ترور هدفمند به معنای استفاده عمدی از ابزار قهری کشنده علیه شخصی خاص با هدف مرگ آن شخص است که توسط نیروهای نظامی یک کشور به آمریت دولت یا فرد در راس کشور خود، بعنوان تابعان حقوق بین الملل برنامه ریزی و اجرا میشود و ماهیتی سیاسی جهت کسب قدرت دارد.
ترور هدفمند به معنای استفاده عمدی از ابزار قهری کشنده علیه شخصی خاص با هدف مرگ آن شخص است که توسط نیروهای نظامی یک کشور به آمریت دولت یا فرد در راس کشور خود، بعنوان تابعان حقوق بین الملل برنامه ریزی و اجرا میشود و ماهیتی سیاسی جهت کسب قدرت دارد.
این سیاست را رژیم اسرائیل با حمایت ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای غربی به بهانه مبارزه علیه تروریسم مطرح کردند، اما در واقعیت آن را برای ایجاد تردید در اجرای معاهدات حقوق بشر دوستانه و البته پیشبردن اهداف خباثت طلب خود در ادبیات حقوق بین الملل وارد کردند و از همان ابتدای اجرای این سیاست، چالشهایی جدی در معاهدات بشر دوستانه ایجاد کرد.
در اغلب موارد، اجرا شدن این سیاست توسط اسرائیل و آمریکا، از مشروعیت لازم و ویژگیهای اصلی مطرح شده برای سیاست ترور هدفمند برخوردار نبود و نه تنها تحت اصول پایهی حقوق بین الملل نبود بلکه تماما این اصول پایه را نیز نقض میکرد و این دو کشور هرگز نتوانستند برای استفاده از آن، منطق حقوقی قابل قبولی ارائه دهند درست همانند به شهادت رساندن سردار سپهبد قاسم سلیمانی.
این کشورها برای توجیه سیاست ترور هدفمند، اصطلاح فراقضایی را بکار میبرند. این اصلاح به معنای قتلی نامشروع و خود سرانه به دستور یک دولت و با رضایت او به منظور حذف کردن اشخاص است.
ترور هدفمند باید پنج شرط را دارا باشد اول آنکه از ابزار قهری و نظامی کشنده استفاده کنند به نحوی که سبب مرگ انسان شود.
دوم با قصد و برنامهریزی قبلی و البته بهزبان حقوق دانان عادلانه باشد، عادلانه از این جهت که به شکل تصادفی یا از روی سهل انگاری یا نتیجه اجتناب ناپذیر کاربرد زور نباشد و از سوی دیگر، ناشی از تصمیم ناگهانی یا هوی و هوس نباشد. همچنین هدف اصلی آن، کشتن شخص مورد هدف باشد.
سوم آنکه ترور هدفمند باید علیه هدفی صورت گیرد که از قبل به طور مشخص، تعیین شده است نه اهداف همگانی و نامعین و چهارم، ترور هدفمند نباید نسبت به افراد محبوس در دست ترورکنندگان صورت گیرد؛ و در نهایت پنج آنکه ترور هدفمند باید منتسب به یک تابع حقوق بینالملل باشد. تابعان حقوق بینالملل، عمدتاً دولتها هستند.
تا اینجا با این معنا آشنا شدیم که با حمایت دولتهای غربی و آمریکا توانست سیاستی را در حقوق بین الملل ایجاد کرد که بر اساس آن میتوان شخصی معین را با هدف کشتن، با استفاده از ابزار نظامی، همراه با برنامه ریزی قبلی توسط دولتی یا با رضایت او ترور کرد و از بین برد به طوریکه ناقض حقوق بشر نباشد، اما این سیاست با این تعاریف و ویژگیها، زمانی مشروع بوده ناقض حقوق بشر نیست که ابتدائا دو طرف در وضعیت مخاصمات مسلحانه باشند. البته این شرط به تنهایی قابل استناد نیست و باید بتوان در حقوق کشوری، مبنایی حقوقی برای اجرای آن ترور پیدا کرد.
