حال پرسش این است که چرا میانجیگری عراق ـ که با سفر عبدالمهدی به ریاض همراه شد ـ تداوم نیافت و ابتکار عمل در میانجیگری میان تهران و ریاض به عمران خان و پاکستان واگذار شد؟
به نظر می رسد، این مسأله با دستورکار عربستان سعودی و سیاسی کاری این کشور برای میانجیگری مربوط می شود. در واقع، گویا پاکستان گزینه مناسبتری برای عربستان برای میانجیگری باشد تا عراق.
مقامات عراقی و پاکستانی در هفتههای اخیر، پس از حمله به تأسیسات نفتی عربستان گفتهاند که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان از سران عراق و پاکستان خواسته است تا با همتایان ایرانی خود درباره تنشزدایی گفتوگو کنند. ایران نیز از این تلاشها استقبال کرده و هم در محافل خصوصی و هم علنی تأکید کرده که آماده مذاکره با عربستان سعودی است.
دولت عربستان همچنین چند روز پیش طی بیانیهای خطاب به نیویورک تایمز تأیید کرد، عراق و پاکستان هر دو پیشنهاد میانجیگری برای گفتوگو میان تهران و ریاض را مطرح کردهاند؛ اما عربستان تکذیب کرده که بن سلمان این ابتکار عمل را به دست دارد.
در همین راستا، عمران خان نخست وزیر پاکستان، صبح روز یکشنبه وارد تهران شد تا پیرامون کاهش تنش میان ایران و عربستان نقش میانجیگر را ایفا کند.
حال پرسش این است که چرا میانجیگری عراق ـ که با سفر عبدالمهدی به ریاض همراه شد ـ تداوم نیافت و ابتکار عمل در میانجیگری میان تهران و ریاض به عمران خان و پاکستان واگذار شد؟
به نظر می رسد، این مسأله با دستورکار عربستان سعودی و سیاسی کاری این کشور برای میانجیگری مربوط می شود. در واقع، گویا پاکستان گزینه مناسبتری برای عربستان برای میانجیگری باشد تا عراق.
چرا پاکستان؟
به نظر می رسد، سعودی ها با نادیده گرفتن عراق در ماجرای میانجیگری، در پی آن بوده اند که اعتبار میانجیگری را به یک دولت شیعی طرفدار ایران اعطا نکنند، به ویژه دولتی که اخیرا با بحران هایی در عراق مواجه شده و با میانجیگری میان تهران و ریاض، می توانست اعتبار ویژه ای در عرصه سیاست داخلی و خارجی عراق به دست آورد.
نکته دیگر آنکه، عربستان با پذیرش نقش پاکستان در میانجیگری به عنوان یک دولت متحد سنی، بعدها می تواند ادعا کند که ریاض و متحدانش ابتکار عمل را به دست داشته و توانسته اند ایران را پای میز مذاکره بیاورند.
اما نکته مهم این است که ایران نگاه سیاسی به صلح در منطقه ندارد و در همین راستا بارها اعلام کرده که آماده پذیرش هر میانجیگری برای کاهش تنش ها و اختلافات است؛ حال این میانجیگر عراق باشد یا پاکستان. در واقع، ایران همواره مسیر صلح را دیپلماسی دانسته و در همین راستا، طرح های صلح زیادی پیشنهاد داده که آخرین مورد آن طرح صلح هرمز بوده است که در سازمان ملل از سوی حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان مطرح شد.
سیگنال قوی و صلحطلبانه که موجب شد تا مواضع ایران این بار شفافتر و رساتر از گذشته، گوش جامعه بینالملل را نوازش کند و پس از آن بود که تکههای پازل پیغامهای ولیعهد عربستان، یکی یکی به دست برخی از رهبران منطقهای داده میشد تا در اختیار ایران قرار بگیرد.
همزمان با پالسهای مثبت مقامات ایرانی به پیغامهای ریاض برای گفتوگو، حسن روحانی هم یادآور شد که ایران آمادگی دارد تا اعمال گذشته برخی همسایههای عربی خود را به باد بسپارد و این گونه ایران بار دیگر بر عزم جزم خود برای کلید خوردن ابتکار صلح در منطقه مهر تأیید بزند. از این روی، زنگ نخست را برای این ابتکار ایران به صدا درآورد و از چهارچوب صلحی سخن گفت که شاید بتواند پس از دههها، عنان امور منطقه را ـ فارغ از مداخلات غربیها ـ به دست رهبران منطقهای بدهد.