سادهانديشي است اگر فكر كنيم اعلام خروج آمريكا از توافقنامه هستهاي بين ايران و گروه 1+5 موسوم به برجام كه از سوي دونالد ترامپ در 18 ارديبهشت 1397 با قلدري و رفتاري رياكارانه در لنز دوربينها و به تبع آن حافظه تاريخ ثبت شد، بدون سناريويي از پيش تعيين شده بود و اهداف خاصي نداشته است. ترامپ تاجرپيشه براي برهم زدن نتيجه ميز مذاكره 23 ماهه برجام در دوره اوباما و ترتيب دادن ميز جديد، خوابهاي رنگين كسب درآمد و دوشيدن ايران و كشورهاي كوچك و ضعيف منطقه با حربه هراسافكني از قدرت ايران را ديده بود و به همين دليل رشته عهد و وفاي برجامي را بريد و از آن خارج شد تا تلاشي هر چند مذبوحانه و بيثمر، ولي با دردسر را در دو مرحله عليه ايران و رسيدن به اهداف تعيين شده آغاز كند؛ يكـ ورود به فاز فشار اقتصادي و تنگتر كردن هر چه بيشتر حلقه تحريم ايران كه اين بار حتي با زيرپا گذاشتن ظواهر رعايت حقوق بشر، نيازمنديهاي اوليه دارويي و غذايي مردم ايران را نيز در درون اين رينگ قرار داد. دوـ تعريف دستور كار جديد و جدي براي شبكه اختاپوسي رسانههاي دنياي سرمايهداري و شبكههاي اجتماعي صهيونيسم بينالملل براي پمپاژ دروغ و تخريب ايران، تهديد و ترور شخصيت مسئولان ايراني و جنگهراسي در دو سطح كه مقصود از يكي ايجاد ترس در مردم ايران و دميدن بر تنور گونهاي از عمليات رواني كه آمريكا به همراه متحدان منطقهاي سوداي نبرد با ايران دارند و ديگري براي مردم منطقه كه اگر عمو سام هواي شما را نداشته باشد، ايران دو هفتهاي شما را قورت ميدهد؟! تقاطع و برآيند اين دو سياست، بازگرداندن ايران به ميز مذاكره جديد و اعمال فشار و تهديد براي تغيير رفتار جمهوري اسلامي ايران در آنچه آنها مداخله ايران در منطقه مينامند و كاهش برد بوميترين مؤلفه قدرت كشور، يعني توانمندي موشكي ايران بود.
طرح ترامپ كارگر افتاد ولي نه براي ايران؛ بلكه وي در اولين سفرش به منطقه فاكتور اين اقدام را با توهين به دست سلمان شاه سعودي و ساير حكام وابسته مرتجع داد و در توئيتش خرسندي خود را از انجام يك پنجم وعدهاش به مردم آمريكا در يك سفر اعلام كرد، اما ايران به زمينه و انگيزه بازي در سناريوي كثيف آنها پي برد و زير بار تهديدات و فشارهاي تيم تندرو كاخ سفيد نرفت.
البته جمهوري اسلامي ايران با رهيافتي هوشمندانه و صبري استراتژيك بازي برجام را بر هم نزد كه در سناريوي آمريكاييها براي آن نقشهها طراحي كرده بودند تا اجماع بينالمللي از هم گسيخته به دليل خروج عهدشكنانه ترامپ از برجام را ترميم و ايران را بار ديگر با سازمانهاي بينالمللي درگير كنند. ايران حفظ برجام را به مدت چهار ماه به اين توافق جديد با اعضاي باقيمانده در برجام به ويژه اروپاييها مشروط كرد كه اروپا با اتخاذ تدابير و راههاي جديدي براي فروش نفت ايران و انجام امور بانكي و تداوم معاملات آثار فشار تحريمهاي ثانويه و يكجانبه آمريكا عليه مردم ايران را از بين ببرد يا لااقل كاهش دهد. چهار ماه شد هشت ماه و كوه اروپا موش زاييد و اميدهاي بزرگ سامانه SPV به ثبت شركت اينستكس در فرانسه تقليل يافت بدون اينكه قدم جدي در اين باره بردارد و اكنون در يك سالگي خروج آمريكا از برجام، اين شركت اروپايي نه تنها به موازات افزايش روزانه فشارهاي تحريمي آمريكا به مردم ايران، اقدامات عملي خود را افزايش نداده؛ بلكه به قول وزير خارجه كشورمان اروپاييها تنها به كمتر از يك درصد تعهدات خود در قبال ايران عمل كردهاند.