نکته مهمتر آنکه ترور هدفمند باید به قصد دفاع از کشور و صرفا تلاش برای ضعیف کردن کشور مقابل، تنها برای جلوگیری از ادامه جنگ باشد و راهکار جایگزین غیرکشندهی دیگری برای رسیدن به آن هدف وجود نداشته باشد و هیچ جایگزین غیرخونباری در حقوق بشر برای رسیدن به هدف مورد نظر نیز نباشد در نهایت آنکه، ترور هدفمند باید پیشگیرانه باشد نه مجازات کننده و البته که بر اساس استانداردهای معقول نظامی، ضرورت داشته باشد.
ترور سردار سلیمانی هدفمند است، اما مشروع نیست
به شهادت رساندن سردار سلیمانی نمونه بارز ترور هدفمندی است که توسط دولت آمریکا و رژیم اسرائیل صورت گرفته و همانند ترورهای هدفمند گذشتهی این کشور و این رژیم نه تنها از منطق حقوقی مستند و قابل قبولی برخوردار نیست که از قضا ناقض حقوق بشر و اصول پایهی حقوق بشر دوستانه نیز هست و در نتیجه ترور هدفمند نامشروعی که به هیچ عنوان دلیلی قانع کننده با عنوان دفاع مشروع را ندارد.
دو خودروی حامل سردار سلیمانی و همراهان او در ورودی فرودگاه بغداد توسط بالگردها و پهپادهای امریکایی مورد حمله قرار گرفته اند و چندی بعد ترامپ اعلام کرد که عملیات علیه سردار سلیمانی با دستور شخص او صورت گرفته است و پنتاگون نوشت: نخست وزیر اسراییل از قصد ترامپ در این خصوص اطلاع داشته است.
این اقدام آمریکا اولین بار نیست که در جهان رخ میدهد و ما پیشتر شاهد ترور الزرقاوی، الهراتی، ابایات و باسایف و ترور الهراتی در یمن بودیم البته که ترور الهراتی با اجازه دولت یمن صورت گرفت، ولی ترور الزرقاوی بدون اجازه دولت پاکستان بود، اما آنچه که ترور سردار سلیمانی را از ترورهای گذشته متمایز میکند این است که این اولینبار است که نیروهای نظامی رسمی یک کشور با استفاده از پهپاد علیه شخصیت رسمی کشوری دیگر دست به حمله نظامی زدهاند.
اما چرا این اقدام ناقض حقوق بشر است؟ اولین و مهمترین دلیلی که این ترور هدفمند، حقوق بشر را نقض میکند این است که ترور هدفمند باید در شرایط رسمی مخاصمات مسلحانه دو طرف صورت بگیرد در صورتی که دو کشور ایران و آمریکا به صورت رسمی در وضعیت مخاصمات مسلحانه نیستند؛ با احتساب ترور هدفمند بعنوان نوعی ابزار در حقوق جنگ و عدم اثبات شرایط جنگی میان ایران و آمریکا پس باید گفت که توجیه ایالات متحده آمریکا برای اقدام خود علیه سردار سلیمانی مبنی بر جلوگیری ادامه جنگ و دیگر توجیهات بههیچ عنوان وجاهت قانونی ندارد و همین یک دلیل خود به تنهایی میتواند نقض حقوق بشر را اثبات کند.
دوم آنکه همانطور که گفتیم در ترور هدفمند، هدف نهایی نباید صرفا نابودی فرد مقابل باشد که این صراحتا نقض حق حیات و نقض حقوق بشردوستانه است؛ هدف باید عدم توانایی کشور مقابل برای ادامه جنگ است حال آنکه جنگی به صورت رسمی وجود ندارد که بخواهد پایان یابد.
حال با فرض کنار گذاشتن دو دلیل اول، اجرا شدن این عملیات در کشور عراق قطعا موجه نیست و انجام عملیات در این کشور، ناقض حقوق کشور عراق نیز هست بهطوریکه ایران و عراق میتوانند باهم علیه آمریکا اعلان جنگ کنند، ایران به دلیل شهادت مهمترین فرمانده نظامی خود بدون توجه به حقوق بشر و با توجه به عضویت در سازمان ملل و عراق به دلیل نفی امنیت کشور و انجام عملیات تروریستی در پایتخت خود.