صفحه نخست >>  عمومی >> خبر 2تایی
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۴  ، 
کد خبر : ۳۲۰۲۹۱

به چه کسی رأی بدهیم؟

مساله پویایی و جوانگرایی در مدیریت کشور یکی از مسایل مهم کشور در آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی است. چرخش نخبگان و رفت و آمد مدیران جوان یکی از مسایل مهم در مباحث مدیریتی و کارآمدسازی نظام سیاسی است که در مورد آن بحثهای مهم و گسترده ای انجام شده است و تقریبا به اصلی قابل قبول بدل گردیده است.
1- مشی و مرام رهبری در انتخابات چگونه است؟
رهبر معظم انقلاب در انتخابات‌های مختلف همواره یک راهبرد و چارچوب دارند و برای پربار کردن انتخابات گفتمان‌سازی در دایره‌های «ضروری و حیاتی» نظام را آغاز می‌کنند؛ با این هدف که رأی مردم به جهتی سوق یابد که منافع حداکثری‌شان از طریق انتخاب یک فرد کارآمد میسر شود.
 در هنگامه انتخابات به دلیل شور و هیجاناتی که کاندیداها و اطرافیان آنان ایجاد می‌کنند، شاهد دو خطای محتوایی خواهیم بود: اولاً، کاندیداها با هیجانات کاذب مردم را از مسیر اصلی تحقق خواسته‌های خود منحرف می‌کنند. ثانیاً، کاندیداها در صورت رأی آوردن به شعارهای کاذبی متعهد می‌شوند که در زمان انتخابات بدون توجه به اولویت‌ها مطرح کرده‌اند. در این راستا، رهبر معظم انقلاب برای اینکه اصل انتخابات به مثابه یک سرمایه نظام حفظ شود و مبدأ تحولات و حل‌المسائل کشور باشد، سعی می‌کنند با هدایت ذهن‌ها به سوی یک موضوع که دغدغه اصلی مردم به شمار می‌آید و در زندگی‌ها ملموس است، فضای جامعه، رسانه‌ها و فعالان انتخابات را جهت‌دهی کنند.
البته این راهبرد رهبری برای مردم و کاندیداها در انتخاب شعار محدودیتی ایجاد نمی‌کند و مردم و کاندیداها می‌توانند همین گفتمان را انتخاب کنند، از این لحاظ رهبری به منزله یک استراتژیست هدف، مقصد و قله را مشخص می‌کند تا نمایندگان با سخن گفتن و برنامه‌سازی بر حول آن رأی بیاورند و در مجلس برای رسیدن به آنها ریل‌گذاری کنند.
رهبر فرزانه انقلاب افزون بر کیفیت‌بخشی به محتوای انتخابات در تلاش است ساختارهای انتخابات حفظ شود و چارچوب کلی انتخابات که در قانون اساسی آمده، خدشه‌دار نشود؛ برای نمونه بر سر برگزاری انتخابات در موعد مقرّر می‌ایستند و نامه‌ رئیس‌جمهور هشتم و رئیس مجلس ششم را در به تأخیر انداختن انتخابات نمی‌پذیرند و در پی مشارکت حداکثری مردم، سر به سجده می‌برند و از انجام این تکلیف الهی به شکل زائدالوصفی خوشحال می‌شوند؛ صرف‌نظر از اینکه در انتخابات گزینه‌ مدّ نظر خودشان رأی آورده است یا گزینه‌ دیگری و بدون توجّه به اینکه فرد منتخب آقای خاتمی است یا آقای احمدی‌نژاد یا آقای روحانی. در انتخابات سال 1388 نیز رهبر معظم انقلاب همواره از چهل میلیون رأی‌دهنده سخن گفته‌اند و رأی‌دهندگان را چاق و لاغر نکرده و آنها را به رأی‌دهنده‌ خوب و بد تقسیم نکرده‌اند. مواضع ایشان در انتخابات‌ها نشان می‌دهد، تنها فردی که سعی می‌کند خواسته مردم محقق شود شخص رهبری است و همواره پس از انتخابات که مردم، نمایندگان و شعارهای‌شان را فراموش می‌کنند، تنها فردی که مطالبات ملی را بدون رودربایستی، قاطع و همیشگی دنبال می‌کند، رهبر معظم انقلاب است. در همین موضوع برخلاف مشی رهبری، متأسفانه برخی از رسانه‌ها و مسئولان تلاش دارند نماینده را منفعل نگه دارند و به او پیشنهادهای مالی سنگین،کرسی‌های دانشگاه، عضویت در هیئت مدیره‌ها و... می‌دهند؛ اما با نگاهی به سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با نمایندگان متوجه خواهیم شد که شخص ایشان تا چه اندازه اصرار دارند که نماینده‌ها مناعت طبع داشته و در دام‌های افراد شیاد و جریان‌های فاسد سرمایه‌دار قرار نگیرند.
