بهمنماه 98 بود، سفر کرمان و مراسم چهلم حاجقاسم. برای رفتن به گلزار شهدا سوار تاکسی شدم و چون مسیر نسبتا طولانی بود، سر صحبت را با راننده باز کردم. البته برای نوشتن روایت سفر به اطلاعات او هم نیاز داشتم. شروع کرد به گفتن از بزرگیهای حاجقاسم و مردمداری و... او لابهلای صحبتهایش اما گلایههای جدی از مسئولان استانی داشت و همانجا بود که برای اولینبار موضوعی در ارتباط با معدن زغالسنگ کرمان به گوشم رسید. همانجا بود که گفت دوستان و بستگانشان در این معدن کار میکنند و روزی نیست که بیمشکل و دغدغه کارشان را انجام دهند و شب را آرام بر سر بالین بگذارند.
از مشکلات برآمده از خصوصیسازیهای بیضابطه، عدمپرداخت حقوحقوق برخی کارگران، بیمه ناقص و عدملحاظ امتیازات شغلی گفت و این را هم گوشزد کرد که خیلی طولی نمیکشد که زغالسنگ کرمان هم دچار عاقبت هپکو، هفتتپه و سایر غولهای صنعتی و تولیدی کشور شود. میپرسید تا الان داخل معدن رفتهام که خب اگر کمی با دقت بیشتری به من نگاه میکرد، میفهمید از چندفرسخی معدن هم رد نشدهام و حتی اگر عکس معدن را هم ببینم، بعید نیست مثل محمدرضا عارف نماینده فعلی مجلس که سال 92 در مناظرات انتخاباتی ریاستجمهوری به معدن گفت منطقه توریستی، من هم چنین ادعایی میکردم! صحبتش را ادامه داد و با لهجه کرمانی گفت یک لحظه نمیتونی تو معدن بمونی و اون فشار و هوای آلوده و جو سنگینشرو تحمل کنی.
البته این توصیف از معدن را قبلتر از یکی از اقوام که در ذوبآهن شمال مشغول کار بود، شنیده بودم و میدانستم که راست میگوید. راننده ادامه داد در چنین شرایطی نه امنیت شغلی دارند چون یکسال به یکسال قرارداد میبندند و نه امنیت جانی و نه تسهیلات خاصی به آنها تعلق میگیرد. زمینهای اطراف معدن را هم یکییکی میفروشند و پولش را میخورند. از این اولین آشنایی و اطلاع من از معدن زغالسنگ کرمان حالا بیش از سهماه میگذرد، اخباری را میشنوم که تعداد قابلتوجهی از کارگران این معدن، یعنی حدود سههزار نفر یک هفتهای است که اعتصاب کردهاند و بیش از هزارنفر آنها نیز در این مدت درمحوطه معدن زغالسنگ کرمان چادر زده و مستقر شدهاند و هراسان از واگذاری این معدن به بخش خصوصی و عدموصول مطالبات و درخواستهایشان منتظر پاسخگویی مسئولان هستند؛ مسئولانی که جز امنیتیها و انتظامیهایشان کسی بهسراغشان نیامده و جویای احوال و درخواستهای آنها نشده است.
حال ناخوش معدن 54ساله زغالسنگ کرمان
معادن زغالسنگ کرمان در مناطق شرقی ایران مرکزی قرار گرفته که بهطور دقیق میتوان گفت در محل چینخوردگیهای استانهای کرمان و یزد واقع شده است. بهتعبیر دیگر در فاصله 50 تا 220کیلومتری شمالغرب کرمان معادن زغالسنگ این استان قرار دارند. از حدود سالهای 1345-1344 تقریبا همزمان با برنامه تاسیس ذوبآهن اصفهان اکتشاف و بهرهبرداری از معادن زغالسنگ کرمان بهمنظور تامین کک موردنیاز کوره بلند ذوبآهن اصفهان در برنامههای دولت وقت قرار گرفت و درنهایت فعالیت شرکت معادن زغالسنگ کرمان وابسته به شرکت ملی ذوبآهن ایران با هدف نهایی تولید کنسانتره زغالسنگ از شهریورماه ۱۳۴۵ آغاز شد.
