مولود مبارک دهه هشتاد
رسالت: روز گذشته، انتخابات دور جديد شوراياري ها در سطح محلات شهر تهران برگزار شد. اگرچه برخي رويکردهاي سياسي و اشکالات، نگذاشت مشارکت نيم ميليوني تهرانيها در اين انتخابات، آن طور که بايد به کام شان شيرين شود، اما جاي خوشحالي است که اين مولود مبارک دهه هشتاد، به دور پنجم خود رسيد. بايد از همه کساني که در رشد نهاد مردم سالاري و سپردن امور محلي به مردم نقش داشته اند، تشکر کرد. شوراهاي شهر و روستا که در سال ۷۷ و در دوران دولت اصلاحات، شکل يافته بود، اگرچه در دوره اول درگير حواشي شد، اما نهايتا، به پيشرفت تهران در ابعاد مختلف اجتماعي و عمراني کمک شاياني کرد و در واقع، در مسير تحقق حکمراني مطلوب در پايتخت، يک گام رو به جلو بود. مردمي کردن اداره امور، حتي اگر با اشکالاتي همراه شود، در نهايت به نفع مردم است و اگر کار در مسير درستي قرار گيرد، دوره به دوره، کاستي ها و کمبودها نيز برطرف شده و نقاط قوت، بيشتر جلوه گر مي شوند و دقيقا از همين روست که از برگزاري انتخابات دور پنجم شوراياري هاي تهران، استقبال مي کنيم.
در هر دهه از انقلاب، شاهد رويش جديدي در حرکت به سمت مردم سالاري حداکثري و استفاده از ظرفيت هاي نهفته محلي در پايتخت بوده ايم. اگر دهه هفتاد، براي شهر تهران، دهه تولد شوراي شهر بود، دهه هشتاد، شوراياري ها با ابتکار محمدباقر قاليباف، شهردار وقت تهران به وجود آمد و با همراهي شوراي سوم و چهارم و به ويژه رئيس شورا، دوره به دوره، رنگ و بوي جدي تري گرفت.
شوراياري، يکي از مظاهر مردم سالاري در ابرشهر تهران است، نهادي مردمي و جوشيده از دل محلات که چنديست انتخابات و تبليغات آن، شور و نشاط را در سطح محلات و به ويژه جوانان ايجاد کرده است. طبق اعلام مديريت شهري، نيمي از نامزدهاي اين دوره، جوانان و ۲۵ درصد بانوان بوده اند. اصل اين موضوع، بدون ترديد، بسيار خوشحال کننده است و هر چه مردم، بيشتر حضور داشته باشند، مايه خرسندي است. اگرچه از مديريت شهري و بدنه پرتلاش شهرداري تهران، بايد تشکر کرد، اما جاي اين گلايه هم وجود دارد که برخي احزاب اصلاح طلب، تا حدي به اين موضوع اجتماعي و شهري، ورودي سياسي و غيرحرفه اي داشته اند.
در اين دوره بايد اختيارات و اعتبارات شوراياران افزايش يابد. تجربه شخصي اينجانب به عنوان عضو دوره پيشين شوراي شهر تهران و بررسي مسائل و مشکلات ۲۲۰ محله شهر تهران، مؤيد اين ادعاست که همکاري با شوراياري و استفاده از ظرفيت عظيم آن، با تمام نقاط قوت و ضعفش، نزديک ترين، سريع ترين و کم هزينه ترين مدل مردم گرايي و محله محوري در رفع مشکلات پايتخت نشينان و پيشبرد توأمان نرم افزاري و سخت افزاري شهر تهران است. بايد اين نهاد را به فال نيک گرفت و از تجربه آن، در کلان شهرهاي ديگر بهره جست.
احمق و احمقتر
صبح نو: امروز، روز نابودی منافقین در دشت سرپلذهاب است؛ خیانتبارترین اقدام گروهکی که در پیوست با صدام میخواست تانکهای برزیلیاش را نهایتا طی یک تا دو روز به تهران برساند و حکومتش را برقرار کند. آنقدر این برنامهریزی حماقتبار و کوتهفکرانه بود که بیشتر شبیه افسانهای میماند مربوط به اعصار گذشته. اینکه چگونه جلادان منافق به چنین ورطهای افتادند، همچنان محل بحث و گفتوگو است؛ از تسویههای درونسازمانی گرفته تا راهبرد صدام برای نابودی آنها و... . باوجوداین، هرچه که بود، نشاندهنده فقدان تعقل و دوراندیشی در این جریان برانداز و دیگر همپالکیهای آن از گذشته تا امروز است. همین امروز هم هشتگسازان جنایتکار آلبانی که ایده فروپاشی در سال گذشته را در سر میپروراندند و بهواسطه پولهای سعودی و امیال سرکوبشده افرادی مانند بولتون و پمپئو، حتی ترامپ را مجاب به چنین واقعهای کرده بودند، دوباره مسیر تاریک فروغ جاویدان را رفتند. درواقع، دشمن در دشمنی خود نهتنها پیش نرفته، بلکه درجا هم میزند و اگر 30 سال قبل میتواند نیروی نظامی بسیج کند، اکنون فقط به زدوخوردهای مجازی مشغول است و در درون خود، گرفتار اختلافات وسیع. بااینحال، احمق میتواند اشتباهش را بازهم تکرار و خودش را مضحکه عاموخاص کند و این هوشیاری را باید توسعه داد که جای جلاد و شهید را نتوانند تغییر دهند.
آلزایمر دولت درباره دلالان
خراسان: در خبرها آمده که طبق گزارش ها، وزارت اقتصاد در لایحه تقدیمی به هیئت دولت با موضوع مالیات بر فعالیت های اختلال زا، بخش مربوط به مالیات بر عایدی سرمایه در بخش مسکن را حذف کرده است. حتی این وزارتخانه اعلام کرده که لایحه مالیات بر عایدی مسکن را به دولت ارسال نمی کند.
طرحی که سال قبل مجلس با اعلام دولت مبنی بر ارائه لایحه در این زمینه، آن را ناتمام گذاشت، اکنون توسط وزارت اقتصاد کنار گذاشته می شود. مسئولان وزارت راه در دوره قبل معتقد بودند که اولاً مالیات بر عایدی مسکن را باید همزمان از همه بازارهای موازی مسکن نیز دریافت کرد. ثانیاً مالیات باید در شرایط رونق دریافت شود و زمانی که بخش مسکن در دوره رکود است، این طرح کارایی ندارد. بعد از آن ماجرا، وزارت اقتصاد مامور به تنظیم لایحه ای در این زمینه شد. با این شرایط اکنون معلوم نیست چه اتفاقی رخ داده که وزارت اقتصاد پای خود را از این موضوع پس کشیده است؟
باید توجه داشت دلایلی که وزارت اقتصاد از ابتدا و در مخالفت با طرح مجلس مطرح کرد هم موجه نبود. چرا که اولاً هیچ دلیلی ندارد که وضع این مالیات ضد دلالی در شرایطی که بخش مسکن با یک بحران واقعی مواجه است، معطل دیگر بخش ها گذاشته شود. برآوردها نشان می دهد که کشور سالانه حداقل به ساخت دو میلیون و 700 هزار واحد مسکونی تا هشت سال آینده نیاز دارد؛ یعنی حدود 22 میلیون واحد مسکونی. این موضوع را بگذارید کنار این نکته که هم اکنون بیش از دو میلیون واحد مسکونی در کشور خالی است و به آسانی در معرض احتکار و دلالی قرار دارد. بنابراین در این شرایط عسر و تنگنا، هیچ عقل سلیمی نمی تواند بپذیرد که عمده ترین کالای معیشتی مردم یعنی مسکن با سهم بیش از 30 درصد در سبد هزینه خانوار، امکان دلالی پیدا کند.