2 - آیا رهبری اصرار بر انتخاب افراد خاصی دارند؟
رهبری در انتخابات‌های گذشته ضمن اینکه رأی مخفی به صندوق انداخته‌اند، از هیچ فرد و جریان خاصی حمایت نکرده‌اند و همواره منویات خود را درباره افراد مکتوم نگه داشته‌اند. قانون‌گرایی و تمسک به قانون یکی از بخش‌های مهم منظومه‌ فکری و یکی از اصول مهم رفتاری و مدیریتی حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای است، فارغ از اینکه رهاورد تمسک به قانون به نفع چه کسی و چه جریانی باشد، ایشان با تأکید بر رعایت حق مردم، همواره بر رعایت مرّ قانون تأکید کرده و لحظه‌ای از آن پا پس نکشیده‌اند. مسئله‌ای که سبب شده حق مردم ایران در تعیین سرنوشت‌شان و نقش آنها در نظام جمهوری اسلامی پابرجا بماند. معظم‌له موضع اصلی خود را در انتخابات این‌گونه بیان کرده‌اند: «هیچ‌وقت به مردم نگفته‌ام و نمی‌گویم این کس را انتخاب کنید، آن کس را انتخاب نکنید. فقط یک جا بنده دخالت می‌کنم و آن جایی است که کسانی بخواهند در مقابل رأی مردم و انتخاب مردم بِایستند و با مزاحمت در مقابل رأی مردم، رأی مردم را بشکنند. هرکس بخواهد با نتیجه‌ آراء ملّت دربیفتد، بنده در مقابلش می‌ایستم. در سال‌های گذشته و انتخابات‌های پیشین، هم همین‌جور بوده. در سال ۷۶، در سال ۸۴، در سال ۸۸، در سال ۹۲؛ بعضی مقابل چشم مردم بوده و مردم مطّلع شده‌اند؛ بعضی را هم مردم مطّلع نشده‌اند امّا این حقیر در جریان قرار گرفته‌ام. در همه این سال‌هایی که شمردم، کسانی بودند که می‌خواستند در مقابل انتخابات بِایستند؛ که در سال ۸۸ آشکار شد و آمدند در میدان اردوکشی کردند، و در آن سال‌های دیگر جور دیگری [بود]. در همه‌ این سال‌ها بنده ایستادم و گفتم نتیجه‌ انتخابات مردم هرچه هست باید تحقّق پیدا کند.»(1/1/96)
3 - نماینده اصلح از نگاه حضرت امام(ره) دارای چه ویژگی‌هایی است؟
امام(ره) در وصیت‌نامه سیاسی‌ـ الهی خود می‌فرمایند: «ملت در هر دوره از انتخابات، وکلای دارای تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی که غالباً متوسطین جامعه و محرومین می‌باشند و غیر منحرف از صراط مستقیم به سوی غرب یا شرق و بدون گرایش به مکتب‌های انحرافی و اشخاص تحصیل‌کرده و مطلع بر مسائل روز و سیاست‌های اسلامی به مجلس بفرستند«
ایشان خلق و خوی نماینده شایسته را چنین برمی‌شمرند: «اشخاصی را انتخاب کنیم که از هر جهت صالح باشند. مسلمان بودنِ تنها فایده‌ای ندارد، باید جمهوری اسلامی را قبول داشته باشد و از مسائل روز اطلاع داشته باشد. سعی کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید. کسانی را که انتخاب می‌کنید باید مسائل را تشخیص دهند، نه از افرادی باشند که اگر قدرت دیگری تشری زد بترسند، باید بایستند و مقابله کنند.»(12/10/1362)
معظم‌له یكی از شاخصه‌های اصلی نمایندگی مجلس را آشنایی با مشكلات كشور دانسته و فرموده‌اند: «و انتخاب اصلح برای مسلمین، یعنی انتخاب فردی كه تعهد به اسلام و حیثیت آن داشته باشد و همه چیز را بفهمد، چون در مجلس، اسلام تنها كافی نیست، بلكه باید مسلمانی باشد كه احتیاجات مملكت را بشناسد و سیاست را بفهمد و مطلع به مصالح و مفاسد كشور باشد.»(4/2/1362)
بنیانگذار جمهوری اسلامی در آخرین انتخابات مجلس(دوره سوم) در حیات پر بركت‌شان در یازدهم فروردین 1367خطاب به ملت می‌فرمایند: «مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانی رأی دهند كه:
1ـ متعبد به اسلام و وفادار به مردم باشند؛
2ـ و در خدمت به آنان احساس مسئولیت كنند؛
3ـ و طعم تلخ فقر را چشیده باشند؛
4ـ و در قول و عمل مدافع اسلام پابرهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنجدیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزه‌جو، اسلام پاك‌طینتان عارف و در یك كلمه، مدافع اسلام ناب محمدی‌ـ صلی‌اللَّه علیه و آله وسلم‌ـ باشند؛
5ـ و افرادی را كه طرفدار اسلام سرمایه‌داری، اسلام مستكبرین، اسلام مرفهین بی‏درد، اسلام منافقین، اسلام راحت‌طلبان، اسلام فرصت‌طلبان و در یك كلمه، اسلام آمریكایی هستند، طرد نموده و به مردم معرفی نمایند؛
6ـ ... تمیز بین كسانی كه در تفكر خود خدمت به اسلام و محرومان را اصل قرار داده‏اند، با دیگران كار مشكلی نیست.
