این روزها، تحلیلگران مسائل افغانستان عبدالله عبدالله و اشرف غنی را به دو پادشاه در یک اقلیم تشبیه می کنند! هم اکنون دو رئیس جمهور در افغانستان سوگند یاد کرده و هر یک مدعی هدایت دولت مرکزی کابل هستند.
افغانستان، همچنان به یک "نقطه کور سیاسی" در معادلات سیاسی جهان تبدیل شده است! گره های کور و پیچیده ای که به کار افغانها ، خصوصا پس از شکل گیری دو دولت موازی افتاده است، به زودی قرار نیست باز شود. سوال اصلی اینجاست که چه کسانی مولد بحران در افغانستان بوده اند؟ از سوی دیگر، بروز شکافهای سیاسی اخیر در افغانستان، چه ارتباطی با انعقاد توافق اخیر میان ایالات متحده آمریکا و طالبان دارد؟
یک کشور و دو رئیس جمهور!
آخرین اخبار و تحولات افغانستان نشان می دهد که اشرف غنی و عبدالله، هیچ یک قصد عقب نشینی از مواضع خود در خصوص حضور در راس معادلات سیاسی و اجرایی افغانستان را ندارند. این روزها، تحلیلگران مسائل افغانستان عبدالله عبدالله و اشرف غنی را به دو پادشاه در یک اقلیم تشبیه می کنند! هم اکنون دو رئیس جمهور در افغانستان سوگند یاد کرده و هر یک مدعی هدایت دولت مرکزی کابل هستند. آنچه امروز در افغانستان می گذرد را می توان طبیعی ترین نتیجه و خروجی "دموکراسی آمریکایی" در افغانستان دانست: این دموکراسی، نه بر پایه صندوق رای و اراده شهروندان بلکه بر اساس 20 سال کشتار و اشغالگری و تزریق فساد سیستماتیک به ساختار سیاسی و امنیتی افغانستان و جلوگیری از تحقق استقلال واقعی افغانها بنا نهاده شده است. محصول این دموکراسی خونین، از دست رفتن جان صدها هزار شهروند افغان و آوارگی میلیونها نفر در این کشور بوده است. وقوع بحرانهای تلخ و مستمر امنیتی و عدم امکان آینده پژوهی موثر در خصوص آینده این کشور،ماحصل همین دموکراسی آمریکایی بوده است!
عدم تغییر راهبرد کلان آمریکا در افغانستان
راهبرد کلان واشنگتن مبنی بر مداخله گرایی طولانی مدت در افغانستان و شبه قاره هند، مانع از خروج واقعی و نهایی نیروهای اشغالگر آمریکا و ناتو از این کشور جنگزده خواهد شد. فراتر از آن، سه دولت جورج واکر بوش، اوباما و ترامپ باید پاسخگوی خلق و استمرار بحران امنیتی ۱۹ ساله در افغانستان و از دست رفتن جان و آوارگی میلیون ها افغان باشند. ضمن آن که همگان پس از سه سال حضور ترامپ در قدرت، نسبت به نگاه ابزاری، غیرحقوقی و متغیر وی نسبت به معاهدات بین المللی و توافقنامه های دوجانبه و چندجانبه آگاه هستند! قاعده ای که در خصوص توافق اخیر میان واشنگتن و طالبان نیز صادق است .در حال حاضر، ایالات متحده آمریکا قصد دارد در افغانستان نیز خلق بحرانهای مزمن امنیتی و سیاسی را همچنان ادامه دهد. این همان راهبرد و روش کلانی است که واشنگتن در عراق نیز دنبال می کند. صورت مسئله در افغانستان کاملا مشخص است!مقامات کاخ سفید به وضوح دریافته اند که تحقق واقعی اراده سیاسی ملت افغانستان، معنایی جز خروج رسمی نظامیان اشغالگر آمریکایی و ناتو از این کشور نخواهد داشت.از این رو اشغالگران افغانستان با تزریق بحران های مزمن امنیتی بر پیکره این کشور جنگ زده از یک سو و استحاله سیاسی و فرهنگی مردم افغانستان و ممانعت غیرمستقیم از حضور و مشارکت آنها در انتخابات،زمینه را برای استمرار مداخله خود در کابل و دیگر مناطق این کشور مهیا می سازند.
پرده برداری از دموکراسی مسموم آمریکایی
در این میان، دموکراسی مسموم آمریکایی صرفا جنبه ای ظاهری و بدون خاصیت واقعی دارد.نکته حائز اهمیت این که شرکای اروپایی آمریکا نیز در این پروسه،کاملا با واشنگتن همگام بوده اند. بازیگران اروپایی به بهانه تامین منابع مالی انتخابات در افغانستان و با نظارت مستقیم کاخ سفید، مهندسی انتخابات را در دستور کار خود قرار داده اند. بازیگرانی که هم اکنون سکوت کرده و مشغول رصد و ارزیابی بحران سیاسی دوباره ای هستند که به جامعه افغانستان تحمیل کرده اند.