براساس اطلاعات موجود از این شرکت معدنی در سال 85، مجموعا 6500 نفر نیروی شاغل در بخشهای مختلف تولیدی و پشتیبانی شرکت بهطور مستقیم فعالیت میکردند که براساس چشماندازها امید میرفت این رقم با اجرای طرحهای توسعهای به بیش از 10هزار نفر کارگر برسد؛ اتفاقی که حالا بعد از حدود 14سال به گفته کارگران این شرکت معکوس عمل کرده و درحال حاضر حدود 3500 نفر در این شرکت معدنی مشغول کار هستند. 3500 نفری که بیش از هزارنفر آنها یک هفتهای است در محوطه معدن چادر زدهاند و دلنگران از آینده و امنیت شغلی خود اعتصاب کردهاند.
واگذاری یا عدم واگذاری؛ مساله این است
این اما عقبه مختصری بود از مطالبات کارگری کارگران معدن زغالسنگ کرمان. از بیش از یک هفته گذشته اما زمزمههای دیگری حول اعتراضات کارگران این مجموعه به گوش رسید، زمزمههایی که همه بعد از گمانهزنیها مبنیبر واگذاری دوباره این شرکت به بخش خصوصی ایجاد شد. کارگران این مجموعه بعد از آنکه مطلع شدند دوباره تیغ خصوصیسازی بر سر معادن زغالسنگ کرمان قرار گرفته، دست به اعتراضات صنفی زدند تا بتوانند جلوی این اتفاق را بگیرند. بههرحال همانطور که کارگران قدیمیتر میگویند، این اتفاق را قبلا تجربه کردهاند و تمام تیرهروزیهایشان هم بعد از آن اتفاق افتاد که زغالسنگ کرمان به بخش خصوصی واگذار شد.
دوم اردیبهشتماه اکبر سلطانی، مدیر روابطعمومی شرکت معادن زغالسنگ کرمان با اشاره به اعتراضات صنفی کارگران این معدن گفت: «واگذاری تمامی شرکت معادن زغالسنگ کرمان به بخش خصوصی صحت ندارد. این شرکت تنها به زیرمجموعه یک صندوق برای عرضه کالاهای خود در بورس کالای ایران وارد شده و اقدامات اخیر شرکت هم این امر را تسهیل میکند. برخی کارگران در اعتراض به واگذاری سه معدن در شهرستانهای زرند، کوهبنان و راور به بخش خصوصی اجتماع صنفی داشتند که این اجتماعات با دخالت مسئولان استانی و محلی و مدیرعامل شرکت زغالسنگ کرمان، بهدور از کمترین حاشیهای جمعآوری شد.» این اما پایان ماجرای اعتراضات نبود و مساله همچون آتش زیر خاکستر باقی ماند.