4- نماینده اصلح از نگاه امام خامنه‌ای(مدظله العالی) دارای چه ویژگی‌هایی است؟
در مروری مجمل و گذرا به بیانات ایشان می‌توان به معیارهای زیر در انتخاب اصلح رسید:
1‌ـ «اصلح كسی است كه با نیازی كه شما برای جامعه می‌فهمید، تطبیق كند و بتواند نیازهای جامعه را برآورده سازد.» (3/3/1384)
2ـ «كسانی كه صالح‌ترند؛ كسانی كه به فكر مردمند؛ كسانی كه برای مردم دل می‌سوزانند؛ كسانی كه حاضرند با همكاران خودشان در دولت، در قوه‌ی قضائیه، در بخش‌های مختلف، دست به دست هم بدهند و با اتحاد و اتفاق، یك كار بزرگ انجام بدهند؛ این‌جور افرادی را انتخاب كنند.» (4/2/1387)
3ـ «كسی كه برای ریشه‌كنی فقر و فساد عزم جدی داشته باشد؛ یعنی كسی كه به حال قشرهای محروم و مستضعف دل بسوزاند.» (17/2/1384)
4‌ـ «اصلح كسی است كه هم به ترقی و پیشرفت كشور و توسعه‌ اقتصادی و غیر اقتصادی بیندیشد، هم زیر توهمات مربوط به توسعه، آن‌چنان محو و مات نشود كه از یاد قشرهای مظلوم و ضعیف غافل بماند.» (17/2/1384)
5‌ـ «اصلح كسی است كه به فكر معیشت مردم، دین مردم، فرهنگ مردم و دنیا و آخرت مردم باشد.» (17/2/1384)
6. «نماینده باید دارای فهم و درک سیاسی باشد و مسائل کشور را بفهمد؛ هم مسائل خارجی و توطئه‌های دشمنان را و هم مسائل داخلی و نیازهای مردم و اولویتهای کشور را. این‌طور نباشد که بدون رعایت اولویت‌ها، مسأله‌ای را مطرح کنند، شعاری بدهند و برای ملت و دولت مشکل درست کنند.» (7/1/1371)
7. «اگر چنانچه نامزد‌ها به مراکز ثروت و قدرت متصل شوند، کار خراب می‌شود... آن نماینده‌ی مجلسی که با پول فلان شرکت و فلان کمپانی و فلان ارباب و فلان پولدار توی مجلس بیاید، مجبور است آنجائی که آن‌ها لازم می‌دانند، قانون جعل کند، قانون بردارد، توسعه و تضییق در قانون بکند. این نماینده به درد مردم نمی‌خورد. نه باید به مراکز ثروتهای شخصی متصل بود، و نه به طریق اولی‌ به ثروتهای عمومی. کسی بیاید از پول بیت‌المال مصرف کند، برای اینکه به وکالت مجلس برسد؛ این دو برابر اشکال دارد، اشکال مضاعف دارد. این‌ها را باید مردم مراقب باشند.» (19/10/1390)
8. «نماینده‌ی صالح آن کسی است که پایبندی او به اسلام باشد، پایبندی او به عدالت باشد، پایبندی او به منافع ملی باشد، مرز او با دشمن مرز مشخصی باشد. اگر این نشد، آن نماینده، نماینده‌ی خوبی نخواهد بود؛ نماینده‌ی ملت در واقع نخواهد بود.» (22/12/1386)
9. «به نظر من مهم‌ترین شرایط نماینده عبارت است از این‌که متدین، کارآمد، دلسوز و شجاع باشد. اگر این چهار شرط در نماینده‌ای جمع شد،‌‌ همان کاری را که شما آرزو و توقّع دارید، انجام خواهد داد.» (24/11/1382)
10. «آن کسی که به عنوان وکیل این ملتِ انقلابی و مؤمن و شجاع به مجلس می‌رود، باید انقلابی و مؤمن و شجاع باشد. اگر نگوییم شجاع‌ترین و مؤمن‌ترین و انقلابی‌ترین؛ لااقل در سطح این توده‌ی عظیم مردم که این گونه از خود درخشش نشان می‌دهند، باشد.» (1/12/1374)
5- یک نماینده مجلس چگونه می‌تواند تکیه گاه مردم باشد؟
شاخص‌های عمده در حکومت علوی، عدالت، پارسایی، پاک‌دامنی و «مردمی بودن» و «با مردم بودن» است. پس اساساً یکی از کارکردهای مسئولان جمهوری اسلامی، حفظ «روحیه‌ مردمی» و در کنار مردم بودن است. این روحیه، در زمانی که حوادث و بلایا اتفاق می‌افتد، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. مردم در حوادث و رخدادها، نیازمند «تکیه‌گاه»‌‌ هستند، تکیه‌گاهی که سر به شانه‌های آن بگذارند و حرف‌های‌شان را بشنود و هر کار که از دستش برمی‌آید، برای رفع مشکل و محنت آنان انجام دهد. تکیه‌گاه‌ جامعه در زمان شداید و حوادث، مسئولان و حاکمان آن کشورند. برای همین است که حضور مسئولان در کنار مردم حادثه‌دیده، علی‌رغم آنکه یک «وظیفه‌ انسانی» است، در نظام اسلامی، «وظیفه‌ای شرعی و حقوقی» نیز هست. یک نماینده مجلس باید خود را تکیه‌گاه مردم قرار دهد تا مردم هم به نظام اسلامی امیدوار شوند و هم زندگی راحت و آرامش‌بخشی را در سایه‌سار نظام اسلامی داشته باشند، از این جهت مردم اگر افراد متقی و پاکدامن را انتخاب کنند، می‌توانند امیدوار باشند آنها به وظیفه خودشان عمل می‌کنند وگرنه در خدمت زرسالاران و زورمداران قرار می‌گیرند و مطابق میل آنها رفتار می‌کنند.
