اعتراضات در آمریکا بعد از قتل جوان سیاه پوست توسط پلیس آمریکا ادامه دارد. موج خشم و نا آرامیها سراسر آمریکا را در برگرفته است. نیروهای پلیس و ارتش که برای سرکوب اعتراضهای مردمی به صحنه آمده اند تا معترضان خشمگین که دست به تخریب اماکن و آتش زدن خودروی پلیس در مقابل کاخ سفید با گاز اشک آور به مردم معترض حمله کردند. دولت برای آرام کردن اعتراضات اصلاحات هر چند کوتاه را انجام داده است. در همین راستای خبرنگار بین الملل سایت بصیرت برای بررسی ریشه اعتراضات در ایالات متحده گفتگویی با امیرعلی ابوالفتح کارشناس ارشد مسائل آمریکا ترتیب داده است که در ادامه می خوانید.
بصیرت: چشم انداز اعتراضات در آمریکا را چگونه می بینید؟ فکر می کنید به چه نتیجه ای ختم شود؟
مهمترین دلیل اعتراضات اخیر در آمریکا؛ مطالبات و انتقادات انباشته به سیستم مدیریتی دولتمردان آمریکایی است که جرقه آن با مرگ جورج فلوید به دلیل برخورد خشن پلیس شروع شد. در ابتدا مهمترین دلیل، نژادپرستی بود.
مردم به نژادپرستی و خشونت پلیس اعتراض داشتند ولی به تدریج این اعتراض تغییر ماهیّت داد و دیگر ابعاد نابرابری مانند مسائل اقتصادی، درآمدی، جنسیتی و نژادی در آمریکا را مورد هدف قرار داد.
نابرابری های نژادی فقط مختص سفیدپوستان نیست بلکه رنگین پوستان، هیسپانیک ها یا لاتین تبارها و بومیان را شامل میشد. آن چیزی که به نظر میرسد نظام سیاسی ایالت متحده آمریکا در مواجهه با چنین بحرانهایی تلاش میکند در وهله اول اعتراض ها را نادیده بگیرد، اما وقتی که اعتراضات گسترش پیدا کرد و امکان سر پوش گذاشتن به این اعتراضات وجود نداشت به تدریج با شیب ملایم تغییر رفتار داده و نوعی اصلاحات را مورد اجرا میگذارد. در حال حاضر بخشی از نظام سیاسی در آمریکا مربوط به دولت فدرال و بخش دیگر به دولت های ایالتی و محلی بر میگردد.
مهمترین اصلاحات در نظر گرفته شده عبارتند از:
1- رفتار پلیس مورد اصلاح قرار بگیرد
2- تا حدودی پلیس با مردم منضبطتر برخورد کند
3- پلیس رویکرد کمتر نژادپرستانه با رنگین پوستان داشته باشد
4- دولت نسبت به تخلفاتی که مأموران پلیس انجام میدهند شفافیت و مسئولیتپذیر باشد.
طرحهای مختلفی در این زمینه توسط دو حزب دموکرات و جمهوری خواهان در کنگره بحث میشود که در نهایت کدام یک از طرح ها به تصویب برسد بستگی به لابیگری در کنگره دارد.
به نظر می رسد با فروکش کردن میزان خشونت در تخریبها و آشوبی که در روزهای اول شاهد آن بودیم به تدریج فضا برای اصلاحات دیگر فراهم شود. در شرایط کنونی با فرمان اجرایی رئیسجمهوری آمریکا با هدف بهبود عملکرد پلیس اجماع بیسابقه ای در سطح آمریکا شکل گرفت که میتواند در مباحث اقتصادی و اجتماعی معترضین لحاظ شود.
فرض کنید نظام بهداشت و سلامت به خاطر شیوع کرونا به شدت آسیب دیده است توزیع عادلانه تر ثروت در بین اقشار مختلف جامعه از طریق اخذ مالیات از طبقه ثروتمند و ارائه برنامههای رفاهی به طبقه فرودست جامعه که رضایتمندی شهروندان افزایش پیدا میکند.
در یک جمله میتوان گفت ایالت متحده چارهایی ندارد اصلاحاتی را مدنظر قرار دهد. اگر در مقابل این کار مقاومت کند، اعتراضات رادیکال تر و خشونت بارتر میشود. همواره تجربه نشان داده خودترمیمی و خوداصلاحی در نظام سیاسی آمریکا به گونهایی است که در نهایت یکسری اصلاحات نیمه عمیق که باعث تغییرات بنیادین در سیاست های کلان کشور میشود.