6 اردیبهشتماه محمدرضا پورابراهیمی، نماینده مردم کرمان و راور در مجلس شورای اسلامی نامهای به وزیر کار نوشت و در آن خواستار رسیدگی فوری به موضوع واگذاری شرکت زغالسنگ کرمان به شرکتی به نام «دالاهو» که باعث نارضایتی کارگران شرکت معادن زغالسنگ کرمان شده است؛ شد. مضافبر این نامه پورابراهیمی در تشریح مطالبات این کارگران گفت: «با توجه به لزوم پاسخگویی به درخواستهای صنفی کارگران معادن زغالسنگ همانند اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، اجرای دائمی قراردادهای کارگران بهمنظور ایجاد امنیت شغلی بیشتر، افزایش ضریب شغل سخت و زیانآور از 1.5 به دو، حل مشکل مسکن کارگران و نیز سایر مواردی که در جلسات مستمر با وزیر و سایر معاونان و مدیرانی ملی و استانی مطرح شده است، ضرورت ارائه پاسخ و اقدامات فوری و سریع آن وزارتخانه برای حل مشکلات این قشر زحمتکش کاملا ضروری به نظر میرسد و قطعا در این خصوص پاسخگوی اول مشکلات این کارگران مدیرعامل شرکت زغالسنگ کرمان بوده که بهعنوان مدیر اجرایی وزارتخانه کار مکلف به پیگیری تمامی موضوعات و حل مشکلات مطروحه با حمایت مدیران صندوق فولاد کشور و نیز پشتیبانی معاونان وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی با مدیریت شخص وزیر است و هیچگونه عذری از مدیرعامل شرکت زغالسنگ کرمان درصورت حل نشدن مشکلات مذکور پذیرفته نخواهد بود. مسلما درصورت تاخیر در انجام درخواست مذکور موضوعات مدنظر از طریق سوال در کمیسیون اقتصادی مجلس در دستورکار قرارخواهد گرفت.»
مشکلات کارگران زغالسنگ کرمان؛ زخم کهنهای که دوباره سر باز کرد
دو روز پیش بود که اخباری از اعتصاب کارگران معدن زغالسنگ، هرچند خفیف در رسانهها منتشر شد. البته این اولین اقدام و اخبار پیرامون مطالبات کارگری کارگران مجموعه زغالسنگ کرمان نبود. اما خب شکلوشمایل و شدت و حدت این مطالبهگری متفاوت از گذشته بود. پیش از روایت ماجرای اعتصاب اخیر کارگران بد نیست نگاهی به برخی اخبار قدیمیتر در ارتباط با مشکلات معادن زغالسنگ کرمان بیندازیم. مثلا در سال 93 مهدی حسینینژاد، معاون سازمان صنعت، معدن و تجارت استان کرمان با هشدار نسبت به وضعیت موجود تولید زغالسنگ در کرمان گفته بود: «قریب به هشتهزار نفر در استان کرمان بهطور مستقیم درگیر بحث زغالسنگ بوده و از این طریق کسب روزی میکنند و مواجه شدن این معادن با مشکل، مسائل حادی در استان ایجاد میکند، لذا باید مسئولان بهصورت ویژه به این حوزه توجه کنند.»
یا در سال 96 داود مرادی، کارگر معدن زغالسنگ آب نیل کرمان در گفتوگو با یکی از رسانهها ضمن گلایه از وضعیت موجود در معادن زغالسنگ کرمان گفته بود: «تقریبا روزی بین 10 تا 12 ساعت در شرایط سخت معدن کار میکنیم و آسیبهای زیادی ما را تهدید میکند. حقوقی که به ما میدهند با همه مزایا و اضافهکاری حدود دومیلیون تومان در ماه است که در مقایسه با سختی کار ناچیز است و همین حقوق را هم چند ماه یکبار میدهند.»
همان موقع ایرج فلاح، مدیرعامل وقت شرکت زغالسنگ کرمان گفت: «از آنجا که سرمایهگذاری مطلوبی در معادن زغالسنگ کشور بهجز طبس صورت نگرفته بود پس از واگذاری معادن زغالسنگ کرمان به بخش خصوصی دچار مشکلات عدیدهای شدند. برخی از این معادن قادر به پرداخت حقوق و مزایای پرسنل نبوده و اکثریت معادن زغالسنگ به دلیل تاخیر در پرداخت حقوق و مزایای کارکنان با حقوق معوقه چند ماهه پرسنل روبهرو هستند و این موضوع برای کارگران زحمتکش که در شرایط کاری خاصی در این معادن مشغول کار هستند مشکلاتی ایجاد کرده است.» آبانماه 97 اما جریان مطالبات مصداقیتر و جدیتر شد.
