یادداشت: دیروز دو اتفاق مهم روی داد؛ اول سفر نخستوزیر پاکستان به تهران برخلاف خواست و هزینههای هنگفت عربستان. دوم عدم تمدید معافیت نفتی کشورها برای خرید نفت ایران. تحولات دیروز وضعیت جامعه بینالمللی را به وضوح نشان داد که در یک طرف کشوری با نفوذ معنوی و ایدئولوژیک خود توانسته است کشورها و رهبران جامعه جهانی را مجذوب خود کند و در طرف دیگر نیز کشوری با قلدری سعی در به کرسی نشاندن سیاست غیر انسانی خود دارد. بنابراین با نگاه به دو رویداد فوق میتوان وضعیت موجود را چنین ارزیابی کرد که: 1ـ آمریکای ترامپ پس از برجام حالت وحشیگری به خود گرفته و سعی دارد با محدودسازی جمهوری اسلامی ایران، نظام را وارد مذاکرات رودررو کند و از این طریق نسخه کارآمدی نظام اسلامی را در هم بپیچد. اتفاقی که در برجام سبب شد تا صنعت هستهای کشورمان چندین سال به عقب برگردد. مذاکره با جمهوری اسلامی ایران برای ترامپ امری مهم و اساسی است؛ چرا که او برای ماندن دوباره در کاخ سفید نیاز دارد که از جمهوری اسلامی امتیاز بگیرد؛ ولی شکی نیست که وی نیز به سرنوشت کارتر دچار خواهد شد.
2ـ سفر نخستوزیر پاکستان به کشورمان و اظهارات وی در نشست خبری بار دیگر نفوذ و جایگاه معنوی جمهوری اسلامی را نمایان کرد. بنابراین در صورتی که وزارت امور خارجه در سیاست منطقهای فعال و مؤثر عمل کند، تحریم برای کشوری مثل جمهوری اسلامی هیچگاه معنا و مفهوم نخواهد داشت؛ چنانکه سفر عمرانخان خنثی شدن بخشی از تحریم نفتی بود که در آینده نتایج آن نمایان خواهد شد.
3ـ جابهجایی بازار نفت اگرچه در بیان برای ترامپ آسان است، اما از لحاظ فنی امری بسیار هزینهبر خواهد بود. موضوعی که وزیر خارجه ترکیه نیز به آن اشاره کرده؛ از این رو استقبال نکردن کشورهایی، همچون چین، ترکیه، عراق و هند از تحریم نفتی به دلیل همین موضوع است.
4ـ عربستان بار دیگر با طناب پوسیده ترامپ به چاه افتاد. آلسعود فراموش کرده است، بخش اعظم کشتیهای نفتکش او از تنگه هرمز عبور میکنند که امنیت آن در اختیار سپاه است؛ از این رو دلخوشی آنها به توان آمریکا در برخورد با ایران، سقوط آلسعود را در پی خواهد داشت.