موضوع اصلي : عقائد
مولف: استاد شهيد مرتضي مطهري
نام انتشارات : صدرا
سال انتشار: 1380
تعداد صفحات : 343 صفحه
معرفي کتاب:بدون شک استاد شهيد مرتضي مطهري را ميتوان در شمار مصلحاني برشمرد که عمر پر برکت شان را صرف اصلاح و احياي تفکر اسلام ناب محمدي(ص) کردند. مهمترين دغدغه استاد مطهري ارائه قرائتي صحيح از اسلام عاري از دو معضل تحجر و التقاط بود. مطهري به خوبي آگاه بود که چطور قرائتي قشري و متحجرانه از دين، پاسخگوي زمانه ما نيست و حاصل ان دوری نسل جوان از دینداری خواهد بود و از ديگر سو چگونه قرائت التقاطي از دين به اسم روشنفکري و نوگرایی، هويت حقيقي اسلام را نشانه رفته و به استحاله آموزههاي اسلامي و حاکميت اومانيسم، سکولاريسم، ليبراليسم، مارکسيسم ختم خواهد شد!
با اين فهم از اقتضاي زمانه بود که مطهري وارد ميدان انديشه شد و به توليد آثار اعتقادي - فکري - فرهنگي پرداخت و آثار ماندگاري به جاي گذاشت که به فرموده حضرت امام:
«آثاري که از او هست، بي استثنا، همه آثارش خوب است. و من کسي، ديگري را سراغ ندارم که بتوانم بگويم بياستثنا آثارش خوب است. ايشان بياستثنا آثارش خوب است، انسانساز است» به همين خاطز به به دانشجويان و طبقه روشنفکران متعهد توصيه ميکنند که «کتاب هاي اين استاد عزيز را نگذارند با دسيسه هاي غير اسلامي فراموش شود»رهبر معظم اقلاب اسلامي نيز تاکيد دارند:
«کتابهاى آقاى مطهرى را با هم بخوانيد. من هميشه پيش از انقلاب به اين بچهها، جوانها که مىآمدند پيش من، مىگفتم شماها کتاب را نخوانيد، کتاب را مباحثه کنيد. مثل ما طلبهها که توى مدرسه کتاب را مباحثه مىکنيم؛ همخوانى. يک کتاب را با همديگر بخوانيد، مباحثه کنيد.»با اين مقدمه يکي از آثار ماندگار استاد شهيد مرتضي مطهري با عنوان "پانزده گفتار" را خدئمت خوانندگان محترم معرفي ميکنيم.
***
پانزده گفتار مجموعهاي مشتمل بر پانزده سخنراني استاد شهيد آيتاللّه مطهري در زمانها و مکانهاي مختلف است. که در زمان حيات آيتاللّه مطهري منتشر شده است. تاريخ و مکان هريک از سخنرانيها در ابتداي آنها ذکر شده است. خوشبختانه از سال 1380 که تاريخ چاپ اول اين کتاب است، تا به امروز، اين کتاب از استقبال خوبى از سوى مردم ايران و ساير فارسى زبانان برخوردار و تداعى کننده دو کتاب ده گفتار و بيست گفتار آن شهيد عزيز بوده است.
اين آثار همچون آب گوارايي است براي تشنگان حقيقت و شيفتگان اسلام و انقلاب اسلامي، براي تشنگاني که به دنبال جرعهاي آب هستند سراغ آبهاي آلوده نروند. مطالب پانزده گفتار بسيار متنوع و جالبتوجه و مورد نياز امروز ماست و همچون ساير آثار استاد از اتقان و استقامت رأي و ابتنا بر کتاب و سنت برخوردار است.