6- تحقق اهداف انقلاب اسلامی از نگاه رهبری چگونه ممکن خواهد بود؟
امام و راهنمای جامعه و رهبر نهضت تحقق تمدن اسلامی در پاسخ به پرسشگری که پرسیده بود: «راه برافراختن پرچم تمدّن نوین اسلامی چیست؟» فرمودند: «راهش تربیت نسلی است با یک خصوصیاتی که آن خصوصیات اینهاست؛ یک نسلی باید به وجود بیاید شجاع، باسواد، متدین، دارای ابتکار، پیشگام، خودباور، غیورـ البته خوشبختانه ما امروز در نسل جوان بسیاری از این خصوصیات را داریم، اما این بایستی گسترش پیدا کند‌ـ چنین نسلی لازم داریم. بایستی ایمان داشته باشد، سواد داشته باشد، غیرت داشته باشد، شجاعت داشته باشد، خودباوری داشته باشد، انگیزه‌ کافی برای حرکت داشته باشد، توان جسمی و فکری حرکت داشته باشد، هدف را در نظر بگیرد، چشم را به اهداف دور متوجه بکند و به تعبیر امیرالمؤمنین «اَعِرِ اللهَ جُمجُمَتَک»؛ زندگی خودش و وجود خودش را بگذارد در راه این هدف و با جدیت حرکت کند. در یک کلمه یعنی یک موجود انقلابی، معنای انقلابی این است. بعضی‌ها از روی دشمنی، انقلابی را بد معنا می‌کنند. انقلابی را به معنای بی‌سواد، بی‌توجه، بی‌انضباط [می‌دانند]؛ نه خیر، اتّفاقاً درست به عکس است. انقلابی یعنی دارای سواد، دارای انضباط، دارای تدین، دارای حرکت، دارای عقل، خردمند. ما یک چنین نسلی لازم داریم. این نسل، نسل جوان ماست.»(28/7/1395)
7- روحیه انقلابی‌گری به چه کار کشور می‌آید؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها بر ضرورت تقویت روحیه انقلابی‌گری در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی سخن گفته‌اند و در نقد عملکرد آنانی که در مسیر فراگیری روحیه انقلابی سنگ‌اندازی می‌کنند، فرمودند: «خداوند نخواهد گذشت از آن کسانی که با قلم‌شان، با بیان‌شان سعی می‌کنند روحیه‌ انقلابی را در بین مردم ما و جوان‌های ما تضعیف کنند؛ خدا از اینها نمی‌گذرد... روحیه‌ انقلابی جان این ملّت است، روح این ملّت است. آن وقت آن قلمی که این روحیه را در مردم تضعیف کند و تشکیک کند در انقلاب، این را خدا خواهد بخشید؟»(11/2/1398)
 این توصیه‌ها اذهان عمومی را با این سؤال مواجه می‌کند که چه دستاوردهایی در گسترش روحیه انقلابی‌گری در جامعه نهفته است که تأکید بر آن به یکی از اولویت‌های مدنظر رهبر معظم انقلاب اسلامی بدل شده است؟ معظم‌له چه خطراتی را مشاهده می‌کنند که بر این مسئله تأکید ویژه دارند؟ انقلابی‌گری چه مشکلاتی از کشور را مرتفع خواهد کرد؟ در جواب می‌توان به  عنوان نمونه به موارد زیر اشاره کرد:
1ـ تداوم انقلاب با روحیه انقلابی ممکن است.
2ـ تحقق تمدن اسلامی در گرو تربیت نسل انقلابی است.
3ـ پیشرفت کشور با روحیه انقلابی ممکن است.
4ـ عزت و اقتدار ملی در گرو حفظ روحیه انقلابی است.
5ـ روحیه انقلابی، حافظ کشور در برابر دشمن است.
6ـ تقویت ساخت درونی در گرو روحیه انقلابی‌گری است.
7ـ روحیه انقلابی مانع رواج اندیشه‌های غیرانقلابی برای استحاله انقلاب است.
