چرا رهبر معظم انقلاب از دولت روحانی حمایت میکنند؟
رهبر معظم انقلاب در عین حال که مانع هتک حرمت دولت میشوند و از آن حمایت میکنند و هرگونه تعدی به دولت را نهی میکنند، اما با این وجود در مواجهه با انتقاد از دولت نیز دیدگاههای بسیار معقول و منعطفی دارند و حتی از مردم و گروهها و افکار عمومی میخواهند که عملکرد مسئولان را به معنای واقعی کلمه مورد انتقاد قرار دهند.
یکی از سوالات کلیدی در افکار عمومی این است که با وجود عملکرد نامطلوب دولت به خصوص در عرصههای اقتصادی، چرا رهبر معظم انقلاب اسلامی از دولت و دستاندرکاران آن حمایت و پشتیبانی میکنند؟ حتی در بیانات اخیر معظمله در جلسه حضوری با اعضای ستاد ملی مبارزه با کرونا هم دیدیم که ایشان کسانی را که رئیس جمهوری را در روزهای اخیر به انحاء مختلف مورد هتک حرمت قرار داده بودند، سرزنش کرده و همه را از این کار نهی کردند؟ حتی این پرسش نیز مطرح میشود که چرا رهبری با وجود اختیاراتی که دارند، در شرایطی که بخش عمدهای از مشکلات کشور ناشی از مدیریت دولتی است، از دولت حمایت میکنند؟ پاسخ به این پرسش از چند منظر قابل بررسی و تحلیل است: اولاً، «دولت» فارغ از اینکه سکاندار آن چه اشخاصی، گروهها و جریاناتی هستند، اساساً یک مفهوم «حقوقی» بوده و در حقیقت یکی از «ارکان مهم» در جمهوری اسلامی ایران است؛ لذا نمیتوان آن را متعلق به شخص و گروه خاصی دانست و یا تحت مالکیت آنها قرار داد. وقتی رهبر معظم انقلاب به رغم کمبودها و ناکارآمدیهایی که در دولت دیده میشود، از دولت حمایت و پشتیبانی میکنند، حمایت ایشان نه از شخص حقیقی رئیس جمهور وزرا و مدیران، بلکه از یک «رکن» قانونی به نام «نهاد» دولت است. این مسئله حتی در دوران زعامت حضرت امام خمینی (ره) هم موجودیت داشته و ایشان نیز دولتهای مختلف را تحت حمایت و پشتیبانی خود قرار میدادند. از این رو است که سیره همیشگی امام راحل (ره) و رهبر معظم انقلاب با تأسی به اسلام ناب محمدی، دفاع از دولتهای مختلف برآمده از رأی مردم در ۴۰ و اندی سال گذشته بوده است، هرچند عملکرد برخی از این دولتها عملاً برخلاف سیاستهای اعلامی و اعمالی نظام و رهبری بوده است. ثانیاً، حمایت رهبر معظم انقلاب از دولت حتی دولت جناب آقای روحانی، حمایت از یک نهاد قانونی است که تضعیف و فروپاشی آن میتواند صدمات جبران ناپذیری به کلیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بزند. این موضوع حتی در سیره ائمه معصومین علیهمالسلام هم بوده است. زمانی که امام اول شیعیان و امیرمؤمنان علی علیهالسلام، با اینکه خلفا حق ایشان را غصب کرده بودند، با ابن وجود با خلفا همکاری داشت و بعضاً از آنان حمایت میکرد. البته این به آن معنا نیست که، چون امام قدرت و توانایی مقابله نداشت، لذا جبراً از خلفا حمایت میکرد. حفظ کیان اسلام و توجه به مصالح عالی جامعه اسلامی، منطق اصلی حمایت امیرمؤمنان از ابوبکر و عمر و عثمان بود، تا آنجا که، چون میشنود طلحه و زبیر خانه عثمان را محاصره کرده و مانع رسیدن آب و غذا به عثمان شدهاند تا اهل خانه از گرسنگی هلاک شوند، دو فرزند