برخى از اهم موضوعات طرح شده در اين کتاب عبارتند از:
15 سخنراني اين کتاب عبارتند از:
اسلام و نيازهاي جهان امروز
قوانين اسلام در مقايسه با توسعه و تحول دنياي جديد
غدير و خطري که مسلمين را از داخل تهديد مي کرد
نهضت آزادي بخش اسلام (1) و (2)
مسئله نفاق
دفاع از 13
لزوم تعظيم شعائر اسلامي 1و 2
جستجوي حقيقت
روابط بين الملل اسلامي
نجات و آزادي بشر
نقش دين در تحولات تاريخي
نقش حادثه کربلا در تحول تاريخ اسلامي 1 و 2
ريشه ي فكر نحوست 13يکي از مباحثي که در فرهنگ عامه شيوع گسترده اي دارد و بخشي از باورهاي مردمان را در زمانه هاي مختلف شکل ميدهد، مساله نحسي روزها و ايام است. اما چنين باوري مورد تاييد اسلام نيست و ابعاد آن را بايد در موضوع شکل گيري خرافات بررسي کرد.
استاد شهيد مرتضي مطهري در اين کتاب به بررسي ريشه ي فكر نحوست 13 پرداخته و ميفرمايند:
«اساساً اين فكر از كجا پيدا شده است؟ من نميخواهم و همچنين نميتوانم در اين وقت مختصر اينها را بحث بكنم، چون از بحث قرآني و حديثي خودم ميمانم، به طور اجمال عرض ميكنم: به نظر من دو خاصيتي كه در بشر هست سبب پيدايش فكر نحوست در اشياء و اعداد شده است. يكي اينكه بشر به طور كلي خودخواه است، يك حالت گريز از مركزي در مسئله ي تقبل مسئوليتها دارد، يعني نميخواهد مسئوليت شكستهاي خودش را متوجه خودش بكند. هميشه دنبال اين ميگردد كه يك چيز ديگري پيدا كند و بگويد اين بدي، اين شكست، اين بدبختي كه پيدا شد، اين من نبودم، اين فكر من نبود، اين خُلق من نبود، اين روح من نبود، اين عادت اشتباه من نبود، اين جهل و ناداني من نبود كه باعث اين شكست شد، يك چيز ديگري بود. اين يك علت بوده است كه بشر براي اينكه از تقبل مسئوليتها فرار كند، آمده است براي اشياء، براي چهارشنبه، براي 13، براي 25، براي صداي كلاغ، براي صداي جغد نحوست قائل شده است.خاصيت ديگر، روح تنبلي است كه در انسان ميباشد. انسان وقتي بخواهد علت قضايا را بفهمد، بايد از طريق علمي و عقلي كاوش و تفكر و جستجو و تفحص كند تا علت واقعي اشياء را درك كند، ولي با خيال، همهي قضايا را زود ميشود حل كرد. اگر در جنگي شركت كرديم و شكست خورديم، چنانچه بنا بشود روي اصول دقيق علمي بررسي كنيم كه چرا شكست خورديم، دو ناراحتي دارد: يكي اينكه مي رسيم به اينكه خودمان مسئول اين شكست بوديم؛ دوم اينكه مدتها بايد زحمت بكشيم، به خودمان رنج بدهيم تا علتها را به دست بياوريم؛ بعد رنج ديگري متحمل شويم آن علتها را از ميان ببريم و وضع خودمان را اصلاح كنيم. ولي با يك كلمه خودمان را راحت مي كنيم، ميگوييم علت اينكه ما در اين جنگ شكست خورديم اين بود كه مثلاً در روز چهارشنبه شروع كرديم يا روز 13 بود يا وقتي كه از شهر خودمان خارج مي شديم سگي جلو ما درآمد عوعويي كرد و اين نحوست داشت و شكست ما اثر عوعو آن سگ بود.»
آيا 13 بدر نحس است؟!
