آنها تمرکز خود را بیش از پیش روی کمپینهای انتخاباتی خود متمرکز خواهند کرد؛ از اینرو هم زمان کمتری برای آسیا و مناطق غربی آن خواهند گذاشت و هم اینکه طبیعتا در چنین فضایی موضوع ایران از اولویتهای اول کاخ سفید خارج خواهد شد.
حضور یوسف بنعلوی در تهران که سومین سفر وی به تهران در سال جاری به حساب میآید، دوباره رسانهها را درگیر مساله میانجیگری عمان کرد، بهخصوص اینکه در همان روزی که او در تهران بود، حسن روحانی هم از ارسال مجدد پیام مذاکره از سوی آمریکاییها به تهران خبر داد.
حسن روحانی روز گذشته در دیدار با جمعی از معلولان، نخبگان معلول و نمایندگان تشکلهای فعال در حوزه معلولان از تلاش دوباره آمریکاییها برای گفتوگو و توافق با ایران خبر داد و گفت: «آنها خودشان بهدنبال گفتوگو و مذاکره هستند و پیامهای خصوصی میفرستند، پیامها و درخواستهایی که بهصورت خصوصی برای مذاکره میفرستند برخلاف شعارهایی است که بهصورت عمومی مطرح میکنند و اروپاییها که واسطه هستند نیز این را میدانند.»
هرچند رئیسجمهور توضیحات بیشتری درمورد این خبر ارائه نکرد اما بهجز دیدارهای بنعلوی در تهران، سفرهای روزهای اخیر عباس عراقچی به اروپا و همینطور توکیو میتوانست بهخودیخود گویای تداوم دیپلماسی میان ایران و این کشورها باشد، کشورهایی که هرکدامشان بهنوعی با آمریکاییها روابط حسنهای دارند و از مدتها پیش بهصورت جداگانه پیامهایی را از واشنگتن به تهران منتقل کرده بودند.
اما در این میان براساس قواعد عقلی، احتمالا دور از انتظار و غیرقابل تصور است که پیام متفاوت و مهمی از سوی آمریکاییها در روزهای اخیر و طی دیدارهایی که شرح آن رفت، به تهران منتقل شده باشد. دلایل آنهم واضح و روشن است. اولین دلیل مربوط به حوادث منطقه و ایضا وقایع پساگرانی بنزین در ایران است.
دست آمریکا و برخی کشورهای غربی در وقایع لبنان، عراق و نهایتا ایران آنچنان از متن بیرون زده که تقریبا کسی شک ندارد این اغتشاشات با هدایتهای آمریکا و مجموعههای وابسته به آن انجام شده است. در جریان این اتفاقات اغتشاشگران بهجز ایران در دو کشور دیگری غرب آسیا توانستند توفیقاتی حاصل کرده و دولتها را مجبور به کنارهگیری کنند.
طبعا در ایران اگرچه نتوانستند اقدام موثری انجام دهند اما به آشوب کشاندن کشور برای همان دو، سه روز هم احتمالا در نظرشان پیشرفت به حساب میآید، از اینرو قاعدتا امیدوار شدهاند با افزایش فشارها از غربیترین نقطه آسیا تا تهران، به اهدافشان نزدیک شوند تا در بیروت دولتی مخالف حزبالله روی کار بیاورند، در بغداد دولت نزدیک به ایران را زمینگیر کنند و نهایتا تهران را مجبور به زانو زدن مقابل فشار حداکثری کنند.
با این پیشفرض آمریکاییها طبیعتا تمایلی نخواهند داشت که وارد مذاکره با ایران شده و برای توافق امتیازی به تهران بدهند، مسلما اگر هم بنایی برای مذاکره داشته باشند، شرایطشان نسبت به گذشته سختگیرانهتر خواهد بود و پاسخ تهران هم در این شرایط مشخص است.
