انقلاب اسلامی و اصل وحدت؛ اختلافات میان مذاهب در حدود 200 سال گذشته و با توجه به نقشههای سیاسی دولتهای استعمارگر غربی، که خود بحثی مجزا و مستوفی میطلبد، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و پای خود را از عرصههای کلامی و اعتقادی به زمینههای سیاسی کشاند؛ به ویژه در منطقه غرب آسیا دولتهایی بر پایه تخریب سایر مذاهب شکل گرفتند که تشکیل دولت وهابی آلسعود بارزترین نمونه آن به شمار میآید.
در سال 1357، با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل یکی از قدرتمندرین حکومتهای منطقه بر پایه عقاید و کلام سیاسی شیعی این بیم در افکار عمومی ایجاد شد که جمهوری اسلامی ایران بنا دارد تنها به ترویج اندیشههای متکی به خود بپردازد و فراتر از آن محدودیتهای فراوانی را برای مذاهب دیگرـ به منزله رقیب ایدئولوژیکـ ایجاد کند!
اگرچه با توجه به ترکیب جمعیتی کشور ایران، که اکثریت مردم آن را پیروان مذهب شیعه تشکیل میدهند، شکلگیری یک حکومت شیعی امری کاملاً عقلانی بود؛ اما هراس ایجاد شدهـ اگرچه در ابتدا کمی طبیعی جلوه میکردـ نتوانست خود را اثبات کند و دقیقاً نقطه مقابل آن به وجود آمد که در ادامه به توضیح آن خواهیم پرداخت.
احترام به پیروان سایر مذاهب اسلامی؛ نخستین جلوه اهتمام جدی حکومت جدیدالتأسیس شیعی به برادران پیرو سایر مذاهب اسلامی تنها یک روز پس از پیروزی انقلاب و در مدرسه علوی خود را نشان داد که امام خمینی(ره) در دیدار با اهالی اهل سنت کردستان اظهار داشت:
«ما با هم یکی هستیم و ما جدا نیستیم. اختلاف، اختلاف دو تا مذهب است؛ این اختلاف نباید اسباب این معنا بشود که ما در اساس اسلام[اختلاف کنیم]. اسلام بالاتر از این معانی است که ما به واسطۀ اختلاف مسلکی از اسلام مثلاً چه بکنیم. ما که میبینیم الآن اسلام در معرض خطر است، بر همۀ ما لازم است که دست به هم بدهیم و از آن اشتباهاتی که در سابق بوده دست برداریم، دستهایی را که مثل سابق[میخواهند] ما را از هم جدا کنند قطع کنیم.»
اما این سخن رهبر کبیر انقلاب اسلامی تنها در حد یک بیانیه اخلاقی باقی نماند و با تدوین قانون اساسی به منزله مهمترین میثاق ملی، به طور رسمی به پیروان سایر مذاهب آزادی کامل مذهبی، آموزشی، فردی، سیاسی و... اعطا شده و در اصل 12 تأکید شد که «مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی دارای احترام کامل میباشند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی واحوال شخصیه و دعاوی مربوط به آن در دادگاهها رسمیت دارند.»
نهادسازی و خدمترسانی به اهل سنت ؛ اگرچه جمهوری اسلامی طی چهار دهه اخیر بارها و بارها مورد اتهام شیعهگری در داخل و خارج از مرزهای خود قرار گرفته است؛ اما کارنامه آن نشان میدهد با وجود اقلیت جمعیتی پیروان سایر مذاهب اسلامی در ایران، حاکمیت سیاسی نه تنها نگاه تبعیضآمیز به آنها نداشته است، بلکه فعالیتهای مذهبی و سیاسی ایشان به چندین برابر ارتقا یافته است.
کافی است توجه داشته باشیم که امروز تعداد مدارس اهل سنت در ایران حدود ده برابر از سالهای پیش از انقلاب بیشتر شده است و تعداد مساجد آنها نیز با همین میزان رشد از 16 هزار مسجد عبور کرده است.
امروز علمای اهل تسنن در مجلس خبرگان رهبری، که وظیفه نظارت بر عالیترین مقام کشور را دارد، سه نماینده دارند و در مجلس شورای اسلامی نیز بیش از 20 نماینده اهل سنت حاضرند.
البته ارتباط میان اهل سنت و جمهوری اسلامی ایران هرگز یک طرفه نبوده و اهل سنت ایران با اهدای بیش از 10 هزار شهید در جنگ تحمیلی و حتی پس از آن، ارتباط قلبی و وثیق خود را به اثبات رسانده است.
راهبرد مستمر و بنیادین ؛ موارد پیش گفته نشان داد که اگر وحدت برای جمهوری اسلامی ایران تنها یک تاکتیک مقطعی بود، دلیلی نداشت پس از سالهای تثبیت خود، به ویژه پس از رفراندوم جمهوری اسلامی، بر شعارهای خود پایبند بماند.
مهمتر آنکه جمهوری اسلامی افتخار دارد که بیشترین هزینه را در مبارزه با هرگونه جریان تکفیری در کشورهای اسلامی پرداخت کرده است. همچنین از آنجا که در نگاه کلان خود وحدت میان مسلمین را در مواجهه با دشمنان خارجی به منزله یک راهبرد مهم تعریف کرده است، به حمایت خود از همه جنبشهای آزادی بخش مسلمان بدون نگاه به مذهب آن ادامه داده که حمایت از مردم فلسطین، که اکثریت آنها را پیروان مذهب شافعی تشکیل میدهند و تشکیل سفارت آن در ایران تنها نمونهای کوچک از حرکت در مسیر آن راهبرد مهم است.
راهبرد وحدت هیچگاه از سرلوحه کار جمهوری اسلامی ایران پاک نخواهد شد و به تعبیر رهبر معظم انقلاب:
«ما معتقدیم که اسلام، وحدت مسلمین و اتحاد نیروهای مؤمن به خدا و موحد را یکی از فرایض قرار داده است... مسئله این نیست که مذاهب یا فرق اسلامی و طوایف گوناگون سیاسی و اعتقادی و مسلکی و غیره، چه تعداد جمعیت یا چقدر قدرت سیاسی و اجتماعی دارند یا ندارند؛ مسئله این است که اگر ما برای مشکلات جهان اسلام، به دنبال چارهای هستیم، یا به تعبیر درستتر، اگر ما برای سربلندی و عظمت و عزت اسلام و قرآن مجاهده میکنیم، این با اختلاف و درگیری بین مسلمین سازگار نیست.»