استاد مطهری در بخشی از سخنرانی خود به بحث نحسی روز 13 فروردین می پردازد و می گویند:
مسئله تطير و فال بد زدن مسئله اي است که در اسلام به هر نام و عنواني محکوم است و چنين چيزي وجود ندارد. در سراسر تعليمات اصيل اسلامي شما کلمه اي در اين موضوع پيدا نميکنيد. ما کلمه نحس و يوم نحس را در دو جاي قرآن داريم. خيلي جالب است؛ هر دو جا هم درباره قوم عاد است پس از نزول عذاب بر آنها. انّا ارْسَلْنا عَلَيهِمْ ريحاً صَرْصَراً في يوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرّ (يا: فَارْسَلْنا عَلَيهِمْ ريحاً صَرْصَراً في ايامٍ نَحِساتٍ). کلمه «نحس» در اين آيه را مفسرين دو جور معني کرده اند؛ يکي اينکه مقصود اين است که روز سرد و پر باد و غباري بوده است؛ چون روز سرد و پر باد و غباري بوده است قرآن «نحس» گفته است، زيرا کلمه نحس جز سختي و شدت يا ترسناک و وحشتزا بودن مفهوم اصلي ديگري ندارد. بعضي گفته اند (اين به نظر من جالبتر است) مقصود اين است که در يک روز شومي [چنين کرديم.] خود قرآن در کمال صراحت اعلام ميکند اين مردم معذب شدند، چرا معذب شدند؟ به خاطر اعمال و افکارشان، به خاطر طغيانهايشان در مقابل امر الهي. آن روزي که مردم آن سرنوشت محتوم را از عمل خودشان پيدا ميکنند و دچار نکبت و بدبختي ميشوند، قرآن آن روز را روز نحس ميداند. آن روز، ديگر نه چهارشنبه است نه پنجشنبه، نه جمعه، نه شنبه ... و نه اول نه دوم نه سيزده ... هر روزي که مردمي به کيفر اعمال خودشان گرفتار شدند و در عقوبت اعمال خودشان دست و پا زدند، بدانند در روز نحسي گرفتارند. خود قرآن توضيح ميدهد: قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلي أنْ يبْعَثَ عَلَيکمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ ارْجُلِکمْ أوْ يلْبِسَکمْ شِيعاً
ممکن است شما بگوييد الحمدللَّه ما که معذب نيستيم، پس ما در هيچ روز نحسي قرار نگرفتهايم؛ اتفاقاً ما الآن بايد بفهميم تمام روزهاي ما نحس است؛ روز اول فروردين ما هم نحس است؛ چون ما به نص قرآن مجيد مردم معذبي هستيم، مردمي هستيم که خودمان به جان يکديگر افتادهايم. ما تمام ملل مسلمان، امروز در ايام نحسات بسر ميبريم. آن عذاب الهي که ميبينيد، مظهر اعلايش اسرائيل است، چرا؟ اعمال خودمان. ما که قرنها جز در راه جدايي و دشمني و تحريک اعصاب عليه يکديگر قدم برنداشتهايم طبيعي است که دشمن مسلط شود.
ما اگر بخواهيم از اين نحس خارج شويم چه بايد بکنيم؟ آيا برويم بيرون شهر، سبزه ها را گره بزنيم تا از نحسي خارج شويم؟! با سمنو پختن از نحسي خارج ميشويم؟! با سبزه را در روز سيزده از خانه بيرون ريختن از نحسي خارج ميشويم؟! بيچاره! از خودت بيرون بيا، از اين رفتار زشت خودت بيرون بيا، از اين عادات زشتت بيرون بيا، از اين افکار زشت خودت خارج شو، از اين ملکات کثيف و پليدي که گرفتارش هستي خارج شو. آيا تو با آن کارها از نحوست بيرون ميآيي؟! 13 چه گناهي دارد؟ خانه و زندگيت چه گناهي دارد؟ از سمنو چه کاري ساخته است؟! از سبزه گره زدن چه کاري ساخته است؟! به خدا ننگ اين مردم است که روز سيزده را به عنوان سيزده بدر [بيرون] ميروند؟ من نميفهمم آنهايي که اسم تنوير افکار و پرورش افکار روي کار خودشان ميگذارند چرا يک کلمه نميگويند. بعضي برعکس، ترويج و تشويق ميکنند! بدانيد اين مسائل مال اسلام نيست، ابداً، نه 13 صَفَر نه غير صفر. من حتي به تمام مدارک و اخبارش مراجعه کردم.