دلیل دوم اما مربوط به درون آمریکاست؛ ترامپ و دیگر سیاسیون فعال در این کشور مدتی است درگیر فضای انتخاباتی شدهاند و هر چه زمان پیش میرود؛ آنها تمرکز خود را بیش از پیش روی کمپینهای انتخاباتی خود متمرکز خواهند کرد؛ از اینرو هم زمان کمتری برای آسیا و مناطق غربی آن خواهند گذاشت و هم اینکه طبیعتا در چنین فضایی موضوع ایران از اولویتهای اول کاخ سفید خارج خواهد شد.
در چنین فضایی حرف حسن روحانی درباره اینکه پیامهای آمریکاییها جدی نیست و برخلاف شعارهایشان است، صحیحتر از همیشه بهنظر میرسد، لذا نمیتوان امیدی به تغییر در این فضا داشت و با این وضع هم بعید است تا آیندهای نهچندان نزدیک که احتمالا تا اکتبر 2020 و انتخابات ریاستجمهوری آمریکا ادامه خواهد داشت، امیدوار به رخداد جدیدی در این موضوع باشیم و همچنان باید انتظار گامهای کاهنده ایران در تعهدات برجامی و تداوم تحریمهای آمریکا را کشید.
از اینرو باید میان رفتوآمدهای دیپلماتیک بهدنبال امکانهای دیگری برای توسعه دیپلماسی و توفیق آن بود بهویژه آنکه شرایط کشورهای منطقه امروز متفاوتتر از هر زمان دیگری است و هرکدامشان بهنوعی نیازمند گفتوگو برای تامین صلح و آرامش منطقه هستند. ایران، عربستان، امارات و عمان در دایره مرکزی و کشورهایی چون عراق، قطر و کویت در حاشیه آن قابلتوجه بهنظر میرسند.
سفیر اسبق ایران در نروژ:یوسف بنعلوی حامل پیام مذاکره با آمریکا نبود
عبدالرضا فرجیراد، سفیر اسبق ایران در نروژ با اشاره به اظهارات روز گذشته رئیسجمهور درخصوص پیغامهای خصوصی آمرریکا برای مذاکره گفت: «آمریکا از زمان حضور ترامپ در کاخ سفید بارها بحث مذاکره را مطرح کرده و بهنظر میرسد اشاره رئیسجمهور ناظر به مذاکراتی است که با مکرون در جریان است.»
وی افزود: «آمریکاییها در مذاکراتی که با مکرون دارند پیشنهادهایی را در این خصوص مطرح کردهاند و با نقشآفرینی مکرون قدری در این فرآیند پیشنهادهای خود را نیز تعدیل کردهاند.» استاد ژئوپلیتیک دانشگاه آزاد اسلامی علوموتحیقات ادامه داد: «اگرچه آمریکاییها علاقهمند به مذاکره هستند اما جمهوری اسلامی ایران نمیتواند به آنها اعتماد کند، چراکه ایالات متحده حاضر به دادن هیچ امتیازی پیش از مذاکره نیست.»
فرجیراد خاطرنشان کرد: «اینطور نیست که کشورهای اروپایی تکبهتک برای ایران پیام بیاورند که آمریکا میخواهد امتیازاتی بدهد و از ظاهر قضیه هم چنین چیزی برنمیآید. کمااینکه برایان هوک و پمپئو مدام در رابطه با مسائل داخلی یا مواردی چون عراق، لبنان، یمن و... علیه ایران موضعگیری میکنند.»
وی ادامه داد: «آنچه مورد اشاره بوده همان گفتوگوهایی است که بین فرانسه و آمریکا در جریان بوده و هست و گویا همچنان ادامه دارد. تصور نمیشود موضوع جدیدی در میان باشد.» این کارشناس مسائل سیاست خارجی در پاسخ به ارتباط اظهارات روحانی با حضور یوسف بنعلوی، وزیر امور خارجه عمان در تهران و گفتوگو با رئیسجمهور گفت: «تصور من آن است که حضور یوسف بنعلوی در ایران بیش از هر چیز مرتبط با تحولات یمن است.»
