شیوع ویروس کرونا و توانایی دولتها در مواجهه با آن از یکسو بحث کارآمدی نظامهای سیاسی و از سوی دیگر گذار از نظم کنونی به نظم پساکرونایی را مورد توجه تحلیلگران قرار داده است. اکثر متفکران بر این نکته محوری تأکید دارند که در نتیجه شیوع ویروس کرونا ما با نظمی در آینده مواجه هستیم که قبل از شیوع کرونا شاهد آن نبودیم. در این راستا خبرنگار بین الملل بصیرت برای بررسی این قضیه گفت وگویی را با هادی محمدی کارشناس ارشد مسائل بین الملل ترتیب داده است که در ادامه میآید. محمدی بطور خلاصه معتقد است دنیای پساکرونا متفاوت خواهد بود و اصلی ترین تفاوت آن با دنیای فعلی، افتادن نقاب از چهره غرب است. بصیرت: ویروس کرونا که ابتدا یک مسئله پزشکی محسوب می شد امروز تبدیل به معضلی شده که تقریباً تمام جنبه های زندگی بشری را درگیر خود کرده است. نظرتان در این مورد چیست؟شیوع بیماری کرونا، با توجه به ویژگی انتشار پذیری و مسریبودنش، پدیدهای است که اگرچه میزان مرگ و میر پایینی دارد، اما انتشارپذیری سریع این بیماری ایجاد هراس و نگرانی میکند. از آنجاییکه هنوز دارویی برای کنترل، مقابله و معالجه این بیماری وجود ندارد، چگونگی توانایی دولتها در مواجهه با آن، بحث کارآمدی نظامهای سیاسی و از سوی دیگر گذار از نظم کنونی به نظم پساکرونایی را بر سر زبانها انداخته است. ویژگی انتشارپذیری این ویروس موجب شده است که در وهله اول و با سرعت زیاد بر روی روابط و مناسبات فرد، جوامع، دولتها و کشورها تأثیر بگذارد. حتی این ویروس توانسته در حوزههای نظامی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و رفتارهای اجتماعی اثرگذاری داشته باشد، به همین دلیل میتوانیم پیامدهای انتشار کرونا را بسیار گسترده بدانیم. شاید هنوز خیلی از ابعاد بهشکل دقیق برای ما روشن نباشد ولی میتوان بهسرعت درک کرد بسیاری از اتفاقاتی که در عرصه مناسبات جهانی، جریان طبیعی داشته بهشکل شوک و غیرقابل انتظاری دچار اختلال شوند؛ مثلاً پایگاههای نظامی و یا روابط آموزش نظامی بین کشورها وجود داشته به دلیل سایههراسی بیشتر این بیماری تحت تأثیر قرار گرفته است. حتی میتوان این انتشارپذیری را در روابط ساده اجتماعی وآموزشی جوامع، اثرگذار ارزیابی کرد. لذا این فرض اولیه را باید در نظر داشت که بیماری کرونا به چند عامل مشخص بستگی دارد: 1- عامل انتشارپذیری 2- تلفات احتمالی 3- پیدا نشدن ابزار معالجه مانند واکسیناسیون، از اینرو شیوع ویروس کرونا، سطح نگرانی را به همه عرصههای حیاتی اعم از انسانی و جوامع گسترش داده است. لذا تحولات مختلفی را میتوان به این فهرست افزود که هر یک به سهم خود روی معادلات کلان در سطح ملتها و یا کشورهای خاص و جغرافیای محدودتر تأثیرگذار بوده است؛ مثلاً عرصه اقتصاد یکی از عرصههای اصلی است که فضای بحران کرونایی را تحت تأثیر قرار داده و وضعیت جایگاه کشورهای مرتبط در جهان را دچار اختلال کرده است.
بصیرت: فکر میکنید کرونا چه تأثیری بر نظم فعلی جهانی، دولتها و اتحادیهها خواهد گذاشت؟نظم جهانی بر اساس یکسری پارامترها، مؤلفهها و متغیرهایی در مقطع زمانی بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفته و با یک تغییرات محدودتری در آغاز دهه 90، فضای دوقطبی جهانی را به سمت یک فضای دوره انتقال هدایت کرده است. نظام جهانی، نظام سلطه قدرتهای برتری است که بعد از جنگ جهانی از فضای بحران خارج شدند و اداره امور جهانی را در ابعاد مختلف، حوزههای نفوذ و تصمیمگیری های کلان در حوزه خودشان تعریف کردند. این نظم جهانی با توجه به مسیری که فضای دوقطبی را در ابتدای دهههای 50 الی 80 داشته است. و با فروپاشی یکی از قطبهای جهانی در دهه 90 که کمونیسم بود یک دوره انتقالی را به خودش دیده و هنوز به شرایط پایدار و با ثباتی نرسیده است؛ یعنی بخشی از این متغیرها و مؤلفهها را میتوان در ابعاد نظامی، اقتصادی و توانمندی های علمی و فنّاوری دید که میتواند به یک کشور در نظم جهانی، جایگاه تأثیرگذار و مشخصی ارائه کند. از آنجاییکه بیماری کرونا نه تنها اقتصاد کشورها، بلکه نهادهای اقتصادی مختلف و مکاتب گوناگون را هم بسیار مسئلهدار کرده است و حقایقی که از طریق پروپاگانداها و تبلیغات رسانهای سرپوش گذاشته شده بود و یا به شکل وارونه تبلیغ میشد کنار زده و مشخص میشود عناوین پرستیژی و شعارهای جهانی مانند دموکراسی، حقوق بشر، استانداردهای برتر جوامع غربی، عناوین فرهنگی و حتی اندیشهای، چتر رسانهای خود را از روی آنها بر میدارد و واقعیتها را نشان میدهد.