بصیرت: تاریخ 300 سال گذشته آمریکا نشان می دهد تقریبا هر 3 سال یکبار یک اعتراض اجتماعی روی داده است. یکی از موارد مشهور و اخیر آن جنبش اشغال وال استریت بود. به نظر شما دلیل اینکه این اعتراض ها به نتیجه خاصی نمی رسند و باعث تغییر بنیادین نمی شوند چیست؟
دلایل متعددی در این زمینه وجود دارد از جمله اکثریت قریب به اتفاق مردم نسبت به کارآمدی نظام سیاسی اعتماد دارند. رضایتمندی نسبت به کلیّت این نظام وجود دارد. گر چه نقدهای جدی بر کارآمدی نظام سیاسی آمریکا وجود دارد ولی در این زمینه هر از گاهی اعتراضات صورت می گیرد. اما این اعتراضات به قدری گسترش پیدا نکرده یا جامعه نسبت به اصلاحات به آن اندازه نا امید نشده است.
نظام سیاسی هم یک شیوه متصلب و غیر قابل انعطاف ارائه نداده است که اعتراضات اجتماعی در نهایت سبک و سوی انقلابی در پیش بگیرد. نکته بعدی که باید در نظر گرفت وضعیت کنونی ایالت متحده آمریکا نسبت به چند دهه پیش بسیار متفاوت شده است حتی در خصوص موضوعات نژادی هم اگر مقایسهی صورت بگیرد نمونه آن در دهه ۱۹۶۰ میلادی سیاهپوستان کلیسا، رستورانها، مدارس، اتوبوسها، سرویس بهداشتی و... جداگانهای برای خودشان داشتند. در مجموع سیاست گذشته، نژادها با هم برابر بودند اما جداگانه زندگی میکردند.
حتی هر جا احساس میشد که سیاهپوستی مرتکب خطایی شده است بدون برگزاری دادگاه، مردم پیشداورانه او را لینچ (سوزاندن یا قطعه قطعه کردن) میکردند.
در جنوب آمریکا اینگونه بود که اگر سیاهپوستی خطایی میکرد او را زنده زنده آتش میزدند یا به اسب و گاری میبستند و کیلومترها بر زمین میکشیدند. آمریکا از این دوران گذشته است به این معنی نیست که مشکلات در آمریکا وجود ندارد تبعیض نژادی به لایههای عمیقتر اجتماعی رسوخ کرده است.
شاید بروز بیرونی کمتر باشد اما نهادینهتر شده است. باید در نظر داشت تغییرات بنیادین در مسائل اجتماعی، فرهنگی و ذهنیت انسان ها رخ داده است که این تغییرات ممکن است چند نسل بگذرد تا خودش را نشان دهد. بنابراین در مجموع میتوان گفت در آمریکا تغییرات بنیادین اتفاق نمی افتاد چون زمینه برای تغییرات بنیادین یا انقلابی در آمریکا فراهم نیست اما به این معنا نیست که آمریکا تغییر نکرده است. نظام سیاسی از روی اجبار به اصلاحات تن داده است. شاید تغییرات خیلی ملموس و چشمگیر نباشد اما شرایط آمریکا چارهایی ندارد جامعه خودش با تحولات اجتماعی، تغییرات فناوری و مطالبات اجتماعی منطبق کند.
بصیرت: غیرسفیدپوستان چه وزنی در جامعه امریکا حضور دارند و فکر می کنید اعتراضات اخیر چه تاثیری بر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بگذارد؟
اتفاقاتی که طی نیم قرن اخیر رخ داده کلیّت جامعه آمریکا تحت شعاع مهاجرت اتباع آفریقایی، آسیایی و آمریکای لاتین، دیگر تحت سیطره اروپاییان سفیدپوست نیست و جامعه کاملاً چندنژادی شده است؛ به طوری که سیاهپوستان آمریکا بخش قابل توجهی از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. از سوی دیگر هیسپانیکها و بومیان مناطق جنوبی آمریکا در حال حاضر 25 درصد از جمعیت ایالات متحده را شکل میدهند.
با ادامه این روند پیشبینی میشود که تا سال 2045 سفیدپوستان اروپاییتبار به گروه اقلیت در آمریکا تبدیل شوند. بنابراین در این جامعه که فرهنگهای غیراروپایی روز به روز در حال گسترش است و شاهد حضور فزاینده آسیاییتبارها بویژه چینیتبارها در آمریکا هستیم.
در بحث انتخابات به طور سنتی رنگین پوستها یک اقلیت هستند. این اقلیت ممکن است مذهبی از نوع مسلمانان و یا یهودی ها باشند. در برخی انتخابات گذشته ریاست جمهوری آمریکا به طور میانگین حدود 80درصد از سیاه پوستان به حزب دموکرات رأی دادند و احتمال اینکه همین ترکیب در انتخابات سال2020 به حزب دموکرات رأی دهند، امکان بسیار بالایی دارد.