فرجیراد با بیان آنکه یکی، دو ماه است که انصارالله با سعودیها در عمان مشغول مذاکره هستند، اضافه کرد: «حملات سعودیها به یمن تا حدودی کم شده –نه اینکه قطع شده باشد- و در مقابل نیز گفتوگوهایی در حال انجام است که فرودگاه صنعا باز شود و تعدادی از زندانیان بهویژه حدود 200 نفر از حوثیها آزاد شوند؛ لذا مذاکرات در عمان تا حدی مثبت بوده و پیش رفته، اگرچه جنگ هنوز تمام نشده است.»
وی در ادامه اظهار داشت: «بهنظر میرسد یوسف بنعلوی به تهران آمده تا گزارش آخرین تحولات این مذاکرات را به طرف ایرانی بدهد و با این وصف حضور وی در ایران ارتباطی با مساله مذاکره با آمریکا نداشته و او حامل پیام جدیدی نیست.»
سفیر پیشین ایران در نروژ درمورد سفر وزیر امور خارجه عمان به ایران تصریح کرد: «این سفر بیشتر در رابطه با یمن بوده و آنچه درخصوص پیغام مذاکره برای ایران مطرح است، از مسیر فرانسه و مکرون دنبال میشود.» فرجیراد ادامه داد: «آمریکاییها همان بحثهای قبلی را که در مذاکرات امکان حل موضوعات مورد اختلاف وجود دارد به فرانسه منتقل میکنند اما بنابر دلایل مختلف اعم از تجربیات بینالمللی مشابه نظیر بینتیجه بودن تجربه مذاکره آمریکا با کرهشمالی و... نمیتوان به آنها اعتماد کرد.»
دیاکو حسینی، کارشناس ارشد مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری :عربستان بهدنبال توافق جامع با ایران است
دیاکو حسینی، کارشناس ارشد مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری سفر روز گذشته یوسف بنعلوی، وزیر امور خارجه عمان را به تهران بررسی کرد و توضیحاتی درخصوص این سفر و همچنین تعاملات دیپلماتیک اخیر میان تهران با برخی کشورها ازجمله فرانسه و ژاپن ارائه کرد.
او توافق میان ایران و عربستانسعودی را محتملترین گزینه در شرایط کنونی میداند و در مقابل معتقد است که تهران- واشنگتن فاصله قابلتوجهی تا آغاز مذاکره دارند. مشروح این گفتوگو در ادامه از نظر میگذرد.
ارزیابی شما از اظهارات دیروز رئیسجمهور درخصوص پیغامهای خصوصی آمریکا برای مذاکره چیست؟ آیا در هفتههای گذشته اتفاق جدیدی دراینباره افتاده است؟
فکر میکنم بحث رئیسجمهور خیلی روشن بود. ایشان دیروز با وزیر امور خارجه عمان دیدار داشتند و میدانیم که یوسف بنعلوی هفته قبل نیز در واشنگتن بود. طبیعتا میتوان انتظار داشت او حامل یک پیام همیشگی و تکراری نسبت به گفتوگو بین ایران و آمریکا بوده باشد و اگر چنین باشد هم غافلگیرکننده نیست.
منتها نکته اینجاست که بهنظر میرسد آمریکاییها برخلاف اشتیاقی که هرازچندگاه با فرستادن میانجیها ابراز میکنند، آمادگی کافی و لازم برای گفتوگو را ندارند.بهویژه در هفتههای اخیر و ناآرامیهایی که در منطقه و متاسفانه در ایران داشتیم بهنظر میرسد بخش بزرگی از نخبگان تصمیمگیر در واشنگتن به این نتیجه رسیدهاند که آنچه آنها فشار حداکثری مینامیدند جواب میدهد، بنابراین بهتر است همانطور که بولتون -بهرغم اینکه در دولت ترامپ نیست ولی میتواند بهعنوان یکی از نشاندهندههای جهتگیریهای کلی در آمریکا باشد-، در توئیت اخیر خود بیان کرد زمان مذاکره با ایران نیست.