ازاینرو دوره پس از کرونا در نظم جهانی منجر به این خواهد شد که ابهت بیشتر کشورهای اروپایی و غربی در دنیا شکسته و بیش از پیش مخدوش اعلام شود. آمریکا بهعنوان بزرگترین و قویترین اقتصاد مادی جهان که سهم بزرگی از تولید ناخالص را در دنیا دارد، امروز با ویروس کرونا در موقعیتی قرار گرفته که با سرعت بیشتری به سمت تضعیف و از دست دادن بسیاری از مزیتهای شعارگونهای که در اختیار داشته روبرو میشود. شاید این بحران اقتصادی جدید آنچنان دامن جامعه آمریکایی را بگیرد که بعضی از گسلها و شکافهای اجتماعی که شاخصهای قومیتی، رنگ پوست و زبان با خودشان همراه داشتند بتوانند جامعه آمریکا را از درون، دچار تلاطمهای جدید و شاید تجزیه بعضی از بخشهای داخلی آمریکا را به همراه داشته باشد.
به اذعان توماس فریدمن ستوننویس مشهور روزنامه نیویورک تایمز؛ آمریکا در آستانه یک انتخاب بزرگ است؛ یا با قرنطینه سنگین و سختگیریهای بزرگ اجتماعی در حوزه سلامت اجازه دهد که اقتصادش ورشکست شود و یا اقتصاد را حفظ کند و اجازه دهد بسیاری از مردم بر اثر کرونا بمیرند! به همین سادگی، قدرتمندترین اقتصاد غربی در چنین وضعیتی قرار گرفته است.
این را میتوان در سطح اروپا هم ملاحظه کرد؛ برخی کشورهای اروپایی دچار کابوس ورشکستگی کامل حکومتها و بخشهای اقتصادی خودشان هستند. به همین دلیل تلاش فراوان میشود چندین هزار میلیارد دلار کمکهای جهانی به کشورهایی که قدرت التیام دادن به حوزههای اقتصادی خود و یا معالجه مسائل بهداشتی ندارند انجام گیرد تا زمینه پس لرزههای پس از بحران کرونا کمتر باشد.
حتی در تعداد قابلتوجهی از کشورهای غربی هم اعلام میشود که برای زنده نگهداشتن جوانترها مجبور خواهیم شد پیرمردها و پیرزنها را با کرونا تنها و رها بگذاریم!
یکی از موضوعات مهم در این برهه زمانی، تاثیرگذاری بیماری کرونا بر روابط اجتماعی و مناسباتی بین کشورهاست. در مناسبات تحولات جهانی موضوعی با عنوان اتحاد و ائتلاف وجود دارد. ولی با شیوع بیماری؛ مفاهیم اتحاد، ائتلاف و ضوابط تعاریف و ملاحظات جدید پیدا خواهد کرد و بسیاری از این دستهبندی های بینالمللی تغییر خواهد یافت. اساساً پس از بحران کرونا بیشتر کشورهای اروپایی و غربی احساس میکنند دیگر نیازی به اتحادیه اروپا نیست. در این رابطه برخی تحلیلگران در غرب میگویند که شکاف در این اتحادیه و ترک برداشتن آن میتواند یکی از احتمالات جدی عصر پساکرونا باشد.
در سطحی که بیماری کرونا نشان داد بسیاری از این واقعیتها در کشورهای غربی کذب است و این کشورها اصلاً آمادگی و این توسعهیافتگی را برای مقابله با بیماری کرونا نداشتند. حتی میتوان کشورهایی که در لیست کشورهای توسعهیافته و پیشرفته محسوب نمیشدند خیلی بهتر از قدرتهای مطرح جهانی توانستند در فضای مبارزه با کرونا خودنمایی کنند.