البته به نظر میرسد دولت و شخص ترامپ متهم به نژادپرستی، همدلی و همراهی با خشونت پلیس، همراهی با تغییر نژادی به کار بردن سیاست مشت آهنین هستند. تعدادی از رنگین پوستان حزب جمهوری خواه از ترامپ پشیمان شده اند. شاید در نگاه اول به لحاظ عددی خیلی تأثیرگذار نباشد اما در ایالتهای جنوبی که سیاهپوستان بلوک بزرگ رأیدهندگان هستند که به طور عمومی به دموکراتها تمایل دارند و جو بایدن به عنوان معاون رییسجمهور رنگین پوست سابق آمریکا از محبوبیت بالایی به همین دلیل برخوردار است.
از این رو اگر ترامپ نتواند فضا را زودتر مدیریت کند که تا الان هم موفق به این کار نشده است، احتمالا در آراء 20 تا 25 درصد سیاهپوستان که به جمهوریخواهان علاقه دارند، تردید ایجاد خواهد کرد. با توجه به درگیری های نژادی یا مهمتر از آن شیوع ویروس کرونا این روند باعث تردید نسبت به کارآمدی دولت ترامپ میشود.
بصیرت: رسانه های داخلی را در انعکاس واقعیت های آمریکا، بخصوص اتفاقات اخیر چقدر موفق می دانید؟
این موضوع را میتوان در دو نکته اساسی بررسی کرد:
1- کلیّت؛ حجم پرداخت ها به اعتراضات نژادپرستی در آمریکا قابل توجه بود. به هرحال رسانههای داخلی مانند صداوسیما و جراید بنا به ملاحظات سیاسی و اعتقادی ضدیّت بسیار پررنگی با آمریکا دارند.
همیشه تلاش میکنند از نقاط ضعف آمریکا استفاده کنند. قضیه درگیریهای نژادی در آمریکا یکی از نقاط ضعف اساسی، خیلی پر رنگ و پر دامنه در رسانههای جهانی است ولی در رسانههای داخلی بازتاب زیادی پیدا میکند.
2- ماهیّت؛ هنوز جامعه ایران فارغ از اتفاقات اخیر آمریکا یعنی مرگ جروج فلوید و حواشی بعد از آن، شناخت دقیقی از تحولات داخلی آمریکا ندارند. گرچه آمریکا در 41 سال عمر پر برکت انقلاب دشمنی ها و خباثت خود را به نظام و جمهوری اسلامی ثابت کرده است؛ اما هنوز افکار عمومی به ویژه مردم عادی شناخت دقیقی از تحولات داخلی آمریکا ندارند. متأسفانه در این حوزه میزان شناخت نخبگان نسبت به تحولات داخلی آمریکا به خصوص مسائل فرهنگی و اجتماعی ضعیف است.
درست درحوزه سیاست خارجی، عملکرد دولت آمریکا در غرب آسیا، سیاست خارجی با ایران، بحث فلسطین و رژیم صهیونیستی شناخت وجود دارد اما وقتی وارد موضوعات اجتماعی و اقتصادی می شویم، شناخت کم است و رسانهها باید جبران کنند. از این رو رسانههای داخلی در اطلاع رسانی باید به شکل عمیقتر برای آگاهی بخشی به افکار عمومی فعالیّت بیشتری کنند تا اینکه فقط روزمرگی صرفاً انتقال خبر باشد.
باید نسبت به جامعه آمریکا یک مقدار شناخت بیشتری داشته باشیم چرا که بدون شناخت از تحولات داخلی آمریکا، سیاست خارجی خوب فهم نمیشود و ممکن است کشور دچار بدفهمی شود.
یکی از ابزارهای این شناخت «رسانه» است. از این جهت رسانهها ممکن است از یک حادثه کوچک در آمریکا بمب خبری تبدیل کنند و بتوانند پوشش خبری خوبی داشته باشند تا جایی که بعضیها در فضای مجازی ممکن است به طنز بپردازند. اما پرداختن این مسائل عمق ندارد، تا زمانی که مطالب سطحی و گذرا باشد با فروکش کردن جریانهای خبری در داخل آمریکا به فراموشی سپرده میشود. این در حالی است که کشور به طور مداوم نسبت به تحولاتی که در داخل آمریکا رخ میدهد، رصد و تحلیل باید داشته باشد.
گفتگو از وحید قاسمی