يك سال جمهوري اسلامي بر اين عهد ايستاد تا نابودكننده ساختمان برجام نباشد؛ در حالي كه روز به روز فشارها بيشتر و بيعملي اروپا در خنثيسازي اثر تحريمها نيز سير صعودي ميگرفت تا اينكه صبر راهبردي مردم و مسئولان ايران به آستانه خود رسيد و در پاسخ به اين همه بدعهدي آمريكاييها و خنجر از پشت اروپاييها، شوراي عالي امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران در 18 ارديبهشت 1398 و در يك سالگي خروج آمريكا از برجام، از بسته جديد سياستهاي ملي خود رونمايي كرد كه در وهله اول توقف دو تعهد فروش، يعني فروش مازاد بر 300 كيلوگرم اورانيوم غني شده و آب سنگين بيش از 130 تن بود. اگر وضعيت به همين صورت جلو برود يا بدتر شود، پس از شش ماه مرحله دوم اين سياستها، يعني بازگشت به روند غنيسازي بيش از 67/3 درصد اورانيوم و بازيابي و راهاندازي مجدد رآكتور اراك تا خروج كامل از برجام در بازه زماني بعدي در دستور كار ايران قرار خواهد گرفت.
مسلماً جمهوري اسلامي ايران براي عبور از اين شرايط به اتحاد و وحدت و انسجام ملي افزونتر از هميشه نياز دارد و بايد موضع واحد و يك صدا از جمهوري اسلامي ايران به بيرون مخابره شود و هر گونه تشتت نظر و نقد به سياستي كه در شوراي عالي امنيت ملي كشور به مثابه خط قرمز منافع ملي و مصالح نظام اسلامي اعلام شده است از سوي افراد و جريانهاي سياسي صادر شود و در ايجاد فاصله بين مردم و مسئولان تأثير بگذارد، در راستاي اهداف و سياستهاي دشمنان خواهد بود و به شدت محكوم و منفور ملت ايران است؛ چرا كه اساساً اقدام شوراي عالي امنيت ملي، مطالبه و خواسته ملي مردم ايران از مسئولان براي اقدامي مقتدرانه در برابر زورگوييهاي آمريكا بوده و بيترديد از پشتيباني ملي نيز برخوردار است. فعال كردن فاز مذاكره مجدد با اروپا و كشورهاي باقيمانده در برجام براي ايجاد گشايش و عمل جدي به مفاد آن، الزام و ضرورت بعدي است كه بايد در دستور كار دولت و دستگاه ديپلماسي آن قرار گيرد. حفظ آمادگي و بسيج تمام توان و قوت نيروهاي مسلح براي ايجاد بازدارندگي و تعريف هزينه براي برخورد غيرعقلايي احتمالي دشمنان، به ويژه آمريكا و همپيمانان منطقهاي آن، در اين شرايط بايد در اولويت نيروهاي مسلح قرار گيرد. بهرهگيري از مزيت و توان ائتلاف دوستان در منطقه و در نشستهاي مجامع و سازمانهاي بينالمللي كه به زودي آغاز خواهند شد، ميتواند ضمن دفاع از مشروعيت اقدام ايران پس از چند سال سياست صبر و انتظار، در تنوير افكار عمومي جهان و مردم منطقه و كشورمان مؤثر واقع شود و زمينههاي عمليات رواني دشمن مبتني بر ترسيم چهرهاي آنارشيك از جمهوري اسلامي ايران را خنثي كرده و پيگيري حقوق بينالمللي مردم عزيز ايران را وارد مرحلهاي تازه كند. ايران اگرچه به دقت آرايش جنگي دشمن در حوزههاي نرم، فضاي مجازي و اقتصاد را رصد كرده و سياستهاي خود را متناسب با آن آرايش ميكند؛ اما هيچگاه شروعكننده درگيري نخواهد بود. ضمن اينكه در دفاع از حقوق و منافع مردم و امنيت ملي نيز ولو با هر هزينه ترديد نخواهد كرد.