در یک جمعبندی میتوان گفت؛ در نظم جهانی انتظار میرود جایگاه کشورها در اندازه و مقیاسهایی که امروز از خودشان دارند یا در دنیا معروف هستند ممکن است تغییرات جدی ایجاد شود. حتی گفته میشود دوره پس از کرونا، دوره نظم تکقطبی چینی شروع میشود و آمریکاییها به رتبه پایینتری نزول پیدا میکنند. بخشی از قدرتهای غربی و اروپایی ممکن است از حد یک قدرت جهانی تنزل کنند و به یک کشور عادیتر تبدیل شوند یا حتی از درون خودشان دچار واگرایی و تجزیه شوند.
بصیرت: آیا این ویروس میتواند رقابتهای تسلیحاتی را به نفع بخش بهداشت و درمان جهانی کاهش دهد؟قطعاً مؤلفههای نظامی دچار یک شوک جدی خواهند شد. در این شرایط جدید و با توجه به محدودیت روابط انسانی در پادگانها، مراکز نظامی و پایگاههای استقرار و حتی ناوهای هواپیمابری که در آبراههای بینالمللی در حرکت هستند، محدودیتهای روابط انسانی موجب میشود که فنّاوریهای نظامی به سمت عوامل غیر انسانی مثل پهپادها، رباتها و ابزارهای جنگی رباتیک بیشتر پیش رود. در واقع فضای جدیدی از تولید تسلیحات در جهان شکل بگیرد. آن چیزی که مسلم است بخشی از اقتصاد غرب متکی به تولید، مصرف و فروش ابزارهای نظامی است به حرکت در میآیند تا نسل جدیدی را به بازار عرضه کنند. این چرخه تولید ثروت و به حرکت در آمدن چرخه اقتصاد تسلیحاتی، بخش عمدهای از اقتصاد کشورهای غربی است. ولی شرایط ناپایدار فعلی در سایه پیامدهای کرونا به نظر نمیآید از هزینههای نظامی به سمت بهداشت بکاهد بلکه ممکن است در ذخایر موجود در این زمینه برای مهار کرونا و مسائل بهداشتی استفاده شود. قطعاً بسترهای مطالعاتی تسلیحات نظامی به سمت ابزارهای رباتیک و هوشمند نظامی حرکت خواهد کرد تا نقش انسان را در ساخت ابزارها یا جنگهای آینده کاهش دهد.
بصیرت: فکر میکنید کرونا در کوتاهمدت و درازمدت چه تأثیری بر حضور ارتش آمریکا در خارج از این کشور خواهد داشت؟محدودیت مناسبات انسانی و آسیبپذیری هایی که بر حضور پایگاهی و استقراری آمریکا دارد قطعاً روی حجم و تعداد این پایگاهها و میزان حضور نیروی انسانی تأثیر میگذارد. به این معنا نیست که آمریکاییها صرفاً به این دلیل حضور نظامی و پایگاهی خودشان را در کشورهای جهان به صفر برسانند، بلکه این محدودیت از جهت تعداد نیرویی و پایگاه قطعاً برای آنها شرایط اضطراری را شکل میدهد و بسیاری از فعالیتهای آنها را ممکن است تحت شعاع یا تعطیل قرار دهد مثلاً مأموریت آموزش نیروهای آمریکایی در کشورهای عراق و افغانستان. مسلماً این آموزشها به دلیل استانداردهایی که از نظر بهداشتی وجود دارد قطعاً در یکسال آینده تعطیل خواهد بود. به گفته فرمانده نیروهای آمریکایی در منطقه تا ماه ژوئن، ابتدای تابستان فعالیتهای آموزشی در عراق تعطیل است. چنین اقداماتی بدون شک بر آمادگی رزمی ارتش آمریکا تأثیر منفی خواهد داشت. بنا به نوشته گلوبال تایمز، با توجه به استراتژی استقرار جهانی ارتش آمریکا، شیوع ویروس کرونا بیشترین تأثیر را بر روی آمادگی جنگی آنها خواهد گذاشت. واشنگتن که برای اعمال نفوذ بینالمللی خود به پایگاههای نظامی گسترده در سطح جهان وابسته است با توجه به شیوع این بیماری از این استراتژی عقبنشینی کرده است. حتی شیوع ویروس کرونا باعث شد ناوهای هواپیمابر چند هزار تنی آمریکا زمینگیر شوند و بسیاری از خدمه این ناوها دچار بیماری کرونا شوند. تا این لحظه هیچ بیمارستان و یا مراکز درمانی در آمریکا، آمادگی پذیرش این تعداد بیماران و مبتلاهای به کرونا از نظامیان آمریکایی را ندارد. در کل با توجه به سردرگمی و تعطیلی فعالیتها در مراکز نظامی، مقامات آمریکایی ممکن است بخشی از فعالیتهای خودشان را تعطیل و یا نیروهای خودشان را آزاد کنند تا شرایط پایدارتر و امکان معالجه و مهار این بیماری فراهم شود.