تعدادی از کارگران قراردادی معادن زغالسنگ کرمان در واکنش به وضعیت نامطلوب کاری و حقوق و مزایای خود دست به اعتراض زده و اعلام کردند: «معادن زغالسنگ کرمان با سههزار کارگر قراردادی شامل معادن پابدانا، همکار، هشونی، هجدک، کمسار، آب نیل و کارخانه زغالشویی زرند میشود که کارگران آنها نسبت به اجرانشدن طرح طبقهبندی مشاغل انتقاد دارند. مسکوت ماندن اجرای طرح طبقهبندی مشاغل درمورد کارگران قراردادی این معدن که در شرایط بسیار سخت کار میکنند، باعث شده است تا درآمد ماهانه آنها درحد و اندازه حداقلهای قانونی باقی بماند. این امر موجب شد صبح روز شنبه (۱۹ آبان 97) کارگران سه معدن هشونی، همکار و پابدانا در محل کارگاه خود دست به اعتراض صنفی بزنند. حقوق دریافتی ما مخارج زندگی خانوادگیمان را تامین نمیکند، با کاهش اضافهکاریها و حذف مزایایی همانند حق همسر، برای تامین مخارج دچار مشکل شدهایم.»
4 مطالبه اصلی کارگران زغالسنگ کرمان
همانطور که گفتیم تمام این پروسه همچون آتش زیر خاکستری بود که بعد از بیتوجهی مسئولان و عدمتحقق وعدهها حدود یک هفته پیش دوباره گر گرفت و اعتراضات به مسائل پیشآمده در شرکت زغالسنگ کرمان وارد فاز جدیدی شد. حدود سه هزار کارگر این مجموعه دست به اعتصاب زدند و بیش از هزار نفر آنها در محوطه شرکت در چادرهایی مستقر شدند و اعتراضات را ادامه دادند. 14 اردیبهشت روز اول این اعتراضات، جدیدی یکی از کارگران در توضیح چرایی این اقدامات و اعتصاب گفت: «پس از برگزاری تجمع اول اردیبهشت، مقامهای استان وعده دادند که تا ۱۰ اردیبهشتماه به مشکلات کارگران رسیدگی میکنند. محقق نشدن این وعده و ملغی نشدن تصمیم واگذاری سهام شرکت زغالسنگ کرمان به بخش خصوصی موجب شد که امروز هم دست از کار بکشیم.»
بهطور خلاصه میتوان گفت کارگران شرکت زغالسنگ کرمان پس از پیگیری مطالباتشان در سطوح شهرستانی و استانی و حتی دیدار با امامجمعه نتیجهای نگرفتند و به همین خاطر راه اعتصاب را انتخاب کردند. مطالبات اصلیشان هم کاملا مشخص و مدون است، لحاظ شدن ضریب شغلی دو به جای 1.5، اجرای دقیق و شفاف طرح طبقهبندی مشاغل در این شرکت مطابق با سایر واحدهای صنعتی، عدمواگذاری این شرکت از صندوق بازنشستگان فولاد به بخش خصوصی (ناظر به تجربیات ناموفق گذشته) و رسیدگی به فسادهای احتمالی مدیران این مجموعه و شفافسازی در ارتباط با افعال و سیاستهای آنها. حالا یک هفته از آغاز اعتصاب کارگران زغالسنگ کرمان میگذرد، یک هفته همه معادن این مجموعه تعطیلند و هیچکس هم پاسخگوی وضعیت پیشآمده و مطالبات کارگران نیست.
قرار شده مدیر صندوق بازنشستگی فولاد به کرمان سفر کند!