ماجراهای اخیر به این استنباط کمک کرده و آنها فکر میکنند حضور ایران در عراق و لبنان در حال کاهش است بهواسطه بخشی از این فشارهایی که آمریکا روی ایران بهواسطه تحریمها اعمال کرده است تصور میکنند باید صبر کرد تا به نتیجه بهتری در این رابطه برسند.ضمن اینکه اگر این حوادث هم نبود همانطور که قبلا گفتیم شرط ایران برای آغاز گفتوگو با آمریکا خیلی روشن است. تحریمها باید برداشته شوند تا بتوانیم درباره طیفی از مسائل مختلف با هم صحبت کنیم و درباره این طیف مسائل تا جایی که بنده اطلاع دارم هیچ خطقرمزی را نداشتیم و میتوان درباره موضوعات مختلف با هم بحث کرد.
ولی همین را هم آمریکاییها تا امروز قبول نکردند، بنابراین امکان مذاکره با آمریکا وجود ندارد.در عین حال پیامهای دیگری نیز ردوبدل میشود که در رابطه با مسائل منطقه است و تازگی هم ندارد. پیغامهایی که بیش از همه به عربستانسعودی و امارات مربوط میشوند و ناظر بهنحوه شروع دیپلماسی سازنده بین تهران و ریاض برای پایان دادن به جنگ یمن از سویی و رفتن بهسوی نظم منطقهای جدید از دیگرسو است.
با توجه به اتفاقاتی که اخیرا در لبنان و عراق افتاده شاید طرف سعودی امروز آمادگی بیشتری داشته باشد که به چنین سمتی حرکت کند و ایران هم همیشه این آمادگی را داشته که درباره طیف متنوعی از مسائل مختلف از یمن تا غیره و هر موضوعی که مورد بحث است، از خلیجفارس و فراتر از آن صحبت کند. فکر میکنم امروز بیشتر این میانجیگریهایی که ما ممکن است ببینیم و درباره آن صحبت کنیم، عمدتا معطوف به مسائل منطقه است و با توجه به شواهد موجود بعید میدانم در آیندهای نزدیک امکان گفتوگو با آمریکا را داشته باشیم.
اشاره داشتید شرایط گفتوگو با عربستان یا امارات بیشتر فراهم است. با توجه به وقایع اخیر عراق، لبنان و ایران همان استدلالی که درباره آمریکا مطرح کردید، درباره عربستان قابل بسط دادن نیست؟ به بیان دقیقتر، نمیتوان انتظار داشت سعودیها هم مثل آمریکا ترجیح دهند وضع برای ایران از شرایط کنونی بدتر شود و بعد به گفتوگو با تهران بنشینند؟
در نگاه اول بحث شما کاملا درست بهنظر میرسد و این انتظار را باید داشته باشیم که عربستان همانند آمریکا از مذاکره با ایران فاصله بگیرد و اجازه بدهد ایران بهواسطه ادامه فشار اقتصادی و احتمالا ناآرامیهای داخلی و... در موضع ضعیفتر قرار بگیرد و وارد گفتوگو شود، اما اگرچه این برداشت در آمریکا صادق است، درباره عربستان قدری متفاوت بهنظر میرسد. سعودیها این نگرانی را دارند که ایران اگرچه بهواسطه شورشها در عراق و لبنان احتمالا امتیازاتی را در منطقه از دست داده باشد، اما ممکن است دست به ابتکار عملی بزند که در این ابتکار عمل عربستانسعودی آسیب ببیند.
آن ابتکار عمل در تفسیر سعودیها میتواند اقدامات متنوعی را شامل شود. شاید براساس تئوری توطئهای که در این کشورها نسبت به ایران حاکم است از نظر آنها تهران بخواهد کاری مشابه با آنچه برای آرامکو صورت گرفت را تکرار کند یا علیه کشتیهای سعودی اقدامی انجام دهد.
در دنیایی که تئوری توطئه حاکم است این فرضیات برای آنها مطرح است اگرچه ما هیچیک از این فرضیات را قبول نداریم. سعودیها قائل به آنند که درصورت عملیاتیشدن این فرضیات وضع برای آنها مشکلتر خواهد شد چون یا باید به سمت احتمال برخورد نظامی با ایران حرکت کنند یا در موضع ضعف مجدد قرار بگیرند.بنابراین از نظر سعودیها برمبنای منطق سیاسی، عاقلانهتر آن است که قبل از اینکه ایران دست به تلافی برای جبران مزیتهای از دست رفته خود در منطقه و احیای موازنه به سود خود بزند، با تهران وارد توافق شوند.