8- روحیه انقلابی چه تاثیری در پیشرفت کشور دارد؟
پیشرفت و توسعه کشور و حرکت در مسیر رفع مشکلات جامعه را می‌توان مهم‌ترین اولویت کشور دانست که جهت حرکت تمامی مسئولان کشور را تعیین می‌کند. همه فعالیت‌ها در عرصه‌های مختلف، باید گره‌ای از مشکلات مردم بگشاید و کشور را یک گام به اهداف طرح‌ریزی شده نزدیک‌تر کند، وگرنه اقدامی خلاف میثاق ملی و مصالح کشور خواهد بود؛ اما سوق دادن تمامی جهت‌گیری‌های کشور به سوی پیشرفت و تجمیع همه توان‌ها و انرژی‌ها برای تعالی جامعه نیازمند پیش‌فرض‌ها و الزاماتی است که بدون آن چنین رسالت عظیمی به ثمر نخواهد رسید.
حقیقت آن است که اقدامات بزرگ در کشور محصول اراده‌هایی قوی بوده است که در مسیر دین و انقلاب دچار انحراف و تزلزل نشده‌اند. آثار نقش‌آفرینی این بزرگان را می‌توان در تاریخ این سرزمین و در عرصه‌های سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مشاهده کرد؛ لذا برای رفع مشکلات کشور باید امور را به دست افرادی سپرد که از روحیه انقلابی برخوردارند و با همه وجود آرمان‌های انقلاب و ملت را باور دارند. از اولویت‌بخشی به افراد متزلزل در راه دین و انقلاب باید پرهیز کرد. در یک کلمه روحیه انقلابی‌گری را باید رمز و موتور تحول و دال مرکزی گفتمان پیشرفت کشور دانست. این روحیه باید به مثابه گفتمانی فراگیر نزد همه نخبگان کشور و نیروهای مؤثر و کارآمد در امور کشور قرار گیرد. در طول چهار دهه گذشته نیز تمسک به این روحیه رمز موفقیت و پیشرفت نظام اسلامی بوده است. به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی: «بعد از رحلت امام، ما هر جا انقلابی عمل کردیم، پیش رفتیم و هر جا از انقلابی‌گری و حرکت جهادی غفلت کردیم، عقب ماندیم و ناکام شدیم؛ این یک واقعیتی است. بنده در این سال‌ها خودم مسئول بودم؛ اگر تقصیری در این مطلب باشد، متوجّه این حقیر هم هست. هر جا انقلابی بودیم، جهادی حرکت کردیم، بر روی آن ریل حرکت کردیم، پیش رفتیم؛ هر جا کوتاهی کردیم و غفلت کردیم، عقب ماندیم. می‌توانیم برسیم، به شرط اینکه انقلابی حرکت کنیم و انقلابی پیش برویم.»(14/3/1395)
9- روحیه انقلابی در معرض چه آفاتی قرار دارد؟
هر جنبش و حرکتی در معرض تهدیدات و لغزش‌هایی است که می‌تواند به نابودی و انحطاط آن ختم گردد، لذا برای حفظ سلامت و مصونیت آن باید تلاش کرد و از آن مراقبت نمود. عدالت‌خواهی نیز از این آفت زدگی مصون نیست و در پیرامون مسیر انقلابی‌گری پرتگاه‌های خطرناک و نابودکننده‌ای قرار دارد که برای عبور از آن باید هوشیار بود. انقلابیون آنگاه در معرض انحراف‌اند که در حین گام برداشتن در مسیر تحقق آرمان‌های انقلابی خود را ملزم به اصول و چارچوب گفتمان انقلابی نداند و با عبور از اسلوب و مرزهای اصول‌گرایی در مسیر انحراف قرار گیرند.
1. تندروی و افراطی‌گری: روحیه انقلابی که برخاسته از شجاعت و آمیخته با جوانی است، به شدت در معرض آفت زیاده روی و افراطی‌گری است. انقلابیون اگر در دام زیاده خواهی و افراطی‌گری اسیر شوند، خیلی زود اعتبار خود را از دست داده و در جاده انحطاط و هلاکت خواهند افتاد و حاصل آن جریانی انحرافی خواهد بود که جز ضربه زدن به آرمان‌ها و انفعال و بدنامی دستاوردی نخواهند داشت.
2. تکبر و خود برتربینی: انقلابی از آنجا که خود را مجاهدی برای تحقق آرمان‌ها می‌بیند، خیلی زود ممکن است که خود را در میانه اجتماع بیگانه یافته و این تنهایی را به معنای تفوق و برتری تفسیر کرده و بستر را برای وسوسه‌های نفسانی و شیوع مهمترین بیماری روح آدمی - که کبر و خودبزرگ بینی باشد - فراهم آورد! از دست دادن اخلاص و شرک آلود شدن نیت مومن انقلابی، باتلاقی است که خیلی زود صاحبش را به پرتگاه انحطاط و انحراف خواهد غلط‌اند!
3. تنگ نظری و انحصارگرایی: یکی دیگر از تهدیدات پیش روی عدالت‌خواهان آن است که تنها خود را انقلابی ببیند و لاغیر! این خطا برآمده از نگاهی مطلق‌انگارانه است که همه چیز را صفر و یکی دیده و حد میانه‌ای برای آن قائل نیست.