خود را مأمور ارسال غذا و آب و نان به عثمان کرده و آنها را به حفاظت از عثمان گسیل میدارند. در اینجا غرض مقایسه دو جریان تاریخی در اسلام به فاصله ۱۴۰۰ سال نیست، بلکه نشان دادن منطق متقن، قوی، مستدل و قابل قبول ائمه و رهبران اسلامی در خصوص اهمیت حفظ کیان اسلام و ساختارهای تشکیل دهنده جامعه و حکومت اسلامی است. در این راستا حمایت رهبر حکیم و فرزانه انقلاب سلامی نه تنها فقط از دولت بلکه از مجلس و قوه قضائیه، به معنای حمایت از عملکردهای آنها نیست. بلکه به معنای مصلحت ارزشمندی به نام حکومت اسلامی است که در طول چهل و سه سال گذشته از بین بردن آن در رأس برنامههای دشمن قرار داشته است. اینکه احترام و اقتدار و شأنیت دولت و یا سایر قوا در جمهوری اسلامی ایران بدون توجه به اینکه مسئولیت آن در اختیار چه اشخاص و گروههایی است، به دور از هرگونه بگومگوهای سیاسی و جناحی و انتخاباتی و ... باید حفظ شود، دقیقاً به خاطر جایگاهی است که این نهادهای مهم قانونی در حکومت اسلامی دارند. ثالثاً، رهبر معظم انقلاب در عین حال که مانع هتک حرمت دولت میشوند و از آن حمایت میکنند و هرگونه تعدی به دولت را نهی میکنند، اما با این وجود در مواجهه با انتقاد از دولت نیز دیدگاههای بسیار معقول و منعطفی دارند و حتی از مردم و گروهها و افکار عمومی میخواهند که عملکرد مسئولان را به معنای واقعی کلمه مورد انتقاد قرار دهند. کما اینکه حتی در دیدار اخیرشان با اعضای ستاد ملی مبارزه با کرونا نیز حساب هتک حرمت را از انتقاد جدا دانستند. کما اینکه در موارد متعدد انتقاد مردم از مسئولان را جایز میدانند که اگر به شیوههای صحیح ابراز شود باعث شکوفایی جامعه و کشور میگردد. رابعاً، مردمسالاری دینی و صیانت از رأی مردم، منطق دیگری است که با تأمل در آن میتوان به درک صحیحی از علل و چرایی حمایت رهبری از دولت رسید. از نظر رهبری خواست و رأی مردم، «عمود خیمه نظام اسلامی» است که بدون آن، عمود این خیمه میافتد. بدین جهت است که میبینیم رهبر انقلاب به رغم اختلاف نظرهای متعدد با آقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی و روحانی، اما از آنها حمایت کرده و حتی هزینههای این حمایتها را در همه دولتها پرداخته است. بهعنوان مثال حمایت ایشان از دولت کنونی در مذاکره - علیرغم یقین ایشان از بینتیجه بودن آن - و نیز حمایت از دولت در قضیه بنزین دو نمونه عینی آن است. ضرورت حفظ امنیت ملی کشور که در نبود و یا استیضاح و یا هتک حرمت دولت آنهم در شرایط فعلی به هرج و مرج و ناامنی میگراید، نگاه کلان و راهبردی رهبر معظم انقلاب به ابعاد و زوایای پیدا و پنهان دشمنی دشمنان، حمایت از سازوکارهای قانونی، خنثیسازی برخی شیطنتها و بهانهجوییهایی که دنبال القای این نکته هستند که مخالفت رهبری موجب بسته شدن دست و پای دولت شده است و موارد دیگری که شرح آن در این نوشتار نمیگنجد، از جمله مؤلفههایی هستند که با تعمق در آنها میتوان به منطق و فلسفه حمایت رهبری از دولت و حتی دولت شخص جناب آقای روحانی که ناکارآمدترین دولت در بعد از انقلاب اسلامی بوده است، پی برد.