هر کس میخواهد آمریکا را بشناسد، تماشا و پیگیری اخبار مربوط به مناظرهها و دیالوگهای انتخاباتی بین بایدن و ترامپ و طرفداران دو رقیب، بهترین روش شناخت این کشور است. با تماشای هرکدام از این مناظرهها به اندازه چندین کتاب میتوان فرهنگ و اصول و گفتمانهای حاکم بر جامعه آمریکا را شناخت. انتخابات آمریکا به اندازه دو ترم آمریکاشناسی اهمیت دارد.
انتخابات آمریکا دارد به مراحل پایانی خود میرسد. آخرین فرصتهای دو نامزد انتخاباتی و هوادارانشان نیز رو به پایان است. هر کس (بایدن و ترامپ) هرچه در توان دارد بدون اینکه خطوط قرمزی به نام «اخلاق» وجود داشته باشد، رو میکند تا گوی سبقت از دیگری را برباید. اصلاً در این دوره از انتخابات آمریکا هم کمافیالسابق شاهد حراج اخلاق از سوی هر دو نامزد ریاست جمهوری هستیم. این موضوع در مناظرات و بگومگوهای انتخاباتی به وضوح خود را نشان میدهد؛ مناظرات بایدن و ترامپ در بهترین حالت چیزی جز «فحاشی» و بدگویی از یکدیگر نیست. انگار نه انگار چیزی به نام پایبندی به ارزشها و اصول اخلاقی و شهروندی و بشری باید در جامعه آمریکا وجود داشته باشد! ادبیات بسیار سخیف و زشت و نامتعارفی که بایدن و ترامپ در مناظرهها به کار میبرند، فراتر از متن انتخابات آمریکا و نمادی از سقوط آزاد جامعه آمریکایی است؛ جامعهای که ادعاهای بزرگی در نظام بینالملل در سر دارد و خود را منادی ارزشهای انسانی و اصول دموکراتیک میپندارد و برای دیگران نسخههای حقوق بشری و ... میپیچد!
اساساً انتخابات آمریکا، یک ویترین است که هر آنچه که این کشور از اخلاق و مدنیت و فرهنگ و ارزشها و ... در خود جمع کرده است را با دو نورافکن قوی به نام بایدن و ترامپ که بر این ویترین میتابد تا محتویات آن به خوبی دیده شود را در معرض نمایش قرار داده است.
نکته قابل تأمل در اینجا تبدیل یک مسئله تلخ بشری به نام «کرونا» که مردم آمریکا نیز همانند سایر ملتهای جهان از شیوع آن رنج میکشند و روزانه هزاران نفر به کام مرگ میروند، به یک «حربه» و «ابزار» انتخاباتی برای دو رقیب است. ترامپ و بایدن نشان دادند که به زیباترین شکل ممکن از کرونا برای تخریب یکدیگر بهره میبرند!
موضوع دیگر، شفافیت مسئله دیگری به نام «نژادپرستی» است. در مناظرات به خوبی دیده میشود که دو طرف در مواجهه با نژادپرستی، به صورت ضمنی و تلویحی و بعضاً صریحاً، آن را بخشی از هویت جامعه آمریکایی میدانند که از قبل وجود داشته و کماکان وجود خواهد داشت. برای همین است که هیچ یک از دو نامزد حاضر نشدهاند اقدامات نژادپرستانه دولتی و خشونتهای پلیس آمریکا علیه سیاهپوستها را محکوم کنند. البته بنا بر ضرفالمثل معروف که میگوید «الناس علی دین ملوکهم»، مردم آمریکا نیز که از سطح آگاهی سیاسی پایینی برخوردارند و به طور صحیح آموزش لازم سیاسی ندیدهاند، نشان میدهند که به این نوع از رفتارها و گفتارها و ادبیاتی که توسط سیاستمدارانشان تولید و ابراز میشود، علاقه پیدا میکنند.
هر کس میخواهد آمریکا را بشناسد، تماشا و پیگیری اخبار مربوط به مناظرهها و دیالوگهای انتخاباتی بین بایدن و ترامپ و طرفداران دو رقیب، بهترین روش شناخت این کشور است. با تماشای هرکدام از این مناظرهها به اندازه چندین کتاب میتوان فرهنگ و اصول و گفتمانهای حاکم بر جامعه آمریکا را شناخت. انتخابات آمریکا به اندازه دو ترم آمریکاشناسی اهمیت دارد. با این تفاوت که دیگر تمام دریافتیها و دادههای شناختی از جامعه آمریکایی مستقیم و بیواسطه است.
در انتخابات آمریکا فارغ از اینکه پیروز آن چه گروه و فردی خواهد بود، افول اخلاقی، فرهنگی و به بیان سادهتر افول «قدرت نرم» به وضوح دیده میشود. اگر قدرت را در دو بخش «سختافزاری» و «نرمافزاری» تقسیم کنیم، بخش دوم در آمریکا زودتر شروع شده و در حال اتفاق است.
اما در پایان روی سخن با آنهایی است که آمریکا را قبله آمال بشری میدانند؛ آنها که دل در گرو این انتخابات دارند و رهایی از مشکلات اقتصادی و ... کشور را در نتیجه انتخابات آمریکا جستجو میکنند. اولاً، دل بستن به کشوری که از نظر سیاسیون آن «هدف، وسیله را هرچه که باشد، توجیه میکند» و در عالیترین سطح خود شاهد چنین اتفاقات تکان دهندهای از نظر اخلاقی است، یک خطای فاحش است. «ماکیاولی» که آموزههای آن نماد افول اخلاق در سیاست است، اگر امروز زنده بود از مشاهده سیاستورزی در جامعه آمریکا حیرتزده میشد. اصلاً میآمد و در کلاس درس بایدن و ترامپ، سیاست مشق میکرد!