4. سطحی نگری و شعارزدگی: یکی از آفات پیش روی انقلابیون، افتادن در دام سطحی‌نگری و شعارزدگی است. شعارها عناصری کلیدی در هویت‌بخشی و گفتمان‌سازی هستند و مکاتب و اندیشه‌ها در عرصه بسط و گسترش خود بدان نیازمندند. جنبش عدالت‌خواهی نیز برای فراگیر نمودن اهداف و آرمان‌های خود نیازمند خلق و تولید شعار است. اما این بدان معنا نیست که عنصر انقلابی تنها در سطح شعارها بماند و از عمق بخشی به اندیشه و تامل و تدبیر باز ماند و از فهم لایه‌های پیدا و پنهان امور غافل شود.
5. خشونت‌گرایی و پرخاشگری: نسبتی میان پرخاشگری، خشونت، جنجال آفرینی و عدالت‌خواهی وجود ندارد. ریشه انقلابی‌گری را باید در شجاعت جستجو کرد. شجاعتی که تحت انقیاد عقل و تدبیر و بصیرت مدیریت و مهار شده و در عرصه رفتار با طمانینه و آرامش و اعتدال و البته قاطعیت و ایستادگی همراه شده است. خشم وخشونت از یکسو محصول ضعف نفس است و از سوی دیگر محصول نداشتن منطق و استدلال و از دیگر سو محصول تحریک عوامل بیرونی. عدالت‌خواهی نباید به خشونت‌طلبی بینجامد، که اگر چنین شد، نیروی انقلابی در مسیر بی‌تدبیری و انحراف قدم نهاده است.
6. در نوردیدن مرزهای اخلاق: مرام و روحیه عدالت‌خواهی چارچوب‌هایی دارد که انقلابی باید خود را ملزم به آن بداند که خروج از این چارچوب سرآغاز عبور از انقلابی‌گری و افتادن در وادی انحراف خواهد بود. یکی از مهمترین مرزهای انقلابی‌گری اخلاق است که رفتار عدالت‌خواهان را در انقیاد خود قرار می‌دهد. در این مکتب و مرام هدف وسیله را توجیه نمی‌کند، لذا برای رسیدن به آرمانهای بزرگ باید از راه‌های صواب و در چارچوب اخلاق عمل کرد.
10-  چه عواملی موجب تضعیف روحیه انقلابی در جامعه می‌گردد؟
یک از سختی‌ها و دشوارهایی پیش روی انقلابیون، انقلابی ماندن است! ماندن در جبهه حق و در صف انقلابیون، مقاومت و استقامت می‌طلبد، و در این بین رهزنانی وجود دارند که مانع طریق حق شده و اراده انسان انقلابی را سست کرده و او را از ایستادگی در میدان مبارزه و تداوم مسیر عدالت‌طلبی و آزادی‌خواهی منع می‌کند و به تدریج از صف انقلابیون خارج می‌سازد! این خروج گاه بصورت انفعال و انزوا خودنمایی می‌کند و گاه با نوعی ارتجاع و بازگشت و ندامت و پشیمانی از گذشته همراه است. که متاسفانه در تاریخ مبارزات و نهضت‌های آزادی بخش و عدالت خواه، نمونه‌های فراوانی برای آن می‌توان برشمرد.
مقام‌ معظم‌ رهبری‌ در تبیین‌ تهدیدهای‌ موجود در درون‌ نظام‌ اسلامی‌ می‌فرمایند: «نفوذ فساد و ایجاد تردید در اذهان‌ جوانان‌ نسبت‌ به‌ آرمان‌ها، دنیاطلبی‌ و اشتغال‌ به‌ زینتهای‌ دنیوی‌ و زندگی‌ راحت‌ در جامعه‌ و بروز علائم‌ زندگی‌ تجملاتی‌ در میان‌ عناصر انقلابی‌ نشانه‌هایی‌ از تأثیر میکروب‌ ارتجاع‌ و عقب‌گرد است‌ و دشمنان‌ اسلام‌ و انقلاب‌ برای‌ تحقق‌ اهداف‌ خود در انتظار رایج‌ شدن‌ آن‌ در یک‌ جامعه‌ انقلابی‌ هستند.»(15/10/1373)
پشیمان شدگان از انقلابی‌گری، برای توجیه وادادگی خود بهانه‌هایی را مطرح می‌سازند: «بهانه‌هایی که می‌شنوید و می‌بینید که می‌آورند، برای وادادگی بهانه می‌آورند، برای پشیمانی بهانه می‌آورند؛ بهانه هم این است که دنیا تغییر کرده، همه چیز عوض شده. خب، یک چیزهایی عوض نمی‌شود؛ از اولِ تاریخ تا امروز حُسن عدالت و عدالت‌طلبی انسان تغییر نکرده، زشتی ظلم تغییر نکرده، حُسن استقلال ملّی و عزّت ملّی تغییر نکرده، اینها و بسیاری از اصول دیگر که تغییرپذیر نیست. اینکه دنیا تغییر کرده، بهانه نمی‌شود برای اینکه ما رفتار خودمان، هدف خودمان، آرمان خودمان را عوض کنیم؛ وقتی آرمان عوض شد، راه عوض می‌شود؛ وقتی هدف نهایی عوض شد، دیگر معنی ندارد که شما در راه قبلی حرکت کنید، می‌روید به سمت هدف جدید که راه جدیدی است، راه دیگری است. (26/6/1392)