آنچه مسلم است اینکه سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و در راس همه کاخ سفید، امروز باید پاسخگوی کلاف سردرگم موجود در افغانستان باشند. ترامپ امروز در صدد است با بزرگنمایی توافق با طالبان در فضای انتخاباتی آمریکا، فاکتور و مولفه "سیاست خارجی ضعیف دولت خود" را در نظرسنجی های عمومی و ایالتی تقویت کند. این در حالیست که رئیس جمهور آمریکا مسبب بحرانی است که امروز در افغانستان شاهد آن هستیم. نه تنها ترامپ، بلکه باراک اوباما و جرج واکر بوش نیز هر سه در ایجاد بحرانهای سیاسی- امنیتی در افغانستان و انزوای شهروندان افغان در تعیین سرنوشت سیاسی خود دست داشته اند. امروز زمان آن رسیده است که یکبار برای همیشه، نتیجه عملکرد خونین 19 ساله آمریکا در افغانستان برای افکار عمومی دنیا تشریح شود.
مطالبه ای که به قوت خود باقیست
طی روزهای اخیر، شاهد طرح موضوعاتی مانند انعقاد توافق صلح آمریکا و طالبان هستیم. توافقنامه صلح ایالات متحده آمریکا و طالبان در دوحه پایتخت قطر به امضای طرفین رسید.در این توافقنامه واشنگتن متعهد شده که تمام نیروهای خود از افغانستان را در قالب یک برنامه زمانبندی شده خارج کند.طالبان نیز در این توافقنامه متعهد شده تا حملات خود علیه نیروهای آمریکایی را متوقف کند. تبادل زندانیان و اسرا بخش دیگری از این توافقنامه محسوب می شود. اگرچه دونالد ترامپ ،مایک پمپئو و دیگر مقامات کاخ سفید امضای توافق با طالبان را مصداق یک موفقیت دیپلماتیک!دانسته و مشغول مانور تبلیغاتی حول آن هستند، اما انتقادات وسیعی که از سوی دموکرات ها و حتی عده ای از جمهوریخواهان سنتی علیه این توافق شده است، قدرت مانور رئیس جمهورآمریکا را به شدت محدود ساخته است. بسیاری از تحلیلگران غربی معتقدند که انعقاد توافقنامه اخیر جنبه ای سیاسی و انتخاباتی داشته و در حقیقت اقدامی از سوی ترامپ برای القای صلح گرایی کاذب در حوزه سیاست خارجی امریکا محسوب می شود. به عبارت بهتر، ترامپ سعی دارد از این توافق به عنوان یک ابزار انتخاباتی استفاده کند .آنچه باید دستخوش تغییر واقعی شود، یکی کلیت حضور آمریکا در افغانستان و دیگری جبران خسارات 19 ساله حضور شوم نظامیان و سیاستمداران آمریکایی در این کشور آسیایی بوده است.بحرانهایی که ایالات متحده آمریکا و ناتو در افغانستان و طی 19 سال اخیر خلق کرده اند، غیر قابل تصور بوده و آسیبهای زیادی را برای ملت افغانستان به همراه داشته است.
محاکمه مقامات آمریکایی در افغانستان
بدون شک، خروج کامل آمریکا از افغانستان، تنها یکی از مواردی است که باید تحقق پیدا کند. موضوع مهم دیگری که نباید فراموش شود، پاسخگویی و مجازات مقامات سیاسی، نظامی و امنیتی آمریکا به دلیل وقوع سالها جنایت در افغانستان می باشد. در این معادله حقوقی، سه رئیس جمهور اخیر آمریکا یعنی جرج بوش، اوباما و ترامپ حکم سه جنایتکار جنگی را دارند که جان صدها هزار شهروند افغان از جمله زنان و کودکان بیگناه را در بحبوحه ازی های کثیف استراتژیک و سیاسی خود طی 19 سال اخیر ستانده اند. آری! آمریکا از افغانستان خارج خواهد شد، اما کشاندن جنایتکاران آمریکایی معرکه افغانستان به دادگاههای بین المللی و محاکمه آنها، مطالبه دیگری است که در نهایت تحقق خواهد یافت. همان گونه که اشاره شد، هر سه دولت اخیر آمریکا در این پروسه دخیل بوده و سران امنیتی، سیاسی و نظامی آنها باید بابت کشتار ملت افغان پاسخگوی جنایات خود باشند.