درست است آمریکا به عربستان فشار خواهد آورد که در شرایط کنونی با ایران وارد گفتوگو نشود و هیچ توافقی را با آن پیش نبرد ولی سعودیها نمیتوانند روی آمریکا حساب کنند. سعودیها میدانند که آمریکا، نهفقط آمریکای ترامپ، بلکه آمریکای حتی غیرترامپ در رابطه با این مسائل قابل اعتماد نیست. آنها در چند سال گذشته بهزعم خود آموختهاند چه اوباما باشد و چه جمهوریخواهان و ترامپ، در مواجهه با ایران تنها گذاشته خواهند شد.از دید آنها برجام یک توافق بین آمریکا و ایران بود که عربستان در آن کاملا نادیده گرفته شد.
برمبنای این نگاه، در دوره ترامپ به تصور سعودیها ایران به عربستان و منافع عربستان حمله کرد ولی آمریکا هیچ پاسخی به آن نداد. بنابراین این تصور بر ریاض حاکم است که روی آمریکا نمیتواند زیاد چندانی باز کرد. از این رو فکر میکنم عربستانیها تسلیم فشار آمریکاییها نخواهند شد و ترجیح میدهند اگر امکان حصول توافقی جامع با ایران وجود داشته باشد، آن را همین امروز انجام دهند و به فردا موکول نکنند.
نشانههایی برای اثبات تحلیل شما وجود دارد که عربستان مایل به چنین کاری باشد؟
در فضای عمومی نیست، چون فضای ایران و سعودیها بسیار حساس است و طرفین تلاش میکنند تا جایی که ممکن است خود را در وضع ضعف نشان ندهند. بنابراین در فضای عمومی ملاحظات را در نظر میگیرند. من فکر نمیکنم عربستان در فضای عمومی چنین بحثی را مطرح کرده باشد. اما بهلحاظ منطق سیاسی و منطق رئالیستیک این به واقعیت نزدیکتر است که سعودیها اینگونه فکر کنند.
یکی از موانع بزرگی که مانع میشد سعودیها با ایران وارد گفتوگو شوند این احساس بود که آنها در منطقه دست پایین را دارند، در سوریه شکست خوردند، در یمن ناموفق بودند و در عراق اوضاع بر وفق مراد ایران پیش میرود و در لبنان هم تقریبا به همین ترتیب است.
بنابراین سعودیها نمیخواستند در موضع ضعف با ایران وارد گفتوگو شوند. شاید آنها امروز فکر میکنند بهواسطه تحولات اخیر در منطقه، ایران ولو بهصورت موقت از موضع قدرت خارج شده است. بنابراین بهلحاظ سیاسی زمان را برای گفتوگو با ایران مناسب میبینند. طبیعتا استراتژیستهای سعودی این احتمال را میدهند که وضعیت موجود زیاد دوام نداشته باشد و ایران درصدد جبران بربیاید.
از نگاه ایران شرایط چگونه است؟
ما مثل سعودیها به این شکل به ماجرا نگاه نمیکردیم و نمیکنیم. آن زمان دست بالا را داشتیم. بارها بیان شده و این اجماع ملی است که همسایگان برای ما اهمیت دارند. بنابراین صرفا بهخاطر این موضوعات پیشپاافتاده و دستبالا یا دستپایین پشت میز مذاکره حاضر نیستیم فرصتهای صلح را از دست بدهیم. اگر سعودیها به چنین جمعبندی که بنده عرض کردم رسیده باشند و به سمت گفتوگو حرکت کنند، بهنظر من باید ایران قبول کند و پای گفتوگو بنشیند و در پای میز گفتوگو طبیعتا در موضوعات مختلف با همدیگر جروبحث خواهیم کرد و به نتایجی خواهیم رسید. در هر صورت نتیجه این مذاکرات بهتر از این است که عربستان را دودستی در آغوش آمریکا بیندازیم و به بازیچه ترامپ تبدیل کنیم.