واقعیت آن است که انقلاب اسلامی در طول سال‌های اخیر در کنار رویش‌های بسیار، ریزش‌هایی نیز داشته است و کسانی که گاه نام آنها نیز جزو پیشگام مبارزه و عدالت‌خواهی بوده‌اند از صف انقلابیون خارج شده و به وادی دیگری رفته‌اند که امام خامنه‌ای بدان چنین اشاره دارند: «بدیهی است که ما، هم ریزش داریم، هم رویش داریم؛ بارها بنده گفته‌ام این را. کسانی هستند که یک روز انقلابی بودند، بعد فردا به‌خاطر یک عارضه‌ای، یا بحق یا بناحق، از انقلاب روبرمی‌گردانند. بعضی‌ها هستند که یک کار خلاف توقّعشان انجام می‌گیرد - فرض کنید یک ظلمی در یک جایی بهشان می‌شود - حق با آنها است امّا این موجب می‌شود که از انقلاب روبرگردانند؛ این کار ناحق است. بعضی‌ها هم به‌خاطر مسائل شخصی، مسائل خانوادگی و مسائل گوناگون، از انقلاب روبرمی‌گردانند. این می‌شود ریزش؛ اینها ریزش‌های انقلاب است. » (19/10/1394)
پرتگاه‌هایی که در کمین انقلابیون است و می‌تواند موجب ارتجاع و بازگشت و دست کشیدن از آرمان‌های انقلابی گردد را چنین می‌توان برشمرد: 1. محافظه‌کاری، 2. راحت‌طلبی و دنیاگرایی، 3. منفعت‌خواهی، 4. قدرت‌طلبی، 5. مرعوب شدن، 6. دچار شبهه و تردید شدن، 7. عمل‌گرایی افراطی.
11-  مبتنی بر بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، جوانگرایی تا چه اندازه می‌‌تواند شاخص انتخاب نماینده مجلس باشد؟
مساله پویایی و جوانگرایی در مدیریت کشور یکی از مسایل مهم کشور در آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی است. چرخش نخبگان و رفت و آمد مدیران جوان یکی از مسایل مهم در مباحث مدیریتی و کارآمدسازی نظام سیاسی است که در مورد آن بحثهای مهم و گسترده ای انجام شده است و تقریبا به اصلی قابل قبول بدل گردیده است.
این مهم در طول سال‌های اخیر بارها با تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی همراه بوده است. مخاطبان اصلی بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی نیز که از آن می‌توان با عنوان "مانیفست انقلاب اسلامی در دهه پنجم انقلاب اسلامی" یاد کرد، جوانان ایران زمین‌اند که آینده روشن نظام اسلامی بدست آنان محقق گردیده و تداوم راه طی شده به سوی آرمان‌های بلند نظام جمهوری اسلامی توسط ایشان دنبال خواهد شد. در این بیانیه آمده است: «مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همه‌ی میدان‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بین‌المللی و نیز در عرصه‌های دین و اخلاق و معنویت و عدالت، باید شانه‌های خود را به زیر بار مسئولیت دهند.»(22/11/1397)
رهبری در جمع دانشجویان که اولین روز خردادماه 1398 انجام شد، با برشمردن حرکت عمومی انقلاب مبتنی بر بیانیه گام دوم، به موضوع راهکارهای عملی تحقق نقش آفرینی جوانان پرداخته و در نهایت می‌فرمایند: «نتیجه‌ی اینها چه می‌شود؟ اینجا من این‌ جور یادداشت کرده‌ام که سرانجام [اینها]، کشاندن نسل جوان متعهّد به عرصه‌ی مدیریت کشور [است]، ... ورود در عرصه‌ی مدیریت برای نسل جوان از این راه‌ها اتّفاق می‌افتد و طبعاً اگر نسل جوان وارد عرصه‌ی مدیریت شد، و مدیران ارشد نظام از جمله‌ی جوان‌های متعهّد [شدند] -که من گفتم جوان‌های متعهّد حزب‌اللهی، یعنی واقعاً باید حزب‌اللهی باشند؛ به معنای درست کلمه‌ی حزب‌اللهی- آن وقت آن حرکت عمومی کشور طبعاً استمرار پیدا می‌کند، سرعت پیدا می‌کند و انجام می‌گیرد.»
این صراحت در باب ضرورت کشاندن نسل جوان متعهد حزب‌اللهی به عرصه مدیریت کشور می‌تواند نویدبخش تحولی بزرگ در عرصه اداره کشور باشد. طبیعی است که این جوانگرایی را باید در انتخابات مجلس پیش رو و سپردن مسئولیت‌ها در قوه مقننه نیز مشاهده نماییم. زمان برای چرخش نخبگان و پوست‌اندازی مجلس و ورود چهره‌های جوان و پرنشاط انقلابی فرا رسیده است و باید انتظار داشت که احزاب و گروه‌های سیاسی فضا را برا میدان‌داری جوانان انقلابی فراهم آورند و هم مردم مبتنی بر شاخص جوانگرایی به نامزدهای انتخاباتی نمره دهند و حاصل آن شکل‌گیری مجلسی کارآمد مبتنی بر اقتضائات دهه پنجم انقلاب اسلامی باشد.
