هر انسانی برای نظر ورزیدن یا عملکردن، صاحب دستگاه محاسباتی ویژه است؛ و برای اینکه پیش از عمل، تصمیمی بگیرد یا بعد از عمل، داوریای بکند، نیازمند حساب و کتاب است.
به سخن دیگر، تحلیلگران برای داوریِ بعد از عمل و کنشگران برای تصمیم گیریِ پیش از عمل، ناگزیر از محاسبات هستند.
اگر مفروضاتِ پیشین صحیح باشد، آنگاه میتوان ریشه تفاوت در ارزیابیها و عملکردهای افراد را در دستگاه محاسباتی ایشان جستوجو کرد.
هر دستگاه محاسباتی، شاخصهایی دارد؛ و شاخصها تابعِ اهداف و غایات افراد هستند. بدین معنا که شاخصهای هر شخص، برآمده از اهداف او می باشد.
خروجی دستگاه محاسباتی _ که داوریها و تصمیم گیری ها_ را میسازد، ممکن است خطا باشد. حال، پرسش این است علل یا دلائل خطای محاسباتی چیست؟
۱. علل روانشناختی؛ گاهی فرد به علتِ غلیان احساسات، عواطف و هیجانات یا فَوران امیال و نیازها، نمیتواند آنطور که باید دست به تحلیل بزند و تصمیم درستی بگیرد.
۲. علل تاریخی_جامعهشناختی؛ گاهی نیز بخاطر شرایطی اجتماعی و زمینه و زمانه تاریخی خاص، تحلیلها یا تصمیم ها، کاملاً بازنمایی آن وضعیت میشوند و فرارَوی برای فراوَری سنجیده تر، در اشخاص صورت نمیپذیرد.
۳. دلائل معرفت شناختی؛ بعضاً افراد بخاطر عدم استفاده درست از شاخصهای متناسب با اهداف، دچار خطای محاسباتی میشوند.
در اینجا، سعی میکنیم مورد سوم را با صبغهای سیاسی توضیح بیشتری دهیم و بحث خود را پیرامون آن ساماندهی کنیم.
لازم به ذکر است که اگر نسبت به شاخصها خودآگاهی پیدا نکنیم، و کاملاً بر اساس صرافت و مناعتِ طبع عمل کنیم، نمیتوانیم داوریها و تصمیم گیریهای قابل دفاعی اتخاذ کنیم.
با این توضیح، اگر میبینیم افراد نسبت به تاریخ چهل ساله انقلاب مفتخر یا بدبین اند، و همینطور نسبت به آینده پیش رو، امیدوار یا مایوس اند، این به دستگاه محاسباتی ایشان و شاخص و شاغول هایشان بر میگردد.
تحلیل گران سیاسی برای ارزیابی و کنشگران سیاسی برای تصمیم گیری، باید ببینند چه ملاک و معیارهایی و در چه مقیاسی برگزیده اند. شاخصهای پیشرفت را چه میدانند؟ و در چه سطح و مقیاسی میاندیشند؟ آیا میشود با منطق، ادبیات و اهدافِ ویژه مارکسیستی یا لیبرالیستی، در نسبت انقلاب اسلامی اندیشید و کوشید؟
انقلابِ اسلامی، منطق، ادبیات و اهداف خاص خود را داراست، و برای درک موقعیتهای پشتِ سر یا پیش روی آن، باید متناسب با افق آن همعنان و همآواز شویم.
البته ممکن است برخی اشکال کنند که آیا شاخصهای جهانشمولِ ارزیابی و تصمیم گیری وجود ندارد؟ پاسخ این است که قطعاً وجود دارد، اما اولاً این ملاکهای عام، معدود و محدودند، و نمیتوان صرفاً با اتکای به آنان نظرِ عمیق یا عملِ صحیح انجام داد، ثانیاً هدف گذاریهای افراد، نظامها و جوامع، خاص خودشان هست؛ و شاخصهای خاصگرایانه به نحوِ عمیق تری تفاوتها را در نظر میگیرند.