روزنامه ایران در ستون درنگ شماره امروز خود با تیتر نه ایران صربستان است، نه روحانی «ووچیچ» نوشت: دیدار بحثبرانگیز رئیس جمهوری صربستان با رئیس جمهوری امریکا و عکسهای منتشر شده از این دیدار حکایتگر خوی برتریجویی رئیس جمهوری امریکا و البته تحقیر همتای صربستانی آن است. بخصوص نوع نشستن دو رئیس جمهور مقابل همدیگر. این عکسها بازتاب و تحلیل و واکنشهای متعددی را بهدنبال داشته است. در فضای سیاسی ایران هم برخی روزنامههای منتقد دولت این عکس را در صفحه اول خود برجسته کردند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مدعی شدند که سرنوشت هر مذاکره و هر مذاکرهکنندهای با امریکا یا حداقل ترامپ متفاوت از مورد رئیس جمهور صربستان نیست. انتخاب تیتر «جایگاه مذاکرهکنندگان با امریکا!» در روزنامه جوان، «عبرت دیپلماسی» در وطن امروز و «بفرمایید مذاکره» در روزنامه رسالت این پیام را مخابره میکند که هرگونه مذاکره با امریکاییها چنین کیفیتی را خواهد داشت. روزنامه کیهان البته در گزارش خود به گونهای مستقیمتر این موضوع را به تحولات سیاسی در داخل ایران ربط داده و نوشته «این مسأله پاسخی به تمام هواداران و حامیان ارتباط با امریکا به هر قیمتی است.
امیدواریم این اتفاق ناخوشایند عبرتی باشد برای گروههای سیاسی که تصور میکنند، تنها راه حل مشکلات کشور، دخیل بستن به کشوری در مختصات امریکاست.» روزنامه رسالت هم در سرمقاله خود در همین باره نوشته «ما سالهاست به چشیدن طعم عزت و استقلال عادت کردهایم... در اکثر کشورهای منطقه ما، دولت امریکا بدون هماهنگی با دولت مستقر، عملیات نظامی انجام میدهد، حال آنکه فرزندان ملت ایران در نیروهای مسلح، پهپاد متجاوز امریکایی را سرنگون میکنند، نفتکش انگلیس را توقیف میکنند، تفنگداران دریایی متجاوز را بازداشت میکنند و در واکنش به ترور سردار دلها، پایگاه نظامی امریکا را موشکباران میکنند.»
ارتباط دادن این مسأله با تحولات سیاسی داخلی ایران و اینکه تلاش شود با شبیهسازیهای القایی و بیتوجه به واقعیتهای موجود ماهی جناحی خود را صید کرد به دور از انصاف است. به نظر میرسد آنچه در گزارشهای رسانههای یاد شده مستتر است برجسته کردن نوعی مذاکرههراسی بدون توجه دادن به تفاوتهای جایگاه کشورها و شخصیت دیپلماتها است. اینکه رئیس جمهوری کشوری به هر دلیلی تن به این تحقیر داده، آیا به معنای آن است که هر مذاکرهای با امریکاییها انجام شده یا در آینده انجام خواهد گرفت لزوماً چنین کیفیتی خواهد داشت؟ آیا حکم دادن به اینکه مذاکره با امریکا توأم با تحقیر خواهد بود، مربوط به دوره دونالد ترامپ است یا برای قبل و بعد او هم چنین حکمی قابل تعمیم است؟ و اساساً این هشدار دادنهای داخلی و دعوت به عبرتگیری ناظر بر کدام واقعیات داخلی در جمهوری اسلامی ایران است؟
سوژه دیدار رؤسای جمهوری امریکا و صربستان را اگر از زاویهای دیگر نگاه کنیم در کنار این هشدارها و دعوت به عبرتگیریها و حکمهای کلی دادن، گفتنیهای دیگری هم دارد که از چشم رسانههای منتقد دولت دور مانده است. اینکه نقطه مقابل مورد صربستان، دیپلماسی ایران در چند سال گذشته و بخصوص یکی دو ماه اخیر است که زمینهساز تحقیر سیاسی همین رئیس جمهور زیادهخواه امریکا شده است. شکست فاحش در جلسه اخیر شورای امنیت سازمان ملل برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران که تنها یک کشور با امریکا همراهی کرد و اعلام مخالفت ۱۳ عضو شورای امنیت با تلاش مجدد کاخ سفید علیه ایران یکی از همان واقعیاتی است که رسانههای منتقد دولت چندان تمایلی برای برجستهسازی آن ندارند.
واقعیت دیگری که نقطه مقابل مورد صربستان است، به شهریور ماه ۹۸ بر میگردد. جایی که در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک سران اروپا یعنی مرکل صدراعظم آلمان، مکرون رئیس جمهوری فرانسه و جانسون نخستوزیر انگلیس از هر تلاشی برای آنکه رئیس جمهور ایران را راضی کنند تا دیداری ولو کوتاه با رئیس جمهور امریکا داشته باشد دریغ نکردند. اتفاقاً همان زمان هم عکسهایی از رایزنیهای این سه رهبر اروپایی با حسن روحانی منتشر شد که در رسانههای یاد شده جایی پیدا نکرد.
روایتهای خود امریکاییها از جدیت و صلابت دیپلماتهای ایرانی در ماجرای گفتگوهای هستهای – موضع «هرگز یک ایرانی را تهدید نکن» محمدجواد ظریف و خودکار پرت کردن سید عباس عراقچی بیشتر شنیده شده است- هم از جمله واقعیتهایی است که بیانگر تفاوت جایگاه کشورها و دیپلماتها در موارد مشابه است و اینکه نمیتوان به هر مذاکرهای با امریکا حکم تحقیر داد. چنانکه در گفتگوها و قدم زدنهای ظریف و جان کری در ژنو هم نشانی از تحقیر وجود نداشت.