12- در مقوله چرخش نخبگان و جوانگرایی چه ملاحظاتی باید رعایت شود؟
جوانگرایی در مسیر تحقق نیازمند توجه به برخی ملاحظات اساسی است تا از مسیر صحیح دچار افراط و تفریط نگردد و این فرصت تاریخی به خاطر برخی خطاها به تهدید بدل نشود.
1. جوانگرایی مفهومی عام و کلی است که متناسب با هر ماموریت و مسئولیتی باید آن را تعریف نمود. به عنوان نمونه نماز جمعه از جمله امور اجتماعی – سیاسی است که خطیب آن باید از شایستگی‌هایی از جمله صلاحیت علمی – فقهی، وجاهت و مقبولیت عمومی، اعتبار اخلاقی و ... برخوردار باشد. بدون شک جوانگرایی در نماز جمعه به معنای انتخاب ائمه جمعه 20 تا 30 ساله نیست! چرا که این امر موجب ضعف نمازجمعه و کاهش حضور نمازگزاران خواهد شد. لذا باید دقت نمود که برداشتی سطحی و قشری از جوانگرایی، این تدبیر راهبردی را دچار انحراف ننماید.
2. استفاده از تجربه مدیران گذشته، ملاحظه جدی دیگری است که در این فرآیند باید برای آن تدبیری اندیشید. این تجربه به مثابه سرمایه ارزشمندی است که محصول سالیان سال عقلانیت و تجربه و علم آموزی است که باید در خدمت مدیریت کشور قرار گیرد. در هیچ جای دنیا چنین گنجینه ارزشمندی را به سادگی به هدر نمی‌دهند. برای این کار باید اتاق‌های فکر و تیم‌های مشاوره‌ای منسجم و مستمر تشکیل داد و از تجربیات مدیران گذشته استفاده نمود و آن را در خدمت مدیران جوان قرار داد. به واقع جوانان باید پای بر عمارت ساخته شده گذشتگان بگذارند و مسیر را تا رسیدن به قله های پیشرفت و توسعه کشور ادامه دهند.
3. طراحی مکانیزمی برای چرخش نسلی و تربیت مدیران جوان ضروری است. به واقع باید فرآیندی مدت دار و نهادینه شده را طراحی نمود که هر مدیری قبل از رسیدن به پایان مدت اشتغال و خط بازنشستگی، در کنار خود مدیران جوان کارآزموده و آماده به کاری را تحویل سیستم مدیریتی کشور دهد تا با خیال راحت بتوان جایگزینی را برای وی انتخاب نمود. فراموش نباید کرد که در آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی پذیرش مدیریت های اجرایی کشور، جایگاهی برای کسب تجربه از طریق آزمون و خطا نیست و انتظار می‌رود که مدیریت ها با کمترین خطا همراه باشد. لازمه این کار تصویب قوانینی اداری معطوف به تحقق این مهم و پیگیری جدی و عملیاتی کردن آن در سازمان‌های مختلف است. اگر این اتفاق بیفتد، بدون شک بخش مهمی از مشکلات ناشی از تغییر مدیریتی کشور حل گردیده و با گسست مدیریتی در کشور مواجه نخواهیم بود.
4. باید توجه نمود که در منطق رهبری جوانگرایی در تقابل با شایسته سالاری نیست. اینگونه نیست که بتوان با تاکید بر جوانگرایی، شایستگان را حذف نمود و یا آنکه امور را به دست جوانی سپرد که شایستگی و تخصص انجام کاری را ندارد! بدون شک باور رهبری بر سپردن امور به جوانان شایسته و صاحب صلاحیت است و باید نسبت به این شاخص دقت لازم نمود تا رویکرد حکیمانه اتخاذ شده به فساد و ناکارآمدی نینجامد.
5. واقعیت آن است که کسب قدرت و در اختیار داشتن مناصب کلیدی، موقعیت حساسی است که بسیاری برای دستیابی به آن چشم طمع دارند و حاضرند برای دستیابی به آن هر اقدامی کرده و خطوط قرمز فراوانی را زیر پا بگذارند. متاسفانه تجربیات تلخ سال های اخیر حکایت از آن دارد که حضور انگشت شمار جوانان در مناصب مدیریتی و تصمیم سازی کشور، اغلب تحت نفوذ روابط ژنتیکی دو جریان سیاسی غالب و آقازاده محوری بوده است. این روند فسادانگیز می‌تواند آینده فرآیند جوانگرایی در مدیریت کشور را تهدید کرده و به انحراف بکشاند و به وضعیتی ضد آنچه انتظار می‌رفت تبدیل کند! برای مقابله با این خطر از همینک باید چاره اندیشی نمود و کاری کرد تا روند دستیابی به مدیریت در کشور مبتنی بر شایسته‌سالاری رقم بخورد و مسیر برای سپردن امور به جوانان شایسته و صاحب صلاحیت فراهم آید.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات