روزنامهها را مرور میکردم صبح علیالطلوع. ماراتنی نفسگیر برقرار است بین کرونا و دلار و طلا. منتهای آرزویمان شده شکست این سه؛ البته به مدد الهی. کدخدا بازیمان داد، اما خدا که هست. بگذرم ازین قصه تلخ عبرتآموز. خدا همهمان را بیدار کند. در این هیاهو یکی تیتر زده "خدا، اولین روضهخوان حسین". دلم هری ریخت با دیدن نامش و لبم گویا شد به ذکر شریف"صلیالله علیک یا اباعبدالله"و بعدش طبع روضهخوانیام گل کرد و دم گرفتم با این شعر دلانگیز که"چقدر نام تو زیباست اباعبدالله". صفحه به صفحه گشتم و پیدایش کردم و سطر به سطر خواندم و در حال و هوایش گم شدم. از سروش روشنفکرنما نوشته بود و جسارتش به پیر روشنضمیر ما شیخ حسین انصاریان؛ای کاش و صدای کاش که اهانت به شیخ ما میشد اگرچه باز دلگیرمان میکرد. سبکسری به خرج داده این مرد. منصب روضهخوان را خفیف شمرده. البته اینکه گفته شیخ ما مرید پرور است بیجا نگفته اصلاً مگر مرید پروری بد است در این زمانه؟ مغالطهاش اینجاست که نمیگوید مراد این مریدان پرورشیافته؛ امام حسین (ع) است نه شیخ حسین... و البته شیخ ما نیز نوکر این خاندان. عجیب است حالوروز غربزدگان وطنی. شرح حالشان مثنوی هفتاد من کاغذ است و خارج از حوصله. ابتدای امر کارشان شده بود تقدس زدایی از عاشورا. همین جناب سروش سرمقاله مینوشت که" من به شریعتی ادای احترام میکنم همچنانکه به امام حسین (ع) ادای احترام میکنم". شریعتی را همسنگ سبط الرسول دانستن اتفاقی نیست. هرچه گفتند و نوشتند افاقه نکرد. آخر مگر میشود خاموش کرد چراغی را که ایزد برفروزد؟ دیگری قلم زد که "ثواب کف و سوت زدن برای تقویت یکی از نخبگان جامعه کمتر از سینهزنی و عزاداری برای امام حسین (ع) نیست". بشکند چنین قلمی که نفهمیده" انا قتیل العبره، لایذکرنی مؤمن الا استعبر" را؛ که گریه و عزاداری بر خود را شرط ایمان خوانده سرور و سالار شهیدان. روزگاری سروش این بهاصطلاح نواندیش دینی، پا از گلیم خود فراتر نهاده، شهادتطلبی را خشونت خواند و نوشت "فرهنگ شهادت خشونتآفرین است؛ اگر کشته شدن آسان شد کشتن هم آسان میشود. " دیگری ادامه داد "کربلا نتیجه خشونت پیامبر در جنگ بدر است و در مدت ۱۴ سال پس از فاجعه کربلا، کوفه همیشه در حال درگیری و خونریزی بود. خشونت است و درخت خشونت میوهای جز خشونت به بار نمیآورد. " با یزید ملعون همنوا شدهاند و "لیس اسلافی ببدر شهدوا" سر میدهند این کج فهمان تاریخ اسلام. حضرت رحمت للعالمین را خشونتطلب خواندن و ادعای مسلمانی این جماعت، انگشت به دهان میکند هر صاحب خردی را.
راستی نخواندهاید که زینت عابدان علی بن الحسین در مجلس یزید چه فرموده؟ "القتل لنا عاده و کرامتنا الشهاده". ایمان دارید به مرام شه سر جدا یا این دست امور را مبادی نامتعارف میخوانید به مانند شیخ خاکستری؟ روضهخوانی کم منصبی نیست در این دستگاه که اولبار خدا روضه "یاقدیم الاحسان بحق الحسین" خوانده بهر آدم. بهراستی روضهخوان سیدالشهدا (ع) بودن افتخار است برای یک شیعه؛ یا کسب عنوان "مارتین لوتر اسلامی" و "رهبر پروژه رفرم در جمهوری اسلامی" از جانب مطبوعات امریکایی؟ از خیمه حسین که خارج شدی طعمه گرگان درنده یزید خواهی شد جناب سروش. انکار برخی آیات قرآن و عصمت انبیا و امامان و تبلیغ الگو نبودن سیره معصومین در حکومت را نواندیشی دینی مینامید؟ چه خوب مصداقی شدهاید برای شریفه "نؤمن ببعض و نکفر ببعض". بغضتان از روضه نیست؛ از اسلام ناب کینه دارید؛ به مکتب حسین (ع) میتازید؟ رحمت خدا بر حضرت روحالله. نکند نقشه راهتان را از "این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگهداشته" برگرفتهاید؟ البته حسین بن علی مصباح الهدای بشریت است و کشتی نجات امت؟ یکی، چون شما میشود سرمایه یزید دوران (امریکا) برای پروژه رفرم (انحراف دینی) در ایران و یکی، چون شیخ حسین با روضه "شیب الخضیب"و"خدالتریب" اش مرید پروری میکند برای استمرار انقلاب حسین. سالیان سال است شیخ حسین را میشناسم. اوایل پای کاست روضههایش اشک میریختم، اما چندی است لرزش شانههای این پیر روشنضمیر بهنگام ذکر مصیبت، دلم را میلرزاند. حسین جان؛ای "سبط الرسول" و "قره عین البتول" خوش گفتهاند:
نوکرت پیر که شد دلبریاش بیشتر است.
فراوان شیخ حسین داری از بهر روضهخوانی. رزق اشکمان را فزون کنای "قتیل العبرات" و اندوه دلمان را تسلا بخشای "اسیر الکربات".
جناب سروش؛ از انقلاب حسینی رسیدهایم به انقلاب خمینی و روزی که حضرت صاحب به دیوار کعبه تکیه زند و فریاد برآورد که "الا یا اهل العالم، ان جدی الحسین قتلوه عطشانا" و همه مردمان بشناسند حضرت را بهواسطه جد اطهرش؛ خواهی دید که مصلح جهان نیز روضهخوان است. باور نمیکنی اسم رمز انقلاب آخرالزمانی؛ حسین شهید تشنهلب باشد؟
باش تا صبح دولتش بدمد...
متن ارسالی از: محمد حمیدی