شهادت تعدادی از فرماندهان پرافتخار نیروهای مسلح، شخصیت های برجسته علمی و مردان، زنان و کودکان مظلوم در تجاوز رژیم سفاک صهیونی به کشورمان را تبریک و تسلیت می گوییم.
انتشار انیمیشن بلند «نژا ۲» بر اساس اساطیر چین، نقطهعطفی تعیینکننده در صنعت سینمای این کشور و درسی مهم برای استراتژی قدرت نرم آن است. موفقیت چشمگیر این اثر نشان میدهد که دیپلماسی فرهنگی بازارمحور، مسیری بسیار مؤثرتر از هدایت دولتی است. این فیلم تنها در ۹ روز به فروش شگفتانگیز یک میلیارد دلاری در بازار داخلی دست یافت و رکوردشکنی کرد. این نخستینبار است که یک فیلم غیرهالیوودی از چنین مرزی در یک بازار واحد عبور میکند. موفقیت خارقالعاده «نژا ۲» به انرژی خلاقانه سرشار آن، تبدیل یک داستان کهن به ضیافتی بصری، طنزآمیز و جسورانه و مهمتر از همه، تکیه آن بر استعدادهای محلی و بیش از ۱۳۰ شرکت چینی نسبت داده میشود. این پیروزی کاملاً با اتکا به تواناییهای بازار و بدون دخالت مستقیم دولت بهدست آمد.
این دستاورد بزرگ که ماهیتی تجاری دارد، در تضاد با تلاشهای پرهزینه و ناموفق دولت چین برای اعمال قدرت نرم قرار میگیرد. پکن دهههاست که با صرف میلیاردها دلار میکوشد تا از طریق رسانههای دولتی و محصولات سنتی اطلاعرسانی مانند مجلات و ویژهنامهها خود «داستان چین» را روایت کند، اما این ابتکارات نتیجه معکوس دادهاند. محتوای تولیدی این رسانهها از جمله مانند محتوای روزنامه «چاینا دیلی» که بیشتر به رایگان در غرب توزیع میشود در نظر مخاطبان غربی، اغلب خستهکننده، توخالی و پروپاگاندایی تلقی شده و به سوءظن دامن زده است. در مقابل، این بخش سرگرمی است که بدون داشتن مأموریت مستقیم تبلیغاتی، بهطور غیرمنتظرهای به دستاوردهای قابل توجهی در زمینه قدرت نرم دستیافته است. برنامههایی مانند مسابقه تلویزیونی «اگر تو آن فرد باشی» با ارائه تصویری واقعیتر از جامعه معاصر چین و دستاوردهای آن، توانستند در سطح جهانی محبوب شوند و پادزهری سالم برای روایتهای منفی رایج علیه چین و نقش منطقهای و جهانی آن باشند.
«نژا ۲» نیز همچون آن برنامه تلویزیونی، محصولی است که ابتدا مخاطبان چینیزبان را هدف قرار داد، اما از طریق مکانیسمهای بازار و نه با دستور حزبی، به یک پدیده جهانی تبدیل شد. اکران موفق آن در آمریکای شمالی، استرالیا، نیوزلند و برنامهریزی برای نمایش در دهها کشور دیگر، نشاندهنده جذابیت فرامرزی آن است. این موفقیت پیام روشنی برای غولهای انیمیشنسازی مانند دیزنی و پیکسار دارد: مخاطبان چینی دیگر لزوماً نیازی به سرگرم شدن با بلاکباسترهای هالیوودی ندارند و صنعت انیمیشن چین اکنون آماده است تا برای جذب مخاطبان جهانی که تاکنون در انحصار دیزنی بودهاند، رقابت کند. شاید مهمترین پیامد این باشد که پدیده «مولان» در حال معکوس شدن است؛ بهجای آنکه آمریکاییها داستانهای چینی را روایت کنند، چرا چینیها داستانهای غربی را نسازند؟ بهطور کلی، شاید دولت چین اینبار پیام را بهدرستی دریافت کند: بهترین راه برای نمایش فرهنگ غنی چین به جهان، نه کنترل و هدایت دولتی، بلکه دست برداشتن از مداخله و سپردن کار به خلاقیت و پویایی بازار است تا به شکل ارگانیت سینما قادر به پیشبرد و تأمین منافع ملی کشور باشد.