صدای این بندگان خدا، این کارگران زحمتکش، این مطالبهگران برچسبخورده منافق خطابشونده، این مستضعفان بیبهره از سفره انقلاب و این ترسیدههای از خصوصیسازی و خصوصیسازها که به هیچ جایی نمیرسد. هزارهزار آدم یک هفته در محوطه محل کارشان بسط نشسته و اعتصاب کردهاند، جز نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی که ترس از اغتشاش و به خطر افتادن هیبت و قدرتشان را دارند هیچکس نیامده احوالی از اینها بپرسد و جویای مطالباتشان باشد. بااینهمه با محمدمهدی زاهدی، نماینده مردم کرمان در مجلس شورای اسلامی گفتوگویی کردم و او در ارتباط با مساله شرکت زغالسنگ کرمان گفت: «این کارگران یکسری مطالبات کارگری دارند که این مطالبات به سه دسته تقسیم میشود. یک بحث این کارگران طبقهبندی مشاغل است که آنجا هنوز اجرایی نشده و انتظار دارند هرچه زودتر این اجرایی شود. با مسئولان مربوطه در تهران صحبت کردیم، میگویند ما موافق هستیم اما مشکل بر این است که اختلافنظر در نحوه اجرا وجود دارد. که آن هم درخصوص درصدهایی است که باید اضافه شود. قرار شد مدیرعامل محترم صندوق بازنشستگی فولاد به کرمان تشریف ببرد که البته قرار بود امروز برود و ظاهرا مشکلی پیش آمده و قرار است فردا برود تا مسائل را بررسی کند! »
از خودش بپرسید!
یک هفته کارگران زحمتکش معادن زغالسنگ کرمان دست به اعتراض و اعتصاب زدهاند و در چادرهایی در محوطه شرکت روز و شب میگذرانند و یکی از مطالباتشان هم این است که شرکت تحتنظر صندوق بازنشستگی فولاد باقی بماند و خصوصی نشود، آنوقت رئیس صندوق بازنشستگی بعد از یک هفته قصد سفر به کرمان را کردهاند که آن هم یکی درمیان عقب میافتد! در اینباره از نماینده مردم کرمان سوال کردیم که او هم گفت: «نمیدانم این را از خودش بپرسید!»
من نمیدانم برای سختی کار آنها قانون وجود دارد یا نه؟!
زاهدی به دومین مطالبه و مشکل اصلی کارگران زغالسنگ کرمان اشاره کرد و گفت: «مشکل دوم بحث سختی کار است، بدین معنا که میگویند کارگر تونل باید بعد از 15 سال بازنشسته شود. در این مورد من نمیدانم آیا قانون برای اینها وجود دارد یا خیر. اگر قانون نباشد، این در اختیار صندوق یا وزارت کار نیست. این را باید قانون تصویب کند و قرار شد دوستان کار کنند تا ببینند مصوبهای در این خصوص وجود دارد یا خیر. من تا الان نشنیدهام مصوبهای وجود داشته باشد. اگر اینطور باشد، باید قانون تصویب کنیم و در صحن مجلس جزء مشاغل زیانآور جدی محسوب شود. یکبار باید در تونل بروند و جایی را که کارگران استخراج میکنند، نگاه کنند که بسیار نابههنجار است. این کارگران با جان خود بازی میکنند. در این زمینه باید به این عزیزان کمک کرد.»
مساله خصوصیسازی حل شده است!
با کارگران این کارخانه که حرف میزدم، سوای این مطالبات نگران از مساله واگذاری هم بودند. همین امروز هم که با آنها حرف میزدم چنین نگرانیای داشتند و مخالف واگذاری شرکت به بخش خصوصی بودند، بااینحال زاهدی با اعلام اینکه این نگرانی مرتفع شده است، گفت: «مساله واگذاری تقریبا حل شده است. روزهای اول فکر میکردند این مشکل است ولی الان حل شده است. اعتصاب کارگران درباره واگذاری نیست. این بحثی است که شستا خیلی از مجموعههای خود را زیرمجموعه بورس برد.
اینکه زیرمجموعه بورس برود خوب است تا بتوانند بخشی از سهام خود را در بورس به فروش برسانند ولی مدیریت دست خودشان است، یعنی بیش از 50درصد سهم برای خود صندوق باشد که مدیریت دست خودشان بماند و بتوانند سرمایهای را بیاورند که آن را در تولید وارد کنند، یعنی بهبود کیفیت تولید که مهمترین آن بهبود فناوری است که در آنجا استفاده میشود. اینها مرتب با من در تماس هستند، تا این لحظه هیچکسی در این مورد با من صحبت نکرده؛ اعضای شورای این کارگران مرتب با من در تماس است.»