البته این درست است که مبارزه با دلالی در این بخش، به الزامات و اجرای پایه های مالیاتی دیگری نظیر مالیات بر خانه خالی نیاز دارد تا از یک سو ظرفیت های خالی بازار مسکن آزاد شود و از سوی دیگر این ظرفیت ها هر چه بیشتر در خدمت تقاضای واقعی مسکن درآید. با این حال، تعلل بیش از سه ساله دولت در تامین پیش نیازهایی از قبیل ایجاد سامانه ملی املاک برای شناسایی واحدهای مسکونی خالی، جای هیچ گونه عذر و بهانه ای را در این زمینه باقی نمی گذارد. ضمن این که به گفته مسئولان سازمان مالیاتی، زیرساخت های اجرای مالیات بر عایدی سرمایه فراهم است.
از منظری دیگر باید گفت معلوم نیست ادعای قبلی دولت مبنی بر غیر کارا بودن وضع مالیات بر عایدی مسکن در دوران رکود، چه مبنای استدلالی دارد. مگر نه این است که در این طرح، انواع و اقسام معافیت ها و ملاحظات برای تفکیک حداکثری سوداگری از تقاضاهای مصرفی مسکن انجام شده است؟ (معافیت هایی نظیر اولین انتقال املاکی که قبل از اجرای این قانون خریداری شده باشند، نقل و انتقال واحد مسکونی اصلی هر شخص حقیقی، یک بار در هر دو سال، اولین انتقال ساختمانهای نوساز، در صورتی که پنج سال از دریافت پروانه ساخت نگذشته باشد و...) و نیز مگر نه این است که دولت در پی رفع نیاز واقعی مردم به مسکن است؟ پس با این حساب، چگونه این مالیات که به تنظیم و تصفیه بازار ملک و مسکن کمک می کند، به رکود این بخش دامن خواهد زد؟
مزدک به عادل هم رحم نکرد
جوان: غش کردن مجری فوتبال به سمت شبکه آل سعود اگرچه یک تصمیم شخصی قلمداد میشود، اما نمیتوان و نباید معنا و مفهوم این تصمیم را نادیده گرفت؛ تصمیمی که قطعا تبعات خاص خودش را دارد. معمولا این جور مواقع عدهای جیغ بنفش میکشند که قضاوت نکنیم، زندگی خصوصی آدمها به خودشان ربط دارد و از این حرفها، اما تصمیم مزدک میرزایی را نمیتوان صرفا به یک تصمیم شخصی محدود کرد.
اگر نسبت او با رسانهای که بسترساز شهرت و پیشرفت مادیاش بوده را کنار بگذاریم او به طور قطع درباره کشور و مردم ایران مسئول است. این مسئولیت شامل هر ایرانی میشود، اما مسئولیت آنها که از طریق شهرت به نان و نوایی رسیدهاند قاعدتا بیشتر است چراکه اعتبار به دست آمده یک مجری ورزشی چیزی نیست که فقط متعلق به شخص او باشد. او بیش از آنکه هویتی فردی داشته باشد از هویتی جمعی برخوردار است؛ هویتی که با نام ایران و مردم ایران پیوند خورده است، بنابراین نمیتوان چنین مسئولیتی را انکار کرد، اما مزدک میرزایی و افرادی از جنس او ثابت میکنند که اساسا این مسئولیت را نمیشناسند تا بخواهند قدر بدانند. مجری سابق مسابقات فوتبال در تصمیم عافیت طلبانه و سودجویانهاش حتی به رفیق ۲۰ سالهاش هم رحم نکرد.