ارزیابی شما از خبرهایی که درباره توافق طرفین در مساله یمن به گوش میرسد، چیست؟
چیزی که ما میدانیم این است که یمنیها مدتهاست گفتوگو با طرف سعودی را آغاز کردهاند، این مذاکرات فراز و فرودهایی هم داشته و گاهی وقفه هم در آن ایجاد شده ولی مجاری گفتوگو بین یمنیها و سعودیها همچنان باز مانده و بهنظر میرسد هم طرف سعودی و هم طرف یمنی بسیار مشتاق هستند به این جنگ خاتمه دهند. چون هر دو در حال ضرردهی بسیار شدید هستند و میدانند این وضع نمیتواند تا مدت طولانی ادامه داشته باشد.
بنابراین یکی از دلایلی که بهنظر من اتفاقا به فهم ما کمک میکند که چرا باید با سعودیها زودتر درمورد مسائل مورد اختلاف به توافق برسیم و همینطور سعودیها چرا باید با ایران درمورد این مسائل به توافق برسند، این است که وضعیت موجود و شکننده یمن در حال تغییر و دگرگونی است. تحولی که به سمت رسیدن به توافق گرایش دارد و فکر میکنم تمام شرایط موجود در منطقه به سمت این توافق بین ایران و عربستان سامان یافته باشد.
امروز امارات هم در حال فاصله گرفتن از عربستانسعودی است، در عین حال با ایران هم روابطی را آغاز کرده و این نشاندهنده آن است که بلوکبندی که ما شاید یک یا دو سال پیش سراغ داشتیم، امروز وجود ندارد و بهسرعت در حال تغییر است.
در این فضایی که بهسرعت در حال تغییر است یک توافق خوب بین ایران و عربستان میتواند پایههای نظم پایدار منطقهای را شکل دهد و نقطه مثبت ماجرا اینجاست که ما چنین توافق احتمالی را بدون آمریکا با عربستان و بقیه کشورهای منطقه همانند ترکیه، امارات و قطر جلو میبریم. چنین توافقی اگر اتفاق بیفتد آمریکا بیش از هر زمان دیگری در منطقه ما منزوی خواهد شد و این خبر خوبی برای ایران است.
سعودهای بیش از گذشته آماده مذاکره هستند
چنین گزارهای از سفر آقای بنعلوی برمیآید؟
حتما یکی از دلایلی که رسما ایشان به ایران آمده ادامه همین گفتوگوهاست و احتمالا بنا دارد نگاه سعودیها و برخی کشورهای منطقه را به ایران منتقل کند، البته احتمالا نگاه آمریکاییها را. بنعلوی البته نقطهنظرات ما را هم گرفته و به طرف مقابل منتقل میکند.
فکر میکنم این رفتوآمدها در ادامه رسیدن به یک چهارچوب تفاهم جدید بین این کشورها در منطقه است تا امکان بررسی گفتوگو را در سطح عالی بسنجند و اگر مقدور باشد این کار انجام شود. ما در ایران همیشه آماده بودیم و تاکید میکنم که این طرف سعودی بود که آمادگی گفتوگو نداشت ولی با توجه به اتفاقات و وضعیتی که در چندماه اخیر پیش آمده فکر میکنم سعودیها امروز بیشتر از چند ماه قبل آمادگی برای گفتوگو را دارند.
عمان، فرانسه، ژاپن و روسیه منتقل کننده پیام میان ایران و آمریکا / بدون برداشتن تحریم ها امکان مذاکره وجود ندارد
در ابتدای بحث بیان کردید دو کانال احتمالا میتواند تسهیلگر روابط ایران با امریکا باشد، یکی کانال دائمی عمانیها است و یکی اروپاییها. اساساً امکانی برای موفقیت یکی از دو کانال تا 2020 وجود دارد؟
اولاً دو کانال نیست و خیلی بیشتر است یعنی ژاپنیها همچنان این کار را انجام میدهند، حتی روسها و بعضا عراقیها هم که با هر دو کشور ارتباط دارند، گاهی پیامهایی را رد و بدل میکنند و گاهی تحلیلهای خود را از ما و امریکا را به طور متقابل منتقل میکنند . همه اینها تلاشهایی است که صورت میگیرد ولی آن چه بیشتر شناختهتر شده است، همان طرحی است که فرانسویها به طور خاص دنبال میکنند و عمانیها در سطح پائینتر آن را تعقیب میکنند.
این که آیا این کانالها موفق خواهند شد یا خیر، این بستگی کامل به طرف امریکایی دارد. مسلما بدون این که تحریمها برداشته شود امکان مذاکره بین ایران و امریکا وجود ندارد. ما در اجلاس گذشته مجمع عمومی سازمان ملل متحد به این توافق اولیه بسیار نزدیک شدیم ولی نحوه زمانبندی برداشتن تحریمها و مذاکره با امریکا مانع از موفقیت این کار شد.
تبعاً امریکا توقع داشت اول مذاکره صورت گیرد و بعد تحریم برداشته شود ولی شرط ما این است که ابتدا تحریم برداشته شود و بعد میتوانیم گفتوگو کنیم. از اینرو اگر بتوانیم فرمولی برای این پیدا کنیم که برای طرفین راضیکننده باشد در آن صورت امکان گفتوگو پیش خواهد آمد.
کلید این اتفاق هم دست امریکا است چون آن چه ما بیان کردیم کاملاً روشن است. بدون لغو تحریم امکان گفتوگو وجود ندارد. حالا باید ببینیم امریکاییها بالاخره تصمیم خواهند گرفت که به چنین ساز و کاری رضایت دهند یا خیر.
در شرایط کنونی آمریکا دلیلی برای مذاکره با ایران ندارد
برداشت شما چیست؟ تا انتخابات آینده امریکا چنین مسیری را ممکن میدانید؟
من فکر میکنم این امکان تا اندازه زیادی بستگی به مسائل منطقهای و داخلی ایران هم دارد. اگر امریکاییها به این نتیجه برسند که میتوانند فشارها را به همین ترتیبی که هست ادامه دهند، ناآرامیها در ایران را تشویق کنند یا احیاناً برنامهریزیهایی برای آن داشته باشند و ایران را در خود گرفتار کنند هیچ دلیلی برای این که بخواهند در چنین شرایطی که ایران در مخمصه گرفتار شده، تحریمها را بردارند، وجود نخواهد داشت اما گر به این جمعبندی برسند که ایران به رغم همه این اختلافات و فشارها هنوز دولت باثبات و مستقری دارد، توانائی جلب رضایت مردم را دارد، دست به اصلاحاتی میزند که همچنان مردم را به گرد خود و زیر پرچم واحد جمع میکند و همچنان با کشورهای منطقه در حال تعامل گسترده است که ممکن است منجر به توافقاتی هم شود؛ در چنین حالتی امریکاییها بیشتر راغب خواهند بود با ایران وارد گفتوگو شوند.
چند روز پیش خبری آمد که 6 کشور اعم از بلژیک، هلند و ... به اینستکس میپیوندند، امیدوار هستید اینستکس موفقیتی داشته باشند؟
واقعیت امر این است که خود این اتفاق گام بزرگی بود، اما با توجه به اروپای ناتوانی که ما میشناختیم و میشناسیم همین گام بزرگ هم در بهترین حالت میتواند به مقدار کمی از تجارت خارجی ما را شامل شود. برای مثال خواهد توانست به تجارت دارو و بخشی از کالاهای غیراستراتژیک کمک کند و در نهایت اینستکس نخواهد توانست به یک مجاری برای تجارت نفت تبدیل شود.
باید این را کاملاً درک کرده باشیم که اروپاییها فاقد توانائی و اعتماد به نفس برای نقشآفرینیهای این چنینی بدون اجازه امریکا هستند ولی در عین حال نباید این را هم نادیده بگیریم که اروپاییها واقعاً مشتاق بودهاند که توانستهاند چنین کاری را انجام دهند. این اروپایی که بدون اجازه امریکا حتی آب هم نمیخورد. اگرچه این اشتیاق برای ما نتیجه عملی بزرگی را در پی نخواهد داشت .