نگرانی کارگران از قراردادهای یکساله حرف درستی است
نماینده مردم کرمان در مجلس شورای اسلامی در تشریح سومین مطالبه اصلی کارگران این معدن خاطرنشان کرد: «بحث دیگر که موضوع سوم است، مساله قراردادهاست. قراردادهای این کارگران سالانه بسته میشود، درحالیکه بهصورت دائمی آنجا کار میکنند و اینطور نیست که یک سال میآید و بعد از یک سال دنبال کار خود میروند و کسی آنها را نمیخواهد. اینچنین نیست. کسی که آنجا میآید تا زمان بازنشستگی کار میکند. این عزیزان کارگر میگویند ما آنجا مرتب کار میکنیم، چرا باید سالانه یک قرارداد جدید برای ما باشد که این نگرانی برای ما وجود دارد که ممکن است قرارداد تمدید نشود. این حرف درستی است. این به مسئولان مربوطه در تهران منعکس شده و کار میکنند که حتیالامکان آنهایی که در اختیار خودشان است، حل کنند و اگر نیاز به قانون باشد، در مجلس بعد بحث قانونی را باید دنبال کنیم.»
امیدی به زنده ماندن و کار کردن در شرکت زغالسنگ وجود ندارد
با حسینی یکی از کارگران این شرکت تماس گرفتم. وقتی با او حرف میزدم با لهجه کرمانی جواب میداد، یاد همان راننده تاکسی افتادم که در سفری به کرمان همه این حرفها را به من زده بود. از این مشکلات گفته بود و حالا این زخم حسابی سر باز کرده بود. جویای احوال کارگران شدم و از وضعیت پیشآمده سوال کردم، اینکه چرا دست به اعتصاب زدهاند و او هم از کموکیف ماجرا اینطور گفت: «از دوشنبه هفته قبل نسبت به خصوصیسازی شرکت زغالسنگ و حقی که از ما در این دولت ضایع شده، اعتصاب کردهایم. این خصوصیسازی از دوران هاشمیرفسنجانی شروع شد و با خاتمی ادامه پیدا کرد و به زمان احمدینژاد رسید.
در این پروسه همواره مشکلاتی داشتیم. البته احمدینژاد مردمیتر بود و از سال 89 زیرنظر تهیه و تولید رفتیم و کار را ادامه دادیم. قبل از سال 89 پیمانکاری بودیم. من از سال 86 در معدن کار کردهام و تا 25 تیر 89، بیش از سه سال سابقه کار داشتم ولی پیمانکار 6 ماه بیمه برای من رد کرده بود. تکلیف پیمانکار مشخص بود و همواره همینطور عمل میکند. این روال تا سال 92 ادامه داشت که در این سال ما را به صندوق بازنشستگان آوردند.
الان هم قرار است خصوصی شویم و زیرنظر شرکتی به نام دالاهو برویم. در سایت خودشان بیان شده، زغالسنگ باید هزار و 200 نیرو را تعدیل کند تا دارایی و اموال را ثبت کند. بچهها هم خستهاند و هم نگران. من الان 13 سال است که کار میکنم. در این مدت بیمه متوالی دارم، بهجز آن مساله 6 ماه بیمه که گفتم. حالا با این ریه خراب و گرفتاریای که وجود دارد (خیلی از بچهها از نظر پزشکی توان کار کردن در داخل معدن را ندارند و بیرون معدن کار میکنند.)، دوباره خصوصی شویم و معلوم است آقایی را که نمیتواند کار کند، پیمانکار استفاده نمیکند.
