چندی است جوامع گوناگون دچار پدیدهای به نام «سلبریتی» شدهاند. سلبریتیها در هر جامعهای جایگاه خاص خودشان را دارند. آنها در جوامع توسعهیافته توان آن را ندارند که روی پدیدههای اجتماعی گوناگون تأثیر بگذارند. به این معنا که یک سلبریتی تنها میتواند در مسائل خیریه و عامالمنفعه وارد شود و تنها مسائل فرهنگی پذیرای حضور سلبریتیها در این جوامع هستند؛ اما در کشورهای در حال توسعه سلبریتیها جایگاه دیگری را برای خود دست و پا کردهاند. یکی از این جوامع که در سالهای اخیر به نوعی دچار سلبریتیزدگی بوده، کشور خودمان ایران است. روشن است که یا سلبریتیها جایگاه واقعی خود را در جریانهای مختلف نمیدانند یا اینکه مردم کاری کردهاند که یک سلبریتی فکر کند بیش از آن چیزی که هست برای جامعه کارکرد دارد. از سویی برخی دولتها برای پیشبرد اهداف سیاسی و فرهنگی خودشان و برای آنکه جامعه را برای یک اتفاق مهم آماده کنند، به جای آنکه روی نخبگان و فعالان عرصههای مزبور سرمایهگذاری کنند، به سمت سلبریتیها میروند.
بیشترین دنبالکنندگان صفحات در شبکههای اجتماعی مربوط به سلبریتیهاست؛ این در حالی است که بسیاری از دانشمندان و نخبگان و حتی کسانی که در جامعه ما به عنوان پزشک نمونه یا مهندس، نقاش یا ریاضیدان نمونه مطرح هستند، چنین دنبالکنندهای در فضای مجازی ندارند. وقتی هم که وارد صفحه شخصی این افراد میشویم، میبینیم که این قشر از جامعه که سلبریتی نامیده میشوند، در صفحات شخصیشان جز نمایشی مبتذل از تجمل برای دنبالکنندگانشان به بار نمیآورد.
داستان به همین جا ختم نمیشود، بلکه میبینیم این افراد همواره کوشیدهاند در هر موضوعی دهان باز کرده و اظهارنظر کنند. این در حالی است که آمارها نشان میدهد بسیاری از هنرمندان و به ویژه بازیگران حتی تحصیلاتی را در رشته خودشان هم نداشتهاند. برخی حتی مدرک دیپلم هم ندارند؛ افرادی که با رانت و ضابطه وارد قاب تلویزیون و سینما شده، برای خود چهره شدهاند.
اینها همان کسانی هستند که بارها و بارها تلاش کردهاند تا مردم را به سمت و سویی خاص ببرند. در برخی از موارد هم موفق شدهاند مردم را با خود همراه کرده و به نتیجه مطلوبشان برسند؛ اما پس از مدتی از کرده خود پشیمان شدهاند. یکی از این موارد حمایت از حسن روحانی در انتخابات سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ است. هرچند این سلبریتیها نه از روی فهم سیاسی، بلکه برای اغراضی خاص کاندیدای مورد نظر را تبلیغ میکردند؛ اما دولت هم سلبریتی جماعت را تافته جدا بافته میداند و از گذشته، علاوه بر حمایتهای مادی فراوان آنها را از پرداخت مالیات معاف میکند، اخبار منتشر شده نشان میدهد برخی همین سلبریتیها برای بازی در یک سریال یا فیلم سینمایی دستمزدهای چند میلیاردی درخواست میکنند.
البته ریشه این خودبرتربینی را باید در عملکرد برخی از ما مردم و صدا و سیما نیز جستوجو کرد که به این جماعت بیش از حد بها دادهاند و دادهایم.
امروزه، ردّ پای سلبریتیها در هر جایی که موضوعی حیاتی و ملی مطرح باشد، پیداست؛ یعنی اگر موضوعی برای کشور پیش بیاید که اینان بدانند علیه استقلال و امنیت کشور میتوانند از آن استفاده کنند، سریعاً وارد شده و شروع به نقشآفرینی میکنند.
هر چند خوشبختانه باید بگوییم سلبریتیها در جامعه ما کم کم دارند جایگاهشان را از دست میدهند. در جریان انتخاباتهای اخیر، یعنی انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲، مجلس ۱۳۹۴ و ریاستجمهوری و شورای شهر ۱۳۹۶ سلبریتیها یک تابلوی مشخص به دست گرفته و به همراه برخی سیاسیون تَکرار کردند. یک عدهای هم که سلبریتیها را موجودات همه چیزدان میپندارند، به تأسی از آنان رأی دادند؛ اما مجلس تشکیل شده مجلسی ناکارآمد بود که حتی به شفافیت خودش هم رأی منفی داد. درباره انتخاب ریاستجمهوری هم همینها پس از مدت کوتاهی شروع به نوشتن ندامتنامهها کردند و بسیاری قول دادند در اموری که تخصصی ندارند، اظهار نظر نکنند.
اما باز هم فراموش کردند که دیگر نباید در زمینه موضوعات سیاسی و کلان کشور اظهار نظر کنند که چندی پیش بیانیه آبان ۱۳۹۸ را منتشر کردند. پس از آنکه دیدند این بیانیه راه به جایی نبرد، مدتها سر در لاک خود فرو برده بودند و حتی در قضیه ترور ناجوانمردانه حاجقاسم سلیمانی که جهان را دچار دگرگونی کرد، ساکت ماندند. اما دقیقاً سه روز پس از این اتفاق ستادکل نیروهای مسلح اعلام میکند این هواپیما به دلیل خطای انسانی به وسیله پدافند خودی هدف قرار گرفته است. اینجاست که سلبریتیها سر از لاکشان بیرون میآورند و تلاشها برای ضربه زدن به نظام و کیان ملت ایران آغاز میشود. به تجمع دعوت میکنند؛ اما این بار هم حرفهایشان مورد اقبال مردم قرار نمیگیرد و شروع به تاختن علیه سپاه پاسداران و دعوت به آشوب میکنند، هر کسی را که حرفی میزند تخریب میکنند، فرقی هم نمیکند کسی که این حرفها را میزند یار دیرینشان باشد، اما هرکاری میکنند نمیتوانند مردم را با خود همراه کنند.
در ادامه شروع به تحریم جشنواره فجر و البته صدا و سیما میکنند، جالب آنجاست کسانی صدا و سیما و جشنواره را تحریم میکنند که سالهاست هیچ نسبتی با این دو ندارند و باز هم مردم تحت تأثیر بازیهای سیاسیِ سلبریتیها قرار نگرفته و تمام بلیتهای جشنواره فجر در کمتر از یک ساعت به فروش میرسد و افرادی که فکر میکردند مردم را با خود همراه کرده و جشنواره را از رسمیت خواهند انداخت، انگشت بر دهان میمانند و این یعنی روند افول سلبریتیها در جامعه ما آغاز شده است.