عادل فردوسی پور اگر تا همین اواخر به واسطه پروپاگاندای رسانهای طرفدارانش در موضع یک مظلوم قرار گرفته بود از چند روز پیش و با خبر پیوستن مزدک به رسانه سعودی در افکار عمومی به طور عادی مورد قضاوت قرار گرفته است. مردم در این چند روز با خود گفتهاند که آیا یک مجری به فرض کم شدن درآمد باید به خود حق بدهد تا به همه چیز از جمله وطن و مردم و رسانهای که سالها در آن کار کرده پشت کند و خود را به آغوش رسانهای بیندازد که دشمنی آن موضوع ثابت شدهای است.
جیغهای بنفش هنوز هم ادامه دارد، اما پولپرستی همکار عادل غیرمستقیم دم خروس برنامه نود را هم عیان کرد. چند روز پیش از رسانهای شدن ماجرای مزدک یک روزنامه درباره درآمدهای نجومی نود دست به افشاگری زد و پشت بند این موضوع خبر مزدک تیتر اول بسیاری از رسانهها شد. واضح است که آن بخش آگاه و فهمیده افکار عمومی این اتفاقات را در ذهن خود مانند یک پازل کنار هم میچیند و متوجه اصل ماجرا میشود.
مزدک میرزایی را کسی از کار بیکار نکرده بود. او همچنان به عنوان گزارشگر سیما به کار خود مشغول بود و حتی برای ساختن چند مستند تاریخی درباره فوتبال با شبکه مستند قرارداد بسته و سه چهارم از مبلغ قرارداد را هم دریافت کرده بود، بنابراین ادعای بیکار شدن او بیاساس است، اما ظاهراً درآمد برنامه نود برای او و دیگر اعضای تیم فردوسی پور آنقدر قابل توجه بوده که قطع شدنش باعث شود یکی از آنها به همه چیز پشت کند. همکار و رفیق سابق و احتمالا حال و آینده عادل به چند چیز خیانت کرد؛ اول به کشورش، بعد به رسانهای که بستر همه پیشرفتهایش بود و سوم به عادل فردوسی پور. این سومی برای ظریفاندیشان میتواند جای عبرت و تأمل زیادی داشته باشد.
کار،کار ایرانیهاست!
وطن امروز: نخستوزیر جدید انگلیس پس از تشکیل اولین جلسه کابینهاش در مجلس عوام این کشور، در رفتاری کاملا مشابه با همتای آمریکایی خود دونالد ترامپ به جرمی کوربین حمله کرد. بوریس جانسون روز پنجشنبه در جمع نمایندگان مجلس عوام، در نخستین مناظره رودررو با رهبر حزب کارگر در پاسخ به پرسشهای کوربین درمورد تعامل با ایران درباره برجام و کاهش تنش در خلیجفارس، بشدت از او انتقاد کرد. شهردار پیشین لندن که در انگلیس او را «بوجو» میخوانند پس از اینکه ابتدا کوربین را نزدیک به ایران خواند، گفت: «این آقا از ایران میپرسد. همین آقای محترمی که شبکه پرستیوی ایران به او پول داده است. همین آقا درباره آنچه در خلیجفارس میگذرد، بهجای آنکه طرف دوستان ما در آمریکا را بگیرد، دائما طرف ملاهای(!) تهران را میگیرد». بوریس جانسون همچنین گفت: حتی فکر کردن به اینکه نظارت بر امنیت کشور به جرمی کوربین واگذار شود، باورنکردنی است.
ادبیات تند جانسون و دریدهگویی در مواجهه با منتقدانش آن هم در نخستین کنش سیاسی خود، یادآور رفتارهای پرخاشگرانه و غیرمعمول ترامپ در آمریکاست و مهر تاییدی است بر این گزاره که جانسون نسخه دوم ترامپ است. واکنشهای هیستریک، ادبیات خلاف عرف رسمی و دیپلماتیک و درگیری مستقیم با رسانهها، از جمله خصوصیاتی است که بوریس جانسون و ترامپ را در یک نقطه به هم وصل میکند؛ مطلبی که حتی رئیسجمهور آمریکا هم از آن استقبال کرده است. ».