الان هزار و 200 نفر تعیین کردهاند که تعدیل شوند و طولی نمیکشد که میگویند به درد کار ما نمیخورید. اما نمیگویند چرا این آدم به این روز افتاده و در معدن با ابزار قدیمی حالش این شده است. جالب این است که در منطقه خودمان کسی هست که در 34 سالگی بازنشسته شده. زمانی که جذب رسمی بود با 15-10 سال کار بازنشسته میشدند. الان با این اوضاع خصوصی شویم، دوباره چه کسی پیدا میشود ما را به تهیه و تولید بازگرداند و یا صندوق بازنشستگی ببرند. به نوعی امیدی برای زنده ماندن و کار کردن در شرکت زغالسنگ وجود ندارد. »
به ما انگ منافق میزنند؛ ما سرباز ولایتیم و حاجقاسم را دوست داریم
حسینی ادامه داد: «حدود یک هفته است معدنهایی که زیرنظر شرکت زغالسنگ هستند، تعطیلند. حتی کارخانه زغالشویی تعطیل است. یک هفته است که تعطیل است و تا الان هیچکسی غیر از سپاه پاسداران نیامده است که به ما جوابی بدهد. انگ منافق هم به ما میزنند. درصورتیکه تنها در شرکت زغالسنگ بودیم و نه جادهای بستیم و نه توهینی به کسی کردیم. ما سرباز ولایت هستیم و حاجقاسم را دوست داریم. برای اینکه دردسری برای خودمان و جامعه درست نکنیم، 50 نفر به سر قبر حاجقاسم میرویم و دعای ندبه و مناجاتی میخوانیم. ماه رمضان است و ما هم مسلمان هستیم.»
سالها پنجشنبهها و جمعهها را رایگان کار کردیم، زمینهای شرکت را که حق ما بود، در مناقصه فروختند!
این کارگر شرکت زغالسنگ کرمان ادامه میدهد: «بچهها میآیند و میروند. تقریبا از صبح تا بعدازظهر حدود هزار و 500 تا دو هزار نفر هستیم که اعتصاب کردهایم. شرکت هم کلا سه هزار و 250 نفر نیرو دارد. وضعیت پرداخت حقوق و مزایا هم تا سال قبل خوب بود، یعنی یک مقطع زمانی خوب بود و حقوق ما را بهموقع میدادند. مدیرعاملی که الان خواستار برکناری او هستیم، بندهخدا وقتی در ابتدا آمد حقوقها بهروز شد و تا 25ام ماه حقوق همه را واریز میکردند. تا اینکه مشخص شد خصوصیسازی ایجاد میکند و کارهای دیگری انجام میدهد.
سال 89 وقتی زیرنظر تهیه و تولید رفتیم، باید پنجشنبهها و جمعهها را هم کار میکردیم، درحالیکه بهخاطر سختی کار باید تعطیل میبودیم. با پیگیری نماینده الان 6 ماه است که پنجشنبههای ما را تعطیل کردهاند. از سال 89 تا الان پنجشنبهها را رایگان برای شرکت کار کردهایم. این حق را چه کسی خورده است؟ مضافبر همه این مشکلات حالا برخی افراد آمدهاند و پرونده در دست دارند و میگویند در مناقصه شرکت کردهایم و 50 میلیون پیشپرداخت دادهایم و زمینهای شرکت را خریدهایم، این زمینها حق کارگران است و پشتوانه شرکت است؛ چرا اجازه میدهند اینها را بفروشند؟
اینها دو سال قبل از ما امضا گرفتند و مدیرعامل این بحث را مطرح کرد که مسکن کارگری برای کارگران راه میاندازیم و از ما امضا گرفت و گفتند به شما خانه میدهیم. امضای ما را گرفتند ولی زمینها به کس دیگری فروخته شد. خلاصه اینکه با این همه حرف و مطالبه از مسئولان استان هیچکسی سراغ ما نیامده است. تنها نیروی انتظامی آمده که ترس خود را دارند و این تعهد از طرف ما داده شده که بحث سیاسی و اغتشاش نداریم و اگر قرار باشد 6 سال در اینجا میمانیم تا تکلیف ما روشن شود.»