق دلخوش کرد و برای حل مشکلاتمان باید راههای دیگری انتخاب کنیم.
ضمن اینکه همانطور که اروپا به تعهداتش نسبت به برجام پایبند نبوده، جمهوری اسلامی ایران هم میتواند در برجام بماند، اما تعهداتش را متناسب با رفتار طرف مقابل تنظیم کند. به نظر من منافع آن بیشتر و ضررهایش کمتر است.
* اما اروپاییها علاوه بر آنکه بر اساس گفته شما به تعهداتشان در برجام عمل نمیکنند، وارد مباحث موشکی هم میشوند و از لزوم مذاکره در این باره سخن میگویند.
این ماجرا فراتر از برجام است و در این زمینه اروپا و آمریکا کاملاً متفق هستند و این اتفاق هم دو علت اساسی دارد؛ یک اینکه آنها نگران امنیت رژیم صهیونیستی هستند، رژیم صهیونیستی متحد راهبردی اروپا و آمریکا است و آنها نمیخواهند هیچ کشوری در منطقه، چه ایران و چه دیگران در مقابل رژیم صهیونیستی قد علم کند، علت دوم هم این است که نمیخواهند جمهوری اسلامی مقتدر باشد؛ چرا که اقتدار جمهوری اسلامی ایران سبب میشود کشورهای دیگر هم به تدریج بفهمند میشود مقتدر بود و در برابر غرب ایستاد، آنها میدانند برتریشان تا زمانی دوام دارد که دیگر کشورها ضعیف باشند، به عبارت بهتر وقتی توان دفاعی نداشته باشی، قدرت اقتصادی و توان دیپلماتیک هم به کار نمیآید، کشوری میتواند پای میز مذاکره قوی برخورد کند که به لحاظ داخلی و به لحاظ نظامی مقتدر باشد.
البته، هم اروپاییها و هم آمریکاییها میدانند توان دفاعی ما و آزمایشهای موشکی ما با هیچ قطعنامهای مغایر نیست، به همین دلیل هم، هر وقت بعد از آزمایشهای موشکی ما موضع میگیرند، میگویند از این موضوع نگران هستند قطعنامهای نقض شده است، یا تهدید ضوابط بینالمللی است، اروپا خودش میداند که حق به جانب ایران است، اما چون دیدگاه سیاسی به این موضوع دارد، آن را نمیپذیرد.
* به نظر جنابعالی مهمترین چالش جمهوری اسلامی ایران در سالهای آینده چیست؟
اقتصاد مهمترین چالشی است که ما خواهیم داشت. تحریمهایی وجود دارد و در داخل نیز برخی سوءمدیریتها وجود دارد که میتواند در کنار هم برای کشور مشکل ایجاد کند؛ لذا ما باید به سمت توانمندی اقتصادی، کاهش اختلاف طبقاتی، شفافیتسازی اقتصادی و... حرکت کنیم تا انشاءالله بتوانیم از این مرحله هم با اقتدار بگذریم.
* شما نقش وزارت خارجه را برای عبور از این چالش چه میدانید؟
مهمترین نقش دستگاه دیپلماسی در این زمینه تسهیلگری است. وزارت خارجه کار اقتصادی، کار بازرگانی و کار صنعتی نمیکند؛ بلکه میتواند این توانمندیها را معرفی کند، میتواند بازارهای جدیدی را برای تولیدات داخل فراهم کند، میتواند با تشکیل کمیسیونهای مشترک به یک همکاری جدی با کشورهای دیگر برسد و زمانی این موضوع موفق خواهد بود که بنیه تولید بالا باشد.