يكي از سوژههايي كه در سالهاي اخير دستمايه نوشتهها، مقالات، همايشها و گفتمانهاي فراواني بوده موضوع «سبك زندگي» است و حتي كتابهاي درسي برخي پايههاي تحصيلي نيز از اين موضوع بينصيب نماندهاند. فراتر از آن، اين تعبير از كليدواژههاي پركاربرد در فرمايشهاي رهبري است كه به ويژه در سالهاي اخير مورد تأكيد و توصيه ايشان قرار گرفته است؛ اما دليل اين همه تلاش و تأكيد چيست؟ سبك زندگي چه معنا و مفهومي دارد و چه لزومي براي پرداختن و توجه به آن است؟ همه ما عادتها و رفتارهايي را داريم كه به مرور زمان به شيوهاي در زندگيمان تبديل شدهاند؛ عادتهاي خوبي مانند سحرخيزي، ورزش و انس با معنويات، يا عادتهاي نادرستي مثل تغذيه نادرست، اسراف و بينظمي. اگرچه اين عادتها ممكن است ساده و بياهميت به نظر برسند؛ شيوه زندگي ما بر اساس آنها شكل ميگيرد و در واقع سبك زندگيمان با آنها رقم ميخورد؛ اين سادهترين تعريف براي سبك زندگي است؛ يعني عادتها، رفتارها و انتخابهاي نسبتاً ثابتي كه هر فرد يا گروه در پيش ميگيرد. اهميت اين انتخابها و جهتگيريها زماني نمايان ميشود كه با گذشت زمان و به ويژه با ورود از مرحله كودكي به بزرگسالي، آثار مثبت و منفي خود را به جاي ميگذارند؛ براي نمونه فردي كه سالها تغذيه نادرستي داشته يا در زمينه رعايت اصول بهداشتي هيچگونه تدبيري نداشته، با مرور زمان به بيماري سخت گوارشي و جسمي مبتلا ميشود كه درمانهاي طاقتفرسا و زجرآور يا حتي غير ممكن را در پي دارد. در مقابل، فردي كه اين نكات را جزء اصول مهم زندگي قلمداد ميكند و سبك زندگي را بر مبناي آن پايهگذاري ميكند، بانشاط، سلامتي، شادابي و طول عمر همراه است كه از زيباترين و دلنشينترين تجربههاي بشر هستند. اين مؤلفهها در نهايت به ارتقاي سطح سلامت جامعه، افزايش سن اميد به زندگي و ساير شاخصهاي جامعه سالم منتهي ميشود كه از اهداف مهم همه جوامع است. مهمتر اينكه بازتاب اين جامعه سالم، دوباره به زندگي فردي برميگردد و منشأ اثرات فردي متعدد ميشود. اين چرخه زيبا بزرگترين و اصليترين هدفي است كه انسان را به انتخاب شيوه صحيح زيستن و بهبود كيفيت آن ترغيب ميكند؛ به بيان ديگر اصليترين دليل اهميت توجه به موضوع سبك زندگي است. براي رسيدن به اين هدف بايد تلاش كرد و با جايگزيني رفتارها و عادتهاي خوب و مناسب، بهترينهاي فردي و اجتماعي را رقم زد. تلاش خانوادهها، دولتها و جوامع گوناگون در اين زمينه دقيقاً به همين دليل و در همين راستا شكل ميگيرد. خانوادهها تلاش ميكنند عادتها و رفتارهاي خوب را در فرزندان پايهگذاري كنند تا با تزريق سبك زندگي درست، ضامن آينده و خوشبختي آنها باشند. دولتها نيز تلاش ميكنند با تغيير نگرش مردم به سبك و شيوه زندگي، آسيبهاي اجتماعي را كاهش دهند و توسعه يابند؛ به همين دليل در كشور ما دو پسوند «اسلامي» و «ايراني» همواره در كنار اصطلاح سبك زندگي قرار ميگيرد تا اين اهداف در پرتو آموزهها و باورهاي عميق ديني و در سايه آداب و سنن آييني تعريف شوند. تمدن نوين اسلامي، كه از اصليترين آرمانهاي ديني ماست، تنها با دستيابي به همين نوع زيستن تحقق مييابد و چنانچه اصول ديني به گونهاي ثابت در باورها و رفتارهاي مردم گنجانده شود، به راحتي و با اندك تلاشي، جامعه به تمدن آرماني نزديك و نزديكتر خواهد شد. جالب اينكه ريشه اين تحولات بزرگ در رفتارهاي ساده و كوچك ما نهفته است و تمام اين گفتوگوها به عادتهاي خرد و كلان ما منتهي ميشود كه شايد در نظر ما بينهايت كوچك و بياهميت جلوه ميدهند! گزيده سخن اينكه بايد همين عادتهاي پيش پا افتاده را جدي بگيريم و به راحتي از آنها عبور نكنيم. تمام رفتارهاي ما به عنوان والدين ميتواند الگويي براي سبك زندگي فرزندانمان باشد و در آينده آنها و فراتر از آن در جامعه مؤثر باشد. اگر ظرف وجود فرزندان را با محتواي زلال معارف ديني پركنيم، به همان تمدن موعود نزديك ميشويم؛ در غير اين صورت بايد منتظر عطش فرزندانمان در برابر سبكهاي بيگانه باشيم. اگر آنها را به سحرخيزي، ورزش، تغذيه درست و بهداشت جسم و ذهن و روان دعوت كنيم، سلامتي را به آنها و جامعه هديه دادهايم؛ در غير اين صورت بايد به استقبال بيماريهاي جسمي و رواني متعدد برويم. اگر سادهزيستي و دوري از مصرفگرايي را كه ريشه در آموزههاي ديني و رسوم مليمان دارند گسترش دهيم، ثمرات اقتصادي آن را در خانواده و جامعه مشاهده ميكنيم؛ وگرنه بايد در انتظار تبعات و مضرات اجتماعي و اقتصادي آن باشيم. احساسات و عواطف، سرگرميها، آداب و رسوم، استرس، روابط اجتماعي، كار و تفريح افراد از جنبههاي گوناگون سبك زندگي هستند كه بايد با مطالعه سيره الگوهاي ديني و سابقه تاريخي رسوم مليمان آنها را بازشناسي كنيم و به بهترين روش رقم بزنيم.